تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 15 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):دانشمندی که از علمش سود برند ، از هفتاد هزار عابد بهتر است .
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799472310




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

کلام سیاسی و نسبت آن با فلسفه سیاسی و فقه سیاسی - بخش اول دیدگاه برگزیده در تعریف علم کلام


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: کلام سیاسی و نسبت آن با فلسفه سیاسی و فقه سیاسی - بخش اول
دیدگاه برگزیده در تعریف علم کلام
دانش کلام اسلامی که مهم ترین دانش در دفاع از دین و آموزه های آن به شمار می آید، در عرصه های گوناگون اندیشه بشری تأثیرگذار است. این گستره عظیم تأثیرگذاری به دلیل گستردگی موضوع و قلمرو این دانش است که موجب می شود جنبه های گوناگون اندیشه بشر با این علم در ارتباط باشند.

خبرگزاری فارس: دیدگاه برگزیده در تعریف علم کلام



  چکیده کلام سیاسی یکی از مهم  ترین شاخه  ها و قلمروهای علم کلام به شمار می  آید. از این  رو، تبیین چیستی کلام سیاسی، اهداف، روش  شناسی و موضوع آن مبتنی بر ارائه تعریفی جامع و مانع از علم کلام است. در پژوهش پیش  رو کوشیده  ایم تا به شیوه توصیفی و تحلیلی، پس از تبیین و بررسی مهم  ترین تعاریف ارائه    شده از علم کلام، نخست تعریفی برگزیده از این علم ارائه دهیم و سپس با توجه به همان تعریف به تحلیل کلام سیاسی و مشخصه  های آن بپردازیم. ازآنجاکه گاه به دلیل عدم توجه به مرزبندی میان علوم، کلام سیاسی با دانش  های همگن آن خلط می    شود، تبیین نسبت این دانش با فلسفه سیاسی و فقه سیاسی از دیگر رسالت  های مهم این اثر خواهد بود. از نظر نگارنده، مبتنی بودن کلام سیاسی بر آموزه  های دینی و همچنین حیثیت تعلقی امور سیاسی به ذات و صفات خدای سبحان مهم  ترین ویژگی کلام سیاسی به شمار می  آید. کلیدواژه  ها: کلام، کلام سیاسی، فلسفه سیاسی، فقه سیاسی، الهیات سیاسی، فقه، امور سیاسی. مقدمه دانش کلام اسلامی که مهم  ترین دانش در دفاع از دین و آموزه  های آن به شمار می  آید، در عرصه  های گوناگون اندیشه   بشری تأثیرگذار است. این گستره عظیم تأثیرگذاری به دلیل گستردگی موضوع و قلمرو این دانش است که موجب می  شود جنبه  های گوناگون اندیشه بشر با این علم در ارتباط باشند. یکی از قلمروهای مهم این دانش، عرصه سیاست است که ذیل دانش کلام سیاسی کانون تحلیل و بررسی قرار می  گیرد. در نوشتار پیش  رو چیستی کلام سیاسی و جایگاه آن را در میان دیگر دانش  های همگن تبیین خواهیم کرد. از آنجاکه توجه به کلام سیاسی به منزله دانشی مستقل نسبتاً تازه است، درباره ماهیت این دانش و همچنین نسبت آن با دیگر دانش  ها، به جز چند مقاله، پژوهش  های جدی  ای انجام نشده است. مقالات «چیستی کلام سیاسی» و «نسبت کلام سیاسی و فقه سیاسی» تألیف غلامرضا بهروزلک، مقاله «مقایسه فقه سیاسی با فلسفه سیاسی، کلام سیاسی و اندیشه سیاسی» تألیف احمد مبلغی، و همچنین بخشی از کتاب مسئله  شناسی مطالعات سیاسی تألیف سیدصادق حقیقت از آثاری هستند که در این موضوع منتشر شده  اند. مقاله حاضر، که تلاشی است برای تعیین قلمرو جامع دانش کلام، و در سایه آن اشاره به جایگاه حقیقی کلام سیاسی در منظومه اندیشه  ای علم کلام، آغازی خواهد بود برای پژوهش  های دیگر در باب مسائل کلام سیاسی که نگارنده به دنبال تدوینشان است. طبیعی است که پرداختن به مسائل کلام سیاسی، مبتنی بر برداشت صحیحی از خود کلام سیاسی است که رسالت اصلی نوشتار پیش  رو، خواهد بود. به منظور رسیدن به اهداف مزبور، در نوشتار پیش  رو به بحث درباره این پرسش  ها خواهیم پرداخت که «تعریف جامع و مانع از کلام چیست؟»؛ «مراد از کلام سیاسی چیست؟»؛ «آیا کلام سیاسی همان الهیات سیاسی است که در غرب مطرح است؟»؛ «چه نسبتی میان کلام سیاسی و فلسفه سیاسی برقرار است؟»؛ «چه نسبتی میان کلام سیاسی و فقه سیاسی حاکم است؟» و سرانجام اینکه «تفاوت رویکردی شیعه با اهل سنت در مسائل سیاسی چیست؟» از آنجاکه کلام سیاسی از شاخه  های دانش کلام است، بیان چیستی کلام سیاسی مبتنی بر ارائه تعریفی شایسته از دانش کلام و موضوع آن است. همچنین تشخیص نسبت «کلام سیاسی» با «فلسفه سیاسی» و «فقه سیاسی» برای پرهیز از خلط مفهومی در این دانش، امری بایسته است. از این  رو پس از بررسی تعریف  های ارائه  شده نسبت به دانش کلام، با در پیش گرفتن موضعی مشخص در تعریف کلام و موضوع آن، به تبیین مراد از «کلام سیاسی» و جایگاه آن در نظام کلامی خواهیم پرداخت و از همین طریق، نسبت آن را با «فلسفه سیاسی» و «فقه سیاسی» روشن خواهیم کرد، تا جایگاه «کلام سیاسی» در نظام اندیشه   سیاسی شیعه مشخص شود. در پایان نیز به بیان اختلاف رویکردی شیعه و اهل سنت در مسائل سیاسی خواهیم پرداخت. تعریف علم کلام و موضوع آن اندیشمندان اسلامی تعاریف گوناگونی برای علم کلام ارائه کرده  اند. در اینجا پس از بیان تعاریف گوناگون از علم کلام و تحلیل آنها، تعریف برگزیده از این علم را مطرح خواهیم کرد. پیش از بیان این تعاریف، دو نکته شایسته یادآوری است: 1. با توجه به موضوع این مقاله، نگارنده درصدد احصای همه تعاریف مطرح  شده از علم کلام نخواهد بود؛ زیرا چنین امری مجالی مستقل و مفصل می  طلبد که بیرون از حوصله و به دور از موضوع پژوهش حاضر است؛ بلکه خواهد کوشید تا با بیان مهم  ترین تعاریف ارائه  شده از سوی اندیشمندان اسلامی، به  ویژه متکلمان، آنها را تحلیل و بررسی کنیم؛ 2. پس از مراجعه به بیشتر منابع کلامی، دریافتیم که برخی از متکلمان اساساً در مقام تعریف علم کلام نبوده  اند؛ بلکه با برداشتی که از این علم داشته  اند، مسائل کلامی را تبیین و تحلیل کرده  اند. تعاریف علم کلام فارابی (339 ق) در احصاء العلوم علم کلام را چنین تعریف کرده است: «و صناعه الکلام ـ یقتدر بها الإنسان على نصره الآراء والأفعال المحدوده التی صرح بها واضع المله، وتزییف کل ما خالفها بالأقاویل.»1 او علم کلام را صناعتی می  داند که انسان از طریق آن می  تواند به یاری آرا و افعال مشخصی بپردازد که در شرع بدانها تصریح شده است و همچنین به رد دیدگاه  های مخالف با آن آرا و افعال برخیزد. جناب ایجی(756 ق) در تعریف علم کلام می  گوید: «والکلام علم یقتدر معه اثبات العقائد الدینیه بایراد الحجج علیها ودفع  قوله بمعنى الباطل... والمراد بالعقائد ما یقصد به نفس الاعتقاد دون العمل  وبالدینیه المنسوبه الى دین محمد(ص) .»2 وی در بیان موضوع علم کلام نیز می  گوید: «وهو أی موضوع الکلام المعلوم من حیث یتعلق به اثبات العقائد الدینیه تعلقاً قریباً أو بعیداً.»3 از نظر ایجی، کلام علمی است که انسان به واسطه آن بر اثبات عقاید دینی با استفاده از اقامه ادله، و همچنین رد دیدگاه  های باطل توانایی می  یابد. مراد وی از عقاید دینی نیز همان اعتقادات (در مقابل عمل) منسوب به دین اسلام است. ایجی موضوع علم کلام را نیز هر امر معلومی می  داند که مستقیم یا غیرمستقیم در راستای اثبات عقاید دینی قرار گیرد. تفتازانی(793 ق) تعریفی همانند تعریف ایجی ارائه می  کند: «الکلام هو العلم بالعقائد الدینیه عن الأدله الیقینیه.»4 وی در باب موضوع کلام نیز می  گوید: «وموضوعه المعلوم من حیث یتعلق به إثباتها.»5 تفتازانی همانند   ایجی، کلام را علم به عقاید دینی از ادله یقینی، و موضوع آن را نیز معلوم متعلق به عقاید دینی می  داند. وی از قول محمد  بن الحسین القاضی تاج الدین الأرموی(656ق)، از متکلمان قرن هفتم، این عبارت را در باب تعریف علم کلام و موضوع آن نقل می  کند: ذهب القاضی الأرموی من المتأخرین، إلى أن موضوع الکلام ذات اللّه تعالى، لأنه یبحث عن صفاته الثبوتیه والسلبیه، وأفعاله المتعلقه بأمر الدنیا، ککیفیه صدور العالم عنه بالاختیار، وحدوث العالم، وخلق الأعمال، وکیفیه نظام العالم، کالبحث عن النبوات وما یتبعها أو بأمر الآخره، کبحث المعاد وسائر السمعیات، فیکون الکلام هو العلم الباحث عن أحوال الصانع، من صفاته الثبوتیه والسلبیه، وأفعاله المتعلقه بأمر الدنیا والآخره.6 با توجه به این عبارت، ارموی علم کلام را علمی می  داند که در باب احوالات صانع، اعمّ از صفات ثبوتیه و سلبیه خداوند و افعال الهی متعلق به امور دنیا، مانند کیفیت صدور اختیاری عالَم از خداوند، حدوث عالَم، خلق اعمال، کیفیت نظام عالَم و افعال الهی متعلق به امور آخرت و معاد بحث می  کند. وی همچنین موضوع علم کلام را «ذات خدای سبحان» می  داند. تفتازانی همچنین تعریف سمرقندی صاحب صحائف را از علم کلام با نگاهی جامع  تر به موضوع آن، چنین نقل می  کند: صاحب صحائف از ارموی [در تعریف علم کلام] تبعیت کرد؛ با این تفاوت که صاحب صحائف قید اضافه  ای را مطرح می  کند و موضوع علم کلام را ذات خداوند متعال من حیث هی و همچنین ذات ممکنات از حیث استنادشان به خداوند متعال دانسته است؛ زیرا علم کلام از اوصاف ذاتی خدای متعال من حیث هی و همچنین از اوصاف ذاتی ممکنات از حیث نیازشان به خدای متعال بحث می  کند.7 صاحب صحائف در تبیین موضوع علم کلام، از سویی آن را «ذات خدای سبحان به خودی خود» دانسته و از سویی نیز، «ذات ممکنات از حیث استنادشان به خدای سبحان» را موضوع علم کلام برشمرده است. ابواسحاق شاطبی (790 ق ) نیز در تعریف علم کلام، توحید را محور این علم دانسته و امور متعلق به علم کلام را نیز در این تعریف کانون توجه قرار داده است: «...وکذلک أصول الدین، وهو علم الکلام، إنما حاصله تقریر لأدله القرآن والسنه أو ما ینشأ عنها فی التوحید وما یتعلق به.»8 بنابر تعریف شاطبی، علم کلام همان علم اصول دین است که حقیقت و حاصل آن تقریر ادله توحید و امور متعلق به توحید بر اساس آیات قرآن و سنت است. تعریف میرسید شریف (816 ق) از علم کلام همانند تعریف ارموی و سمرقندی است: «(الکلام) علم یبحث فیه عن ذات اللّه تعالى وصفاته وأحوال الممکنات من المبدأ والمعاد على قانون الإسلام.»9 وی کلام را علمی می  داند که از ذات خداوند و صفات وی و احوال ممکنات بنابر قانون اسلام بحث می  کند. تعریف ابن  خلدون (808ق) از علم کلام درخور توجه است: «هو علمٌ یتضمّن الحجاج عن العقائد الإیمانیّه بالأدلّه العقلیّه والرّدّ على المبتدعه المنحرفین فی الاعتقادات عن مذاهب السّلف وأهل السّنّه.»10 او کلام را دانشی می  داند که دربردارنده بحث درباره عقاید دینی با ادله عقلی، و رد اهل بدعت و منحرف از مذاهب سلف و اهل سنت در اعتقادات است. شهید ثانی (965ق) در تعریف علم کلام کوشیده است هم به ذات و صفات خداوند توجه کند و هم به ملحقات صفات خداوند: اشرف انواع علوم، علم به خدای سبحان و ملحقات آن یعنی کمال خداوند، شناخت جانشینان او و تفصیل احوالی است که در پی این امور می  آیند. این همان علمی است که از آن به علم کلام بنابر قانون اسلام تعبیر می  شود.11 فیاض لاهیجی (1072 ق ) در شوارق علم کلام را چنین تعریف می  کند: «الاولى ان یقال الکلام صناعه نظریه یقتدر بها على اثبات العقاید الدینیّه.»12 لاهیجی کلام را صناعتی نظری می  داند که توانایی اثبات عقاید دینی را به انسان می  بخشد. همچنین تعریف جناب مقدس اردبیلی (993ق) از علم کلام همانند تعریف لاهیجی است: «علم کلام علمی است که از عقاید دینی بحث، و آنها را تبیین می  کند و در قبال شبهات و اشکالات وارده، به دفاع عقلی می  پردازد.»13 برخی متأخران همانند استرآبادی، در تعریف علم کلام، بحث نظری و اندیشه  ای را از احوال مبدأ و معاد با شیوه عقلی مطابق با نقل، در قلمرو این علم دانسته  اند: «فعلم الکلام علم باحث عن أحوال المبدأ والمعاد على قانون العقل المطابق للنقل بطریق النظر والفکر.»14 استرآبادی در ادامه، با توجه به تعریف مزبور، موضوع علم کلام را «مبدأ و معاد» دانسته است.15 از عبارات علامه حلی (726 ق ) نیز برمی  آید که کلام را علم به ذات خداوند و صفات او می  داند: «تردیدی نیست که اشرف اشیا واجب  الوجود است پس علم به او نیز برتر است. علم متکفل این امر، همان علم کلام است که در ذات و صفات خداوند نظر می  کند.»16  ایشان در اثر شریف نهایه المرام فی علم الکلام در ضمن بیان شرافت علم کلام و هدف از این علم، به نحو ضمنی به تعریف این علم اشاره می  کند و آن را دانشی برای معرفت به خدای سبحان، صفات او، کیفیت افعال او، بحث از رسولان خداوند و اوصیای آنها، و بحث درباره احوال نفس و معاد دانسته است: شرف علم و بلندی شأن آن امری بدیهی است. تردیدی نیز نیست که شرف علم تابع شرف معلوم است و ازآنجاکه هدف نهایی از این فن معرفت خداوند و صفات او و کیفیت افعال و تأثیرات آن و همچنین بحث از رسولان و جانشینان آنها و احوال نفس و معاد است، این امور به صورت خاص شریف  ترین مطالب هستند و واجب  الوجود اشرف موجودات است.17 ملّاصدرا نیز در تعریف علم کلام، آن را به بحث از ذات، صفات و افعال خدای سبحان و احوال معاد از راه ادله عقلی و نقلی تعریف کرده  اند. از نظر وی، هدف علم کلام دفاع از اعتقاداتی است که اهل شریعت نقل کرده  اند. وأما علم الکلام: وهو البحث عن ذات اللّه وصفاته وافعاله وعن احوال المعاد بادله ممزوجه من العقل والشرع بمقدمات مقبوله عند الجمهور او مسلمه عند الخصم، وکان المقصود منه حراسه المعتقدات التى نقلها اهل الشرع عن آراء المبتدعین واوهام المضلین .18 شهید مطهّری در تعریف علم کلام می  گوید: «علم کلام علمى است که درباره عقاید اسلامى، یعنى آنچه از نظر اسلام باید بدان معتقد بود و ایمان داشت، بحث مى کند؛ به این نحو که آنها را توضیح مى دهد و درباره آنها استدلال مى کند و از آنها دفاع مى نماید.»19 تعریف شهید مطهری، مشتمل بر ذکر سه رسالت اصلی کلام، یعنی تبیین، اثبات و دفاع از آموزه  های دینی است. تحلیل و بررسی تعاریف علم کلام پیش از تحلیل و بررسی تعاریف پیش  گفته در باب علم کلام، بیان چند نکته ضرورت دارد: اولاً یکی از مهم  ترین ویژگی  های تعریف صحیح و پذیرفتنی آن است که از جامعیت و مانعیت متناسب  تری برخوردار باشد. هر تعریفی که از این دو ویژگی به نحو بهتری برخوردار باشد، تعریفی صحیح  تر به نظر می  رسد. از این  رو، خواهیم کوشید در تحلیل تعاریف علم کلام، این دو ویژگی را به گونه  ای برجسته  تر کانون توجه قرار دهیم؛ ثانیاً استفاده از اصطلاحات و عبارات مبهم و چندپهلو یکی از ضعف  های بنیادین در تعریف به شمار می  آید؛ زیرا به کارگیری عبارات مبهم خود موجب کج  فهمی می  شود و در برخی موارد نیز موجب سوء استفاده کسانی قرار می  گیرد که به دنبال ایجاد انحراف در آن علم  اند؛ ثالثاً در تحلیل تعاریف مربوط به یک علم باید مرزبندی میان علوم را کانون توجه قرار داد. به عبارت دیگر یکی از ملاک  های ارزیابی تعریف آن است که مرز میان آن علم را با سایر علوم همگن به روشنی مشخص کند؛ رابعاً در تحلیل تعاریف علم کلام به چند شاخص بنیادین باید توجه کرد: یکی از این شاخص  ها عقل است که یکی از مهم  ترین منابع حجیت معرفت دینی به شمار می  رود. همچنین کلام محقَق می  تواند یکی از شاخص  های ارزیابی تعاریف علم کلام باشد. به عبارت دیگر می  توان نسبت تعاریف مورد نظر را با متون کلامی موجود، سنجید. با توجه به نکات مزبور، به تحلیل و بررسی تعاریف گوناگون از علم کلام می  پردازیم. تعریف فارابی از علم کلام تنها آموزه  هایی را دربر می  گیرد که در شرع به آنها تصریح شده است؛   ولی آموزه  هایی را که در شرع به آنها تصریح نشده، بلکه از طریق اجتهاد عقلی به دست می  آیند و یا بر اثر کنار هم نهادن مجموعه آموزه  های تصریح  شده کسب می  شوند، دربر نمی  گیرد این در حالی است که علم کلام متکفل بیان آموزه  هایی اعتقادی است که از طریق منابع دین به دست می  آیند. یکی از منابع مهم دین نیز عقل است. اگر عقل یکی از منابع مهم دین باشد، قهراً آموزه  های دینی عقلی که از راه عقل و با استفاده از برخی متون دینی، یا با الهام از این متون تحصیل می  شوند نیز در قلمرو علم کلام می  گنجند. برای نمونه، تقسیم صفات خدای سبحان به صفات ذاتی و فعلی، به صراحت در متون دینی اسلام مطرح نشده است، ولی عقل با استفاده از متون دینی و تحلیل عقلی، به تبیین و اثبات اقسام صفات خداوند می  پردازد. بیان اقسام صفات خداوند از مسائل علم کلام است؛ در حالی  که در متون دینی بدان تصریح نشده است. همچنین توقیفی بودن صفات الهی یا عدم آن در قلمرو علم کلام مطرح می  شود؛ ولی در متون دینی بدان تصریح نشده است؛ بلکه عقل با الهام گرفتن از برخی متون دینی به تحلیل این مسئله در باب خدای سبحان می  پردازد. از این  رو، تعریف فارابی از جامعیت بایسته برخوردار نیست. همچنین این تعریف آموزه  های غیرکلامی را نیز دربر می  گیرد؛ زیرا در شرع به برخی از مسائل فقهی، اخلاقی، سیاسی، روان  شناختی، اقتصادی، جامعه  شناختی و... نیز تصریح شده است؛ در حالی که اینها جزو مسائل کلامی نیستند. از این  رو، این تعریف مانعیت نیز ندارد. البته فارابی در ادامه همین تعریف، با بیان نکته  ای به دنبال آن است که فقه را از دایره این تعریف خارج کند: «وهی غیر الفقه: لأن الفقه یأخذ الآراء والأفعال التی صرح بها واضع المله مسلمه یجعلها أصولا فیستنبط منها الأشیاء اللازمه عنها. والمتکلم ینصر الأشیاء التی یستعملها الفقیه أصولا من غیر أن یستنبط عنها أشیاء أخر.»20 بنابر نکته مزبور، فقیه آرا و افعالی را که در شرع بدانها تصریح شده، مسلم می  گیرد و لوازم این اصول را استنباط می  کند؛ ولی متکلم به دفاع از این اصول برمی  خیرد، بدون آنکه اموری را از این اصول مسلم استنباط کند. البته این نکته پذیرفتنی نیست؛ زیرا اولاً گرچه بسیاری از مسائل فقهی استنباط فقیه  اند، برخی از آنها نیز مورد تصریح شرع  اند؛ برای نمونه وجوب نماز و روزه در بسیاری از متون دینی تصریح شده است؛ ثانیاً متکلم نیز از برخی اصول مسلم، لوازمی کلامی را استنباط و از آنها دفاع می  کند و دایره آموزه  های کلامی منحصر در اصول مصرّح نیست. برای نمونه، متکلم با استفاده از اصل مسلم و مصرح «ولایت مطلق الهی»، باطل بودن ولایت  های پادشاهی و استبدادی را استنباط می  کند. تعریف ایجی بهتر از تعریف فارابی است و از برخی اشکالات وی مبراست؛ ولی کلیت این تعریف، سبب می  شود که مسائل غیرکلامی را نیز دربر گیرد؛ زیرا اعتقاد و باور دینی محدود به حوزه مسائل کلامی نیست، بلکه در حوزه فقه و اخلاق نیز اعتقاد و باور مطرح است. برای مثال، اعتقاد به وجوب شرعی جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و نمازهای یومیه از مقوله باور و اعتقادند،   ولی در زمره مسائل کلامی قرار نمی  گیرند. همچنین اعتقاد به لزوم تهذیب نفس و رعایت تقوا در رفتارهای فردی و اجتماعی از مقوله باورند، ولی در زمره مسائل اخلاقی  اند، نه کلامی. البته تعبیر ایجی به «والمراد به العقائد ما یقصد به نفس الاعتقاد دون العمل» بیانگر آن است که وی متوجه این نکته بوده که خود احکام عملی (فقهی یا اخلاقی) غیر از کلام  اند؛ ولی اشکال در این است که وی با این قید و نکته، تنها احکام عملی را بیرون از قلمرو علم کلام می  داند، ولی قید مزبور، اعتقاد به این امور عملی (فقهی یا اخلاقی) را از دایره کلام خارج نمی  کند. همان ملاحظات مربوط به تعریف ایجی بر تعریف تفتازانی نیز وارد است؛ ولی تفتازانی در ادامه به گونه  ای عقاید دینی را توضیح می  دهد که تنها مسائل کلامی را دربر می  گیرند: موضوع علم کلام معلوم از آن حیث که متعلق است به اثبات عقاید دینی است؛ زیرا این امر از احوال صانع، اعمّ از قدیم بودن، وحدت، قدرت، اراده و... خداوند بحث می  کند و همچنین به بحث از احوال جسم و عرض همانند حدوث، نیازمندی، مرکب بودن از اجزاء، فناپذیری و... که از عقاید اسلامی یا مقدمات این عقاید هستند، می  پردازد. 21 با توجه به این توضیح،   مراد از عقاید دینی، مباحث احوال و صفات خدای سبحان است و بر همین اساس، اشکال مزبور به تعریف تفتازانی وارد نیست. هیچ  یک از اشکالات مزبور بر تعریف ارموی وارد نیست؛ ولی نکته تکمیلی که صاحب صحائف جناب شمس  الدین محمد سمرقندی در تعیین موضوع و محدوده علم کلام مطرح کرده است، بر جامعیت تعریف ارموی می  افزاید. تفتازانی در باب این نکته   تکمیلی می  گوید: «وتبعه صاحب الصحائف إلا أنه زاد فجعل الموضوع ذات اللّه تعالى من حیث هی، وذات الممکنات من حیث استنادها إلى اللّه تعالى، لما أنه یبحث عن أوصاف ذاتیه لذات اللّه تعالى من حیث هی، وأوصاف ذاتیه لذات الممکنات من حیث إنها محتاجه إلى اللّه تعالى.»22 سمرقندی علاوه بر ذات خدای سبحان، ذات ممکنات به لحاظ استناد آنها به خداوند را نیز در موضوع علم کلام وارد کرده است؛ زیرا بحث از ذات ممکنات به لحاظ استناد آنها به خداوند نیز به نوعی بحث درباره صفات خدای متعالی است. پرسش از حیثیت تعلقی ممکنات به خدای سبحان، در واقع پرسش از خود خداوند و صفات اوست. برای مثال، بحث از چرایی و فلسفه آفرینش عالَم از سوی خدای سبحان به صفت خالقیت و حکمت خداوند بازمی  گردد؛   از این  رو، افزودن این نکته در گستره   موضوع علم کلام ضرورت دارد. اشکالی که در تعریف میرسیدشریف مشاهده می  شود، قید احوال ممکنات به صورت مطلق است؛ زیرا بحث از احوال ممکنات به گونه مطلق، در گستره موضوع علم کلام نمی  گنجد؛   بلکه همچنان  که سمرقندی نیز در نظر داشته است، احوال ممکنات با حیثیت تعلقی آنها به ذات خداوند، موضوع علم کلام است. البته اگر تعبیر میرسیدشریف به «من المبدأ والمعاد»، هم به ذات و صفات خداوند بازگردد و هم به «احوال الممکنات»، می  توان گفت که مراد وی نیز از «احوال الممکنات» مطلق نبوده، بلکه وی احوال ممکنات با حیثیت تعلقی آنها با مبدأ و معاد را مد نظر داشته است. در این صورت، اشکال مزبور بر تعریف میرسیدشریف وارد نخواهد بود. تعریف ابن  خلدون، جدا از آنکه با توجه به مذهب ابن  خلدون منحصر در دفاع از عقاید اهل  سنت است، مهم  ترین اشکالش، علاوه بر ابهام در مراد از «العقاید الایمانیه»، این است که از نظر روشی به ادله عقلی منحصر شده است؛ درحالی  که در علم کلام می  توان از روش  های دیگر، همچون روش نقلی و جدلی نیز استفاده کرد؛ چنان  که متکلمان اسلامی کوشیده  اند علاوه بر مباحث عقلی، در صورت امکان، از آیات و روایات نیز در تأیید آموزه  های کلامی استفاده کنند؛ به  ویژه در مباحثی همچون برخی ابعاد امامت و جزئیات معاد که زمینه نقلی آنها بیشتر از زمینه عقلی است. در تحلیل تعریف شهید ثانی می  گوییم که در این تعریف، اولاً   توابع علم به خداوند در موضوع علم کلام مد نظر قرار گرفته است؛ از این  رو، شامل بحث درباره احوال ممکنات از حیث تعلق آنها به خداوند می  شود؛ ثانیاً این تعریف محدوده کلام را مقید به دیدگاه  های اسلامی کرده است. این نکته در تحلیل علم کلام بسیار مهم است؛ زیرا فرض بر این است که متکلم مسلمان به دنبال دفاع از معارف اسلامی است. هر آموزه  ای که بیرون از قلمرو اسلام باشد، از حوزه کلام بیرون است؛ چنان  که این نکته دقیق در تعریف میرسیدشریف نیز کانون توجه قرار گرفته است. همان ملاحظاتی که در تعریف ایجی مطرح شدند، بر تعریف لاهیجی و مقدس اردبیلی نیز واردند. چنان  که ذیل تعریف ایجی بیان شد، کلیت این تعریف مسائل غیرکلامی را نیز دربر می  گیرد؛ زیرا اعتقاد و باور دینی محدود به حوزه مسائل کلامی نیست، بلکه در حوزه فقه و اخلاق نیز اعتقاد و باور مطرح است. همچنین در تعریف مقدس اردبیلی، علم کلام به شیوه عقلی محدود شده است؛ در حالی  که در علم کلام می  توان از شیوه  های غیرعقلی نیز استفاده کرد. نکته درخور توجه در تعریف استرآبادی این است که ایشان مباحث عقلی را که مطابق با متون دینی باشند، در باب احوال مبدأ و معاد مد نظر قرار داده است. اگر مراد وی از تعبیر «علی قانون العقل» و «بطریق النظر والفکر» این باشد روش  های دیگر،   همانند روش نقلی در ماهیت علم کلام کاربرد ندارند، کلامش نادرست است؛ زیرا برای تبیین و اثبات دین و یا دفاع از آن می  توان از شیوه  های غیرعقلی نیز بهره برد. تعریف  های علّامه حلی و ملّاصدرا، به رغم اینکه تعاریفی درخور به شمار می  آیند، مطلق آوردن عبارت «وکیفیه احواله» در تعریف علّامه حلی و عبارت «وأفعاله» در تعریف ملّاصدرا موجب آن می  شود که این تعریف بحث از همه افعال خدای سبحان را دربرگیرد؛ درحالی  که، بحث درباره افعال خداوند در صورتی که متعلق به ذات یا صفات او باشد، در قلمرو علم کلام می  گنجد. افعال خداوند آن  گاه که با حیثیت تعلقی به ذات یا صفات خداوند مورد نظر نباشند، مشمول موضوع علم کلام نخواهند بود؛ بلکه این مباحث در علومی دیگر، همچون فقه و اخلاق کانون بحث و تحلیل قرار می  گیرند. تعریف شهید مطهّری نیز تعریفی نسبتاً مناسب به نظر می  رسد؛ اما ابهام  هایی در تعریف ایشان به چشم می  آید. مراد از عقاید اسلامی و بیان موضوع علم کلام، از امور مبهم در تعریف ایشان است. چنان    که در تحلیل برخی از تعاریف پیشین بیان شد، عقاید اسلامی به صورت عام هم دربردارنده عقاید در حوزه اصول عقاید می  شود، و هم شامل عقاید در حوزه فقه و حتی اخلاقیات. تعبیر به «عقاید اسلامی» در تعریف علم کلام باید به گونه  ای باشد که مانع شمول عقاید فقهی و اخلاقی شود. تعیین موضوع علم کلام نیز نقشی مهم را در تبیین مراد از «عقاید اسلامی» در علم کلام خواهد داشت که در عبارات شهید مطهّری یافت نمی  شود. دیدگاه برگزیده در تعریف علم کلام با توجه به تعاریف مزبور از علم کلام و ملاحظات پیش  گفته، باید تعریفی از علم کلام ارائه کنیم که نخست، از جامعیت و مانعیت بهتری برخوردار باشد؛ دوم، باید به روش متناسب این علم توجه کنیم؛ سوم، به هدف این علم نیز توجه کنیم و چهارم، موضوع این علم مشخص شود. با این حال، تعریف برگزیده با علم کلام بدین قرار است: کلام دانشی است که با روش  های گوناگون عقلی، نقلی، جدلی و... به تبیین و اثبات اصول عقاید دینی، یعنی هر آنچه به ذات و صفات خداوند یا افعال او و احوال ممکنات از حیث تعلقشان به صفات الهی بازمی  گردد، می  پردازد و از آنها در برابر دیدگاه  های مخالف و شبهات منکران دفاع می  کند. موضوع علم کلام نیز ذات و صفات خداوند و همچنین افعال الهی و احوال ممکنات است که بحث از آنها متعلق به صفات خداوند است. در این تعریفْ نخست، روش  های علم کلام مشخص شده است؛ دوم هدف آن نیز بیان شده است. هدف علم کلام تبیین، اثبات و دفاع از آموزه­های دینی است؛ به تعبیر دیگر، دغدغه اصلی کلام تبیین آموزه  هایی است که از دین گرفته شده    اند. این امر از مهم  ترین ویژگی  های علم کلام است و در واقع همین رویکرد در علم کلام مورد تأیید روایات معصومان(ع) است. در روایتی مشهور، امام صادق(ع) متکلمانی را که بدون توجه به متون دینی به مباحث کلامی می­پردازند و بر اساس خواسته  های خویش در علم کلام عمل می  کنند، نکوهیده است؛23 سوم، موضوع و گستره آن نیز به گونه روشن بیان شده است. مهم  ترین ویژگی این تعریف، تعیین مشخص موضوع علم کلام است که موجب جامعیت و مانعیت متناسب آن می  شود. این تعریف، از سویی با قید «اصول عقاید دینی» و تبیین مراد از این اصول عقاید، مباحث فقهی و اخلاقی را دربر نمی  گیرد؛ زیرا آموزه  های فقهی و اخلاقی که حیثیت تعلقی آنها به صفات خداوند مورد نظر نباشد، از این تعریف خارج می  شوند؛ از سوی دیگر، جامع همه مسائل کلامی،   از جمله افعال الهی و امور مربوط به ممکنات است که متعلق به صفات الهی  اند. برای نمونه، استخراج احکام مربوط به ارث، از مسائل فقهی به شمار می  آید، ولی سازگاری برخی احکام ارث با حکمت و عدالت خدای سبحان، از مسائل کلامی شمرده می  شود. دغدغه فقیه استنباط صحیح احکام شرعی از طریق ادله شرعی است و وظیفه متکلم تبیین و اثبات آموزه  های کلامی مربوط به این احکام و دفاع از آنهاست. همچنین استنباط کیفیت عبادات، از وظایف فقیه است، ولی تبیین و اثبات چرایی عبادت و حکیمانه بودن افعال خدای سبحان در قبال عبادات، وظیفه متکلم است. توجه به این ویژگی را تا حد فراوانی می  توان در تعاریف منقول از ارموی،   سمرقندی و شهید ثانی مشاهده کرد. پی  نوشت  ها: 1. ابونصر فارابى، احصاء العلوم، ص 86. 2. عضدالدین ایجی، شرح المواقف، ج 1، ص 34-38. 3. همان، ص 40. 4. سعدالدین تفتازانی، شرح المقاصد، ج 1، ص 163. 5. همان، ص 167. 6. همان، ص 180. 7. همان. 8. ابواسحاق شاطبی، الاعتصام، ص 25. 9. میرسیدشریف جرجانی،   التعریفات، ص 80. 10. عبدالرحمن بن محمد ابن  خلدون، مقدمه، ص 458. 11. زین  الدین بن على شهید ثانی، حقائق الایمان مع رسالتی الاقتصاد و العداله، ص 239. 12. فیاض لاهیجی، شوارق الالهام، ج1، ص 5. 13. احمدبن محمد مقدس اردبیلی، الحاشیه علی الهیات الشرح الجدید للتجرید، ص 5. 14. محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ص 65. 15. همان،   ص 67. 16. حسن  بن یوسف حلی، مناهج الیقین فی اصول الدین، ص 41. 17. همو، نهایه المرام فی علم الکلام، ص 6. 18. صدرالدین محمد شیرازی، شرح اصول الکافی، ج 2، ص 406. 19. مرتضی مطهری،   مجموعه آثار، ج3، ص 57. 20. ابونصر فارابى، احصاء العلوم، ص 87. 21. سعدالدین تفتازانی، شرح المقاصد، ص 173. 22. همان، ص 180. 23. بر اساس این روایت، یونس بن یعقوب می  گوید: من در محضر امام صادق(ع) بودم که مردى از اهل شام خدمت حضرت رسید و عرضه داشت: من در کلام و فقه مهارت دارم و آمدم با شاگردان شما مناظره کنم. امام صادق(ع) فرمود: سخن تو از رسول خدا است یا از پیش خودت؟ گفت: از گفتار رسول خدا و از پیش خودم. امام صادق(ع) فرمود: پس تو در این صورت شریک رسول خدایى؟ گفت: نه. گفت: از خداى عز و جل به گوش خود وحى شنفتى؟ گفت: نه. امام(ع) فرمودند: طاعتت چون طاعت رسول خدا(ص) واجب است؟ شامى گفت: نه. امام(ع) رو به من کرد و فرمود: اى یونس بن یعقوب، این مرد به زبان خودش خود را محکوم کرد پیش از آنکه وارد بحثى شود، سپس فرمود: اى یونس، اگر تو خوب علم کلام مى دانستى با او گفت  وگو مى کردى. یونس گفت: چه بسیار افسوس مى خورم و گفتم: قربانت، من خود از شما شنیدم که از علم کلام نهى مى  فرمودى و مى گفتى: واى بر صاحبان علم کلام مى گویند: این پذیرفتنى است و این پذیرفتنى نیست، این روا است و این روا نیست، این را تعقل مى کنیم و این را تعقل نمى کنیم. امام صادق(ع) فرمود: همانا من گفتم: واى بر آنها اگر گفتار مرا واگذارند و دنبال آنچه خواهند بروند، سپس به من فرمود: برو بیرون هر کدام از متکلمان شیعه را دیدى نزد من آور... . (محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج 1، ص 171). منابع ابن  براج طرابلسی، عبدالعزیز  بن نحریر (قاضی ابن براج)، المهذب، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1406ق. ابن  خلدون، ابو زید عبد الرحمن  بن محمّد، مقدمه، بیروت، دارالقلم، بی  تا. احسائی، ابن ابی  جمهور، الاقطاب الفقهیه علی مذهب الامامیه، قم، مرعشی نجفی، 1410ق. أردبیلی، أحمدبن محمد (مقدس اردبیلی)، الحاشیه علی الهیات: الشرح الجدید للتجرید، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1419ق. استرآبادی، محمد جعفر، البراهین القاطعه،   قم، مکتب الاعلام الاسلامی ، 1382. اشتراوس، لئو، فلسفه سیاسی چیست؟،  ترجمه فرهنگ رجایی، تهران، علمی و فرهنگی، 1373. آصفی، محمد مهدی، «تأملی در فقه سیاسی»، کیهان اندیشه، خرداد و تیر 1368، ش 24، ص 30-18. آمدی، سیف  الدین، غایه المرام فی علم الکلام، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1413ق. تفتازانی، سعد الدین، شرح المقاصد، قم، الشریف الرضی ، 1409ق. جرجانی، میر سید شریف،   التعریفات، تهران، ناصر خسرو، 1412ق. جمشیدی، محمد حسین، رخ اندیشه، تهران، کلبه معرفت، 1384. حلی، حسن  بن یوسف المطهر (علامه حلی)، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، 1412ق. ـــــ، مناهج الیقین فی اصول الدین ، تهران، دار الاسوه، 1415ق. ـــــ، نهایه المرام فی علم الکلام، قم، موسسه الامام الصادق(ع)، 1419ق. سبحانی، جعفر، مصادر الفقه الاسلامی و منابعه، بیروت، دارالاضواء، 1419. سیدباقری، سید کاظم، فقه سیاسی شیعه: ساز و کارهای تحول در دوران معاصر،   تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1388. شاطبی، ابو اسحاق، الاعتصام، بیروت، دار المعرفه، 1420ق. شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، بی  جا، چاپ کیهانک، 1361. شهید ثانی، زین  الدین  بن على، حقائق الایمان مع رسالتی الاقتصاد و العداله، قم، کتابخانه آیه  الله مرعشی نجفی ، 1409ق. شیرازی، صدر الدین محمد (ملاصدرا)، شرح اصول الکافی، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی ، 1366. طوسی، محمد  بن حسن (ابوجعفر)، الخلاف، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1407ق. عالم، عبدالرحمن، تاریخ فلسفه سیاسی غرب، عصر جدید و سده نوزدهم، تهران، دفتر چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1388. عضد  الدین ایجی، عبدالرحمن ابن احمد،   شرح المواقف، قم، الشریف الرضی، 1412ق. عمید زنجانی، عباسعلی و ابراهیم موسی  زاده، بایسته  های فقه سیاسی، تهران، مجد، 1388. عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، تهران، امیرکبیر، 1367. فارابى، ابونصر، احصاء العلوم، بیروت، مکتبه الهلال، 1996م. کرکی، علی  بن حسین (محقق ثانی)، جامع المقاصد فی شرح القواعد، قم، مؤسسه آل البیت(س)، 1414ق. کلسکو، جورج، تاریخ فلسفه سیاسی، ترجمه خشایار دیهیمی، تهران، نشر نی، 1389. الکلینی، ابو جعفر محمدبن یعقوب، الکافی، تهران، اسلامیه ، 1362. لاهیجی، فیاض، شوارق الالهام فی شرح تجرید الاعتقاد، اصفهان، مهدوی ، بی  تا. مبلغی، احمد، «فقه سیاسی»، فقه: کاوشی نو در فقه اسلامی، ش 45، سال دوازدهم، پاییز 1384، ص10-3. مطهری، مرتضی،   مجموعه آثار، تهران، صدرا، بی  تا. مهدوی، اصغر آقا و دیگران، گفتارهایی در فقه سیاسی: حکومت، امنیت، فرهنگ، تهران: دانشگاه امام صادق(س)، 1390. Goodin, Robert E. & Philip Pettit, A Companion Contemporary Political Philosophy, London: Blackwell, 1998. Hampton, Jean, Political Philosophy, Boulder, CO: Westview Press, 1997. Hudelson, Richard, Modern Political Philosophy, New York, Armonk, 1999. Kofmel, Erich, Comparative Political Theology, Italy, University of Pisa, 2007. Lawrence, Frederick G. , "Political Theology", Encyclopedia of Religion, edited by Mercia Eliadeh, Gale, Thomson, Vol.11, 2005, p 404 – 405. Lutz- Bachman, Matthias, "Theology Political", Routledge Encyclopedia of Philosophy, General Editior Edward Craig, London and New York, Routledge, Vol 9, 1998, p 331-332. Miller, David, Political Philosophy: A Very Short Introduction, London, Oxford University Press, 2003. Plant, Raymond, "Political Philosophy, Nature of", Routledge Encyclopedia of Philosophy, General Editior Edward Craig, London and New York, Routledge, vol 7, 1998. Raphael, D. D. , Problems of Political Philosophy, London: Pall Mall Press, 1970. Strauss , Leo & Joseph Cropsey, History of Political Philosophy, Chicago and London: The University of Chicago Press, 1987. Strauss, Leo, What Is Political Philosophy?, London & Chicago, The University of Chicago Press, 1988. صفدر الهی راد: دانشجوی دکتری کلام، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره). معرفت کلامی 6 - سال دوم، شماره دوم، تابستان 1390، ص 111 ـ 136. ادامه دارد...

94/06/07 - 03:59





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن