محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827603217
خط انتظار حک شده بر جوانی از دست رفته/ چه کسی پاسخگوی بیمهری است
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: مهر گزارش می دهد؛
خط انتظار حک شده بر جوانی از دست رفته/ چه کسی پاسخگوی بیمهری است
شناسهٔ خبر: 2916747 - چهارشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۲
استانها > اردبیل
مشگین شهر- طی سالهای اخیر مهاجرتهای گسترده در پی محرومیت و نبود زمینههای شغلی از روستاهای مشگین شهر موجب تغییر موازنههای جمعیتی شده و تاثیر قابل توجهی در نرخ ازدواج به همراه داشته اشت. خبرگزاری مهر- گروه استانها: در انتهای جاده های کوهستانی که هشت ماه از سال را برف گیر و گل آلود است انتظاری نهفته که تنها از نگاه پشت پنجره می توانم بخشی و فقط بخشی از آن را لمس کنم.پشت پنجره با ابروهای پهن به هم پیوسته، عینک ته استکانی و روسری گلدار دخترکان روستایی نشسته و یک دست را عصای صورت تکیده اش ساخته و در فکری عمیق فرورفته است. انگار که اینجا نیست و در عالم دیگری به سر می برد.شاید چند دقیقه ای طول می کشد تا وقتی از خم جاده اصلی به باریک راه منتهی به خانه اش پا می گذارم متوجه حضور من شود.به یکباره صورت در هم فرورفته چون گلی می شکفد و از پشت پنجره دست عصا شده را بلند می کند و برایم به نشانه سلام در هوا تکان می دهد. حالا لبخند گرمی در صورتش نقش بسته و اشاره می کند که راه باریکه را بالا بیایم.نقش اول، تنهایی اتدر مقابل در ورودی چوبی که حاضر می شوم پیش از من فاطمه خود را به آنجا رسانده و آماده پیشوازی مهمانش است.دستم را در دستش می گیرد و تفاوت دختران روستایی و شهری را با همان زبری کار سخت زندگی روستایی به عینه لمس می کنم. همین دست دادن اولیه کافی است تا دست و پایم را جمع کنم و به شهری بودنم ننازم.مادر ۸۰ ساله فاطمه گوشه اتاق روی پتوی گلداری دراز کشیده و متوجه حضور من که می شود با عصبانیت می پرسد «این دیگه کیه؟ ها»فاطمه برایش توضیح می دهد که این خانم آماده روستا را ببیند.مادرش آرام می گیرد، از او می خواهد اول چای بیاورد و بعد برود سر کارش و لباس همسایه را تا شب تمام کند و تحویل بدهد.فاطمه ۳۵ ساله تا به امروز به یاد ندارد هیچ رنگ و بزکی به دست گرفته باشد. می گوید: در روستای ما عیب است دختر دست به صورت ببرد اما عروس ها و زن های شوهردار می توانند آن هم به ندرت در مراسمات.برایم چای خوش رنگ می گذارد و مشغول دوخت و دوز می شود. «مجبورم امشب تمام کنم؛ باید ببخشی.»از او می خواهم راحت باشد و در حالی که کارش را انجام می دهد برایم از احوالات خود و دوستانش بگوید.همه پسرهای جوان از اینجا رفته اند. حالا کسی نمانده با دخترها عروسی کند. ما هم که سنمان بالا است دیگر کسی ما را نمی گیردفاطمه سوزن را نخ می کند و با لبخند می پرسد: چه فایده داره. من و خیلی های دیگه اونقد مشکل داریم که گفتنی نیست.سوزن و نخ دست به کار دوخت و دوز می شود و سرنوشت فاطمه به کوک های روی لباس حک شده پشت سر هم در چند جمله برایم ردیف می شوند.«همه پسرهای جوان از اینجا رفته اند. حالا کسی نمانده با دخترها عروسی کند. ما هم که سنمان بالا است دیگر کسی ما را نمی گیرد»ازش می پرسم مگر چند نفر هستید؟ می گوید خیلی شاید ۲۰ – ۳۰ تا روستاهای اطراف هم هستند. به غیر از زرج آباد در روستاهای اطراف هم دختر سن بالا زیاد است.اینجای صحبت ها که می رسیم می ایستد. حالت چهره اش عوض می شود و کمی سوزن را در دست بازی می دهد. می فهمم که بغضی را در سینه خود می بلعد. گوشه چشمش خیس خورده اما مهربان و آرام می گوید: بذار چایتو عوض کنم. حرف برای گفتن زیاده.نقش دوم، درد مشترک و درمانی ناممکنصدای در سکینه و خواهرش زهرا را مهمان فاطمه کرده و قبل از اینکه به پایشان بلند شوم دستم را گرفته اند و کنارم نشسته اند.هر دو جوان با صورت های سرخ و خاکستری که نشان می دهد تاثیرات ابر و باد و مه و خورشید چون مهری در صورتشان حک شده است.زهرا جوان تر است ۲۰ سال دارد و سکینه به تازگی به ۳۰ سالگی قدم گذارده اما به زنان ۵۰ ساله می خورد. خودش این را می گوید و اضافه می کند که مشکلات زندگی آدم را از ریخت می اندازد.سال ها است پدر و مادر فوت شده اند و سکینه برای زهرا مادری کرده است. آرزویش این است که عروس شود اما وقتی ترجیح او یا زهرا را می پرسم پاسخ می دهد: من شاید بتوانم به تنهایی زندگی کنم اما این طفل معصوم جوان است، تحمل نمی کند.صبحشان با علوفه دادن به گاو و گوسفند ها آغاز می شود و تا شب که با کمر درد و پا درد به رختخواب های ساده خود پناه می برند از خیاطی و کشاورزی و شیر دوشی گرفته تا کارهای خانه را انجام می دهند.زهرا علاقه دارد گیاهان دارویی خشک کند و در بازار بفروشد هر چند تاکید دارد که برای زحمتی که به پایش می کشم نمی خرند.خواهران آفتاب سوخته چای خود را سر می کشند و خانه را ترک می کنند. من می مانم و فاطمه که هر از گاهی می رود سراغ مادر تا غر زدن هایش را آرام کند.می گوید: چند سال قبل برادرهایم رفتند شهر کار پیدا کنند و خواهرم که ازدواج کرده بود. حالا من ماندم و مادر پیرم و زندگیمان به همین شکل می گذرد.از پرسیدن اینکه می خواهد به شهر برود یا نه پیشمان می شود. گوشه چشم فاطمه خیس اشک می شود و با سری که به پایین خم شده می گوید: چرا که نه. اما نمی توانم. من که کسی را ندارم. نه همسری نه پناهی. خیلی دخترهای روستا می خواهند بروند یا حداقل اینجا تنها نباشند اما پسرهایمان رفته اند شهر و اغلب از شهر دختر گرفته اند حالا ما بی کس مانده ایم و چاره ای نداریم که به این شکل زندگی کنیم.عادت کرده اند. عادت به وضعیتی که دلایل و اتفاقات متعددی را پشت سر داشت و حالا تاوان اصلی آن به دوش فاطمه افتاده است.نقش سوم، واقعیت آمارهابر اساس آمار مهاجرت ارائه شده مرکز ملی آمار ایران طی سال های ۸۵ تا ۹۰، شش هزار و ۸۲۹ مهاجر از شهرستان مشگین شهر خارج شده اند. آمار مهاجران ورودی در همین بازه زمانی سه هزار و ۲۵۲ نفر است و همین تفاوت موجب شده است شهرستان مشگین شهر به عنوان یکی از شهرستان های به شدت مهاجر فرست در استان اردبیل شناخته شود.مهاجرانی که اغلب به بهانه کار در پی محرومیت شدید حاکم بر روستاها ترک دیار خود کرده و بعد از رسیدن به آرامش نسبی و موقعیت شغلی هیچ دلیلی برای بازگشت خود ندیده اند.به گفته فاطمه طبیعتا دخترهای روستایی اجازه ندارند به شهر یا جاهای دیگر بروند، حتی در برخی روستاها ارث نیز به دختر ها تعلق نمی گیرد و همین باعث می شود اگر ازدواج نکنند در وضعیت نامطلوبی زندگی کنند.هر چند آمار مهاجرت های تکان دهنده طی سال های بعد نیز به قوت خود باقی بوده فرماندار مشگین شهر تاکید دارد این آمار رو به کاهش است.ابراهیم امامی در گفتگو با خبرنگار مهر تصریح کرد: با سرمایه گذاری قابل توجه در بخش گردشگری این شهرستان و بررسی ۳۰ طرح طی یک ماه و نیم گذشته امیدواریم بتوان نرخ مهاجرت را کاهش داد.تمامی تلاش امامی و سایر دستگاه های اجرایی هر چند درمانی برای دردهای فاطمه و دخترانی در شرایط مشابه وی نیست، علاوه بر این به نظر می رسد در کوتاه مدت نخواهد توانست روند مهاجرت از روستاها را کاهش دهد.در عین حال مهاجرت از روستاهای مشگین شهر در وضعیتی است که این شهرستان به عنوان پایلوت مشاغل خانگی روستایی در استان اردبیل انتخاب شده است.امامی تاکید دارد که استقبال از این طرح مطلوب است و هر قدر در روستاها توسعه اقتصادی و فرهنگی افزایش یابد نرخ مهاجرت کاهش خواهد یافت.با سرمایه گذاری قابل توجه در بخش گردشگری این شهرستان و بررسی ۳۰ طرح در طی یک ماه و نیم گذشته امیدواریم بتوان نرخ مهاجرت را کاهش داد.فرماندار مشگین شهر افزود: علاوه بر این با اختصاص اعتبار مناسب به مناطق محروم و مرزی در قالب اجرای طرح های اقتصادی و اعطای تسهیلات به روستاییان می توان این قشر را مورد حمایت قرار داد.مشاغل خانگی در هر خانه ای که همسایه فاطمه است و حتی خانه خود وی در حد گذران و امرار معاش مورد استفاده بوده و دلیل قانع کننده ای برای ماندگاری پسران روستا نبوده است.به دلیل درآمد حداقلی حاصل شده جاذبه ای فراهم نشده که پسران روستا ماندگار شوند و برای توسعه روستاهای خود آستین بالا بزنند.فاطمه آستین پیراهن گشاد همسایه دیوار به دیوار را کوک زده و حالا نوبت چرخ کاری است. عینکش را در طول مدتی که بارها چشمش خیس اشک شده درآورده و با نوک روسری پاک کرده است.آرزویش را می پرسم. می گوید: آرزو؟ نمی دانم. یعنی می دانم اما به گمانم نشدنی است.در چوبی را پشت سر من می بندد و تا راه باریکه را پایین بروم به پشت پنجره پناه گرفته است. ابروهای به هم پیوسته اش گره خورده و اینبار به جای یک دست دو دست عصا شده تا به درازی جاده ای که از آن آمده ام خیره شود.راه های طول و دراز آنقدر در آیینه چشمانش منعکس شده که در صورتش نقش بسته است. همچنان که پایین می روم از خودم می پرسم بی مهری رفته بر سر انگشتان نیازمند عشقت را چه کسی پاسخگو است؟خبرنگار: ونوس بهنود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]
صفحات پیشنهادی
عکسی متفاوت از جوانی مهدی هاشمی
عکسی متفاوت از جوانی مهدی هاشمیعکس زیر مهدی هاشمی را در کنار آیتالله هاشمی رفسنجانی علی شمخانی و محسن رفیقدوست در دوران دفاع مقدس نشان میدهد تاریخ انتشار جمعه ۲۰ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۱۵ ۰۹مظلومی: پرداخت سریع خسارت، راه بازگرداندن اعتماد از دست رفته است
به گزارش اخبار بانک یونس مظلومی در گفت و گویی با بیان این نکته که بخش درمان ۱۰ درصد حجم حق بیمه را به خود اختصاص داده استخاطر نشان کرد از ابتدای سال جاری ۳۲ میلیارد تومان از حق بیمه این شرکت مربوط به حوزه درمان بوده است وی تاکید کرد بخش درمان در کل صنعت بیمه زیان ده محسوب میجلیلی: ساختارهای تحریم با اجرای برجام باقی میماند/دسترسی و بازرسی فراتر از پروتکلالحاقی پذیرفته شده است/اعتر
جلیلی ساختارهای تحریم با اجرای برجام باقی میماند دسترسی و بازرسی فراتر از پروتکلالحاقی پذیرفته شده است اعتراض یک نماینده به حضور چندباره جلیلی در مجلس سعید جلیلی با حضور در جلسه کمیسیون ویژه بررسی برجام با بیان اینکه دو موضوع تحریم و قطعنامه را بررسی خواهد کرد گفت براساس سندارزش برقراري روابط راهبردي با ايران از سوي مسکو دست کم گرفته مي شود
۲۲ شهريور ۱۳۹۴ ۹ ۴۸ق ظ يک کارشناس روس ارزش برقراري روابط راهبردي با ايران از سوي مسکو دست کم گرفته مي شود موج- يک کارشناس روس با انتقاد از سياست هاي کشورش در قبال ايران گفت مسکو از ايران اغلب به عنوان استدلال در مناقشات خود با آمريکا و اروپا استفاده مي کند به گزارش خبرنگار باعتماد از دست رفته
اگر آن سال ها کشتی فرنگی در مسیر درستی قرار نمی گرفت هیچگاه فرنگی کاران ما به جایی نمی رسیدند یعنی اگر پشتوانه سازی از گذشته در کشتی فرنگی صورت نمی گرفت ما بازهم در مسابقات تنها به یک مدال نقره یا تک مدال های برنز بسنده می کردیم یک مربی هلندی بود که واقعا کشتی فرنگی ایران را آجنگندههاي سعودي مراکز نظامي از دست رفته ارتش عربستان را بمباران کردند |اخبار ایران و جهان
جنگندههاي سعودي مراکز نظامي از دست رفته ارتش عربستان را بمباران کردند کد خبر ۵۳۱۲۵۰ تاریخ انتشار ۲۲ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۸ ۵۲ - 13 September 2015 شبکه تلویزیونی المسیره اعلام کرد جنگنده های سعودی مراکز نظامی ارتش عربستان را در منطقه الربوعه در استان ظهران عسیر که به تصرف نیروهاتئاتر استان مرکزی؛ چشم انتظار دست نوازشگر مسوولان
تئاتر استان مرکزی چشم انتظار دست نوازشگر مسوولان اراک - ایرنا - تئاتر استان مرکزی سرنوشتی همانند این هنر در نقاط مختلف کشور دارد و دست اندرکاران آن چشم انتطار دست نوازشگر مسوولان برای ساماندهی و رفع مشکلات این حوزه هستند به اعتقاد دست اندرکاران هنر نمایش ناشناخته ماندن ارزش وبا این شرایط انتظار پیشرفت دارید؟ پرسپولیس تنها باشگاه بدون مدیرعامل در دنیا/ چه کسی مقصر است؟
درحالی که انتخاب مدیر عامل پیش نیاز باشگاه داری است باشگاه پرسپولیس که در طول تاریخ مدیران قدرتمندی داشته که بازیکنان بزرگی هم به دنیای فوتبال معرفی کرده اند قریب به دو سال است که مدیر با ثبات ندارد باشگاه پرسپولیس یکی از باشگاه های قدیمی در قاره آسیاست که مدیران و روزهای پرافتخآقای پیوند! شما دیگر دم از حیثیت از دست رفته نزنید
سایت استان عارف یزدانی مرادعلی پیوند از اصولگرایان بویراحمد در نشست اصولگرایان گفت بویراحمد در دوره گذشته تحقیر شده است یکی از مخاطبان این سایت به سخنان او واکنش نشان داده است متن پاسخ عارف یزدانی به مرادعلی پیوند در پی می آید دوست خوب و عزیزم جناب پیوند در راستای معرفی کاندتفکر پوسیده پایداری دیگر جایی در بین مردم نخواهد داشت//شما دیگر دم از حیثیت از دست رفته نزنید
به گزارش خبرنما مرادعلی پیوند از اصولگرایان بویراحمد و عضو جبهه پایداری اخیراً در نشست اصولگرایان گفت بویراحمد در دوره گذشته تحقیر شده و واکنش یکی از جوانان سیاسیاستان کهگیلویه و بویراحمد را در پی داشت خبرنما عارف یزدانی دوست خوب و عزیزم جناب پیوند در راستای معرفی کاندیدای ج-
گوناگون
پربازدیدترینها