واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: در این مطلب مصاحبه ي وايبري / اس ام اسي بزرگمهر حسين پور با مهناز افشار بعد از به دنيا آمدن فرزندش را می خوانید.
مهناز افشاربزرگمهر حسين پور در صفحه اینستاگرام وبسایت چیزنا، مصاحبه ي وايبري / اس ام اسي خود با مهناز افشار بعد از به دنيا آمدن فرزندش را منتشر کرد:
من: شروع كنيم ؟مهناز: شروعمن: يك سال پيش فكر مي كردي الان يه بچه تو بغل باشي؟مهناز: فكر ميكردم دوقلو داشته باشممن: مگه تو از يك سال پيش حامله بودي؟مهناز: نه، ولي دلم مي خواست بشم، داشت دير مي شدمن: مگه چند سالته و چرا دير؟مهناز: ٢١ خرداد ، ٣٨سالمه.البته خيلي دير نيست. اما ميگن زير چهل سالگي آخرين فرصته. البته شنيدم يك خانم آلماني ٦٠ سالگي دوقلو آورد. همش براي ما ايرانيا ديرهمن: اي بابا... من يكي از فاميلامون بالاي پنجاهه هنوز حامله نشده!مهناز: :))))))من: خيلي سعي كرد البته ، منتها بعد فهميد اول بايد شوهر بكنه! درد زايمان واقعن درد بود يا شايعه بود؟مهناز: خيلي درد بود خيلي...به نظرم دوباره متولد شدممن: يعني درد واسه سلبريتي ها كمتر نيست؟مهناز: شايعه است به خدا... بيشتر هم شدمن: الان بعد سي و هشت سال مادر بودن رو تجربه ميكني، يك سال هم هست كه ازدواج كردي. اگه برگردي دو سال قبل راحت تر نبودي؟مهناز: اگر برگردم... راستش نه! آخه بچه دوست دارم چه كار كنممن: درگيرت نميكنه كلي؟مهناز: چرا. الانم كرده. اما شيرينه . همش فكر مي كنم يه كم بزرگ ميشه بهتر ميشه و حالمون خوب ميشه با هممن: اولين لحظه اي که دخترت رو ديدي؟مهناز: باورم نشد.وقتي گذاشتنش رو سينه ام ، فكر كردم مگه ميشه؟ اين تو دل من بوده؟ حالا چي كار كنم؟ بوش كردم... بويه عجيبي داره نوزاد، اونوقت گفتم خدايا اين نوزاد رو من بدنيا آوردم؟ بله... من به دنيا آوردم و كلي ذوق كردممن: بهت مي خورد پسرزا باشي... نه كه پر سر و شوريمهناز: همه همينو مي گن! كلا آدم غافلگير كننده اي هستم
من: نمي ترسيدي دخترت خوش قيافه نشه؟ يا به يكي تو فاميل بره كه تو بترسي شبيهش بشه؟ يه قد كوتاه كچل داغونمهناز: راست بگم؟ آره ترسيدم...براي همين سيب و انار زياد مي خوردم و عكس هاي قشنگ نگاه ميكردم ، بقيه اش هم گفتم خدايا هر چي كرمتهمن: هاهاها... اين صداقتت من و كشتهمهناز: هاهاهامن: اسمو كي انتخاب كرد و انتخابا چيا بود؟مهناز: من و ياسين بين چند تا اسم انتخاب كرديم. همش يادم رفته... اما يارا هم بودمن: ويارت چي بود؟مهناز: ترشييييي تا دلت بخوادمن: نه كه ما بچمون گربه شد از اين چيزا حس نكرديممهناز: ولي عجب بچه اي هم دارين... جيگرهمن: چقد چاق شدي و تركوندي خودت رو؟مهناز: ١٧ كيلو ! اما بعد زايمان ١٠ كيلو رفت ، چون خيلي در طول بارداري ورزش يوگا كردم. خيلي ترسناك بودم! البته همه ميگن قشنگ تر شده بودي (الكي)من: دخترت اگه بخواد بازيگر بشه به چه روشي منصرفش مي كني؟مهناز: همه ي خودمو، خاطراتمو، فيلمهامو براش ميزارم، بعد چند تا پيجم بهش نشون ميدم و كلا منصرف ميشهمن: پس قبول داري كار بيچاره كننده ايه؟مهناز: خيلي...نبودا، ولي شدمن: تغيرات هورموني بدنت رو مخت نيست؟مهناز: بيشتر ازمخم رو عضلاتمه كه قفل شدهمن: اولين بار كه فهميدي حامله اي مثل اين سريالا حالت تهوع شدي؟مهناز: هاهاهااااا! اتفاقا يك كاري بودم، اونجا گفتم چه الكي هممون تو فيلما اون مدلي باز باز راه ميرفتيم و دستمونو ميذاشتيم رو كمر ، اصلا اينجوري نبود كه:))) ولي گريه كردممن: دختر داشتن تو ايران سخته... دختر بودن هم سخت تر. قبول داري؟مهناز: خب... راستش خيلي سخته اما به سختيش مي ارزهمن: ايده آل ترين آينده اي كه براي دخترت تو ايران تصور مي كني چيه؟مهناز: راستش دنيايي زيباتر، مهربانتر و انسانتر از امروزمن: اگه یه روز بياد و بگه من مي خوام با فلاني ازدواج بكنم و نظر تو هم براش مهم نباشه چي كار ميكني؟مهناز: اگر قانع بشم قبول مي كنم، ولي باز بستگي به اون لحظه داره. شايد چون ازدواج من و ياسين هم تصميم دو نفر ما بوده فقط، بتونم دركش كنممن: راستي شير دادن يه مادر چه حسي داره؟مهناز: خيلي حس خوبيهمن: مادر شدنت مبارك...ممنون كه اينهمه كول و راحت بوديبرترینهااخبار مرتبط :مادرشوهر و پدرشوهر و فرزند مهناز افشار + تصاویرماجرای شال دردسرساز مهناز افشار!+عکسمعنی نام عجیب فرزند مهناز افشار !
دوشنبه 16 شهریور 1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]