واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: روايتي از حيات يكي از راست قامتان تاريخ انقلاب
نویسنده : حميدطرفي
آيتالله سيدعلي شفيعي از علماي اعلام و فقهاي عظام جهان تشيع و اسلام هستند و مرتبه علمي و فقهي و تبحر سياسي مهمي در طول مبارزات با رژيم شاه داشتند و پشتوانه علمي و اندوختههاي دانش فراواني در همه زمينههاي علوم اسلامي به حد وفور دارند. سير زندگي و مجاهدتهاي سراسر عبرت و بصيرت اين مرد بزرگوار مرا بر آن داشت تا در انديشه تدوين زندگينامه و خاطرات اين دژ مستحكم تشيع و اين ركن ركين انقلاب و اسلام باشم، اما چگونه اين امر ميسر ميشد، زيرا فزوني اشتغال در تحقيقات و مسئوليتهاي سياسي و مراجعه فراوان به بيت ايشان و تدريس خارج و تربيت طلاب و توجيه جامعه به سوي خلاقيتهاي مذهبي، اجتماعي و سياسي وقت لازم را باقي نميگذاشت. سرانجام بعد از تلاش فراوان خداوند مرا ياري داد تا در كنج كتابخانهاش كه در عين حال محل نشيمن، تدريس و طرح مسائل سياسي است از لابهلاي بسياري از مشكلات گذشتم و در حالي كه در كنار صندلي كوچك و ميزي كوچكتر جلوس داشتند و ميز كار و مذاكرات سياسي و علمي هست، نشستم و كار خود را با زندگي آن انديشمند آغاز كردم. اين مرد بزرگ با حافظهاي عجيب و ناباورانه از 55 سال پيش حوادث را به روز، ساعت و ماههاي قمري و شمسي ذكر ميكرد و از كودكي، انتساب خود به سادات «گوشه» و بخشي از سير زندگي مرحوم والد بزرگوارش و تأليفات ايشان سخنها گفت و عيناً موارد گفته شده را بدون دخل و تصرف تدوين و گردآوري كردهام. علامه آيتالله سيدعلي شفيعي، فرزند مرحوم حجتالاسلام سيدمحمدرضا، پس از كسب علوم مختلف در اهواز و خوزستان و تلمذ نزد علماي اعلام عزم خود را جزم كرده و راهي نجف اشرف و حوزههاي علميه آن ديار شدند و اين بخش از زندگي علامه زيبايي خاصي دارد و بالاخره به سوي ديار متبركه علي و حسين(ع) رهسپار شدند. در اين بخش خاطراتي بس جالب و عبرتآموز را نقل كردند و براي نخستين بار حقايقي در باره حوزههاي علميه نجف اشرف ـ كه شاهد آن بودند ـ به زبان آوردند و تاريخ بسيار دقيق و مهمي از رويدادهاي مدارس علميه و علما و مراجع تقليد آن سرزمين بيان كردند. همچنين بخشي از تاريخ عراق دوره پادشاهي، جمهوري و شيوعيت و قوميت با تحليلي كاملاً ژرف براي جويندگان و پژوهشگران عرصههاي علمي و تاريخي بيان كردند و آنگاه به حوادث سياسي، اجتماعي و ديني ايران و نقش روحانيت بزرگ در به وجود آوردن حوزههاي علميه و مدرسه فيضيه، روي كار آمدن رضاخان و اهداف بريتانيا در تشكيل سلسله پهلوي و دورانديشي آيتالله شيخ عبدالكريم حائري يزدي در حفظ حوزه علميه قم در برابر امواج سهمگين رضاخاني و نهايتاً اقامت حضرت آيتاللهالعظمي بروجردي در قم و مبارزه با محمدرضاخان و ظهور امريكا در كشور اسلامي ايران و نقش ويرانگرانه آن كشور متجاوز به حقوق سياسي، اقتصادي و مدني كشورهاي جهان سوم بهويژه ممالك اسلامي و قيام رادمردانه و شجاعانه امام امت(ره) در برابر حكومت شاه و ايستادگي خستگيناپذير امام(ره) در راندن شاه از كشور و سقوط رژيم 2500 ساله شاهنشاهي، حوادث 15 خرداد 1342 و تبعيد حضرت امام(ره) به تركيه و سپس عراق و استقبال بيمانند از ورود امام(ره) به نجف اشرف و مذاكرات مراجع تقليد با ايشان با بينشي آگاهانه و رعايت تسلسل رويدادها بيان و خلاصه بخش عظيمي از حوادث قبل و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و بازگشت امام(ره) به كشور و ملاقات جامعه روحانيت اهواز با حضرت امام(ره) و سخنان علامه شفيعي در اين ديدار تاريخي تحرير و نگارش كردند كه با ياري خداوند جلد اول كتاب را به خوانندگان معزز و بزرگوار تقديم ميكنم. باشد كه اين خدمت مقبول حق تعالي، رسول گرامي اسلام(ص)، اهل بيت عترت و طهارت(ع) و مردم بزرگوار ايران اسلامي و امت اسلامي قرار گيرد و اثرات سياسي، مذهبي، اجتماعي و فرهنگي در جامعه اسلامي داشته باشد. حضرت آيتالله سيدعلي شفيعي نيز در مقدمهاي بر اين اثر تاريخي آورده است:«در زمان حاضر كتابهاي فراواني بهطور خودنوشت مشتمل بر شرح حال و مجاري احوال شخصيتهاي سرشناس علمي، فرهنگي و سياسي اجرايي به عرصه دانش و سياست وارد شد كه معمولاً به نام و عنوان خاطرات سياسي، شفاهي و. . . ناميده شدهاند و بخش فراواني از اينگونه آثار توسط مركز اسناد انقلاب اسلامي چاپ و نشر مييابد. اينگونه كتابها با اين سبك و روش ويژگيها و مزاياي زير را دارد: 1ـ آنچه را كه نويسنده (صاحب خاطرات) از سرگذشت خود سودمند و مناسب تشخيص داده به قلم آورده است. 2ـ به طبيعت حال، مسئوليت نوشتهها، اظهار نظرها و گفتهها در زمينههاي گوناگون به عهده صاحب اثر است. 3ـ چون اين تأليفات سبكي جديد و نوين هستند و تقريباً شكل داستان به خود گرفتهاند بنابراين معمولاً خستهكننده و ملالانگيز نيستند و مطالعهكننده در هر فصل، زمان و مكاني ميتواند مطالعه خود را متوقف كند. اينجانب هر چند خود را داراي شأن و مكانتي در جامعه علم و انقلاب اسلامي نميدانم و يك طلبه روحاني بيش نيستم كه در استان خوزستان (مركز اهواز) به انجام وظايف روحاني اشتغال دارم، لكن حسن ظني كه برادران ايماني، دوستان و هموطنانم به من دارند كه از سويي خواستار اين بودند من هم چنين اقدامي كنم و خاطرات خويش را به رشته تحرير و تقرير در آورم و از سوي ديگر در پارهاي از نوشتهها و خاطرات چاپ و منتشر شده متوجه شدم راجع به برخي مسائل و حوادث واجد اهميت كه خودم شخصاً در آنها حضور داشتم و جزئيات بعضي وقايع را به چشم خودم ديدم، ميدانم افرادي از صاحبان تأليفات ـ با آن همه بزرگواري و عظمت مقامي كه داشتهاند ـ كه در آن جريانات حضور نداشتند و به صرف استماع از ديگران و اعتماد به ناقلان مطالبي را نگاشتهاند كه از مرحله وقوع و واقعيت دور است. چنانكه مسائل عديدهاي هم وجود داشته است و دارد كه با برخورداري از اهميت، مسكوت و مغفول مانده و ناگفته از كنار آن عبور كردهاند و حتي گاهي رايحه نفي و انكار هم از آنها به مشام ميرسد. اين موجبات باعث ترغيب و تشويق بيشتر اينجانب به رهروي در اين راه شد. بعد از پايان جنگ تحميلي (دوران دفاع مقدس) كه مسئولان محترم مركز اسناد انقلاب اسلامي در شهرستان اهواز به ديدار اينجانب آمده بودند، از حقير خواستند شمهاي از احوال و اوضاع زندگيام را بگويم و آنان ضبط كنند كه اين كار در همان زمان انجام گرفت، ولي به ملاحظه اينكه آن هنگام نميدانستم چه ميخواهند و چه چيزي را بايد بگويم به علاوه تنگي وقت و محدوديت زماني آن ديدار، موضوعاتي را به صورت اختصار و به عنوان اصول اوليه ارائه كردم كه نه براي آنان كافي بود و نه براي خودم قانعكننده و شايد به اين دليل از آن تاريخ تاكنون هيچ خبر و اثري از آن گفتهها ندارم و نديدهام. در هر صورت در اين دو سال اخير برخي از آشنايان و آگاهان اقدام به چنين عملي را مصرانه از من خواستهاند كه حقير هم بهناچار اجابت كردم و به املاي حوادث نيم قرن اخير كه بخش ويژه عمرم را شامل ميشود پرداختم كه اكنون اثر حاضر تقديم علاقهمندان ميشود.»
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۸ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۵:۳۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]