واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
مشروعیتی که آل سعود در جنگ با یمن دنبال آن است!
عربستان سعودی که روزگاری از عناصری بود که نظم منطقه را تامین می کرد، امروزه با شکست خوردن استراتژی هایش در منطقه به خصوص در سوریه و لبنان و از دست دادن نفوذش در این مناطق با به راه انداختن این جنگ سعی در بازیابی موقعیت گذشته اش دارد.
چند ماه است که از شروع هجوم و تعرض نیروهای سعودی به کشور یمن و قتل یمنی های بی گناه می گذرد. به نظر می رسد یکی از اهداف عمده خاندان سعود از این تهاجم تقویت قدرت سیاسی آل سعود باشد.این یک قاعده در میان برخی کشورهاست که با افول قدرت سیاسی خود در مقام تدارک جنگی هرچند محدود برمی آیند تا مشروعیت از دست رفته خود را به نوعی باز یابند، قدرت سیاسی خود را تحکیم بخشند و نظمی را بر بنیان های بی نظمی قرار دهند. یکی از نمونه های تاریخی از این دست، حمله کشور آرژانتین به جزایر فارکلند است که مورد ادعای بریتانیا بود، طبق گزارش نیویورک تایمز در آن زمان، این تهاجم به تقویت قدرت سیاسی نخست وزیر وقت آرژانتین «لئوپولدو گالتییری» انجامید. عربستان سعودی که روزگاری از عناصری بود که نظم منطقه را تامین می کرد، امروزه با شکست خوردن استراتژی هایش در منطقه به خصوص در سوریه و لبنان و از دست دادن نفوذش در این مناطق با به راه انداختن این جنگ سعی در بازیابی موقعیت گذشته اش دارد و خود یکی از دلایل بی نظمی در منطقه شده است گو اینکه بنا نیست غرب آسیا هرگز روی آرامش به خود ببیند. یکی از دلایل این بی نظمی و آشوب در منطقه غرب آسیا به مساله فقدان توسعه سیاسی و عنصر عمده آن یعنی فرایند دولت-ملت سازی بر می گردد. امروزه عمده کشورهایی که باعث نا امنی در صحنه بین المللی می شوند دولت های ضعیف و ناکامی هستند که فرایند دولت ملت سازی را به درستی طی نکرده اند. سه عنصر اصلی فرایند دولت-ملت سازی عبارتست از: 1٫اشباع سرزمینی 2٫همبستگی و یکپارچگی ملی 3٫ثبات سیاسی مساله مرز یک مساله مهم و حیاتی در زمینه اشباع سرزمینی محسوب می شود که در کشورهای غرب آسیا با توجه به ساختگی بودن مرزها توسط قدرت های استعماری وقت(انگلستان و فرانسه) این مساله هنوز لاینحل باقی مانده و تمامی کشورهای غرب آسیا با یکدیگر اختلافات ارضی و مرزی دارند. ازجمله عربستان سعودی و یمن که در مناطق و استان های مآرب، جوف، ربع الخالی، حضر موت، عسیر، نجران و جیزان اختلافات حل نشده ارضی دارند و هنوز بر سر مکان تقریبی مرز بین دو کشور تفاهم حاصل نشده است. در ارتباط با همبستگی ملی این امر نیز در اکثر کشورهای غرب آسیا مشاهده نمی شود؛ در همین کشور عربستان امنیت جز با سرکوب گروه های اقلیتی چون شیعه در راستای حاکمیت آل سعود تامین نمی شود. حاکمیت پلیسی و امنیتی عربستان سعودی هیچ سنخیتی با کلیت اقوام و مذاهب ساکن در این کشور ندارد و اینکه یک هویت ملی بر مبنای ارزش ها و نمادها و اساطیر مشترک وفاداری ها را به یک مرکزیت واحد سوق دهد بسیار ضعیف است و بیشتر در پیرامون هویت عربی، آن هم تحت حاکمیت آل سعود شکل گرفته است. تحت همین دلایل مفهوم «شهروندی» و حقوق مرتبط با آن به عنوان یکی از مولفه های اساسی همبستگی ملی و ملت سازی موفق در این کشور با مشکلات و موانع بی شماری روبروست. ثبات سیاسی نیز در کشور عربستان سعودی همانطور که گفته شد تحت حاکیمت رژیم پلیسی و سرکوبگر آل سعود تامین شده و بحث انتقال قدرت به صورت مسالمت آمیز و ظرفیت بالای نظام سیاسی، انفکاک ساختاری و تخصص گرایی مطلوب در نهادهای سیاسی در این کشور مطرح نمی باشد. در پایان می توان گفت رژیم آل سعود نوعی نظام سیاسی بیمار است که راه حل درد بی درمان خویش را در حمله نظامی به فراسوی مرزها به بهانه واحی حمایت از رئیس جمهور معزول یمن ولی در اصل برای حفظ تاج و تخت سست آل سعود می جوید. عطا عنبرانی منبع: رصد، پایگاه تحلیلی دفتر پژوهش انتهای متن/
94/06/29 - 03:18
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]