واضح آرشیو وب فارسی:شهیدنیوز: جانبازان اعصاب و روان میلاد شهریار با حضور درخندوانه میهمان خانه های مردم شدند و در این برنامه که هم گریه داشت وهم خنده در کنار شعر خوانی وخاطره گویی جانبازان ،دکتر پژمان آقایی فرزند شهید و رییس بیمارستان اعصاب و روان میلاد شهریار یک چفیه به رامبد جوان هدیه وبر دوش او انداخت.جانبازان اعصاب و روان امشب میهمان برنامه خندوانه بودند، بله جانباز اعصاب و روان را می گویم، امشب آمدند و این دلیر مردان و رزمندگان دیروز درشب آغاز هفته دفاع مقدس برای مردم شعر گفتند و حتی با آن حال خاص خود طنز گفتند وهم خاطره تعریف کردند، آنها که همه ما مدیون آنها هستیم ،بدون هیچ توقعی، بسیار ساده ومثل همیشه خاکی با مردم صحبت کردند و گفتند که دلاوری ها ورشادت های ما را وقتی از جمع مردم رفتیم ،در آینده از زبان سنگ ها و کوه ها و دره ها در مناطق جنگی بیشتر خواهید شنید. این دسته ازجانبازان که میهمان خانه های مردم بودند ،هنوز هم هر وقت موج انفجار به سراغشان می آید ، دیگر هیچ کس را نمی شناسند نه زن، نه فرزند و نه پدر و مادر. آنوقت است که همه از دستشان عاصی میشوند و تحملی برای اطرافیانش باقی نمیگذارند. خانواده ها برای سلامتی خود جانباز وبه توصیه پزشکان مدتی آنها را به آسایشگاه جانبازان اعصاب و روان می آورند تا شاید چند روزی یا چند ماهی و شاید برای همیشه از دست فریادها، شیشه شکستن ها و کتک زدن هایش آرامش یابند. این عزیزان همان رزمندگان جوان سال های نه چندان دور هستند که حالا به این عزیزان می گوییم جانباز اعصاب و روان، بعضی هم از روی ندانستن شاید هم میگویند روانی...! بگذریم و برویم سراغ خندوانه که امشب رنگ دیگری پیدا کرده وبه جای ستاره های سینما وتئاتر ،قهرمانان واقعی را با برنامه آورده بود ، جناب خان در همان ابتدا یک آهنگ حماسی برای جانبازان خواند وخیلی سریع به رامبد جوان گفت امشب خوشحالم که این میهمان باحال را به برنامه آوردی که باید بگویم یک حال وهوا خیلی خوبی دارم و در ادامه بسیار جالب وطنز گونه رفتن برای انتقال خون خون ندادن خود را آنقدر برجسته کرد و با گفتن گرفتن عکس ها واینکه چه خدمت بزرگی برای مردم کردم این کار خودش را یک حماسه و کار ویژه معرفی میکند تا حماسه بزرگ این دلیر مردان میهمان برنامه امشب بیشتر نمود پیدا کند. برنامه روال عادی خودش را پی میگیرد و رامبد جوان هم دکلمه ای با عنوان "کی میگه جنگ تمام شده " یادی از دوران پس از حماسه دفاع مقدس میکند و در ادامه دکترپژمان آقایی ،فرزند شهید را به برنامه دعوت میکند. دکتر آقایی رییس بیمارستان وآسایشگاه میلاد شهریار است وسالیان سال است که در کنار جانبازان اعصاب و روان حضور دارد.دکتر آقایی چهره ای دیگر از جانبازان را معرفی میکند و بسیار زیبا شرایط زندگی و رفتاری این جانبازان را به تصویر میکشد و در برخوردی شایسته یادی هم میکند از جانبازانی که در آسایشگاه به خاطر شرایط روحی ومصرف روزانه 50 تا 60 قرص مجبور شدند که از پای تلویزیون آسایشگاه برنامه را ببینند. دکتر آقایی در پاسخ به رامبد جوان جانبازان اعصاب وروان را ،جانبازان مظلوم وغریب معرفی کرد و گفت : بسیاری از مردم ومسئولان که توفیق دیدار با این جانبازان را دارند فقط در حد یک عکس یادگاری واهدای گل به این عزیزان سر میزنند و اشکال آنها اینجاست که خیال میکنند این وظیفه بنیاد شهید که همه امکانات این شهیدان زنده را فراهم کند ،در صورتیکه همه باید کمک کنند وما برای کمک به این عزیزان نیازمند یک عزم همگانی وملی هستیم. رامبد اشاره ای به عواطف واحساسات میکند ومیپرسد که ما به غیر از محبت ودوست داشتن و دور سر این عزیزان گشتن چکار باید بکنیم که دکتر آقایی جواب میدهد:این عزیزان شایسته بهترین ها هستند و مردم ومسئولین باید کمک های مالی وحمایتی بیشتری داشته باشند تا شرایط کاملی را برای این عزیزان در همه جای ایران داشته باشیم. رامبد جوان بحث پدر شهید دکتر را مطرح میکند وپژمان آقایی در خصوص پدر شهیدش میگوید: ما در اهواز بودیم که به همراه برادر کوچکم وقتی بابا را میدیدیم سریع خودمان را به او میرساندیم واو مارا در آغوش میگرفت شوکلات های که به عنوان جیره قضایی در جیب خود نگه داشته بود بدون استفاده برای ما می آورد. و در یاد دارم وقتی که بخشی از خاک وطن به اشغال نیروهای عراقی درآمده بود به خانه آمد و بسیار ناراحت بود وناخدآگاه گریه میکرد وآماده اعزام ورسیدن به شهادت که لیاقت آن را داشت میشود. آقایی وقتی که عکس پدرش را برایش می آورند ودر دست رامبد جوان قرار میگیرد اشک در چشمانش حلقه میزند ومیگوید :خداوند وقتی اولین پسرم را به من هدیه کرد به عشق پدر نامش را علی گذاشتم واین افتخاری برای من است وانشالله پدر شهیدم از من راضی باشد ودست مرا مانند همیشه بگیرد. در این لحظه دکتر آقایی یک چفیه که یکی از جانبازان میدهد را به رامبد جوان هدیه میکند وبر روی دوش او می اندازد وفضای بسیار خوبی در برنامه حاکم میشود واز برنامه های جالب هدایای منبت کاری شده با آرم خندوانه وهمچنین تابلو منبت کاری شده کاریکاتور رامبد و یک سری از کارهای هنری که به دستان جانبازان ساخته شده است. جناب خان در بخشی از صحبت هایش خطاب به دوست شهیدش عماد گفت: رفیقم عماد ، کاکا دلم برات تنگ شده ، این روزها خیلی هواتو کردم ، همین حالا که با این رفقا هستم ،رامبد جان این رفیق هامان(جانبازان ) حقشان این است که این آخر تنها نباشند وباید بیشتر قدر اینها رو بدانیم. و درآخر هم که یکی از جانبازان با توسل به حضرت مهدی(عج ) شعری برای حضرت خواند و ذکر یابن طاها،یابن یاسین گرفت واین شد اشک شوقی برای خندوانه........
سه شنبه ، ۳۱شهریور۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شهیدنیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]