تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 20 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):کمترین کفر این است که انسان از برادرش سخنی بشنود و آن را نگه دارد تا او را با آ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814800569




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

عراقی ها در جواب تکبیر اسرا، آن ها را به رگبار بستند/ در دوران اسارت همه ی دنیای ما یک کیسه خواب و 60 سانت جا بود


واضح آرشیو وب فارسی:خاورستان: رئیس دانشگاه آزاد خراسان جنوبی گفت: در قرن بیستم در جایی زندگی می کردیم که حق دستشویی رفتن نداشتیم و اسرا را در یک فضا و استخری از نجاست زندانی کرده بودند و بسیاری از کارمندان بنیاد شهید از وضعیت بچه های آزاده خبر ندارند که چه بر سر آن ها گذشته است؟هشت سال دفاع جانانه ملت در برابر تجاوز وحشیانه دشمن منشأ غرور ملی پایان ناپذیری برای مردم سلحشور ایران گردید و باعث شد که توطئه مشترک شرق و غرب برای به زانو درآوردن ملت بزرگ ایران به فرصتی برای اثبات توانمندی های اسلام و انقلاب و کشور تبدیل شود.  این روزها هنگامی که یادی از دفاع مقدس می شود، دنیایی از شرف و حماسه ملتی نجیب و آزاده در اذهان تداعی می شود که عطر معنویت و صفای خاصی به ما ارزانی می دارد. ملتی که با پرورش رزمندگانی حماسه آفرین مفهوم روشن «تعبّد در برابر ولایت» را به نمایش گذاشتند و با انگیزه «ادای تکلیف» در پی «مرجع و رهبر» خود سر از پا نشناخته، به جبهه های حق علیه باطل شتافتند و طلوع عشقی بی بدیل را ترسیم کردند. دکتر علیرضا حسنی از آزادگان 8 سال دفاع مقدس و رئیس دانشگاه آزاد خراسان جنوبی در گفتگو با خبرنگار خاورستان اظهار کرد:اوایل اسارت 17 سال سن داشتم و به دلیل مجروحیت به بیمارستان ۱۷تموز که یکی از خشن ترین و کثیف ترین بیمارستان های عراق بود منتقل شدم و فردی عراقی به نام جاسم -که از قضا جزو یاران امام خمینی رحمت الله علیه در نجف بود - به ما کمک می کرد. جاسم عراقی از یاران امام در نجف به اسرا بسیار کمک می کرد وی ادامه داد: در همان ایام که بعثی ها برای بررسی وضعیت اسرای مجروح به داخل بیمارستان می آمدند جاسم با اشاره به ما ورود افسران بعثی را خبر می داد. وی که در قسمت تغذیه بیمارستان کار می کرد با توجه به مشاهده اوضاع بد جسمی اسرا به ما شیر می رساند. این آزاده 8 سال دفاع مقدس خاطرنشان کرد: بعثی ها پس از مدتی ما را به اردوگاه بازگرداندند و با توجه به وضعیت بد زخم هایم برای نماز تیمم می کردم و به میزانی سردردهای شدیدی داشتم که حالت های رقّت باری برایم ایجاد می شد که قابل وصف و درک نیست. حسنی با اشاره به این که بیمارستان ۱۷ تموز جزء استخبارات و وزارت دفاع عراق بود؛ تصریح کرد: اصابت تیر به کمرم، موجب آسیب نخاع و مثانه ام شده بود لذا مجددا در بیمارستان 17 تموز بستری شدم. در دوران اسارت همه دنیا ما یک کیسه خواب و 60 سانت جا بود وی با بیان این که در دوران اسارت همه دنیا ما یک کیسه خواب و 60 سانت جا بود؛ گفت: بعثی ها ما را در اتاقی ۱۲متری که برای هر نفر۶۰ یا۷۰سانت جا بود زندانی می کردند و نمی گذاشتند دستشویی برویم؛ این شرایط سخت ترین تنبیه بود. این آزاده 8 سال دفاع مقدس افزود: تنها کابل و شلاق که تنبیه نبود بلکه برای یک بچه مسلمان که حجب و حیا دارد و برای رعایت واجباتش تطهیر برایش بسیار مهم است؛ این چنین تنبیهاتی، اثرات روانی در روح وی می گذارد. اسرا را در یک فضا و استخری از نجاست زندانی کرده بودند حسنی یادآور شد: در قرن بیستم در جایی زندگی می کردیم که حق دستشویی رفتن نداشتیم و اسرا را در یک فضا و استخری از نجاست زندانی کرده بودند بسیاری از کارمندان بنیاد شهید از وضعیت بچه های آزاده خبر ندارند که چه بر سر آن ها گذشته است؟ اسرای ما در دوران اسارت به بیماری هایی دچار شدند که در هیچ دانشگاه علوم پزشکی تدریس نمی شد  وی با اشاره به سخنان پاک نژاد یکی از برادران آزاده که گفت "آنچه بچه های ما در مدت اسارت دیدند و کشیدند در هیچ دانشکده ی پزشکی در مورد آن بحث نشده است" بیان کرد: یکی از اسرا دچار بیماری گردید که پوست بدنش خشک می شد و از صلیب سرخ در مورد بیماری وی سوال کردیم گفت "در بین هر ۱۰۰ میلیون نفر تنها یک نفر دچار آن می شود در حالی که این فرد در بین ۳۰ هزار نفر دچار این بیماری شده بود". این آزاده 8 سال دفاع مقدس خاطرنشان کرد: اسرا زخم بستر می گرفتند اما درمان نمی شدند و حتی در این دوران برخی از دوستان ما به شهادت رسیدند و در لحظه مرگ می گفتند "مرگ بر صدام درود بر جمهوری اسلامی ایران" با تبرّی، تولّی و کلمات زیبا از دنیا می رفتند. وی یادآور شد: افسر بعثی به نام سرگرد محمودی که فوق العاده خبیث بود گاهی اوقات پشت اسرایی که سن کمی داشتند سیگار خاموش می کرد محمودی از افراد طاغوتی فراری به عراق بود. رئیس دانشگاه آزاد خراسان جنوبی افزود: این سرگرد خبیث، با وجود چرک و خونی که از بدنم می رفت از بیمارستان بیرونم کرد و دو روزی نگذشت که از این اردوگاه ما را به اردوگاه دیگری منتقل کردند و کتک ها و اضطراب های زیادی در اردوگاه بعدی متحمل شدیم. ماجرای حاج یحیی که تاریخ اسلام را برای اسرا می گفت حسنی خاطرنشان کرد: یکی از اسرا که سن بالایی داشت؛ تاریخ اسلام را می گفت و اسرای دیگر این مطالب را ثبت می کردند و پس از تصحیح توسط حاج آقای ابوترابی، به صورت جزوه تاریخ اسلام اردوگاه در می آمد. وی افزود: همان موقع که بعثی ها می خواستند اسرا را ازآسایشگاه العمّار به موصل منتقل کنند حاج یحیی پیرمرد بازگو کننده تاریخ اسلام را به حمام بردند و از وی خواستند به امام توهین کند اما ایشان دست خود را روی میز گذاشته و می گوید" چنانچه این دست را قطعه قطعه کنید به امام توهین نمی کنم". رئیس دانشگاه آزاد خراسان جنوبی ادامه داد: بعثی ها اینقدر این اسیر را می زنند که بیهوش می شود و بعد از آن که حاج یحیی را بیهوش آوردند ما را به موصل بردند و تصمیم داشتیم به محض رسیدن به موصل، آن آسایشگاه را دست خودمان بگیریم. حسنی با بیان این که در اولین سالگرد شهدای هفتم تیر، در موصل بودیم؛ افزود: با دیگر اسرا قرار گذاشتیم که چنانچه عراقی ها به رزمنده ها، کوچکترین تعرضی کنند فریاد الله اکبر بلند شود و ما هم به کمکشان برویم. وی افزود: در شب سالگرد شهدای هفتم تیر یکی از دوستان به سخنرانی پرداخت و برای لو نرفتن جلسه، همه به صف نماز جماعت ایستاده بودیم و با توجه به طولانی شدن و گذشتن ساعت نماز، یکی ازعراقی ها شک کرد با آمدن به داخل جمعیت 4 نفر را جدا کرد و همه شروع به تکبیر گفتن کردیم و خواستار بازگرداندن دوستانمان شدیم. رئیس دانشگاه آزاد خراسان جنوبی ادامه داد: عراقی ها که از تکبیر گفتن اسرا می ترسیدند دوستانمان را بازگردانند و مجوز نماز جماعت را هم گرفتیم اما صبح روز بعد به ما غذا ندادند و با این حال خودمان اعتصاب غذا کردیم هیچ کسی آن روز غذا نگرفت. حسنی متذکر شد: بعثی ها، زمانی که دیدند در عملکردشان با شکست مواجه می شوند درخواست های ما را پذیرفتند. وی به ماجرای کیسه های رنگ شده اشاره کرد و افزود: روی کیسه ها اسامی با رنگ های مختلف نوشته شده بود و پرسیدم این رنگ ها را از کجا آوردید مشخص شد همرزمان ما به بهانه بیماری به دکتر مراجعه می کردند و از کپسول های که می گرفتند رنگ های مختلف تولید می کردند. رئیس دانشگاه آزاد خراسان جنوبی با بیان این که پس از گذشت مدتی در سالگرد کودتای ۱۷تموز که عکس های صدام را اطراف اردوگاه چسبانده بودند؛ گفت: در شب شهادت امام علی (علیه السلام) روزه گرفتیم؛ شروع به سینه زنی کردیم و همان موقع سربازان عراقی داخل اردوگاه ریختند و همه اسرا را با کابل می زدند و ما که چیزی جز صابون و دمپایی نداشتیم توری ها را انداختیم تا اگر خواستیم صابون پرت کنیم این توری ها مانع نشود و در همین حال کابل و توری ها افتاد و کل عکس های صدام پاره شد. حسنی یادآور شد: در اسارت و حکومت نظامی صدام، عکس های وی را در یک شب شهادت پایین آوردیم و عزاداری خود را ادامه دادیم و صبح ما را از آن اردوگاه بردند. وی به ماجرای داشتن رادیوی پنهانی اشاره کرد و افزود: ما از تمامی خبرهای جبهه و جنگ مطلع می شدیم چرا که آخر هر شب از طریق رادیویی که از اسرای جدید گرفته بودیم؛ این اخبار را دریافت می کردیم و اسرایی که رادیو در دستشان بود کتک خورهای زرنگی بودند! رئیس دانشگاه آزاد خراسان جنوبی ادامه داد: اسرا آخر شب، ۲۰ تا پتو را روی هم می گذاشتند یک نفر زیر پتو اخبار را گوش می داد و روی کاغذی از پاکت های سیمان می نوشت و به دیگر اسرا می داد تا این اخبار را پخش کنند و در واقع جنگ تن به تن همچنان در دوران اسارت نیز ادامه داشت. حسنی خاطرنشان کرد: پس از گذشت مدتی ما را به موصل جدید، (یک قدیم) بردند در آسایشگاه جدید دو گروه اسرا بودند که یک گروه حزب اللهی و یک گروه منافق بودند. وی افزود: بعثی ها در این اردوگاه از ما خواستند که برایشان بلوکه بسازیم اما ما قبول نمی کردیم و می گفتیم "شما این بلوکه ها را به مناطق جنگی می برید و علیه رزمنده های ما سنگر می زنید" بعثی ‍ ها با شنیدن جواب منفی، چهار ماه ما را در اتاقی زندانی کردند و نگذاشتند حتی یکبار به دستشویی برویم؛ زندانی کردن ۶۰۰ نفر در4 اتاق اصلاً قابل درک نیست. اسرا شروع به تکبیر گفتن کردند و بعثی ها در پاسخ، آن ها را به رگبار بستند رئیس دانشگاه آزاد خراسان جنوبی متذکر شد: مدتی گذشت بعثی ها یکی از جانبازان را به نام حبیب که پایش از بالای زانو قطع شده بود را بسیار کتک زدند و با کتک زدن وی دیگر اسرا شروع به تکبیر گفتن کردند اما بعثی ها در پاسخ، آن ها را به رگبار بستند در این جریان هشت نفر از بچه ها مجروح و دو نفر شهید شدند؛ بعد از این تیراندازی تعداد نیروهای عراقی ضد شورش افزایش پیدا کرد. حسنی ادامه داد: زمانی که این شرایط را دیدیم همه حالت رزم گرفتیم؛ سر قاشق ها را با زدن به کف زمین تیز کردیم و عراقی ها با دیدن این کار ما، دو یا سه متر عقب می رفتند؛ خدا ترس و وحشت را در دلشان انداخته بود. وی با بیان این که پس از این قضایا 500 نفرمان را جدا کردند و به موصل 3 بردند؛ افزود: ما را در موصل جدید بسیار کتک زدند آن ها صبح به صبح به بهانه بردن به دستشویی ما را کتک می زدند اما بچه ها خم به ابرو نمی آوردند. رئیس دانشگاه آزاد خراسان جنوبی ادامه داد: یک شب سرباز عراقی که معمولاً کتک نمی زد به من گفت "بازرگان خبیث" و ضربه ای شدید به صورتم وارد کرد آن ها از زدن ما لذت می بردند و صراحتاً می گفتند "میرویم آب بخوریم بعد مجددا کتکتان خواهیم زد". حسنی در پایان در خصوص علت نشستنش بر روی صندلی های خاص گفت: در حال حاضر یک تیر در لگنم و یک تیر دیگر روی عصب سیاتیکم قرار داشته که دردهای بسیار سختی دارد و پشت پایم به دلیل اصابت تیری از کمر تا نوک پا بی حس است و نسبت به تحریک حساس بوده و به سرعت آسیب می بیند حتّی گاهی اوقات زخم می شود و خودم هم متوجه نمی شوم. انتها پیام/103/ ک /1


سه شنبه ، ۳۱شهریور۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خاورستان]
[مشاهده در: www.khavarestan.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن