واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: حذف فاکتور "اسلامیت" در روابط دیپلماتیک با کشورهای عربی
عصرایران؛ گروه تحلیل اخبار- هرچند جمهوری اسلامی ایران همواره بر گسترش روابط با کشورهای اسلامی تاکید داشته و در این راستا، همواره از خود حسن نیت نشانه داده است، لکن بخش عربی ممالک اسلامی، هیچگاه قدر این رویکرد را ندانسته اند. دوستی کشورهای عربی - اسلامی با تهران، همواره دچار فراز و نشیب بوده و هیچگاه در یک خط منطقی و محکم پیش نرفته است.به عنوان مثال، روزگاری لیبی با همین ترکیب سیاسی قذافی محور، روابط مستحکمی با ایران داشت. این روابط به حدی حسنه بود که ایران ترجیح می داد پرونده مفقود شدن امام موسی صدر (که یک روحانی ایرانی بود) را به طور جدی پیگیری نکند زیرا بیم آن می رفت به روابط استراتژیک دو کشور" انقلابی" ایران و لیبی خدشه ای وارد شود.با این حال، از آنجا که قذافی، فاقد شخصیتی قابل اتکا بود، اینک شاهد آنیم که روابط تهران - طرابلس به مرحله صرفا تشریفاتی تنزل یافته است.این مساله درباره سایر کشورهای عربی - اسلامی نیز کمابیش صادق است.عربستان که در طول جنگ ایران و عراق مهم ترین ساپورت کننده مالی رژیم صدام بود، در سالهای پس از جنگ تحمیلی به "کشور دوست و برادر" تبدیل شد و رفت و آمدهای دیپلماتیک بین تهران و ریاض در عالی ترین سطوح سیاسی شکل گرفت. اما از آنجا که حکمرانان و شاهزادگان سعودی نیز فاقد اراده مستقل هستند، به محض رسیدن علامت های هشدار از کاخ سفید، دوستی ها را فراموش کردند و حتی دست به کار عزل سفیر خود در آمریکا شدند که گفته می شد نگاه مثبتی به ایران دارد.امارات متحده عربی نیز برغم آنکه بیشترین منافع اقتصادی را از صادرات مجدد کالا به ایران دارد و بیشترین توریست های خود را مدیون ایران است، نه تنها هیچ دغدغه ای نسبت به از دست دادن بازار بزرگی به نام ایران ندارد بلکه با خیالی آسوده نسبت به همسایه شمالی اش، ادعای ارضی دارد و جزایر سه گانه ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ را متعلق به خود می داند.(امارات تنها کشور دنیاست که علیه ایران ادعای ارضی دارد)اگر سایر کشورهای عربی - اسلامی را یک به یک مرور کنیم، یافته هایی کمابیش مشابه خواهیم داشت.هرچند مسایل سیاسی و بین المللی و نیز منافع ملی در نوع تعامل کشورها با یکدیگر دخیل هستند، لکن درباره اکثر کشورهای عربی - اسلامی، دو عامل مزید بر علت است تا زیرساخت مناسبی برای توسعه روابط پایدار با ایران نداشته باشند:1- هرچند پس از مرگ جمال عبدالناصر، پرچم ناسیونالیسم عربی در ارتفاع سابق در اهتزاز نیست، لکن اصالت عربیت یکی از ارکان اصلی تشکیل دهنده نگاه های عربی دنیاست.این نگاه، البته، متعلق به دوران معاصر نیست و از دیرباز با بخش بزرگی از اعراب، همراه بوده است. نگاه اغلب اعراب در طول تاریخ به ملل دیگر، نوعا با تحقیر همراه بوده است که نماد بارز آن را می توان در استعمال لفظ "عجم" به غیر عرب ها سراغ گرفت که به معنای "گنگ" است.2- در اکثر کشورهای عربی، سنی های محافظه کار و بعضا سلفی ها، قدرت را در دست دارند. حکمرانان این کشورها بر خلاف دیدگاه سنی های عقل گرا و میانه رو، هر گرایشی در جهان اسلام، به جز محافظه کاری سنی محور و وهابیگری را محکوم و مرتد می دانند.این مساله به ویژه درباره زیرساخت های ایدئولوژیک حکومت سعودی ها به طرز ملموس تری مشهود است.نکته قابل توجه اینجاست که طیف حاکمان سنی محافظه کار عرب، به ایدئولوژی مذهبی خویش، بیش از عربیت اهمیت می دهند و دلیل این مدعا را می توان در رفتار خصمانه آنها در قبال دولت عربی - شیعی عراق به وضوح پیدا کرد.دولت نوری المالکی، هرچند یک دولت عربی است لکن از آنجا که مالکی یک شیعه است، کشورهای عربی، فاکتور عربیت را در تنظیم نحوه رفتار خود با دولت بغداد کنار گذاشته اند و در تلاشی هماهنگ در صدد سرنگونی دولت مالکی هستند.حتی آخرین اخبار نیز حاکی از آن است که سران سه کشور مصر، عربستان و اردن در یک تقسیم کار ویژه، هر کدام مسوولیت های خاصی را برای فروپاشی حکومت شیعی عراق بر عهده گرفته اند (مصر: راهبری فعالیت ها دیپلماتیک، عربستان: تامین هزینه ها، اردن: اعزام تروریست و ارسال سلاح به شورشیان ضد دولتی عراق)تجربه عراق به ما می آموزد کشورهایی که حکومت شیعی یک کشور عربی را برنمی تابند، حتما از قدرت یابی یک کشور غیرعرب شیعه بیشتر برآشفته می شوند و برای تضعیف آن نیز طرح و برنامه می چینند.برغم این واقعیت ها، دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران، همواره با غمض عین به این موضوع نگریسته و همواره از لزوم همگرایی کشورهای منطقه و مسلمان سخن گفته است.با این حال، از آنجا که در اکثر کشورهای عربی - اسلامی، گوش شنوایی وجود ندارد، به نظر می رسد، زمان آن رسیده است که تهران ، موضع مدارا را نسبت به این قبیل کشورها کنار بگذارد و با آنان همان رفتاری را داشته باشد که شایسته آنهاست.اغلب حاکمان کشورهای عربی - اسلامی به حدی خالی از فهم سیاسی هستند که خطر بزرگی مثل اسراییل را (که بعضی از سیاستمداران آن حتی از بمباران اتمی مکه نیز سخن گفته اند) فراموش کرده اند و از قدرت یابی یک کشور اسلامی در منطقه به نام ایران واهمه دارند.آنها، در شرایطی که فلسطین و بخش هایی از دو کشورعربی لبنان و سوریه در اشغال اسراییلی هاست، از تملک اعراب بر جزایر سه گانه سخن می گویند و در حالیکه همه تحلیلگران دنیا، خطر حمله ایران به کشورهای عربی را "صفر" می دانند، درباره خطر حمله، ایران فریب آمریکایی ها را می خورند.این نوشتار، البته در صدد توصیه ایجاد تنش بین ایران و کشورهای عربی - اسلامی نیست بلکه دستگاه دیپلماسی کشور را به شکل دادن دوران جدیدی از روابط با این کشورها فرا می خواند.حفظ روابط در عالی ترین سطوح دیپلماتیک و کنار گذاشتن مدارای همیشگی با این کشورها باید دو رکن اصلی این رویکرد جدید باشد.همچنین از آنجا که بسیاری از کشورهای عربی، ثابت کرده اند لیاقت آن را ندارند که در تعامل با جمهوری "اسلامی" ایران، از امتیاز مسلمان بودن خود بهره مند شوند، لازم است نگاه اسلامی به این کشورها از دفتر سیاست خارجی ایران حذف شود.دخیل کردن عنصر اسلامیت در روابط بین المللی، باید ویژه کشورهای مسلمانی باشد که بر اهمیت این عنصر مهم واقف اند که در این باره می توان از مالزی به عنوان یک نمونه یاد کرد که هر چند حکومت آن سنی است لکن رهبران آن، بر خلاف اعراب، به حدی از بلوغ رسیده اند که فاکتور اسلامیت را فارغ از گرایش های مذهبی درون اسلام مثل شیعه و سنی ... ملاک عمل قرار می دهند.خوشبختانه، جهان نیز به اندازه ای وسیع است که کشور بزرگی مثل ایران را از تمرکز بیش از حد بر چند کشور عربی - اسلامی با رهبرانی مذبذب و ضعیف، بی نیاز می کند.به عنوان مثال، می توان از روابط ایران و کشورهای حوزه آمریکای لاتین یاد کرد.مردم و حکومت های آنان، نه مسلمان اند و نه سنخیت زبانی، فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی با ایران دارند ولی روابط تهران با پایتخت های بسیاری از این کشورها مثل ونزوئلا، بولیوی، شیلی، اکوادور و نیکاراگوئه از روابط با اکثر کشورهای عربی - اسلامی قابل اطمینان تر است.سفر اخیر رییس جمهور ایران به این منطقه و نیز رویکردهای یک سال گذشته دستگاه دیپلماسی کشورمان در تعامل با کشورهای مختلف دنیا نشان می دهد که برغم تاکید دولت نهم برهمگرایی با کشورهای اسلامی این روشن بینی در سیاست خارجی ایران شکل گرفته است که دیگر دوران تظاهر به ماه عسل اسلامی با کشورهای عربی - اسلامی به پایان رسیده و تهران می کوشد روابط دوستانه و بعضا استراتژیکی با کشورهایی خارج از حوزه عربی - اسلامی برقرار کند و یا روابط موجود را استحکام بخشد.کشورهای عربی - اسلامی به ویژه در خاورمیانه، باید از این سوء تفاهم به درآیند که غلبه نگاه اسلام محور در سیاست خارجی ایران، باعث می شود تهران تحرکات ضد ایرانی آنها را نادیده بگیرد و همانند یک عنصر منفعل و یک شخصیت نصیحت گو، صرفا آنها را به همگرایی و وحدت اسلامی فرابخواند و در عین حال، هزینه های سیاست های آنها را نیز بپردازد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 524]