واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
بزرگترین ستاره مسلمان سینمای جهان
عمر شریف تنها بازیگر جهان اسلام نبود که به جهان سینما به ویژه هالیوود راه یافت. اما بی گمان بزرگترین ستاره مسلمان سینمای جهان بود.
هفته نامه صدا - احمد طالبی نژاد: عمر شریف تنها بازیگر جهان اسلام نبود که به جهان سینما به ویژه هالیوود راه یافت. اما بی گمان بزرگترین ستاره مسلمان سینمای جهان بود. این که روی مسلمان بودنش تاکید می کنم، به این خاطر است که او در خانواده ای مسیحی و کاتولیک متولد شد، پدرش تاجر چوب بود و خودش هم مدتی شغل پدر را ادامه داد.
اما پس از ازدواج با فاتن حمامه ستاره سینمای مصر، مسلمان شد و نامش را از میشل دیمیتری شلهون به عمر شریف تغییر داد. در جوانی به آکادمی سلطنتی هنرهای دراماتیک لندن رفت و با یوسف شاهین که بعدها نامدارترین سینماگر مصری (جهان اسلام) شد و ادوارد سعید اندیشمند برجسته معاصر همکلاس شد. بخت با او یار بود که دیوید لین سینماگر بزرگ انگلیسی تصمیم گرفت برمبنای زندگی لورنس- یکی از ماجراجویان انگلیسی در اوایل قرن گذشته، فیلمی با نام لورنس عربستان بسازد و پس از جست و جوی بسیار، عمر شریف را برای ایفاء نقش علی- یک جوان مبارز عرب- انتخاب کند.
همین نقش ظاهرا فرعی او را کاندیدای اسکار بهترین بازیگر نقش دوم در 1963 کرد. این موفقیت سکوی پرش عمر شریف به سوی جهان سینما شد. اتفاقی که خیلی ها در خاورمیانه و آسیا آرزویش را داشتند و دارند. پس از این موفقیت کم یاب، وطنش را ترک کرد و به عنوان یکی از شخصیت های مهم فیلم مهم سقوط امپراطوری رم، موفقیتش را تثبیت کرد.
اما وقتی فرد زینه مان او را برای فیلم «اسب کهر را بنگر» (در ایران گروگان) در کنار گری گوری پک که ستاره بزرگ آن روزگار بود انتخاب کرد، او دیگر یک ستاره بین المللی شده بود و کسی با نژاد و دین و ایمانش کاری نداشت. وقتی دوباره دیوید لین او را برای بازی در نقش اصلی شاهکار جاودانه اش «دکتر ژیواگو» انتخاب کرد، دیگر عمر شریف ستاره ای بود جهانی در کنار بزرگانی همچون آنتونی کویین، برت لنکستر، مارلون براندو، چارلتون هوستون و دیگر ستارگان عصر ستاره سالاری در سینمای جهان.
زندگی خانوادگی وی با فاتن حمامه که همچنان یک بازیگر مصری باقی مانده بود، بیست سال ادامه داشت. بیست سالی که او غربت نشین بود. حاصل این پیوند، یک پسر به نام طارق بود. وقتی سرانجام کار این زوج به جدایی کشید، عمر شریف تصمیم گرفت دیگر ازدواج نکند و نکرد. در شصتمین دوره جشنواره ونیز، او که با شرکت در فیلم «موسیو ابراهیم و گل های قرآنی» به پاس 50 سال فعالیت مستمر در سینما، جایزه شیر طلایی را دریافت کرد و مجموعه جوایز و افتخاراتش از جمله جایزه گوی طلایی در سال 1965 برای دکتر ژیواگو، جایزه سزار برای بهترین بازیگر مرد و نشان سرگئی آیزنشتین در 2005، کامل شد.
او از اواخر دهه 1990 و هنگامی که به دلیل بالارفتن سن و تغییر ماهیت سینمای غرب دیگر چنان که شایسته اش بود مورد توجه قرار نداشت، به مصر برگشت و در فیلم ها و سریال های تلویزیونی مصری نقش هایی را برعهده می گرفت.او در این دوره می کوشید تا به عنوان یک شهروند عادی واپسین سال های عمرش را سپری کند. خودش یک بار گرفته بود «عمر شریف ستاره سینما مرد. من انسانی معمولیم که در کوچه و خیابان و تاکسی- او اتومبیل نداشت- با مردم عادی سروکله می زنم» (نقل به مضمون).
واپسین فیلم جهانی او «شهر را بلرزان» در 2013 ساخته شد. سال 2014 زمزمه بیماری او بر سر زبانها افتاد و این در حالی بود که موطنش دچار هیجانات یک انقلابی بی سرانجام شده بود. در مصاحبه ای کوتاه از انقلاب مردم دفاع کرد؛ اما یکسال بعد، آلزایمرش کامل شد و لابد نفهمید که بر سر انقلاب ملتش چه آمده است.
سرانجام پس از 83 سال زندگی پرافتخار، اواخر بهار امسال، جهان را بدرود گفت. عمر شریف برای ما جوان های قدیم، سیماچه ای جذاب از مردی و مردانگی بود. او را بیشتر در نقش های تاریخی یا حماسی به یاد می آوریم. اما کارنامه اش بسیار متنوع است و همه جور فیلمی درش یافت می شود. حتی کمدی «پلنگ صورتی دوبار ضربه می زند» که در 1976 بازی کرد.
عمر شریف در نمایی از «دکتر ژیواگو»
به یاد داشته باشیم در نسخه اولی که سال 1969 از زندگی و مبارزات چه گوارا به نام «چه» ساخته شد، او نقش این چریک خوش تیپ و محبوب را هم بازی کرده است. فیلمی که سازندگانش به او رودست زده بودند. چون نگفته بودند که سرمایه گذارش سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سی آی ای) است. شریف هماره از این فیلم با نفرت یاد می کرد. البته این تنها باری نبود که او با سیاست همراه شد.
در دهه 1980، روزی انور سادات رئیس جمهور وقت مصر با او تماس می گیرد و می گوید تصمیم دارد به اسرائیل برود؛ و از عمر شریف که وجهه ای جهانی داشت می خواهد، با دولتمردان اسرائیل در این باب رایزنی کند. شریف به تل آویو می رود با مناخیم بگین نخست وزیر وقت درباره این پیشنهاد حرف می زند. بگین پاسخ می دهد که «مثل مسیح از سادات استقبال خواهم کرد.» و آن سفر پرچالش که طی آن پیمان نامه مصر و اسرائیل بسته می شود، به کمک عمر شریف رقم می خورد و باقی ماجراها.
تاریخ انتشار: ۰۶ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۸:۱۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]