واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: زندگي قسطي
رفتارها- مانا لقماني:
در جامعه امروز ما، رواج مصرف گرايي بسترساز آسيبهاي اجتماعي ديگر از جمله شكاف طبقاتي، تجمل گرايي، ايجاد چشم و هم چشمي در ميان خانوادهها، گسترش روحيه مادي گرايي و افت توان مالي خانوادهها بر اثر خريد لوازم غيرضروري ميشود.
اگر به خانوادهها و به ويژه فرزندان آموزشهاي مورد نياز داده نشود، در آينده جامعه با چالشهاي جدي اقتصادي روبهرو خواهد شد.
همچنين، افرادي كه از توان مالي بالايي براي تهيه كالاهاي لوكس برخوردار نيستند، گاهي ممكن است براي تهيه اين كالاها دست به سرقت يا كارهاي عجيب و غريبي بزنند كه هر روز خبر نمونهاي از اين كارها را ميتوان در صفحه حوادث روزنامهها ديد.
به علاوه، اين خود مقدمه بزههاي اجتماعي ديگر از جمله دزدي و سرقت مسلحانه است كه در نهايت به ناامني در جامعه ميانجامد.
در سالهاي اخير با پيشرفت فناوري و ساخت لوازم رفاهي پيشرفته، خريد كالاهاي لوكس و غيرضروري به هدف و آرزوهاي زندگي افراد بسياري به ويژه در قشر جوان تبديل شده است.همين امر، گاه سبب از هم پاشيدگي خانوادهها به خاطر فقر مالي كه يكي از عوامل ايجاد اختلافات زناشويي است، ميشود.
در حقيقت، با بالا رفتن معيارهاي زندگي و افزايش رقابتهاي كاذب و چشم و هم چشمي افراد ديگر هيچ توجهي به قدرت خريد خود نكرده و در نتيجه، نداشتن توان مالي براي برطرف كردن نيازهاي ابتدايي زندگي روزمره، تمايل جوانان به زندگي قسطي را سبب ميشود.
متأسفانه الگوي مصرف نادرست در جامعه كه بيشتر در زندگيهاي شهري رايج است، در اين امر تأثير بسزايي دارد. بهويژه آن دسته از خانوادهها كه از نظر مادي مرفهتر هم هستند، بيشترين سهم از خريد كالاهاي لوكس را بهخود اختصاص ميدهند.بدين ترتيب، حتي افرادي كه نتوانستهاند به ثروت مناسبي هم دست يابند از خريدهاي اسراف گونه استقبال ميكنند.
از آنجا كه هر خانواده داراي درآمد محدودي است، برگزيدن الگوي مصرف نادرست به نان آور خانه فشار بسياري وارد آورده و اين به نوبهخود ميتواند مشكلات اجتماعي و خانوادگي بسياري را براي آنها ايجاد كند.
در اين ميان، نقش رسانهها و به ويژه تلويزيون و سينما را نيز نبايد ناديده گرفت؛پخش فيلمها و سريالهايي كه بازيگران آنها انواع لباسهاي گرانقيمت را به تن دارند و خانههاي بزرگ و ماشينهاي مدل بالا دارند، همواره حسرت بينندهاي كه توان داشتن چنين امكاناتي را ندارد، برمي انگيزد و او را گاه وادار به كارهايي از قبيل قرض كردن پول، گرفتن انواع وامهاي بانكي و حتي دزدي براي تهيه آنچه مطلوب ميداند، ميكند. علاوه بر اينها، ولخرجيهاي متظاهرانه سبب تضعيف روابط اجتماعي شده و در سايه آن مردم تمايل به داشتن شيوه زندگي مرفه خانوادههاي ثروتمند كه در تلويزيون ميبينند، پيدا ميكنند.
نكته مهم در اينجاست كه بهرهمندي از امكانات اينچنيني، حق مسلم تك تك افراد يك جامعه است؛اما اين در شرايطي ميسر خواهد بود كه آنان توانسته باشند امكانات و نيازمنديهاي روزمره و ابتدايي خود را مانند خوراك، پوشاك، بهداشت، تحصيل و مسكن در حداقل ممكن برطرف كرده و سپس براي تبديل كردن آن به احسن، اقدام كنند.
بسياري از خانوادهها عادت دارند كه در مدت كوتاهي كالاهاي تازه به بازار آمده را جايگزين قديميها كنند و اين درحالياست كه اين كالاها، هنوز نو و قابل استفاده يا حتي دست نخورده هستند.
مسئلهاي كه امروز در جامعه ما بسيار به چشم ميخورد، ماراتن عجيبي است كه براي خريد كالاهاي گوناگون در ميان مردم ايجاد شده است.كالاهايي كه اگر كمي با دقت درباره آنها تأمل كنيم، به سادگي درمي يابيم كه نبودشان تأثير چنداني بر زندگي نميگذارد.
جالب اينجاست كه برخي از همين كالاها پس از خريد، حتي يك بار هم بهصورت جدي و مفيد مورد استفاده صاحب آن قرار نميگيرد. اين كالاها از كفش، لباس و لوازم خانگي گرفته تا گوشي تلفن همراه كه بيشتر مردم در سالهاي اخير دائماً درصدد تعويض و نو كردن آن هستند و تمايل دارند كه آخرين مدلش را بخرند كه حتماً هم بايد گرانتر از مال ديگران باشد.
همه اينها در شرايطي اتفاق ميافتد كه براساس آخرين آمار رسمي، ميزان تورم در كشور ۲۰درصد ارزيابي شدهاست و بسياري از اقشار جامعه با توجه به گرانيهاي اخير توان خريد مايحتاج روزانه خود را نيز ندارند.
پيامد اين چشم و هم چشميها، كاهش توان مالي مردم و نداشتن هرگونه پس اندازي براي مخارج ضروري و پيشبيني نشده در زندگي است.اين مسئله نه تنها به افراد ضرر ميرساند بلكه جامعه نيز از پيامدهاي منفي آن بيبهره نخواهد ماند.
اگر اصراف را از مصرف فعلي جامعه حذف كنيم، آن جامعه بدون كاهش سطح رفاه واقعي خود، به همان ميزان بر اوقات فراغت افرادش افزوده خواهد شد و شايد براي ديدار يكديگر وقت بيشتري پيدا كنند.
براي نمونه، اگر ۳۰درصد از اسراف و خريد كالاهاي غيرضروري خودداري شود، با حفظ همان رفاه پيشين افراد خانواده ۳۰ درصد كمتر كار خواهند كرد كه اين از نظر روحي و فكري در جامعه بسيار حائز اهميت است.
بسياري از كارشناسان و صاحبنظران امور اجتماعي بر اين باورند كه تأثير محيط اجتماعي و نقش جامعه در تكوين شخصيت و هويت يابي هر فرد و تشويق وي به امر صرفه جويي و استفاده درست از آنچه در اختيار دارد، بسيار مهم و مؤثر است.
گذشته از عوامل كلان و ساختاري برخي از ريشههاي مصرف زدگي و تجمل پرستي در طيف خاصي از خانوادههاي شهري و روستايي نهفته است كه بايد توسط كارشناسان مربوط آسيبشناسي شود.
آنچه را ميتوان بهعنوان راهكاري كاربردي براي پيشگيري از گسترش پديده مصرف زدگي مطرح كرد، آموزش قشر جوان در اينباره است. ترويج فرهنگ ساده زيستي و قانع بودن به آنچه در دسترس داريم به ويژه در ميان قشر جوان و پرهيز از فخرفروشي به ديگران است. گام اول نخستين مبارزه با مصرف گرايي است.
تاريخ درج: 4 خرداد 1387 ساعت 10:08 تاريخ تاييد: 5 خرداد 1387 ساعت 01:58 تاريخ به روز رساني: 5 خرداد 1387 ساعت 01:59
يکشنبه 5 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 206]