تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):مومن برای مومن برکت و برای کافر، اتمام حجت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816594638




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

دیپلماسی جنگ درخدمت دفاع مقدس


واضح آرشیو وب فارسی:الف: دیپلماسی جنگ درخدمت دفاع مقدس
دکتر مجتبی میر مهدی معاون حقوقی وزیر امور خارجه در دهه ۶۰

تاریخ انتشار : سه شنبه ۳۱ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۱۳
پرسش از نقش احتمالی دیپلماسی در بازدارندگی از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با‌وجود پاسخگویی معدودی از دست‌اندرکاران هنوز به نقطه اقناع‌کننده‌ای نرسیده است و جوهره سؤالات همچنان بر پاسخ‌ها غلبه دارند. سالگرد هجوم سراسری رژیم بعثی به کشورمان فرصتی به دست داد تا به سراغ یکی از سیاستمداران صدر انقلاب برویم و برخی از سؤالات موجود در ارتباط با دیپلماسی جنگ را با ایشان در میان بگذاریم. دکتر مجتبی میر مهدی از نسل دیپلمات های دهه اول انقلاب و دوران جنگ تحمیلی است که با آقای دکتر ولایتی وارد دستگاه دیپلماسی کشور شده و در پست معاونت حقوقی و کنسولی این وزارتخانه مشغول خدمت شده است. روایت‌های ایشان از جو حاکم بر فضای سیاسی کشور قبل از تجاوز عراق و روزهای آغازین جنگ روایت تازه‌ای است که می‌تواند در کنار سایر روایت‌ها مورد ارزیابی قرار گیرد. بعد از پایان هر جنگ و گذشت سالیان درازی از خاتمه آن، دیگر دلیل و توجیهی برای اینکه واقعیت‌های آن جنگ گفته نشود وجود ندارد. بنابراین نقل روایت‌های مختلف و گاه متضاد در ارتباط با آن جنگ شروع می‌شود. درباره جنگ عراق علیه ایران نیز این سؤال وجود دارد که موضع فرماندهان نظامی در قبال سیاستمداران چه بود؟پاسخ شما را با ذکر خاطره ای از شهید بهشتی آغاز می‌کنم. تحصیلات من در رشتة حقوق کیفری و جامعه‌شناسی جزایی است. اوایل انقلاب حدود سه سال در دستگاه قضایی کشور مشغول به خدمت بودم و به دلیل ارتباط کاری گاهی شهید دکتر بهشتی را می‌دیدم.هنوز یک سالی بیشتر از پیروزی انقلاب نگذشته بود. روزی در دادگاه نشسته بودم، کسی هم نبود. آقای بهشتی با همان متانت و وقار همیشگی وارد شدند و گفتند که «ما خدمت امام بودیم و از روند قضایی گله‌ کردیم - ایشان از روند قضایی در آن زمان گله مند بودند- و گفتیم اتفاقاتی در دستگاه قضا در حال روی دادن است که به نظر ما اسلامی‌نیست، اگر اینها مورد تأیید شماست ما کنار برویم! اما اگر شما ما را تأیید می‌کنید، کمک کنید تا به این وضعیت سامان دهیم. به نظر ما این روش،‌ روش قضایی اسلامی نیست. بعد ایشان خطاب به من ‌گفتند؛« انقلاب مثل یک طوفان است که می‌آید کار خودش را می‌کند و می‌رود، اما مردم که نمی‌توانند همیشه در طوفان زندگی کنند، مردم آرامش می‌خواهند» دقت کنید، چنین نگرشی در مسئولین کلان کشور وجود داشت. از طوفان چه چیزی انتظار می‌رود؟ طوفان تخریب می‌کند و اگر درختی ریشه‌هایش ضعیف و گندیده شده بود، در اثر این طوفان سقوط می‌کند. ما نمی‌توانیم تا آخر عمر در طوفان باشیم و منتظر قطع باقی درختان باشیم، این نحوه نگرش و طرز فکر رهبری انقلاب و مسئولان رده بالای کشوربود و تفاوت نگاه مسئولان اصلی نظام با جریان‌های رایج را نشان می‌داد. در دوران جنگ، میان سیاسیون و فرماندهان نظامی‌ارتباط مستقیمی ‌وجود نداشت و نقطه نظرات از طریق مسئولان عالیرتبه منتقل می‌شد.شما از چه سالی وارد دستگاه دیپلماسی شدید؟ من بعد از شروع جنگ به همراه آقای دکتر ولایتی به وزارت امور خارجه راه یافتم و به سمت معاونت حقوقی منصوب شدم. پس از مدتی با وجود اینکه این مسئولیت برای من سنگین بود بنا به جهاتی معاونت کنسولی هم که نسبتاً مسئولیت سنگینی است به وظایف محوله قبلی اضافه شد و در این سمت بنده نزدیک به یازده سال در وزارت امور خارجه خدمت کردم. یعنی از اواخر سال ۶۰ به مدت یازده سال، بعد هم به عنوان مشاور در وزارت خارجه بودم تا زمانی که آقای خرازی وزیر امور خارجه شدند. جمعاً بیش از پانزده سال در وزارت امور خارجه بودم. در حوزه شما چه اقداماتی در ارتباط با جنگ صورت می‌گرفت؟ بخش مهم اقدامات و فعالیت‌های ما در ارتباط با جنگ بود. به عنوان مثال گزارش‌های حقوقی و کارشناسی از مذاکرات ایران و عراق تهیه می‌شد و مواضع سیاسی ما و مواضع سیاسی عراقی‌ها به تفصیل تدوین و منتشر می‌شد و در اختیار مسئولان و نهادهای بین‌المللی قرار می‌گرفت. آن زمان بسیاری از تحلیل‌ها بر پایه اطلاعاتی بود که ضمن گزارش‌های اداره حقوقی تنظیم شده بود. ضمن اینکه در همان ایام از طرف اداره حقوقی وزارت امور‌خارجه در یک فرصت بسیار کوتاه دو کتاب تخصصی هم از سوی معاونت ما منتشر شد و در اجلاس غیر متعهد‌ها در دهلی بین اعضا توزیع شد.این کتاب‌ها با موضوع «جنگ تحمیلی عراق علیه ایران» تدوین شده و تلاش ما این بود که ثابت کنیم عراق متجاوز است و در زمینه‌های مختلف مرتکب جنایات جنگی شده است. یکی از این دو موضوع، در سال ۶۲ کتاب سال شد و لوح تقدیری هم بابت آن به وزارت خارجه دادند. برای تهیه این کتاب معاونت ما تلاش فوق العاده ای کرد، طوری که حتی حین جلسات شورای معاونین که ناچار بودیم حاضر باشیم،مشغول آماده‌سازی این کتاب بودیم تا به موقع به اجلاس برسد. به عنوان یک عضو دستگاه دیپلماسی آیا می‌توان گفت جنگ قابل پیشگیری بود؟آنچه من می‌خواهم بگویم این است که ما در تحلیل‌هایمان نباید شرایط زمان و مکان را فراموش کنیم.حال که بیش از سی سال از واقعه‌ گذشته بعضی‌ها می‌آیند می‌گویند چرا جنگ؟! گویی که کسی در صدد نیست و نمی‌خواهد با مسأله برخوردعلمی‌کند! در رابطه با شروع جنگ نمی‌توان قاطعانه رأی صادر کرد. این که آیا می‌شد جنگ اتفاق نیفتد؟ پاسخی کارشناسی و دقیق با در نظر گرفتن همه جوانب امر را می‌طلبد.ادامه جنگ هم همینطور با همین منطق قابل دفاع است. برخی در نقد ادامه جنگ می‌گویند، امام (ره) جنگ را تمجید کرده و گفته است؛ «جنگ نعمت بود» بله امام این جمله را فرموده است، اما ایشان این را هم گفتند که «ما آرزو می‌کنیم اصلاً باروت روی کره زمین نباشد» جمله «جنگ نعمت بود» در یک شرایط خاص و با منظوری خاص گفته شده است و مقدمه و مؤخره‌ای هم دارد.طبیعی است در شرایطی که در مقابل دشمن قرار داریم و تنها و اصلی‌ترین وسیله دفاع ما ایمان رزمندگان است وباید با حداقل امکانات بجنگیم لازم است چنین جملاتی بیان شود. این مساله ازدیدگاه فلسفه اجتماعی هم قابل طرح است.حتی اگر شما ‌بخواهید از جنگ و خونریزی اجتناب کنید، ناچارید گاهی از این ادبیات استفاده کنید. گاهی شرایط طوری است که منجر به جنگ می‌شود.مگر امام لشکری برای جنگیدن فراهم کرده بود یا گروه‌های مسلحی را تدارک دیده بود؟ خیر! گاندی هم معتقد به مشی مبارزه منفی و مقاومت با روش خاص خودش بود. ولی عملاً انقلاب هند هم به خون کشیده شد. چراکه «کُتِبَ عَلَیکُمُ القِتال» ذات هستی است، چه بخواهیم چه نخواهیم این درگیری‌ها اتفاق می‌افتد.بنابراین در پاسخ به کسانی که ما را در ارتباط با شروع جنگ مورد سؤال قرار می‌دهند ناچارم بر این مسأله تأکید کنم که جنگ اتفاقی بود که به وقوع می‌پیوست و به راحتی نمی‌شد جلوی وقوع آن را گرفت. البته جنگ آثار مثبتی هم داشت. زمانی که جنگ آغاز شد یادم هست که امام ‌گفتند؛یک دیوانه‌ای آمده و یک سنگی انداخته و رفته، مردم و جوانان هم جواب او را می‌دهند. امام(ره) درعین اینکه مقتدای مذهبی مردم بود در قامت یک فرماندة شجاع جنگی هم ظاهر شد و نگذاشت ترس به دل مردم راه یابد و ایمان و مقاومت را چه به نظامی‌ها و چه به ملت القا کرد. ما برای اینکه به آیندگان کمک کنیم تا بتوانند مسائل را بهتر تحلیل کنند و قضاوت ناصحیح نداشته باشند مجبور هستیم به روایت‌های دست اول از جنگ بپردازیم. گزارش‌های مستند و متعددی توسط عناصر نظامی و سیاسی قبل از وقوع جنگ تهیه شده که حکایت از فعل و انفعالات ارتش عراق پشت مرزها و آمادگی برای حمله ای گسترده داشت.حتی عناصر نفوذی ما در ارتش عراق از طریق سفیر ما در کویت - آقای شمس اردکانی - وقوع جنگی زودرس را گزارش می‌کنند، اما اقدام باز دارنده‌ای صورت نمی‌گیرد، حتی گمرک خرمشهر که زمان شروع جنگ سرشار از کالاهای وارداتی بود تخلیه و تعطیل نمی‌شود،چرا؟سیاست کلی نظام برخاسته از انقلاب با هدف پیشگیری از جنگ و عدم تحریک همسایه غربی بود. به همین دلیل هر اقدامی‌ که می‌توانست بهانه و فرصتی را به عراقی‌ها بدهد به مصلحت نبود. ضمن آنکه به‌نظر من همانطور که یک انسان دوران کودکی دارد، دوران جوانی و دوران پختگی دارد، انقلاب هم دوران کودکی و دوران جوانی دارد ودر این دوره‌ها ممکن است دچار اشتباهاتی شود که در دوران پختگی هرگز مرتکب آنها نخواهد شد. الان وارد دوران پختگی شده ایم.در آن زمان شرایط به‌گونه ای نبود که شما بگویید اولیای امورکوتاهی کردند. بله گزارش‌هایی از فعل و انفعالات پشت مرزها بود، اما فراموش نکنید که ما درچه زمانی قرار داشتیم! آن ایام شور و هیجان انقلابی در اوج بود. شما بعد از سی و چند سال هنوز نمی‌توانید جلوی تند روی‌های برخی از گروه‌ها را بگیرید تا آرامش مردم خدشه نبیند! آن زمان، یعنی در بحبوحه شور وحال انقلابی، شما چطور می‌خواستید جلوی تندروی‌ها را بگیرید؟ من ایرادی به آنان نمی‌گیرم چراکه حسن نیت داشتند. آنان عقیده داشتند؛ اگر قرار است ما جامعه‌ای نمونه بسازیم، چرا اطرافیان ما از این الگو پیروی نکنند. اشکالی ندارد برخی افراد این‌گونه فکر کنند و بگویند که انقلاب باید صادر شود، اما در همان شرایط هم افرادی بودند که از تجربه کار سیاسی برخوردار بودند و می‌توانستند با تبیین مسائل، چشم انداز‌ها را نشان دهند. به عنوان مثال اجلاس غیرمتعهدها در هند در سال اول جنگ یک هیأت حسن نیت به ایران فرستاد و پیشنهادی سه ماده‌ای ارائه کرد. عده‌ای از ارتشی‌ها این طرح را دارای نکات قابل تأملی ارزیابی می‌کنند و مشورت می‌دهند که این طرح مورد مطالعه قرار گیرد. این نشان می‌دهد که کشور از وجود افراد آشنا با پیچیدگی‌های سیاسی برخوردار بوده است. سؤال این است که دستگاه دیپلماسی ما در آن شرایط چرا نسبت به این گونه نظرات بی‌تفاوت بود؟بنده یک تصریحی نسبت به این مقطع داشته باشم. زمانی که جنگ آغاز شد کسانی بر مسند کار بودند که بعد‌ها به دلیل ناهماهنگی با مجموعه انقلاب کنار رفتند. زمانی که به مرزهای ما هجوم شد، آقای یزدی و آقای قطب‌زاده دست‌اندرکار مسائل سیاسی و دیپلماتیک کشور بودند. وقتی عراقی‌ها پیام دادند که بیایید با هم صحبت ‌کنیم، یادم هست که آقای قطب‌زاده گفته بود یکی از شرایط مذاکره ما با عراق نابودی حکومت صدام است. دیپلمات‌های همسو با مجموعه انقلاب چند ماهی بعد ازشروع جنگ روی کار آمدند.در ماجرای محاکمه عوامل سینما رکس آبادان قبل از شروع جنگ در سفری به منطقه، خود من هم از نزدیک شاهد تحرکات عراقی‌ها بودم. بنده عضو هیأتی بودم که برای محاکمه عاملان سینما رکس آبادان به این شهررفته بودیم. آنجا قرار شدگشتی روی اروند بزنیم، اما قایقرانان به دلیل ناامنی خیلی زود برگشتند و نتوانستند جلوتر بروند.آقای ولایتی در زمان شروع جنگ معاون وزارت بهداری بود و بعد از جنگ به سمت وزارت امور خارجه منصوب شد. همچنین در پاسخ سؤال شما بایستی عرض کنم، امروز با وجود اینکه حدود سی و چند سال از انقلاب و استقرار جمهوری اسلامی‌گذشته هنوز ما گرفتار همان وضعیت ابتدای انقلاب هستیم. یعنی فردی مثل آقای ظریف که یک کارشناس بسیار زبده ای است و برای مملکت افتخار آفریده و دغدغه دائمی‌مردم و مسئولان را از سر راه برداشته است، هنوز مورد عتاب و خطاب عده‌ای است! هنوز عده‌ای بر این طبل می‌زنند که ای وای! آبروی ما در دنیا رفت و ما در دنیا خوار شدیم، در اوج عزت بودیم و چنین و چنان شدیم! حالا شما در نظر بگیرید سی و چند سال قبل را که اتفاقاً مردم هم این را می‌خواستند که نباید کوتاه آمد و بایستی با استکبار جهانی مبارزه کرد.شما اشاره می‌کنید به اینکه آیا افرادی نبودندکه مثل مرحوم دکتر بهشتی عاقلانه بیندیشند؟ چرا بودند، اما وقتی دشمن داخلی فعال است و واقعه‌ای همچون هفتم تیر توسط نفوذی‌ها اتفاق می‌افتد و هفتاد و چند نفر از مدیران ارشد نظام از دست می‌روند و یا در دادگاه‌ها متوجه می‌شوی فردی که امروز بازپرس دادگاه است، همان شخص عامل به شهادت رساندن شهید کچویی می‌شود به چه کسی می‌توانی اعتماد یقینی پیدا کنی! در شرایط امروز با وجود انسجامی‌که نظام دارد این همه مشکل داریم، شما شرایط آن روز کشور را تصور کنید، کسانی که باید نظر می‌دادند، مگر حریف گروه‌های فشار می‌شدند! افرادی بودند که می‌خواستند طوفان فرو بنشیند اما فضا به شکلی نبود که بتوان قاطعانه تصمیمی‌را پیش برد. هنوز هیچ چیز شکل نگرفته بود و در این میان هر کس ساز خودش را می‌زند. اما جنگ یک اثر دیگری هم داشت. اثری سازنده و آن اینکه نشان داد این مملکت، چه مملکت عجیبی است و تا چه حد ما جوانان مخلص داریم. جوانانی که حسین(ع) حسین(ع) گویان رفتند و از این مملکت دفاع کردند. بچه‌هایی که با کتانی و بدون تجهیزات بر روی وانت‌بار مسلسل سوار کردند و به جنگ تانک‌های عراقی ‌رفتند. آیا اتاق فکر تصمیم‌های دیپلماتیک در وزارت خارجه مستقر بود یا در جایی دیگر؟شوراهای مشورتی متعددی در مسائل جنگ بودکه مدیران وزارت خارجه هم در آن عضو بودند. اما اتاق فکری که تصمیم‌های کلان در رابطه با جنگ به صورت مستقل در آن گرفته شود در وزارت امور خارجه وجود نداشت و تصمیمات جای دیگری گرفته می‌شد. ثقل تصمیم گیری‌ از نوع تصمیمات دیپلماتیک کجا بود؟ آیا این تصمیمات در بیت امام صورت می‌گرفت یا جایی دیگر؟تا زمانی که شورای انقلاب بود، اعضای شورای انقلاب در این رابطه تصمیم‌گیری می‌کرد آن هم بعد از مشورت با امام (ره)، در واقع امام (ره) بر مبنای گزارش‌هایی که به ایشان ارائه می‌شد تصمیم می‌گرفتند، زمانی که می‌خواستیم وارد خاک عراق شویم، امام فرموده بودند که من نگرانم، زیرا ممکن است این کار موجب سفک دماء و خونریزی شود، اما پس از استدلال‌های فرماندهان نظامی‌ حضرت امام (ره) با شرایطی با این کار موافقت کردند. بعد از آن وزارت خارجه مأمور شد تا با سفر‌های دیپلماتیک به سران برخی از کشورهای مؤثر در تحولات منطقه توضیح دهد که ورود ما به داخل خاک عراق ادامه دفاع مشروع ما است. به‌طور کلی وزارت خارجه اجرا کننده تصمیماتی بود که گرفته می‌شد.







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سیاسی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن