واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: كارگردان با افزودن همسر به ابراهیم مسیر قصه را تغییر داد، به طوری كه من خود موافق این تغییرات نبودم و رابطه عشقی ابراهیم اگر... سریال «شیخ بهایی» به كارگردانی شهرام اسدی چندماهی است كه از آنتن شبكه2 پخش میشود. این سریال در كنار دیگر سریالهای تاریخیای كه با محوریت یك شخص ساخته شده است از جهاتی قابل تأمل است؛ چراكه میتوان آن را در كنار دیگر آثار تلویزیونی مانند «روشنتر از خاموشی» (ملاصدرا)، شیخ مفید و ابنسینا قرارداد و به یك نتیجه كلی رسید. با این حال سوای اهمیت پرداختن به زندگی شخصیتهای تاریخی در حوزه دین، فلسفه، عرفان و... سریال «شیخبهایی» تا حدی توانست دورهای از تاریخ ایران را به تصویر بكشد و فضای سیاسی، اجتماعی و علمی قرنهای 10 و 11 را به نمایش بگذارد. برای تأمل بیشتر درباره این فضاسازیها و چگونگی نگارش متن فیلمنامه این سریال، با 2 فیلمنامهنویس سریال، محسن دامادی و حجت قاسمزادهاصل گفتوگویی انجام دادهایم كه میخوانید. نكته مهم در این كار این است كه فیلمنامه شیخبهایی در 2 بخش تدوین شده است؛ بخش اول مربوط به دوران كودكی شیخبهایی است كه نگارش آن برعهده محسن دامادی بوده و بخش دوم مربوط به دوران میانسالی شیخ كه به قلم حجت قاسمزادهاصل نوشته شده است. تلاش در جهت همدلی شیعه و سنیمحسن دامادی را با نویسندگی آثاری چون «بهترین بابای دنیا»، «در سرزمین دیگر»، «افسانه پوپك طلایی» و «از صمیم قلب» میشناسیم. او بهعنوان اولین گزینه برای نگارش فیلمنامه سریال «شیخبهایی» از ابتدای این سریال حضور فعالی داشته است. دامادی درباره حضورش در این سریال میگوید: «اوایل دهه80 از سوی سیمافیلم پیشنهاد شد كه طرحی را درباره شیخبهایی بنویسم تا مورد ارزیابی قرار بگیرد. طرح اولیه مورد تایید مدیران وقت سیمافیلم قرار گرفت و بعد به من اطلاع دادند كه پروسه انتخاب كارگردان هم انجام شده است و فیلمنامه كامل باید به سیمافیلم ارائه شود. من نیز حوزه مطالعاتم را به تاریخ صفوی اختصاص دادم.» دامادی درباره روند پژوهش و تحقیقی كه برای بهتصویركشیدن زندگی شیخبهایی انتخاب كرده است میگوید: «خوشبختانه منابع مكتوب درباره این دوره از تاریخ محدود نیست و ما بیش از دورههای تاریخی دیگر از عهد صفوی عكس، نقاشی و متون تاریخی داریم. مطالعه این منابع، پایه اصلی تحقیق من بود؛ با این حال نكتهای كه در جاهایی دست و پای نویسنده را میبست، نبود دیدگاههای كامل و اشارات متفاوت درباره یك موضوع بود. بهطور مثال بسیاری از اقدامات آن زمان را به شیخبهایی منتسب میكنند كه در اینباره هر كس نظری متفاوت دارد اما من مجبور بودم به یك اجماع كامل برسم كه هم به شخصیت شیخ نزدیكتر باشد و هم با آثار موجود در آن دوره همخوانی داشته باشد. تمام مراجع و منابع مستندی كه در نوشتن فیلمنامه رعایت شد سندیت تاریخی داشت. آثاری چون «عالمآرای عباسی» نوشته اسكندربیك تركمان، منشی شخصی شاهعباس و كتاب محققانه استاد نصرالله فلسفی در مورد زندگی شاهعباس در نگارش فیلمنامه كمك زیادی به من كرد.» دامادی درباره وفاداریاش به تاریخ و سهم شخصیتپردازی در نگارش فیلمنامه شیخبهایی معتقد است كه روند مطالعات به نویسنده این امكان را میدهد كه او در آن زمان حل شود و انگار بعینه روابط زندگی آدمها را میبیند و حس میكند. وقتی این اتفاق در وجود نویسنده میافتد آن وقت میتوان دیالوگها و طراحی قصه را براساس آدمها و وقایع آن زمان نوشت؛ با این حال من، هم باید مواظب این میبودم كه دیالوگ یا متنی را برخلاف سندیت تاریخی ننویسم تا بعدها شك و شبههای بهوجود نیاورد و هم باید متن را از حالت خشك و یكنواخت درمیآوردم و به اصطلاح آن را دراماتیزه میكردم. در نهایت هم من همه مطالعاتم را در قالب یك كتاب مستقل بهنام «شیخبهایی»منتشر كردم. اما جالب اینجاست كه متن فیلمنامهای كه من به سیمافیلم ارائه دادم از نگاه آنها بسیار دراماتیك بوده است و بعد تعلیقی و پركششبودن آن ملموس بوده است اما در هنگام تولید مجموعه عواملی موجب شد كه متون تغییر كند و به شكلی دیالوگها گفته شود یا تصویرسازی شود كه به اعتقاد خودم حوصله مخاطب را سر میبرد به طوری كه كسانی كه فیلمنامه را خواندهاند معتقدند این متن از خود فیلم جذابتر شده است. دامادی درباره نوع فیلمنامه و جزئیاتی كه او نگاشته است میگوید: «من از همان ابتدا زندگی شیخبهایی را به 3دوره تقسیم كردم؛ دوره نوجوانی كه به مهاجرت بهاءالدین محمدبنحسین عاملی معروف به شیخبهایی به ایران مربوط میشد كه برای دراماتیزهكردن این بخش بحث آزار و اذیت تركان عثمانی را پیش كشیدم و دعوت همزمان علمای شیعه از شیخ عزالدین حسین پدر شیخبهایی را. در بخش جوانی هم دانشآموزی و استعداد او را در قزوین نگاشتم و اینكه او در این سن وارد درگیریهای مذهبی نمیشود و همزمان نیز عباس جوان (شاهعباس) از خراسان به قزوین میآید و یك برهه تاریخی بهتصویر كشیده میشود. دوره سوم نیز دوره پیری شیخ است كه دوران آرامش اصفهان و سیر صعودی فرهنگ و هنر در ایران است.» با این حال دامادی میگوید:«هنگام اجرای فیلمنامه، بخش دوم یعنی جوانی شیخ حذف شد و از من خواسته شد كه بخش پیری شیخ را بازنویسی كنم اما من نپذیرفتم و كار به حجت قاسمزاده اصل سپرده شد. و به همین دلیل فقط بخش اول سریال محصول نگارش اینجانب است. با این حال تغییراتی هم در این بخش داده شده است. به طور مثال در قسمت اول شخصیت ابراهیم با بازی دانیال حكیمی فقط به عنوان نامهبر شیخ زینالدین مطرح میشود و او نقش مهمی در مهاجرت شیخ عزالدین حسین پدرشیخبهایی از شام به ایران داشت در حالی كه كارگردان با افزودن همسر به ابراهیم مسیر قصه را تغییر داد، به طوری كه من خود موافق این تغییرات نبودم و رابطه عشقی ابراهیم اگر به شكل پختهتری نگاشته میشد بهتر بود.» فیلمنامهنویس سریال شیخبهایی درباره وجود حساسیتهای مختلف برای بیان مذهب شیخ بهایی و پررنگ نشدن مسئله شیعه و سنی در سریال تاكید میكند كه از ابتدا بنای ما این بود كه به وحدت شیعه و سنی در طول فیلمنامه لطمهای نخورد. به همین دلیل من در فیلمنامه دولت عثمانی را به عنوان دولت آناتولی مطرح كردم حتی سكانسی را نوشتم كه خانواده شیخ بهایی وقتی به ایران میرسند ماموسها كه از علمای سنی هستند جلوی عثمان بیك میایستند و یكی از آنها شهید میشود كه این سكانس با بازی آتش تقیپور اجرا هم شد. همین اتفاقات روی ابهام زدایی از مسئله تفرقه میان اهل تسنن و شیعه تاكید داشت. با این حال دامادی معتقد است كه مسیر نوشتن یك فیلمنامه تا تصویب آن و به تصویر كشیدناش آنقدر فراز و نشیب دارد كه گاهی نویسنده فیلمنامه هنگام پخش اثر با تعجب سریال را نگاه میكند. خصوصا این سریال كه به خاطر حساسیتهای موجود دچار جرح و تعدیلهایی شد؛ «من در این باره به آن نمیپردازم اما حس میكنم چنانچه كارهای تاریخی فراوانی ساخته شوند كمكم مخاطب میتواند با شناختی كه از رسانه دارد به اهمیت و تلاش سازندگان آن پی ببرد.» دامادی درباره حضور یك فیلمنامهنویس دیگر در كنار فیلمنامهاش میگوید:ظاهرا آنچه من در بخش جوانی شیخ بهایی نوشته بودم امكان به تصویر كشیده شدن نداشت چون باید اصفهان در حال ساخت و دوران قبل از صفویه را به تصویر میكشیدند و محدودیت مالی این اجازه را به كارگردان جهت ساخت دكور نمیداد و به همین دلیل كل كار منتفی شد و بخش دوم به نویسنده دیگری سپرده شد. یكدستی سریال حفظ شده است اگر تا دیروز نام حجت قاسمزاده اصل را به عنوان كارگردان به یاد میآوردیم امروز نام او را به عنوان یكی از نویسندگان سریال شیخبهایی در تیتراژ میبینیم. قاسمزاده با تجربهای كه از تلویزیون و سینما دارد حالا توانسته است با مطالعات تاریخیاش بخش مهمی از فیلمنامه یك سریال تاریخی را به دوش بكشد. هر چند مخاطبان سریال با تقسیم شدن سریال به 2 بخش كودكی و میانسالی شیخ بهایی متوجه تفاوت ساختار سریال شدند اما تلاش كارگردان در یكدستكردن متون و صحنهها تفاوت در نگارش فیلمنامه را پوشاند. حجت قاسمزاده اصل از زمانی كه پروژه ساخت شیخ بهایی در فاز اول به اتمام رسید و قرار شد فاز دوم سریال ساخته شود وارد گروه سریال شیخ بهایی شد. پیشنهاد سیما فیلم برای نگارش بخش میانسالی شیخ بهایی سبب شد كه او سراغ تمام منابع و كتابهای موجود درباره شیخ بهایی برود و طی مدت 6ماه نگارش بخش دوم سریال را به سرانجام برساند. بدیهی است كه پیدا كردن زبان مشترك میان دوره اول و دوم بیشترین وقت و انرژی را از او گرفته است. وی معتقد است كه برای به دست آوردن زبان مناسب آن دوره به نوشتههای شیخ بهایی مراجعه كرده و توانسته از متون آن زمان به زبان آن دوره دسترسی پیدا كند. با این حال این نویسنده با توجه به اینكه امكان ساخت عملی دوران جوانی شیخ بهایی فراهم نبود فقط زمانی را نوشت كه شیخ بهایی شیخ الاسلام میشود و دوران میانسالیاش را در كنار شاهعباس صفوی سپری میكند. قاسمزاده درباره نگارش فیلمنامه یك سریال توسط 2نفر معتقد است كه چنین اتفاقی در مورد سریالهای خارجی بسیار رایج است و این تجربه برای هر 2نویسنده مفید خواهد بود؛ هرچند به اعتقاد او این اتفاق از سر اجبار بود نه از سر انتخاب و به دلیل توقف پروژه این كار انجام شد. با این حال هر 2 نویسنده تلاش خود را كردند كه كار یكدست در بیاید. قاسمزاده در پایان از اینكه چنین همكاریای با محسن میردامادی داشته است راضی است و معتقد است كه چون هر كدام از نویسندهها باید بخشهای جداگانهای از زندگی شیخ بهایی را مینوشتند كارشان در تداخل همدیگر نبود و از این جهت سریال شكل دوپاره پیدا نكرده و یكدستیاش حفظ شده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 380]