تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):هرگاه صبح مى‏شد پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله دست نوازش بر سر فرزندان و نوه هاى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833325459




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پرسش و پاسخ و مشاوره روانپزشکی


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : پرسش و پاسخ و مشاوره روانپزشکی صفحه ها : [1] 2 3 .sefid.18th June 2007, 12:52 PMبا سلام خدمت همه عزیزان تالار "نیک صالحی"کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند با احترام و عرض ادب خدمت شما و همه مدیران این بخش، این "تاپیک" رو ایجاد کردم تا بصورت تخصصی به سوالات شما در خصوص مشکلات اعصاب وروان پاسخی داده بشه. چند تذکر: 1- شرکت همه شما در ارائه نظر ، مطمئناً بر غنای این تاپیک خواهد افزود. 2- البته همانطور که میدونین، تشخیص پزشکی مستلزم مصاحبه چهره به چهره هست و ما در اینجا تا حدی شرح بیماری، علائم بالینی، علل، مسیر تشخیص و درمان رو مشخص خواهیم کرد. 3- قطعاً مشاوره غیر دارویی و انواع رواندرمانی ها که الان بصورت "فعال" در تالار "روانشناسی" در جریانه، با قوت هر چه بیشتر ( وبا عنایت همه عزیزان و شخص مدیر محترم و سخت کوش تالار روانشناسی،خانم "الادا")ادامه خواهد یافت و سعی خواهد شد که در موارد مقتضی برخی از سوالات عزیزان(خصوصاً مشاوره)به اون تالار برای پاسخ ارجاع بشه... 4- لطفاً برای ارائه مشاوره جامع تر، یک شرح حال مختصر به شرح ذیل عنایت بفرمایید: - مشکل اصلی - علائم همراه - شروع و زمان تشدید مشکل - سابقه قبلی از بیماری احتمالی - سوابق تشخیصی و درمانی قبلی - سابقه فامیلی - رابطه مشکل با والدین ، همسر یا افراد تاثیرگذار - میزان اُفت عملکرد ناشی از مشکل - وضعیت بالینی فرد در یک ماه اخیر از توجه همه شما بسیار ممنونم.کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند mahtabi18th June 2007, 11:33 PMبا عرض تشکر فراوان از گذاشتن این تاپیک. بنده سوالی که دارم مربوط به دوستی است که متاسفانه خیلی با اینترنت سروکاری نداره و با تعاریف من مشتاق شده تا مشکلش اینجا مطرح و انشاءا... حل بشه. این دوست من عنوان می کنه که من حالات عجیبی دارم. ساعتی شاد شنگولم، ساعتی بی اراده غمگینم، ساعتی بیخودی در خودم فرو میرم و ساعتی در خانواده گرم و شادی بخش می شوم. از این حالاتم بسیار ناراحت و نگرانم و علتی برایش نمی یابم. در ارتباط با اینکه چه زمان این حالات برایش پیش می آید این توضیح را داد که زمان خاصی ندارد و این حالات در پریدهای زمانی متفاوت روی می دهد و جایگزین می شود. البته چندی قبل در ارتباط با امر ازدواج در خانواده تنشهایی داشته ولی از این موضوع حدوداً 7-8 ماهی گذشته و خانواده هم فعلاً صحبتی در این ارتباط با او ندارند و بقول معروف بهش گیر نمی دهند. در مورد آفت همینکه حس می کند که اکثر اوقات حوصله بودن در جمع را ندارد و تنهایی را ترجیح می دهد. یکی از مسائل ایجاد شده برای اوست که تا قبل از این دختر شاد و بی دغدغه ای بود و بسیار ارتباطاتش خوب بود. معنی وضعیت بالینی را درک نمی کنم. اگر چیزی را کم توضیح داده ام اگر شما لطف کرده گوشزد کنید در صورتیکه بدانم جواب داده و اگر ندانم جوابش را از دوستم گرفته در اختیارات قرار می دهم. قبلاً از بذل توجه شما ممنونم. با تشکر فریبا .sefid.19th June 2007, 12:05 AMبا عرض تشکر فراوان از گذاشتن این تاپیک. بنده سوالی که دارم مربوط به دوستی است که متاسفانه خیلی با اینترنت سروکاری نداره و با تعاریف من مشتاق شده تا مشکلش اینجا مطرح و انشاءا... حل بشه. این دوست من عنوان می کنه که من حالات عجیبی دارم. ساعتی شاد شنگولم، ساعتی بی اراده غمگینم، ساعتی بیخودی در خودم فرو میرم و ساعتی در خانواده گرم و شادی بخش می شوم. از این حالاتم بسیار ناراحت و نگرانم و علتی برایش نمی یابم. در ارتباط با اینکه چه زمان این حالات برایش پیش می آید این توضیح را داد که زمان خاصی ندارد و این حالات در پریدهای زمانی متفاوت روی می دهد و جایگزین می شود. البته چندی قبل در ارتباط با امر ازدواج در خانواده تنشهایی داشته ولی از این موضوع حدوداً 7-8 ماهی گذشته و خانواده هم فعلاً صحبتی در این ارتباط با او ندارند و بقول معروف بهش گیر نمی دهند. در مورد آفت همینکه حس می کند که اکثر اوقات حوصله بودن در جمع را ندارد و تنهایی را ترجیح می دهد. یکی از مسائل ایجاد شده برای اوست که تا قبل از این دختر شاد و بی دغدغه ای بود و بسیار ارتباطاتش خوب بود. معنی وضعیت بالینی را درک نمی کنم. اگر چیزی را کم توضیح داده ام اگر شما لطف کرده گوشزد کنید در صورتیکه بدانم جواب داده و اگر ندانم جوابش را از دوستم گرفته در اختیارات قرار می دهم. قبلاً از بذل توجه شما ممنونم. با تشکر فریبا از شما ممنونم تا اینجای شرح حال "افسردگی" در فرم خفیف مطرحه، لطفاً به این چند سوال هم پاسخ بدین: - آیا افت عملکرد نسبت به قبل پیدا کرده؟ - از طرفی ، در حیطه روانپزشکی یکی دو تا علائم موید بیماری نیست و برای هر بیماری جدولی از علائم وجود داره که پزشک با اون استاندارد تعیین شده ، تشخیص رو مطرح میکنه. - منظور از دیگه علائم بالینی اینه که جدای از مشکل اصلی(که در اینجا تغییرات خلقی متناوب هست) علائم دیگه ای مثل: اضطراب، بدخوابی، بداشتهایی، احساس عدم لذت، افکار بدبینانه نسبت به خود، دنیا یا دیگران هم داره؟ - یه نگاه هم به جدول ارائه شده از علائم افسردگی در "تالار روانشناسی" بندازین و علائم این دوستتون رو با اون مطابقت بدین. - در ضمن مسئله اون ازدواج بسیار مهمه که شرح بیشتری لازمه. فروغ زمان21st August 2007, 03:03 PMبا سلام سوال من اينه كه من دو سال پيش به علت اضطراب به دستور پزشك از سيتالوپرام استفاده كردم و بهبود پيدا كردم اما مدتيه بعضا دردهاي عصبي مثل احساس درد در قلب و يا كتف ودست چپ و يا ترس از برگشت حالات اضطرابي گذشته را دارم لطفا مرا راهنمايي كنيد؟ .sefid.21st August 2007, 04:10 PMبا سلام سوال من اينه كه من دو سال پيش به علت اضطراب به دستور پزشك از سيتالوپرام استفاده كردم و بهبود پيدا كردم اما مدتيه بعضا دردهاي عصبي مثل احساس درد در قلب و يا كتف ودست چپ و يا ترس از برگشت حالات اضطرابي گذشته را دارم لطفا مرا راهنمايي كنيد؟ با سلام و خوش آمد گویی شما دوست گرامی به این تالار با توجه به سابقه ذکرشده، درصورت وجود علائمی چون: دلهره،بی قراری روانی حرکتی،اشکال در خواب و اشتها،نگرانی از آینده،ترس،بی حوصلگی،دردهای بدنی و مهمتر از همه اُفت عملکرد ناشی از این علائم،برگشت علائم اضطرابی مطرح بوده و لذا مجدداً توصیه به مراجعه می شود. امکان عود علائم اضطرابی در دو سال اول بعد از اولین دوره بیماری،گاهی تا حد50% هم ذکر شده است. فروغ زمان22nd August 2007, 06:32 PMبا سلام دردهاي جسمي عصبي اگر گذرا باشند و گهگداري فرد به ان مبتلا شود و آنها را تحمل كند آيا ضرري براي بدن دارند؟ مانند درد در دست چپ كتف. سردرد و..... .sefid.23rd August 2007, 01:42 AMبا سلام دردهاي جسمي عصبي اگر گذرا باشند و گهگداري فرد به ان مبتلا شود و آنها را تحمل كند آيا ضرري براي بدن دارند؟ مانند درد در دست چپ كتف. سردرد و..... در پاسخ قبلی تا حدی به سوال شما پاسخ داده شد. در صورت گذرا بودن و از همه مهمتر عدم افت عملکرد و نبود آزار مداوم علائم برای شخص دردمند،نیاز به درمان دارویی(با شرایط مذکور نیست). تداوم علائم برای بیشتر از دو هفته(با توضیحات تکمیلی در پست قبلی) مطرح کننده نیاز به درمان است. eftekhar29th August 2007, 05:48 PMبا سلام و خسته نباشید میخواستم بگم که من از 2 ماه پیش حالتی عجیب پیدا کردم اعصابم از همه چیز خرد میشه همیشه آهنگهای غمگین گوش میدم و گریه میکنم و دوست دارم همه چیزو بشکنم . من فقط 16 سالمه ولی تو زندگیم انقدر مشکل و ناراحتی دارم که نمیشه بشمری . دعوای هر روز مامان و بابام ، طلاق خواهرم،مشکلات شخصی و.... خیلی چیزای دیگه . هیچکس منو کمک نمیکنه هر جا رفتم میگن رابطه ات رو با خدا زیاد کن این کارو کردم ولی فایده نداشت خواهش میکنم منو کمک کنید من به جایی رسیدم که 2 بار خود کشی کردم ولی موفق نشدم :( 2007armita29th August 2007, 06:02 PMدوست خوبم مگه با خودکشی مشکل حل میشه بهتره با یه روانکاو یا مشاور مشورت کنی... romina_sun29th August 2007, 06:38 PMچه طور می تونم به یه بیمار مبتلا به اعتیاد که در حال ترک از نظر روانشناسی کمک کنم؟:confused: taraneh_s29th August 2007, 10:44 PMمن حدود يك ماه پيش پسرم كه فقط 6ماهش بود از دست دادم اون مريض بود و نخاش تشكيل نشده بود وفلج هم بود و ميدونستم كه زنده نميمونه خيلي دلم براش تنگ شده موقعي كه مورد همش جلوي چشامه نميتونم تحمل كنم منو راه نمايي كنيد .sefid.29th August 2007, 10:47 PMبا سلام و خسته نباشید میخواستم بگم که من از 2 ماه پیش حالتی عجیب پیدا کردم اعصابم از همه چیز خرد میشه همیشه آهنگهای غمگین گوش میدم و گریه میکنم و دوست دارم همه چیزو بشکنم . من فقط 16 سالمه ولی تو زندگیم انقدر مشکل و ناراحتی دارم که نمیشه بشمری . دعوای هر روز مامان و بابام ، طلاق خواهرم،مشکلات شخصی و.... خیلی چیزای دیگه . هیچکس منو کمک نمیکنه هر جا رفتم میگن رابطه ات رو با خدا زیاد کن این کارو کردم ولی فایده نداشت خواهش میکنم منو کمک کنید من به جایی رسیدم که 2 بار خود کشی کردم ولی موفق نشدم :( با سلام ضمن آمادگی اینجانب برای خواندن مشکلات شما از طریق "پیام خصوصی"، بااینحال؛ با توجه به شرح حال داده شده ، خصوصا سابقه اقدام به خودکشی،علائم اختلال افسردگی شدید برای شما، از نظر اینجانب( بعنوان پزشک) محرز بوده و توصیه اکید دارم که در اسرع وقت به روانپزشک جهت درمان(دارویی و غیر دارویی) مراجعه بفرمایید. .sefid.29th August 2007, 10:55 PMمن حدود يك ماه پيش پسرم كه فقط 6ماهش بود از دست دادم اون مريض بود و نخاش تشكيل نشده بود وفلج هم بود و ميدونستم كه زنده نميمونه خيلي دلم براش تنگ شده موقعي كه مورد همش جلوي چشامه نميتونم تحمل كنم منو راه نمايي كنيد با سلام و عرض تسلیت منو در غم خودتون شریک بدونید. در همین رابطه تاپیکی در تالار "روانشناسی" به آدرس زیر ایجاد کردم.خواهشمندم به دقت مطالعه بفرمایید.در صورت راهنمایی بیشتر،در خدمت شما خواهم بود. کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) .sefid.29th August 2007, 11:00 PMچه طور می تونم به یه بیمار مبتلا به اعتیاد که در حال ترک از نظر روانشناسی کمک کنم؟:confused: با سلام و تشکر ویژه از اهتمام شما در این زمینه؛ اگر چه در همین تالار، گقتگوی مهم در این زمینه ایجاد شده و مطالب ارزنده ای هم برای استفاده داره، ولی به خاطر اهمیت موضوع تاپیکی مجزا در همین تالار، تحت عنوان: " اهداف و مراحل ترک اعتیاد" ایجاد میکنم.مطالب این تاپیک، یکی از کامل ترین مقالات در زمینه ترک مواد به لحاظ درمانهای غیر دارویی است. taraneh_s29th August 2007, 11:25 PMمن دلم براي پسرم تنگ شده خيلي دوست داشتني بود اين حرفا منو اروم نميكنه ميخوامش ghoroobefarda29th August 2007, 11:35 PMnaneamir.delshekaste عزيز من از شنيدن اين موضوع متاسفم و اميد وارم خدا رو فرا موش نكنيد . من يك پيشنهاد براتون دارم كه فكر ميكنم كمكتون كنه . اين يكي از هزاران راه هاي روان درمانيه . شايد شنيده باشيد كه هنر درماني و نقاشي درماني چيه . من پيشنهاد ميكنم كه هر وقت خيلي دلتنگش شديد تمام احساس دلتنگي و محبتي رو ه بهش داري نقاشي كنيد . رنگايي مثل آبي - صورتي و سبز روشن استفاده كنيد .حتي اگر نقاشيتون خوب نيس مهم نيس .مهم اينه كه احساستون رو در رنگ بيان كنيد . بهتره از بوم و رنگ روغن استفاده كنيد يا آب رنگ تا مدادرنگي eftekhar20th September 2007, 09:51 PMبا عرض سلام خدمت شما میخواستم بگم که من هر چی به مامانم میگم منو ببر دکتر میگه مگه روانی هستی فکر میکنی افسرده ای اقتضای سنیته منم هم سن تو بودم همینجوری بودم . از این که کسی درکم نمیکنه ناراحتم . کسی حرفامو باور نمیکنه دارم دیوانه میشم نمیدونم چیکار کنم خواهش میکنم شما کمکم کنید من با خدا قهر کردم با خودم هم قهر کردم من دوست دارم یکی راه حل جلوی پام بزاره از هر کی کمک میخوام خودشو عقب میکشه:( شما گفتید من افسردگی شدید دارم پس چرا کمکم نمیکنید؟ بگین من چیکار کنم از این حالت بیام بیرون .sefid.20th September 2007, 10:32 PMبا سلام ، افتخار گرامی؛ با توجه به عدم دسترسی شما به روانپزشک یا مشاور(حسب اطلاعات خودتان) خواهشمند است مطالب این دو تاپیک(با آدرس ذیل) رو با دقت تمام بخوانید: کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) sharoen21st September 2007, 12:18 AMسلام به دوست عزیز خانم یا اقای افتخار من چند تا سوال ازتون دارم. شما که تصمیم دارید خودکشی کنید و حتا 2 بار هم اقدام کردید ایا میدونید اونور چه خبره؟ مطمینید اونطرف وضعیت بهتری منتظرتونه؟ خودکشی یعنی فرار کردن و دوست داری به عنوان یه ادم ترسو ازت یاد بشه؟ چرا به جای فرار و تسلیم یا شاید کنار اومدن با مشکلات جلوشون نمی ایستی و مبارزه نمیکنی و شکستشون نمیدی ؟ مشکلاتی که مطرح کردی خیلی هم وحشتناک نیست , میشه حلشون کرد . .sefid.22nd September 2007, 11:02 PMبا سلام و تشکر از همکاری همه شما عزیزان؛ در راستای نظم بخشی تاپیک های "مهم " تالار پزشکی، تاپیک سوال و پرسش پزشکی و مشاوره روانپزشکی در هم ادغام می شوند. raya22nd September 2007, 11:53 PMدایی رو بوسیدم چون به صورتش افترشایو ..... ( موادی که بعد از اصلاح آقایون به صورتشون میزنند که حساسایت نگیرند ) زده بود بعدش صورتم به سوزش افتاد کمی بعد با صابون شستم ولی باز هم صورتم میسوزد چه کار کنم :( .sefid.23rd September 2007, 06:16 AMدایی رو بوسیدم چون به صورتش افترشایو ..... ( موادی که بعد از اصلاح آقایون به صورتشون میزنند که حساسایت نگیرند ) زده بود بعدش صورتم به سوزش افتاد کمی بعد با صابون شستم ولی باز هم صورتم میسوزد چه کار کنم :( از کرم های ضد حساسیت یا داروهای ضد حساسیت با دوز کم(شربت هیدروکسی زین و...) برای حداکثر 48 ساعت استفاده کنید.شستشو صورت با صابون بچه هم پیشنهاد میشه... گلوریا23rd September 2007, 10:56 AMسلام آقای دکتر 2 شبه که دارم سعی می کنم قرص کلرودیازپوکساید رو که هر شب می خوردم دیگه نخورم. هر دو شب رو اصلا خوب نخوابیدم و الان از خستگی دارم می میرم. منظور از خوب نخوابیدن نه اینکه بیدار بودم . نه، ولی خواب عمیقی که صبح سرحال بلند بشم مثل قبل نبود انگار تو رویا بودم هر دو شب رو تا صبح خواب می دیدم خوابهای بی سر و ته . با اینکه خواب بودم احساس بیداری می کردم. چکار کنم؟ البته قبلا هم عرض کرده بودم که دکتر روماتولوژی پارسال به خاطر دردهایی که داشتم به من قرص نورتریپتیلین داد که به هیچ عنوان به من نساخت یعنی به شدت عصبی و پرخاشگرم کرده بود که وقتی به دکتر روماتولوژی می گفتم هی می گفت عادت می کنی ولی عادت نکردم اونقدر حالم بد شد که یه روز رفتم یه دکتر دیگه و اون گفت که این قرص به بعضی ها می سازه و به بعضی ها نه برعکس عمل می کنه تو می تونی به جاش از کلرودیازپوکساید استفاده کنی که خوب تا حالا مشکلی نداشتم ولی پیرو فرمایشات شما سعی در ترکشون داشتم که حالا با این مشکل روبرو شدم با توجه به اینکه من شاغلم کمبود خواب و بی خوابی واقعا منو از پا در می آره لطفا راهنمائیم کنید. با تشکر فروغ زمان23rd September 2007, 01:07 PMبا سلام و خسته نباشيد سوال من در مورد كليدينيوم- سي هست؟ به دليل درد معده قبل از هر وعده غذايي مصرف ميكنم سوال من اينه كه آيا عوارضي داره؟ و ديگر اينكه اگر قبل از افطار مصرف كنم اشكالي ندارد؟ s_123423rd September 2007, 01:12 PMسلام می خواستم بدونم میگرن درمان قطعی داره؟ و چه طور می شه اون رو به طور کامل درمان کرد؟ مصرف قرص پروپرانول برای استرس و سوماتریپتان عوارضی داره؟ ghoroobefarda23rd September 2007, 02:54 PMسلام می خواستم بدونم میگرن درمان قطعی داره؟ و چه طور می شه اون رو به طور کامل درمان کرد؟ مصرف قرص پروپرانول برای استرس و سوماتریپتان عوارضی داره؟ با سلام دوست عزيز . بايد بگم درمان ميگرن هنوز به صورت نظريه است و اينكه انواع مختلفي هم داره كه براي هرنوع يك درمان رو بيان مي كنند . پروپرانولول ( ايندرال ) بايد بگم هر دارويي عوارض خاص خودش رو داره اين دارو هم همينطور ولي امروزه بجاي اون بيشتر از آتنولول استفاده ميشود چون عوارض كمتري دارد و روي تنفس بي تاثيره . البته پروپرانولول نسبت به بسياري از دارو ها كمتر عوارض داره و به نسبت داروي ايمني است . ghoroobefarda23rd September 2007, 03:04 PMبا سلام و خسته نباشيد سوال من در مورد كليدينيوم- سي هست؟ به دليل درد معده قبل از هر وعده غذايي مصرف ميكنم سوال من اينه كه آيا عوارضي داره؟ و ديگر اينكه اگر قبل از افطار مصرف كنم اشكالي ندارد؟ دوست عزيز باسلان بايد بگم كه عواض كه البته همه داروها عارضه دارن دوست من. عوارض اين دارو : بي خوابي - سردرد - سرگيجه-تپش قلب- تاري ديد- خشكي دهان - يبوست - تهوع - سوزش سر دل- كهير - كاهش تعريق- تب نه عزيز ايراد نداره شما اذان كه شد دارو رو بخوريد با يك ليوان آب پرتقال يا شربت ديگه كه ضعف نكنيد . بعد نيم ساعت مي توانيد افطاري بخوريد . raya24th September 2007, 01:16 PMبا سلام و خسته نباشید خدمت شما دکتر سفید محترم و سایر دوستان گرامی:) چند روزی است وقتی افطار میکنم احساس میکنم بدنم شل میشه و سر درد دارم البته کمی هم سنگینی در معده و پشت سرم و شقیقه ها مثل قلب میزنه و بازم سنگینی در سر و همین طور منگی در سر احساس میکنم اینا نشانه افت فشار خونه ؟ باید چی کار کنم تا این حالات رو نداشته باشم ؟در ضمن قبلا گفتم بازم میگم سحر نمیخورم فقط افطار یه کاسه آش چون چیز دیگری عادت ندارم بخورم و شام هم نمیخورم همون آش :o در ضمن ممنون میشم نشانهای دقیق افت فشا خون رو بگید بازم ممنون .sefid.26th September 2007, 12:04 AMسلام آقای دکتر 2 شبه که دارم سعی می کنم قرص کلرودیازپوکساید رو که هر شب می خوردم دیگه نخورم. هر دو شب رو اصلا خوب نخوابیدم و الان از خستگی دارم می میرم. منظور از خوب نخوابیدن نه اینکه بیدار بودم . نه، ولی خواب عمیقی که صبح سرحال بلند بشم مثل قبل نبود انگار تو رویا بودم هر دو شب رو تا صبح خواب می دیدم خوابهای بی سر و ته . با اینکه خواب بودم احساس بیداری می کردم. چکار کنم؟ البته قبلا هم عرض کرده بودم که دکتر روماتولوژی پارسال به خاطر دردهایی که داشتم به من قرص نورتریپتیلین داد که به هیچ عنوان به من نساخت یعنی به شدت عصبی و پرخاشگرم کرده بود که وقتی به دکتر روماتولوژی می گفتم هی می گفت عادت می کنی ولی عادت نکردم اونقدر حالم بد شد که یه روز رفتم یه دکتر دیگه و اون گفت که این قرص به بعضی ها می سازه و به بعضی ها نه برعکس عمل می کنه تو می تونی به جاش از کلرودیازپوکساید استفاده کنی که خوب تا حالا مشکلی نداشتم ولی پیرو فرمایشات شما سعی در ترکشون داشتم که حالا با این مشکل روبرو شدم با توجه به اینکه من شاغلم کمبود خواب و بی خوابی واقعا منو از پا در می آره لطفا راهنمائیم کنید. با تشکر با سلام برای ترک داروی کلردیازپوکساید می توانید از این روش استفاده نمایید: هر هفته به میزان 25% از دارو( هر چند میلی گرمی که مصرف می کنید) کم کنید تا قطع کامل دارو. چنین دارویی باید به تدریج کم و قطع شود.(البته پس از طی دوره درمانی کامل) .sefid.26th September 2007, 12:07 AMبا سلام و خسته نباشید خدمت شما دکتر سفید محترم و سایر دوستان گرامی:) چند روزی است وقتی افطار میکنم احساس میکنم بدنم شل میشه و سر درد دارم البته کمی هم سنگینی در معده و پشت سرم و شقیقه ها مثل قلب میزنه و بازم سنگینی در سر و همین طور منگی در سر احساس میکنم اینا نشانه افت فشار خونه ؟ باید چی کار کنم تا این حالات رو نداشته باشم ؟در ضمن قبلا گفتم بازم میگم سحر نمیخورم فقط افطار یه کاسه آش چون چیز دیگری عادت ندارم بخورم و شام هم نمیخورم همون آش :o در ضمن ممنون میشم نشانهای دقیق افت فشا خون رو بگید بازم ممنون رایا؛ قبلا هم برات نوشتم که روش تغذیه ای شما به هیچ عنوان مناسب نیست. نمی دونم چرا حاضری رنج ببری ، ولی روش تغذیه ای خودتو اصلاح نکنی؟! برای سنین بالاتر دچار مشکل می شی.... ghoroobefarda26th September 2007, 07:09 PMبا سلام خدمت دكتر سفيد عزيز يك سوال داشتم و اميد وارم شما به من كمك كنيد . من از كودكي دچار Dayaria استرسي بودم كه به همين دليل تا بعد از كنكور ديفنوكسيلات مصرف مي كردم . اما بعد از كنكور كه هم زمان رژيم هم گرفتم دچار Constipation شدم . اين حالت پيشرفت كرد تا اينكه الان به بيشترين حد خودش رسيده . هم زمان با افزايش روز هايي كه دچار اين حالت هستم بعد از 2-3 روز دچار درد در ناحيه LLQ مي شم همراه Distention و اين درد افزايش پيدا ميكنه تا دچار Cramp شديد شكمي ميشم و بعد از رفع مشكل دچار Dayaria مي شم . تا يك سال پيش فكر مي كردم كه سندرم روده تحريك پذير دارم ولي از وقتي دچار درد مي شم راستش شك دارم مشكل اين باشه . درمان غذايي هم خيلي سخت روم عمل مي كنه . البته بايد بگم زياد مايعات مصرف نمي كنم . حالا شما فكر ميكنيد مي تونيد كمكم كنيد ؟:(:confused::( بايد بگم از ماه رمضان هم اين حال بيشتر شده و درد و كرامپ هم افزايش پيدا كرده . s_123428th September 2007, 10:55 AMمن جایی خوندم خواب رفتن دست و پا به دلیل گیر کردن اعصاب در لای استخوان هاست. پاهای من خیلی سریع در حالی که هنوز 10 دقیق سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5725]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن