تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 8 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):افطارى دادن به برادر روزه دارت از گرفتن روزه (مستحبى) بهتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1818997217




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روایت هولناک دختر نوجوان از اسارت در خانه البغدادی


واضح آرشیو وب فارسی:شبکه خبر: روایت هولناک دختر نوجوان از اسارت در خانه البغدادی


دختر نجات یافته از اسارت البغدادی گفت: من نمی دانستم کسی که مرا اسیر کرده ابوبکر البغدادی است. اما وقتی فرار کردم او را در تلویزیون دیدم و صدایش را شنیدم. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر به نقل از خبرگزاری صدا و سیما، شبکه خبری سی ان ان با یک دختر 15ساله ایزدی به گفتگو نشست که پس از اسارت توسط گروه داعش به کنیزی خانه ابوبکر البغدادی، سرکرده این گروه درآمده بود.
در سال 2014 نیروهای کرد عراق و سربازان آمریکایی هزاران نفر از ایزدی ها را در یک عملیات هوابرد از دست داعش نجات دادند. اما هزاران نفر دیگر اسیر داعش شدند که این گروه زنان و دختران آنها را به عنوان کنیز تروریست ها  به اسارت گرفت.
با گذشت یک سال از آن زمان، این دختر جوان ایزدی به خبرنگار سی ان ان گفت: او را به کنیزی ابوبکر البغدادی، رهبر داعش گرفته بودند. این دختر پس از دیدن عکس "کایلا مولر"، امدادگر جوان آمریکایی که در اسارت داعش کشته شد، بلافاصله او را شناخت. او گفت: آنها هر دو در یک سلول زندگی می کردند و هر دو کنیز خلیفه داعش بودند.
ما با این دختر که با نام مستعار زینت معرفی می شود، در یک مکان امن به گفتگو نشستیم. او برای ما تشریح کرد که در دوره اسارت چگونه با او رفتار می شد.
زینت گفت: «اولین بار که ابوبکر البغدادی سراغم آمد، من نشسته بودم و گریه می کردم. او نزدیک من آمد و مردی را که مسئول امور خانه بود نزد خود خواند. وقتی بلند شدم او نگاهی به من انداخت و به نگهبان گفت این دختر را ببر و تحت نظر بگیر. »
زینت گفت: کارش را به عنوان کنیز در خانه البغدادی شروع کرد و وظیفه اش تمیز کردن خانه و پخت و پز برای 3 همسر و 6 فرزند او بود. او فقط 15 سال داشت. خانواده البغدادی به طور مرتب از جایی به جای دیگر می رفتند. چند روز پس از آمدن زینت، خانه مجاور خانه البغدادی در یک حمله هوایی تخریب شد. زینت در نهایت تلاش کرد همراه با یک دختر دیگر فرار کند.
او می گوید:«آنها در را به روی ما قفل می کردند. یک شب ما کلید را پیدا کردیم و قفل را باز کردیم. در آن زمان ما 6 دختر بودیم. ما همینطور می دویدیم. پس از 3 کیلومتر یک خانه در بیرون حلب در یک روستا دیدیم. یک زن عرب آنجا بود که به ما گفت کمکمان می کند. اما بعد به ابوبکر البغدادی خبر داد.»
زینت گفت: آنها  ما را گرفتند و تنبیه کردند و ما را با کمربند، شلنگ و ترکه چوب کتک زدند. آخرین ضربات را هم خود ابوبکر البغدادی به آنها می زد.

زینت پاسخ داد: «ابوبکر البغدادی وقتی ما را کتک می زد به ما می گفت، برای این کتک می خوریم چون از آنها فرار کردیم. او گفت ما برای این شما را انتخاب کردیم تا به دین ما بگروید. شما متعلق به دولت اسلامی هستید.»
زینت گفت: در این زمان بود که کایلا مولر را دیدم. مولر هم در همان سلول حبس بود.
زینت ادامه داد:«اولین بار که وارد اتاق شدم، کایلا را دیدم. از او پرسیدم چطور از اینجا سردرآوردی؟ او گفت، داعش من را اسیر کرد. من هم گفتم من ایزدی و اهل سنجار عراق هستم و داعش مرا اسیر کرده است. بعد از آن ما کنار هم ماندیم و مثل دو خواهر شده بودیم.»
یک روز کایلا مولر و یک دختر ایزدی دیگر به خانه یکی از مقامات ارشد داعش به نام "ابوسیاف" انتقال یافتند. اندکی پس از آن بغدادی به دیدنمان آمد و از نگهبانان خواست کایلا را بیاورند.
زینت گفت:«وقتی کایلا پیش ما برگشت، از او پرسیدیم چرا گریه می کند. کایلا گفت، البغدادی به او گفته بود قصد دارد به زور او را به همسری خود درآورد. البغدادی به کایلا گفته بود تو زن من می شوی و اگر نپذیری ترا می کشم. کایلا همه چیز را به من گفت. او هیچ چیز را از من مخفی نمی کرد. کایلا به من گفت ابوبکر البغدادی به او تجاوز می کرد.»
خبرنگار سی ان ان از زینت پرسید این اتفاق چند بار افتاد؟
زینت پاسخ داد:«چهار بار»
زینت در پاسخ به این سوال که آیا البغدادی به او هم تجاوز می کرد، گفت:«ابوبکر البغدادی به ما می گفت این کار را با کایلا کرده است و با ما هم همین کار را خواهد کرد.»
زینت و یک دختر جوان دیگر نقشه فرار خود را ریختند. من از کایلا خواستم با ما فرار کند اما او خودداری کرد و گفت اگر فرار کند، ابوبکر البغدادی سرش را خواهد برید.
زینت گفت: تا ساعت یک بعد از نیمه شب صبر کردم و یک پنجره شکسته در اتاق را به زور باز کردم. پس از3 ساعت فرار، خود را به روستایی رساندم که یک مرد در آنجا قول داد  ما را به طور قاچاقی نجات دهد.
زینت گفت: «تا آن زمان من نمی دانستم کسی که مرا اسیر کرده ابوبکر البغدادی است. اما وقتی فرار کردم او را در تلویزیون دیدم و صدایش را شنیدم. فکرش را هم نمی کردم که او رهبر داعش باشد. بسیار ترسیده بودم. او ممکن بود مرا بکشد.»
خبرنگار سی ان ان گفت، این شبکه راهی برای راستی آزمایی حکایت زینت  ندارد؛ اما او می گوید با ماموران تحقیق آمریکایی گفتگو کرده و جزئیات برنامه روزانه او را به آنها گفته است. او به آنها گفت که ابوبکر البغدادی به طور معمول ساعت 10 صبح از خواب برمی خاست و نیمه شب می خوابید و از ترس اینکه ردیابی شود هیچ تلفن همراهی نداشت و دیگران پیام های او را به دیگران می رساندند.
زینت در پاسخ به این سوال که ابوبکر البغدادی چه طور انسانی بود و آیا هیچ وقت با او مهربان بود، گفت:«او همیشه بد بود. هیچ حرف مهربانانه ای از او نمی شنیدم.»
زینت می گوید امیدوار است این مقدار اطلاعات او، هر چقدر هم که کم باشد، به سقوط مردی بینجامد که زمانی او را کنیز خود می خواند.
 


چهار شنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۵:۲۲





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: شبکه خبر]
[مشاهده در: www.irinn.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن