تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 23 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):پيش از آن كه زبانت تو را به زندان طولانى و هلاكت درافكند، او را زندانى كن، زيرا هيچ چ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828701675




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

داستان بی‌آبرو شدن دختری 16 ساله؛ هدیه‌‌ تلگرام؛ بی‌آبرویی و سرافکندگی در روز تولد


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: داستان بی‌آبرو شدن دختری 16 ساله؛
هدیه‌‌ تلگرام؛ بی‌آبرویی و سرافکندگی در روز تولد
فرزند پنجم خانواده بودم پدر و مادرم کم‌سواد بوده و بیشتر وقت خود را مشغول کشاورزی بودند و هیچ وقتی برای ابراز علاقه نسبت به من نداشتند.

خبرگزاری فارس: هدیه‌‌ تلگرام؛ بی‌آبرویی و سرافکندگی در روز تولد



به گزارش خبرگزاری فارس از گرگان به نقل از پایگاه خبری پلیس گلستان، زهرا دختری 16ساله و مجرد است که به مرکز مشاوره آرامش فرماندهی انتظامی استان گلستان مراجعه کرده و در گفت‌و‌گو با مددکار اجتماعی مرکز مشاوره، داستان زندگی‌اش را اینگونه به تصویر می‌کشد: فرزند پنجم خانواده بودم پدر و مادرم کم‌سواد و بیشتر وقت خود را مشغول کشاورزی بودند و هیچ وقتی برای ابراز علاقه نسبت به من نداشتند. آنها صبح که به منظور کار کشاورزی به بیرون از منزل می‌رفتند شب به خانه باز می‌گشتند و خسته از کار روزانه می‌خوابیدند. همین موضوع هم باعث شکاف بین من و والدینم شده بود و من در دنیای بیرون از خانه در جستجوی محبت بودم؛ من یک برادر دیگر هم داشتم که تنها فرزند پسر خانواده بود. وقتی والدینم به او محبت می‌کردند من بیشتر احساس کمبود محبت و تنهایی می‌کردم و وقتی از جانب اطرافیان و بیرون از کانون خانواده محبت می‌دیدم به سمت آنها جذب می‌شدم. بعد از ازدواج خواهرم، من احساس می‌کردم دیگر برای پدر و مادرم بی‌ارزش شده‌ام، آنان هیچ توجهی به من نمی‌کردند و تمام توجه آنها متوجه برادر کوچکتر از من بود، او هر چه می‌خواست برایش آماده می‌کردند، انگار من برای آنها وجود ندارم. من دوستی به اسم فرزانه داشتم؛ او به من گفت در شبکه اجتماعی تلگرام عضو شوم، او می‌دانست من اهل دوستی با جنس مخالف نیستم برای همین به من گفت گروهی تشکیل شده از آشنایان و اقوام وی می‌باشد و من هم می‌توانم در این گروه عضو شوم. از این طریق او مرا با فردی به نام هادی آشنا کرد. رفتار هادی نشان می‌داد که او فردی مودب و منطقی است، همچنین در مدتی که با وی در ارتباط بودم متوجه شدم که وی از یک خانواده ثروتمند است. او به من گفت که به من علاقه دارد و می‌خواهد مرا ببیند. من تشنه محبت بودم. او می خواست سیرابم کند. من هم خودم را به جویباری که چشم‌انداز آن پیوستن به دریایی زیبا بود سپردم. وقتی او را دیدم قلبم به شماره افتاد، این حس را تا به حال به جز هادی با هیچ‌کس دیگر تجربه نکرده بودم. شاید این والدینم بودند که اگر به من محبت می‌کردند من دیگر نیازی به محبت هادی نداشتم. روز تولدم بود که برای دیدار با هادی به بیرون از منزل رفتم؛ هادی به من گفت که می‌خواهد غافلگیرم کند و یک هدیه بی‌نظیر در این روز به من بدهد، نمی‌دانستم می‌خواهد مرا به کجا ببرد اما با او رفتم. با خودرویش مقابل منزلی توقف کرد و گفت: زهرا خانوم پیاده شو! گفتم: اینجا کجاست؟ در پاسخم گفت: خانه آرزوهامون! من مات و مبهوت نگاهش می‌کردم؛ گفت: نگران نباش؛ مادرم خانه است و از خودرو پیاده شدیم و وارد منزل شدیم اما هیچ‌کس در منزل نبود. من فریب حرف‌های هادی را خوردم. در این مدت او توانسته بود با دروغ‌های رنگین و خوش رنگ و لعابش قلب مرا به تسخیر خود در آورد. اما سرانجام این اعتماد افراطی چیزی نبود جز..... زهرا در حالی که قطره‌ای اشک از چشمانش بر روی گونه‌هایش می‌غلتید گفت: هدیه او به من در روز تولدم، بی‌آبرویی بود و سرافکندگی و سرشکستگی و بی‌اعتباری! معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان گلستان در خصوص عواملی که سبب بروز این مشکل گردید، گفت: پدر و مادر زهرا از نظر وضعیت اقتصادی در حد پایینی بودند به همین دلیل بیشتر اوقات خود را به کشاورزی اختصاص می‌دادند و در منزل نبودند. علی بهرامی ادامه داد: از آنجایی که فرزند پسرشان بهتر از دختران می‌توانست در کارهای کشاورزی به آنان کمک کند بهتر هم می توانستند کمک دست والدین خود باشند، باعث توجه بیشتر والدین به پسر خانواده شده بود و زهرا از توجه بیشتر والدینش به برادرش احساس تنهایی و کمبود محبت می‌کرد. وی اضافه کرد: به همین دلیل زهرا به دنبال راهی برای پر کردن این خلاء بود؛ او خودش را در خانواده، فردی بی‌ارزش می‌دید و احساس حقارت می‌کرد و هر زمان که از جانب فردی غیر از خانواده محبتی به وی می‌شد به آن سمت جذب می‌شد. بهرامی تاکید کرد: عدم آگاهی وی از شیوه استفاده از فناوری‌های ارتباطی نوین منجر به وارد شدن وی در رابطه‌ای شد که عواقب بعدی آن باعث بروز آسیب در مددجو شده است. انتهای پیام/83004/گ/

94/06/03 - 22:06





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 231]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن