واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: چرا زنان نمیتوانند کاندیدای مجلس خبرگان شوند؟
پنج ماه تا انتخابات خبرگان رهبری فرصت باقی است. در این میان گمانههای مختلفی از حضور چهرههای جدید در این انتخابات به گوش میرسد. مسالهای که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده و از دید برخی حقوقدانان و مجتهدین منعی برای آن وجود ندارد، ورود زنان واجد شرایط به مجلس خبرگان رهبری است.
آفتاب : برای بررسی این موضوع که آیا زنان نیز میتوانند کاندیدای خبرگان شوند با آیتالله سیدمحمد موسوی بجنوردی به گفتوگو نشستهایم و نظرات وی در این باره را جویا شدهایم. وی معتقد است زنان میتوانند مجتهد باشند و فتوا دهند. شاید این سخن برای برخی نامفهوم باشد اما او برای تبیین این نظر دلایلی دارد. متن گفتوگو آیتالله موسوی بجنوردی با آرمان را در ادامه میخوانید.
زنهایی که به مرحله اجتهاد رسیدهاند چرا نمیتوانند کاندیدای مجلس خبرگان شوند؟
عقیدهام این است که هیچ منعی برای حضور زنان در مجلس خبرگان نیست. شرعاً نمیتوانیم بگوییم، جنسیت در مجلس خبرگان ملاک است باید اهل خبره باشند کجا آمده که جنسیت باید مرد باشد. عقیدهام این است که زن میتواند مرجع تقلید شود. چون در مرجع تقلید، فقیه و اعلم میخواهیم. اکنون زن فقیه داریم، نمیگویم اعلم اما امکان دارد زنی فردا اعلم شود. از حکم عقل است که رجوع عاقل به جاهل صورت گیرد، و چه فرقی میکند جنسیت ملاک نیست که باید به مرد رجوع کند و اگر زنی فقیه بزرگی شد، میتوان از او تقلید کرد. از ابتدا که به شورای عالی قضایی رفتم (سال 61) گفتم زنان میتوانند قاضی شوند. به مرور زمان اینطور شد که زن میتواند قاضی شود. در دادگستری، فراوان خانمهایی هستند که پایه قضایی دارند و مشغول قضاوتند.
واقع این است که جنسیت هیچوقت در اسلام ملاک فضیلت نیست. ملاک فضیلت در اسلام، علم و تقواست. ملاک فضیلت اخلاق است و جنسیت ملاک نیست حالا کسی که اخلاق و تقوا دارد، مرد باشد یا زن و نباید تبعیض قائل شویم. اکنون در دانشگاهها در تمام رشتهها، به صراحت بگویم دخترها از پسرها جلوترند. درسهایی داریم نظری مانند فلسفه که میفهمند، درک کرده و اظهارنظر میکنند، احیاناً اشکال هم میگیرند. این به نظرم از برکات انقلاب و دید باز حضرت امام(ره) است. وقتی نزد گورباچف هیأتی میفرستد، حساب شده است که یک زن را هم میفرستد. یک روحانی و یک دانشگاهی را میفرستد. واقعاً اگر عملکرد امام را ببینید، نه فقط انقلاب علیه طاغوت بلکه انقلاب فکری در جامعه ایران کرد و واقعا در ایران فکر را متحول کرد. نه فقط در ایران بلکه این فکر در جهان اسلام نیز تاثیرگذاشت. نباید خودمان را کوچک بگیریم. ایران برای جهان اسلام اکنون الگوست.
با توجه به فرمایشی که راجع به جایگاه زنان هم در انقلاب داشتید و هم بعد از انقلاب، نگاه شما از کلمه «رجل» در قانون اساسی، بحث جنسیت نیست.
مسلم رجل در زبان عرب یعنی شخصیت. من در نجف متولد شدم و تحصیلاتم را در حوزه نجف انجام دادم. وقتی در عرب میخواهند بگویند که فلان شخص از شخصیتهای علمی است، میگویند «من رجالات علم» اگر بخواهند بگویند از شخصیتهای بافضیلت است میگویند «من رجالات الفضیل». اصلا رجل و رجال در عرب یعنی شخصیت و شخصیتها. به معنای مرد نمیگیرند. قانون اساسی ما هم جامعنگری کرده است والا میگفت از مردان و چرا نگفت؟ چراکه میخواستند عدهای را ساکت کنند که اشکال میگرفتند برای اینکه زن نمیتواند و از طرف دیگر هم تفسیر درست به شخصیت شود. از رجال سیاسی یعنی از شخصیتهای سیاسی میتواند رئیسجمهور شود حالا میتواند مرد یا زن باشد.
اینکه دوراندیشی کردند و در قانون اساسی رجل را به معنی شخصیت گذاشتند؛ خانمی این شخصیت را داراست و با همین قانون اجازه کاندیدا شدن درانتخابات ریاستجمهوری به آن خانم را میدهند؟
این خودش واقعاً جای سوال است. در عین اینکه به شورای محترم نگهبان خیلی احترام میگذارم اما آنها باید تأیید کنند. مفسر قانون اساسی آنها هستند. اگر ابهامی در قانون اساسی شود، طبق قانون اساسی شورای نگهبان باید تفسیر کند.
حقوقدانان هم که قانون اساسی تصویب کردند و نظر دادند، نظرشان از رجل، بحث جنسیت نیست؟
نیست، و الا میگفتند از مردان، بگویند از مردان سیاسی! چرا کلمه عربی بگذارند. روشن است و شهید دکتر بهشتی که خداوند رحمتش کند، کلمهای گذاشت چون عدهای اصرار داشتند که مرد باشد اما کلمهای گذاشت که تفسیر واقعیاش میشد، شخصیت.
شخصیت هم جنسیت نمیشود.
به متن مذاکرات که مراجعه شود، مشخص میشود که منظور مرد نیست. در سخنرانیهایم میگویم که قانون اساسی اصراری ندارد که از مردها باشند و میگوید رجال و رجال هم یعنی شخصیتها. اعم از زن و مرد.
با توجه به اینکه حکومت ما برگرفته از احکام دین است اما فسادهای اقتصادی بیش از اندازه شده است. اگر به احکام اسلام رجوع کنیم، احکام اسلام به کسی اجازه دخالت در بیتالمال را نمیدهد. کجای کار ایراد دارد که این مفاسد اتفاق میافتد؟
اگر یک مدیریت سالمی باشد، عدالتخواه و عدالتجو باشد، کمتر اشکالی در سیستم پیدا میشود. اشکال در خود بدنه مدیریت است که میتوانند افراد نفوذ کنند و از راه آن افراد سوءاستفاده کنند والا اگر بدنه اجرایی، بدنهای سالم باشد، امکان سوءاستفاده وجود ندارد. معلوم میشود که در بدنه افرادی هستند که میتوانند نفوذ و سوءاستفاده کنند. اساس، بدنه است که باید، سالم و عدالتخواه و عدالتجو باشد که در فکر ملت باشد. در فکر فردی که در روستایی چیزی برای خوردن ندارد، باشد. اگر واقعاً مسئولان این طرزتفکر را دارند، امکان سوءاستفاده وجود ندارد که افراد نااهلی وارد شوند و از بیتالمال سوءاستفاده کنند و میلیاردها در جیبشان بگذارند. این یعنی در بدنه افرادی هستند که میشود از طریق آنها نفوذ کرد.
اشکال در قوانین نیست؟
مهم خود افراد و عملکرد آنهاست. حتی اگر بهترین قانون را داشته باشید اما مجریانی شایسته نداشته باشد، کار درست نمیشود. اگر سیره امیرالمومنین(ع) را نگاه کنیم دنبال مجریان سالم میرفت. اگر مجری ناسالم پیدا میکرد، فورا او را عزل میکرد. چراکه مجری باید قانون را درست اجرا کند اگر بهترین قانون را به مجری فاسد دهید، با تفسیر خود به فساد میکشاند.
نقش دولت چیست؟
دولت کسی است که مجری قانون است. بهخصوص این دولت که مدعی مبارزه با فساد اقتصادی، قانونگرایی، دولت راستگویان است و صفتهایی که دولت دارد، مسئولیتش را سنگین میکند.
دولت در برابر مفسدان چگونه باید برخورد کند؟
باید عملکرد دولت مطابق با شعارش باشد. اگر شعار، شعار براقی باشد و طوری باشد که انسان را جذب کند اما مخالف با شعار عمل کند، به درد نمیخورد. اگر این دولت بخواهد موفق باشد و شعارهایی که داده که واقعا خدمت به جامعه کند و مردم هم به آن اطمینان پیدا کنند، عملکردشان باید مطابق با شعارشان باشد. وقتی عمل مطابق با گفتار نبود، هیچ ارزش ندارد و مردم نمیتوانند قبول کنند. مدیری که عملکردش مطابق با گفتارش نیست، مردم اینطور افراد را نمیخواهند. اسلام تاکید میکند که باید عملکرد مطابق با گفتار انسان باشد. لذا میگوید: « کونوا دعاه للناس بغیر ألسنتکم» شما مردم را به غیر زبانتان دعوت کنید، یعنی با عملکردتان جامعه را دعوت به صلاح کنید.
منبع: آرمان
تاریخ انتشار: ۱۸ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]