واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: مككين عليه مككين
آمريكايشمالي- ترجمه احمدرضا تقاء:
از ظواهر امر چنين بر ميآيد كه در هنگامه نبرد تنبهتن نامزدهاي دمكرات انتخابات رياستجمهوري آمريكا مردم اين كشور، شخص ديگر حاضر در رقابتها را به باد فراموشي سپردهاند.
جان مككين را كه يادتان هست؟ البته ميگويند اين وضعيت به لحاظ سياسي به سود مككين است، چون رقيبانش دارند يكديگر را تكهپاره ميكنند. اما واقعيت امر اين است كه كمتر كسي ديگر به گفتههاي اين نامزد جمهوريخواه توجه ميكند يا آنها را جدي ميگيرد.
اما اگر به اين سخنان بيشتر توجه شود تناقضهايي از ميان آنها آشكار ميشود كه تا كنون در ميان نامزدهاي اصلي انتخابات رياستجمهوري آمريكا بيسابقه بودهاست.مككين در روز 26 مارس سخناني را در لسآنجلس با محوريت سياست خارجي ايراد كرد كه بهعنوان جامعترين سخنان او در اين باب مطرح شد.
اين سخنراني دربردارنده تندروترين نظراتي بود كه طي 26 سال گذشته از سوي يك نامزد اصلي رياستجمهوري آمريكا مطرح شده است. اما تقريبا هيچكس توجهي به آن نشان نداد.
مككين در سخنرانياش پيشنهاد كرد كه آمريكا روسيه را از گروه كشورهاي پيشرفته صنعتي اخراج كند.
مسكو را در دهه 1990 به پاس آنكه به جنگ سرد با شرايط موردنظر غرب پايان بخشيد، امپراتوري روسيه را برچيد و همچنين از بخشهاي گستردهاي از امپراتوري قديم روسيه عقب نشست به اين گروه راه دادند. مككين همچنين پيشنهاد كرد آمريكا با وارد كردن هند و برزيل به گروه 8 اين گروه را گسترش دهد، اما به طرز كنايهآميزي چين را از اين عرصه كنار گذاشت.
در رسانهها، ماهها درخصوص اين گفته باراك اوباما كه ممكن است، آن هم تحت شرايطي، با رهبران ايران و ونزوئلا ديدار كند، بحث و تبادل نظر شد. اينكه با اين نظر بهعنوان انقلابي در سياستهاي آمريكا برخورد ميشود ولي از كنار پيشنهاد مككين بهراحتي عبور ميشود حاكي از وجود عيب و ايرادي در مبحث سياست خارجي آمريكاست.
آنچه مككين اعلام داشته اهميت بسيار دارد چراكه اين گفته به معناي لزوم اتخاذ سياست طرد و خصومت فعال در قبال دو قدرت بزرگ جهاني از سوي آمريكاست. اين پيشنهاد متضمن حركت در جهت خلاف سياستي است كه ظرف چند دهه گذشته از سوي هر دو حزب آمريكا در پيش گرفته شده و هدف از آن مشاركت دادن اين دو كشور در نظم جهاني است؛
سياستي كه در دوران رياستجمهوري ريچارد نيكسون (در قبال پكن) آغاز شد و در دوران رونالد ريگان (در قبال مسكو) ادامه يافت. اتخاذ سياست پيشنهادي مككين روابط آمريكا را با بسياري از كشورهاي اروپايي و آسيايي تيره خواهد كرد و اين حركت از سوي آن كشورها بهعنوان تلاش واشنگتن براي آغاز جنگ سردي تازه تعبير خواهد شد.
طي ساليان اخير مككين در عرصه سياست خارجي مواضعي جنونآميز در پيش گرفته و مدام بين ديدگاهي نومحافظهكارانه و نگرشي واقعبينانه و شعورمندانه در نوسان بوده است. مطالب مطرحشده در سخنراني ماه گذشته در لسآنجلس به گونهاي است كه گويي دو شخص كاملا متفاوت آن را نوشتهاند و درباره هر موضوع سهم هريك چند پاراگراف بوده است.
نگرش نومحافظهكارانه در اين سخنراني اساسا ترويج ديدگاهي ايدئولوژيمحور است. اين نگرش نه فقط اعلان جنگ به روسيه و چين است بلكه آمريكا را در موضع مخالفت فعال در قبال تمامي حكومتهاي غيردمكراسي قرار ميدهد.
تاكيد اين ديدگاه بر تشكيل اتحاديهاي متشكل از حكومتهاي دمكراتيك است كه احتمالا نقشي را بر عهده خواهد گرفت كه در حال حاضر سازمان ملل عهدهدار آن است، با اين تفاوت كه اين اتحاديه هيچيك از حكومتهاي غيردمكراتيك را به عضويت نخواهد پذيرفت. اين رويكرد فاقد هرگونه چارچوب راهبردي است.
چه فايدهاي بر تيرهسازي روابط با دو قدرت بزرگ مترتب است؟ چنين اتحاديهاي درصورت به عضويت نگرفتن كشورهايي مثل اردن، مراكش، مصر و سنگاپور چگونه با تروريسم مبارزه خواهد كرد؟ اينكه آمريكا نفوذش را بر عربستان سعودي، بزرگترين دارنده ذخاير نفتي جهان، كاهش دهد، آن هم در شرايطي كه همچنان سخت به آن منبع انرژي وابسته است، چه منفعتي را عايد مردم عادي آمريكا خواهد كرد؟
مهمترين و تنها مسئله امنيتي فراروي آمريكا آن است كه جلوي سهولت دسترسي به مواد هستهاي را بگيرد، چراكه دستيابي گروههاي تروريستي به اين مواد نظم جهاني را سخت در معرض تهديد قرار ميدهد. مسئله ديگري كه براي آمريكا از درجه بالايي از اهميت برخوردار است توقف پديده توليد و تكثير سلاحهاي هستهاي است.
واشنگتن براي رسيدن به هر دوي اين اهداف محوري كه امنيت خود را در گروي تحقق آنها ميداند صددرصد به همكاري روسيه نياز دارد. گشودن بيدليل باب دشمني با مسكو چه نفعي به حال واشنگتن دارد؟ مخالفت با ديكتاتورها شايد به درد نطقهاي آتشين بخورد ولي بعد كه موج تشويق و تحسينها فروخوابيد مردم عادي آمريكا ميمانند و مشكلات بهوجودآمده درنتيجه آن سخنان.
از سوي ديگر تغيير در سازمان گروه 8 بدون چين بسيار عجيب خواهد بود. هدف از تشكيل گروه 8 كمك به رفع مسائل ناشي از ظهور اقتصاد جهاني بوده است. اين مسائل و مشكلات بهويژه در زمينههايي چون تجارت، آلودگي و پول رايج كشورها هرروز افزونتر و ضرورت رسيدگي به آنها بيشتر و بيشتر ميشود.
وجود گروهي كه قصد انجام اين مهم را دارد بدون حضور دومين اقتصاد بزرگ جهان در آن سرانجامي جز شكست ندارد و فلسفه وجودي آن را زير سؤال خواهد برد. مجامع بينالمللي جنبه تزئيني ندارند و دليل به وجود آمدنشان كمك به حل بحرانهاي شديد جهاني است. مخالفت با حضور كشورها در اين مجامع كمكي به رفع مشكلات نميكند.
ظاهرا تصور مككين بر اين است كه ميتواند دو جريان اصلي موجود در تشكيلات سياست خارجي جمهوريخواهان را به شكلي جادويي به يكديگر پيوند دهد. اما واقعيت غيراز اين است، چون مسئله، مسئله اشخاص نيست بلكه مسئله دو ديدگاه به لحاظ فلسفي متفاوت نسبت به مسايل جهاني مطرح است.
تلفيق اين دو ديدگاه موجب جنگ درونتشكيلاتي ميشود و شيرازه امور از هم ميپاشد. آمريكاييها اين سناريوي را قبلا ديدهاند. ديدهاند رئيسجمهوري را كه نتوانسته بين معاون اولش كه مواضعي ايدئولوژيك داشته و وزير امور خارجه عملگرايش دست به انتخاب بزند، و حاصل امر فاجعه دور اول رياستجمهوري جورج بوش بود.
20 سال قبل رئيسجمهوري ديگري را ديدهاند كه معتقد بود ميتواند كل گرايشهاي موجود در عرصه سياست خارجي را زير پرچمي واحد گرد آورد.
او هم سخناني بر زبان ميراند كه مشاوراني با دو جهانبيني متفاوت تهيه كرده بودند؛ مشاوراني به نامهاي سايروس ونس و زبيگنيو برژينسكي، كه نتيجه امر كشمكشهاي داخلي فلجكننده دوران كارتر بود. آيا مككين ميخواهد آزموده را بار ديگر بيازمايد؟
newsweek.com
29آوريل 2008
تاريخ درج: 4 خرداد 1387 ساعت 16:43 تاريخ تاييد: 4 خرداد 1387 ساعت 19:24 تاريخ به روز رساني: 4 خرداد 1387 ساعت 19:21
شنبه 4 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 370]