تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 18 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):ایمان هیچ بنده ای راستین نمی شود مگر زمانیکه اعتمادش به آنچه نزد خداست از اعتمادش به آن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827336478




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روایتی از روز حادثه دلخراش سربریدن پسربچه‌ تهرانی+تصویر قربانی


واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: روایتی از روز حادثه دلخراش سربریدن پسربچه‌ تهرانی+تصویر قربانی
مظنون اصلی پرونده قتل پسر 10 ساله در خیابان وحدت اسلامی تهران، عصر دیروز در حوالی محل قتل شناسایی و دستگیر شد.
آفتاب :

بعدازظهر سه شنبه، اهالی بازارچه محله وحدت اسلامی هنگام گذر از کوچه مقدم با جسد غرق در خون پسر 10 ساله ای نزدیک دیوار آپارتمانی روبه روشدند. آنها زنگ در همسایه ها ر ا به صدا درآوردند تا خانواده او را پیدا کنند که مشخص شد خانواده مقتول در همان ساختمان زندگی می کند.


با گزارش وقوع این جنایت به بازپرس سجاد منافی آذر، جسد سپهر 10 ساله به پزشکی قانونی منتقل شد. همزمان با تشکیل پرونده قضایی، خانواده مقتول در تحقیقات گفتند روز حادثه سپهر برای خرید نان و خوراکی به مغازه سر کوچه رفته بوده که بازنگشته و این حادثه تلخ برایش رخ داده است.


در این مرحله، کارآگاهان جنایی برای رازگشایی از این جنایت و دستگیری قاتل کودک بی گناه به تحقیق از همسایه ها پرداختند تا این که معلوم شد یکی از آنها که مغازه دار بوده، مرد جوانی را در حالی که لباسش خون آلود بوده و سراسیمه از کوچه محل جنایت خارج می شده، مشاهده و گمان کرده است او با فردی درگیری داشته تا این که موقع بازگشت به مغازه اش با صدای فریاد همسایگان، متوجه این جنایت شده و تصور می کند قاتل فراری باید همان مرد جوان باشد.


شناسایی مظنون


تیم جنایی پلیس با تحقیقات محلی متوجه شدند، دوربین های مداربسته یک شرکت در محل جنایت، تردد مرد جوانی را در زمان قتل در کوچه ضبط کرده است. بلافاصله فیلم دوربین های مداربسته بررسی شد و چهره مرد جوان در اختیار پلیس قرار گرفت. در ادامه پسر جوانی که در نزدیکی محل قتل زندگی می کرد به عنوان مظنون شناسایی شد و زمانی که ماموران راهی خانه او شدند مشخص شد پسر جوان همزمان با قتل ناپدید شده است.


قاضی سجاد منافی آذر، دستور دستگیری پسر جوان را صادر کرد و عکس و مشخصات او در اختیار گشتی های پلیس قرار گرفت.


سرانجام پس از گذشت 30 ساعت از این جنایت هولناک، عصر دیروز ماموران موفق شدند پسری 30 ساله را در چهارراه گلوبندک دستگیر کنند. او پس از انتقال به پلیس آگاهی منکر قتل شد که تحقیقات از او زیر نظر بازپرس جنایی تهران ادامه دارد تا مشخص شود وی در قتل سپهر نقش داشته است یا نه.


حسرتی که بر دل مادر ماند


سپهر منتظر بازگشایی مدرسه بود تا بعد از سه ماه دوری از دوستان مدرسه اش آنها را بار دیگر ملاقات کند. چند روز پیش با مادر و خواهر نوجوانش، سحر، لباس و کیف نو برای رفتن به مدرسه خریده بود و روزها را می شمرد تا زودتر فصل پاییز فرابرسد و با پوشیدن آنها و برداشتن کوله پشتی زیبایش به مدرسه برود، اما زندگی ورق دیگری برای آرزوهای کوچک او رقم زد و برای همیشه سپهر را به خاک سرد سپرد.


جای سپهر امسال با باز شدن مدرسه و حضور دوستانش در سر کلاس درس خالی است. هنوز کوله پشتی سپهر، لباس نو مدرسه اش و کتانی های سفیدش کنج اتاق است.


لیلا، مادر سپهر کنج اتاق نشسته و مدام او را صدا می کند.


صدای سپهر همچنان در گوش مادر می پیچد و خانه بی او صفایی ندارد.


هق هق گریه امانش نمی دهد. قاب عکس سپهر را محکم بغل کرده و بی تاب اوست و زیر گوش قاب عکس برایش لالایی مادرانه می خواند.


باورش نمی شود مردی غریبه این چنین گل زندگی اش را چید و او را عزادار کرد. مادر بزرگ آن سوتر نشسته و گریه می کند. دایی، خاله و دیگر اعضای خانواده همه سیاهپوش هستند و باور این مرگ برایشان سخت و جانکاه است.


سحر، خواهر بزرگ سپهر در حالی که به پهنای صورت اشک می ریزد، فریاد می زند داداش خوبم برگرد، چرا من و مامان را تنها گذاشتی، زیر لب به قاب عکس برادرش می گوید نگران نباش، قاتلت دستگیر می شود و خودم چهارپایه مرگ را از زیر پایش می کشم.


سپهر مرد خانه بود


لیلا کمی که آرام تر گرفت و سپس گفت: چهار سال پیش بنابر دلایل و مشکلاتی که برایمان پیش آمد، شوهرم به ناچار من و دو فرزندم را ترک کرد و قرار شد با پایان مشکلات دوباره همه با هم زندگی کنیم. در نبود شوهرم، سپهر مرد خانه مان شده بود. هرچه می خواستیم او تهیه می کرد. همیشه مراقب من و خواهرش بود. هیچ وقت دوست نداشت گریه من و خواهرش را ببیند. خوب درس می خواند و همیشه شاگرد اول بود و خیلی دوست داشت این چند هفته تعطیلات تابستانی تمام شود و دوستانش را در کلاس چهارم ببیند.


وی ادامه داد: ظهر سفره ناهار را پهن کردم. سپهر از من اجازه خواست برای خرید نان و خوراکی به مغازه سر کوچه برود و زود بازگردد. من هم اجازه دادم. ده دقیقه از رفتن او نگذشته بود که با صدای فریاد همسایه ها و به صدا درآمدن زنگ خانه مان سراسیمه به خیابان آمدم و مشاهده کردم همسایه ها مدام نام سپهر را به زبان می آورند. وحشت سرتا پای وجودم را فراگرفته بود. دست و پایم می لرزید، بسختی قدم برداشتم و از میان جمعیت رد شدم. سپهرم غرق در خون بود. خوراکی ها و نانی که خریده بود، کنارش افتاده بود. پایم لرزید و کف خیابان افتادم.


مادر داغدیده می گوید: من، شوهرم و دیگر اعضای خانواده ام با کسی اختلافی نداشتیم و نمی دانیم چرا آن مرد غریبه بی رحمانه جان فرزندم را گرفت و این چنین ما را داغدار کرد. یک ماه قبل برای سپهر جشن تولد 10 سالگی گرفتیم. از مسئولان قضایی و پلیس می خواهم قاتل فرزندم را هرچه زودتر دستگیر و در محله مان و همان جایی که بی رحمانه جان فرزندم را گرفت، مجازات کنند. قاتل بی رحمانه پسرم را کشته و سپهر حتی فرصت نکرده بود، زنگ خانه را بزند.




تاریخ انتشار: ۱۲ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 90]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن