واضح آرشیو وب فارسی:الف: عمدی در کار بوده! / گزارشی از جلسه نقد و بررسی رمان “عالی جناب شهردار” نوشته ابراهیم حسن بیگی
تاریخ انتشار : شنبه ۲۸ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۲۳:۲۴
روز سه شنبه ۲۴ شهریور ۹۴ در کتابخانه دکتر حسابی کتاب “عالی جناب شهردار” نوشته ابراهیم حسن بیگی نقد و بررسی شد. در این مراسم فرحناز علیزاده به عنوان منتقد، تعدادی از مسئولین کتابخانه دکتر حسابی و جمعی از دوستاران و خوانندگان کتاب حضور داشتند.به گزارش الفِ کتاب، ابتدا بخشی از کتاب توسط نویسنده خوانده شد در ادامه با کمک برخی حاضران خلاصه کتاب عالی جناب شهردار نقل شد .رمان یا داستان بلندفرحناز علیزاده معتقد است قبل از هر چیزی باید ساختار کتاب مورد بررسی قرار گیرد.آیا کتاب رمان است یا داستان بلند؟ چون وقتی ژانر ادبی نوشتار بدست آید بهتر می شود آن را نقد کرد.بر همین اساس علیزاده ابتدا نظر حاضران را پرسید حاضران در جلسه نظر خود را از حیث ساختاری و محتوایی در مورد کتاب بیان کردند.علیزاده با اشاره به نظر دوستان گفت: کتاب داستان بلند است چون حدود ۱۴۰ صفحه است دیگر این که در رمان معمولا یک بازه زمانی طولانی در نظر گرفته می شود از زمان تولد تا مرگ شخصیت را داریم یعنی از گذشته، حال و آینده شخصیت داستان خبر داریم.اما در کتاب عالی جناب شهردار داستان از زمانی که شاعر به سن میان سالی رسیده شروع می شود و اطلاعات دقیقی از گذشته شاعر نمی گوید فقط یک دوره کوتاه از زندگی شاعر بیان می شود پس کتاب عالی جناب شهردار رمان نیست بلکه داستان بلند موفقی است.در رمان تعداد شخصیت های اصلی دو الی سه نفر هستند و در کنار آنها چند شخصیت فرعی هم داریم ولی در داستان بلند تعداد شخصیت های اصلی یک الی دو نفر هستند. در اینجا یکی خیاط و دیگری شاعر(همان شهردار) شخصیت اصلی داستان هستند و نویسنده روی دیگر شخصیت های فرعی داستان پردازشی ندارد.در رمان از زمان تولد تا مرگ در سرنوشت افراد با تغییراتی رو به رو هستیم که نتیجه زندگی آنها است زیرا در زندگی هر فردی اتفاقات مختلفی رخ می دهد. در حالی که در این داستان خیاط می میرد این تغییر نیست. ولی در زندگی شاعر تغییر و دگرگونی لحاظ می شود.در داستان بلند مسائل اجتماعی به نوعی در خفا بیان می شود که در کتاب عالی جناب شهردار هم مسائل اجتماعی آشکار بیان نمی شود بلکه همراه با تخیل و حاشیه مطرح می شود اسم افراد ، مکان و زمان مشخص نیست بلکه هویت و جایگاه اجتماعی افراد جامعه عنوان می شود مانند شاعر، رییس انجمن شهر، …یکی به نعل یکی به میخفرحناز علیزاده در ادامه خاطر نشان کرد که اتفاقاتی که در قالب این داستان بلند بیان می شود در دنیای بیرون از کتاب ملموس است و دیده می شود. به همین خاطر در انتهای داستان به یک اندیشه می رسیم که قدرت چه تاثیری روی نگرش افراد می گذارد؟آیا افراد وقتی به قدرت می رسند مثل گذشته رفتار می کنند یا نه؟متن کتاب این اندیشه را به ذهن خواننده انتقال می دهد؛ آدمهایی هستند که وقتی به قدرت رسیدند دیگر مال دنیا آنها را قانع نمی کند و در انتها می خواهند از زمین هم فراتر بروند.در داستان تمثیلی اتفاقاتی که برای شخصیت داستان رخ می دهد برای خواننده کتاب عینی و قابل لمس است زیرا در جامعه خودش عین آن شخصیت را می بیند در واقع یکی به نعل و یکی به میخ زده می شود. یعنی طوری تصویر سازی می شود که خواننده به چیزی دیگری می رسد.نمونه این کار را می توان در داستان “سرگذشت کندوها” (نوشته جلال آل احمد) و داستان “پیر زنی که می خواست خانه اش تمیز باشد” دید.دیگر این که در داستان بلند تمثیلی نیازی نیست شخصیت های داستان خیلی باز شوند و به آنها اسم بدهیم آنها فقط معرف جایگاه شخصیتی آدم های جامعه هستند. خیاط لباس می دوزد و مردم برتن می کنند.در این داستان هم خیاط لباس عالی جناب شهردار را تن شاعر می کند آدمها تیپ هستند نه شخصیت.تفاوت دیگر داستان تمثیلی با رمان این است که در رمان همه مثل هم حرف نمی زنند در حالی که در کتاب عالی جناب شهردار همه مثل هم حرف می زنند کسی تکه کلام و لحن ندارد و چون داستان تمثیلی است با نقل رو به رو هستیم نقل رکن اصلی است.ملاک دیگر این که موضوع وارد حاشیه نمی شود در حد اندیشه به خواننده کد می دهد داستان معمایی بیان نمی شود. یعنی هر آدمی با هر ویژگی می تواند مانند شاعر؛ عالی جناب شهردار شود یعنی هر آدمی که به جاه طلبی و مادیات توجه بیش از حد بکند از اصل آدمیت خود فاصله می گیرد.تکنیکفرحنازعلیزاده در ادامه گفت: نویسنده کتاب ابراهیم حسن بیگی برای این که اندیشه خود را ماندگار کند و از سانسور هم فرار کند از تمثیل استفاده کرده و هیچ حرفی از زمان و مکان نیست.نویسنده از تکنیک خاص خودش استفاده کرده و با توضیحات درونی در پایان هر متن کشش داستان را زیاد کرده تا خواننده داستان را دنبال کند.در بعضی جاها با انتخاب سر فصل ها احساس می شود نویسنده خود را لو داده مانند: خیاط معاون اول می شودخیاط استفعا می دهداز فرش تا عرشخود فهرست خلاصه ای از داستان را بیان می کند آیا این روش خوب است یا بد؟ نویسنده حتما جوابی برای آن دارد که در پایان جلسه می شنویم.داستان تمثیلی دو نوع است یکی قدیمی که موضوعات اجتماعی، سیاسی … را به صورت خطی از الف تا ی بیان می کند و در انتها خواننده متوجه موضوع می شود.نوع دیگر داستان تمثیلی مدرن است که از ابتدا خواننده وارد موضوع می شود مانند داستان مسخ (نوشته کافکا) که در همان صفحه اول می گوید: فلانی سوسک می شود. این که چرا سوسک می شود و چه اتفاقاتی برای او رخ می دهد با شگفتی در داستان بیان می شود که به آن داستان شگفت تمثیلی هم می گویند.در این داستان شاعر با به قدرت رسیدن از انسانیت دور می شود و نویسنده به راحتی از کنار تضادها و تقابل ها جامعه رد می شود در حالی که می توانست مسائل اجتماعی، سیاسی و فلسفی را پررنگ تر بازگو کند و همین مسئله خواننده را به سمت یک جهان بینی رهنمون بکند ولی کتاب فاقد چنین اثری است.هر چند بازده زمانی کتاب خطی است اما لازم است یک جهان بینی هم بدهد. باید چیزی فراتر از جریابات بیرونی به خواننده بدهد. آیا انسانیت مهم است یا حکومت؟عمد در کار بودابراهیم حسن بیگی نویسنده کتاب عالی جناب شهردار در ادامه جلسه نقد و بررسی کتاب خود گفت: کتاب را برای گروه سنی بزرگ سال نوشتم و طوری آن را نوشتم که اتفاقات داستان را بشود در دنیای بیرون هم دیده و دنبال کرد چون نظیر این مسائل در همه جای دنیا حتی در فضای کوچک خانوادگی هم قابل لمس است.در طول تاریخ بارها چنین مسائل تکرار شده و در آینده هم تکرار می شود حتی در مسائل دینی هم دیده می شود و بارها در دین مبین اسلام به این موضوع اشاره شده که مواظب باشیم در ورطه دنیا طلبی نیفتیم زیرا قدرت می تواند انسان را بیچاره کند.پشت این داستان تفکری هست اگر به انقلابهای بزرگ دنیا نگاه کنید متوجه می شوید که به سختی توانسته اند خود را حفظ کنند مثل انقلاب فرانسه یا انقلاب روسیه… بعد از پیامبر هم یک سری اتفاقات در حکومت اسلامی رخ داد تا جایی که معاویه به حکومت رسید…نویسنده در بخش دیگری به این موضوع اشاره کرد که در زمان نگارش کتاب نخواستم گرفتار لفاظی شوم به همین خاطر مستقیم جلو رفته و داستان را ساده روایت کردم.در مورد سر فصل ها نیز چنین گفت: از عمد سر فصل ها را آوردم به اصطلاح رو بازی کردم با توضیحات و روایت مستقیم یک جوری نگاه خودم را به خواننده انتقال دادم.در خاتمه ابراهیم حسن بیگی گفت: لازم است همه از خود مراقبت کنیم تا دچار چنین حالتی نشویم وقتی شاعر به قدرت رسید به دوست خودش خیاط هم وفا نکرد و…
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]