تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس به خدا و روزقيامت ايمان دارد،بايد ميهمانش راگرامى دارد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835758783




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چرا ایرانی ها پناهنده می شوند؟


واضح آرشیو وب فارسی:فرارو: فرارو - امیر هاشمی مقدم؛ دیروز برای کاری به سفارت ایران در آنکارا رفته بودم. مرد پریشانی آمده بود و می گفت برادرش به همراه زن و بچه، دو سالی می شد درخواست پناهندگی داده و در ترکیه زندگی می کردند. چون روند بررسی پرونده اش به درازا کشید، شش ماه پیش زن و بچه را تنها گذاشت و به یکباره و غیرقانونی رهسپار غرب شد. اما هیچ خبری از او ندارند. اصلاً نمی دانند از خاک ترکیه بیرون شده یا نه. در این مدت هم زن و بچه اش بی تابی می کنند و هم مادر پیرش یک چشمش اشک و چشم دیگرش خون شده است. در این مدت حضورم در ترکیه، به ویژه وقتی با قطار یا اتوبوس رفت و آمد می کنم، با افراد بسیاری روبرو شده ام که یا برای پناهندگی به ترکیه آمده اند و یا برای دیدن فرزندان شان که یک یا چند سال است در انتظار دریافت پناهندگی در ترکیه به سر می برند. بیشتر این افراد نه سوء سابقه سیاسی دارند و نه هیچ هنر یا دانشی که به درد کشورهای غربی بخورند. حتی شوربختانه بخشی شان افراد لمپنی هستند که همیشه نگرانم اینها اگر پناهندگی در کشورهای دیگر دریافت کنند، به عنوان یک نماینده جامعه ایران، چه چهره ای از ایرانیان نزد غربی ها به نمایش می گذارند؟ آیا چیزی فراتر از دختری که در کنسرت انریکه در کانادا خودش را به دست و پای او انداخت و انریکه حتی نمی توانست او را از پاهای خود جدا کند؛ و سپس در حضور ده ها هزار تماشاچی بیگانه، با افتخار فریاد می زد: «I’m Persian! I’m Persian!». برخی از این افراد که به نظرشان «ایران دیگه جای زندگی کردن نیست»، نهایتاً پس از چند ترم مشروطی و با معدل ناپلئونی (آن هم به لطف اضافه نمراتی که از استادان برای فرار از اخراجی می گیرند)، یک مدرک از موسسه ای کوچک در فلان شهرک دریافت کرده اند و اکنون گمان می کنند قدر تخصص شان را در ادارات دولتی ایرانی نمی دانند و بنابراین باید از این مملکت بار کرد و رفت. همین است که وقتی پای شان به ترکیه باز می شود، چون هنر و دانشی ندارند که به درد کشوری بخورد، به قول خودشان به «یو ان» (UN) می روند و از سر بیچارگی و با حقارت تمام، یا خود را یک همجنسگرا معرفی می کنند یا مسلمان مسیحی شده ای که می خواهند اعدام شان کند. وقتی با برخی شان صحبت می کنم و از دلایل درخواست پناهندگی می پرسم، با جملاتی مانند: «ایران دیگه جای زندگی نیست»، «توی این کشور تلف میشیم»، «جوونی مون از بین رفت» و... روبرو می شوم. جالب آنکه در میان موج پناهندگانی که از کشورهای سوریه، عراق و افغانستان به سوی غرب سرازیر شده اند، بسیاری از ایرانیان هم خود را جا داده اند. یعنی شرایط ایران با این کشورها قابل مقایسه است؟ قبول که برخی از شرایط زندگی در ایران دشوار است؛ همین که حتی نمی توانیم کنسرت های مجوزدار را که از سوی هر نهادی و به سلیقه هر مدیری لغو می شود ببینیم؛ همین که تماشای مسابقات فوتبال و حضور زنان در ورزشگاه منع می شود؛ همین که دوچرخه سواری برای زنان ممنوع است؛ همین که رنگ لباس هم به سلیقه برخی مسئولین است؛ و همین که کلی از «همین که» ها می توان برشمرد، نشان می دهد هنوز فاصله زیادی با آزادی های مدنی (که شوربختانه برخی از مسئولین تا این اصطلاح را می شوند تنها کشف حجاب در ذهن شان می آید) داریم. اما انصافاً شرایط آن چنان بد است که بخواهی چندین سال آوارگی و بلاتکلیفی در ترکیه را به جان بخری و آن گاه آیا بشود آیا نشود؟! شاید هم روزی خبرش را در روزنامه ها بخوانیم که «جوان پناهجوی ایرانی در حمام خانه اش در دنیزلی ترکیه خود را به دار آویخت»؛ «پناهجوی ایرانی در سوئد خود را به آتش کشید»؛ «پناهجوی ایرانی در یونان لب های خودش را دوخت»؛ «پناهجوی ایرانی در مرز ترکیه به دست گروگانگیران افتاد»؛ «جنازه پناهجوی ایرانی در میان غرق شدگان پیدا شد»؛ و پناهجویانی دیگر هم در انتظار عاقبت تلخ دیگری هستند. به راستی اگر ایران شرایط مناسبی برای زندگی کردن ندارد، ما در این میان بی تقصیریم؟ چقدر برای مناسب ساختن شرایط سالم زندگی در این کشور تلاش کرده ایم؟ تلاش مان را از کجا می توان فهمید؟ از فرهنگ رانندگی مان؟ از فرهنگ کتابخوانی مان؟ از رفتارمان با محیط زیست و جانوران؟ از مصرف آب و دیگر حامل های انرژی مان؟ از ساخت و سازهای غیرمجازمان؟ از وجدان کاری زیر بیست دقیقه در روزمان؟ از سرکشی کردن مان به زندگی دیگران؟ و در عوض، همیاری نکردن در جاهایی که لازم است؟ از کدامش می توان تلاش برای ساختن ایرانی آباد و آزاد را دریافت؟ لابد برخی توجیه می کنند که «مسئولین نمی گذارند» یا «مسئولین خودشان در این رفتارها پیشگام هستند» و... . مگر مسئولین کشورهای توسعه یافته، از کرات دیگر به آن کشورها رفته اند؟ به راستی مسئولین مگر از دل همین مردم بیرون نیامده اند؟ و مگر مسئولین ما، همین ماهایی نیستند که برای قانون گریزی هزار و یک راه و توجیه بلدیم؟ همیشه می گفتم احمدی نژاد مردمی ترین مسئول ایرانی کل تاریخ است. کسی که رفتارها و گفتارهایش نمونه ای است از یک ایرانی. همه سخنان هیجانی اش، قانون را دور زدنهایش، به مسخره گرفتن رویدادهای مهم اطرافش، خلاف گویی هایش، همه و همه نمونه ای بود و هست از جامعه امروز ایران. حالا به هرحال عده ای می خواهند بروند، بروند. اما نگویند این کشور دیگر جای زندگی نیست؛ بلکه بگویند ما این کشور را به روزی انداختیم که دیگر خودمان هم نمی توانیم تحملش کنیم. می رویم جایی دیگر؛ شاید در آنجا آدمهایش به ما اجازه ندهند هرگونه که دل مان خواست قانون را زیر پا بگذاریم. آن گاه شاید خوشبخت تر شویم.


سه شنبه ، ۳۱شهریور۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فرارو]
[مشاهده در: www.fararu.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن