تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگز دل به باطل بودن حق و به حق بودن باطل يقين نمى كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846508413




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

اتحاد فاميل براي رفع بحران ويژگي پايتخت است


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: اتحاد فاميل براي رفع بحران ويژگي پايتخت است
نویسنده : سپيده آماده 


يكي از مهم‌ترين عوامل موفقيت چهارگانه پايتخت، حضور نويسنده‌اي است كه با آثار مخاطب پسندش نشان داده نبض سليقه مردم جامعه را در دست دارد و حضور نامش در كسوت نويسندگي هر پروژه‌اي مي‌تواند تضميني براي اقبال مخاطبان باشد، نويسنده‌اي كه از شب‌هاي برره تا قهوه تلخش همه نشان از نبوغي نو در عالم نويسندگي دارد. به بهانه موفقيت دگر باره پايتخت كه اين بار به آنتن رمضاني رسانه ملي پيوسته بود، گفت‌وگويي با خشايار الوند نويسنده مجموعه پايتخت داشته‌ايم. آقاي الوند! به نظر شما مهره مار پايتخت چيست كه باعث مي‌شود به رغم گذشت چهار سري از آن مردم اينقدر به اين سريال اقبال نشان دهند؟ به نظر من جذابيت پايتخت چند دليل اصلي دارد، اولين دليل اينكه شخصيت‌هاي پايتخت جذاب طراحي شده‌اند، در سري اول پايتخت ما نمي‌دانستيم چه اتفاقي براي سريال مي‌افتد و مشهورترين بازيگرمان در آن زمان عليرضا خمسه بود كه او هم آنقدر گريم سنگيني داشت كه مخاطبان او را نمي‌شناختند، اما طراحي جذاب كاراكترها باعث شده بود كه پتانسيل حضور در قصه‌هاي مختلف را داشته باشند و به نظر من مهم‌ترين عامل اقبال مخاطبان به سريال پايتخت همين طراحي جذاب كاراكترهاست. علاوه بر اين با سريال پايتخت فضايي به وجود آمد مبني بر اينكه مي‌توان در سريال به زندگي واقعي طبقه متوسط جامعه پرداخت همراه با شيريني و كمدي به گونه‌اي كه براي مردم جذاب باشد. پيش از اين بخش بزرگي از جامعه تصوير خودشان را در تلويزيون نمي‌ديدند، اگر خاطرتان باشد طنزهاي آن زمان اين گونه بود كه اگر هم قرار بود طبقه متوسط يا زير متوسط به تصوير در بيايد داستان اين مي‌شد كه يك آدم پولدار به دليلي مجبور مي‌شد كه در يك خانه جنوب شهري پنهان شود مانند سريال زير زمين و معمولاً آدم بدهاي سريال پولدارها بودند كه در مخمصه‌اي مي‌افتادند و مي‌رفتند جنوب شهر و بعد درست مي‌شدند. هيچ وقت قصه‌اي وجود نداشت كه در طبقه متوسط بگذرد و طبقه متوسط همواره در تقابل با طبقات ديگر قرار مي‌گرفت. اين شايد دومين دليل مقبوليت پايتخت باشد و سومين دليل هم اينكه تمامي بچه‌هاي پايتخت از بازيگران، نويسنده، كارگردان و عوامل ديگر، تمام تلاش و توان خودشان را به كار مي‌گرفتند بدون در نظر گرفتن دستمزد. عوامل كار پايتخت با تمام عشق، علاقه، تعصب و توانشان كار را پيش مي‌بردند و من مي‌توانم به شما قول بدهم حتي اگر پايتخت كيفيت لازم را نداشته باشد اينطور نيست كه كم كاري اتفاق افتاده باشد، شايد آن اتفاق خوب رخ نداده است اما در هر حال بچه‌ها همه نيروي خودشان را به كار گرفته‌اند. در ساير پروژه‌ها اما طرف يك پولي مي‌گيرد و قراردادي مي‌بندد و نقشي را بازي مي‌كند و در حد توان خودش هم تلاش مي‌كند اما در پايتخت قضيه به اين صورت نيست و واقعاً همه عوامل روي پايتخت تعصب دارند و تمام توانشان را به كار مي‌گيرند كما اينكه در همين پايتخت 4، 15 اسفند كار جدي شد و 27 خرداد كار به روي آنتن رفت و گروه روزي 16 ساعت كار مي‌كردند و من خودم براي 26 قسمتي كه پخش شد ، 66 متن نوشتم و هر قسمتي حداقل سه بار نوشته شد، ما قسمتي را داريم كه 9بار بازنويسي شده است. اما براي كارهاي ديگر تنها يك بار بازنويسي مي‌كنيم و تمام مي‌شود اما در پايتخت تا متن همه عوامل را راضي كند مقابل دوربين نمي‌رود، اول محسن بعد بازيگران، بعد كارگردان و بعد خانم غفوري و همه همه توانمان را مي‌گذاريم فارغ از دستمزدي كه مي‌گيريم، مثلاً خود من تنها يك سوم از دستمزدي را كه بايد براي اين پروژه دريافت مي‌كنم و سه برابر آن كار مي‌كنم. روزهاي آخر هم كه در گرماي 48 درجه و 90 درصد رطوبت، 16 ساعت در فضاي بيرون كار كردن واقعاً نفسگير است آن هم در چنين لوكيشن‌هاي سختي مانند رودخانه و جنگل. گاهي بچه‌ها به غش و ضعف مي‌افتادند. كار پايتخت كار آپارتماني و زير كولر در تهران نبود و كار در شهرستان و دور از خانواده و با امكانات زندگي در شهرستان كوچك، كار توان فرسايي است. شايد كار كردن در چنين شرايطي براي دو سه روز جالب باشد اما سه ماه ديگر خيلي آزار‌دهنده مي‌شود. به نظر من اين سه دليل مي‌تواند عامل جذابيت پايتخت باشد. چه عشقي باعث مي‌شود عوامل كار بدون در نظر گرفتن دستمزد و در بدترين شرايط آب و هوايي باز هم با جان و دل به توليد كار بپردازند؟ عشقي كه مردم در برخوردهايشان نسبت به اين پروژه دارند و لطفي كه دوستان رسانه‌ دارند و بازخوردهايي كه وجود دارد، باعث مي‌شود كه ما نتوانيم باري به هر جهت به توليد اين كار بپردازيم چون ما بايد پاسخگوي اين همه توجه محبت مردم باشيم و همچنين از حيثيت و آبروي خودمان دفاع كنيم. زماني كه پروژه‌اي به سري‌ها دوم و سوم مي‌رسد كار دشوارتر مي‌شود چون عقبه‌اي پشت سر داري و نمي‌تواني از استاندارد قبلي پايين‌تر بيايي و در ساخت هر سري جديد كار سخت‌تر مي‌شود. پايتخت دو از يك سخت‌تر بود، سه از دو و چهار از سه در اين ميان بعضي‌ها سري اول پايتخت را دوست دارند؛ مي‌گويند طراوت و تازگي دارد، بعضي‌ها مي‌گويند سه بهتر از چهار است و برخي ديگر مي‌گويند سري چهار بهتر است در هر حال عقايد متفاوت است اما براي خود ما حفظ كيفيت و جذابيت، يكي به دليل علاقه و عشق مخاطبان به اين سريال است و ديگري به دليل آبروي و حيثيت خودمان است كه اگر قرار است سري جديد مانند سري‌هاي پيشين خوب از كار در نيايد، بهتر است اصلاً ساخته نشود. آقاي الوند! در خصوص شخصيت‌پردازي كاراكتر‌هاي پايتخت در فيلمنامه، اولين نمونه كاراكتر نقي است كه در سري چهارم هم شخصيت اصلي داستان بود و همه حوادث حول محور او مي‌گذشت مي‌خواهيم تعريفي اجتماعي و رواني از شخصيت نقي داشته باشيم و اينكه آيا نقي طبق تعاريف سريال در كسوت قهرمان داستان ظاهر شده است؟ طراحي و خلق كاراكترها بر عهده خود آقاي تنابنده بود و اصلاً اول كاراكترها شكل گرفت و بعد داستان نوشته شد. از نظر من نقي آدمي از طبقه متوسط شهرستاني ماست با سبك زندگي ايراني و سنتي كه در گذار از سنت به مدرنيسم كم كم ويژگي‌هايش تغيير مي‌كند مثلاً نقي سري يك با نقي سري چهار تفاوت دارد چون جامعه در اين سال‌ها تغيير كرده است به عنوان مثال اگر در سري اول مسئله موبايل مطرح بوده الان مسئله كامپيوتر و تبلت هم وجود دارد، نقي نگران ورود دخترهايش به شبكه‌هاي مجازي است. دغدغه‌هاي نقي در اين چهار سري تغيير كرده است اما ذاتش همچنان مردي خوش‌قلب از طبقه متوسط است كه به دليل ويژگي‌هاي كميك زبان تندي هم دارد و در عين حال كه خيلي آدم فداكاري است به همه كمك مي‌كند؛ به پسر خاله‌اش‌، خواهرش، پدرش و همسرش اما زبان تندي هم دارد و باعث ايجاد چالش مي‌شود. درباره اينكه نقي قهرمان داستان ماست بله نقي يكي از قهرمانان داستان ماست، اما تك قهرمان نيست شايد در سري اول بتوان گفت كه قصه اصلي داستان نقي است. تفاوت سري چهارم پايتخت با سري‌هاي پيشين اين است كه در سري‌هاي قبل يك بحران در شرايط بيروني وجود داشت و خانواده‌اي كه در دل اين بحران با هم متحد مي‌شدند. اين بار اما بحران در خود خانواده بود و يك پاي بحران هما و پاي ديگر بحران نقي و به همين دليل ساخت سري چهارم براي ما خيلي سخت‌تر بود. در اين ميان خيلي‌ها هم به ما اعتراض مي‌كردند كه نقي چرا در سري چهارم اينقدر پرخاش مي‌كند و اينقدر منفي شده است. يكسري از اين مسائل اجتناب‌ناپذير بود و برخي اتفاق‌ها هم شايد از دست ما در رفته است. به هر حال زماني كه بحران اتفاق مي‌افتد دو سر بحران با هم درگيري دارند و درام زماني شكل مي‌گيرد كه شخصيت مثبت در برابر منفي قرار گيرد و چون ما در پايتخت كاراكتر منفي نداريم، همواره اين منفي را بدل به شرايط بيروني كرده بوديم اما اين بار بحران در دل خودشان بود و به تبع آن يكسري خصوصيات تازه‌اي از آدم‌ها بروز مي‌كرد كه شايد در ابتداي كار براي مخاطب كمي غريب بود. شايد هيچ كسي فكرش را نمي‌كرد كه كار نقي و هما به طلاق برسد اما ما مي‌خواستيم بگوييم كه چيز زياد عجيبي نيست و حتي نقي و هما هم اگر مراقبت نكنند ممكن است كارشان به طلاق برسد. من يك مثال واقعي برايتان مي‌زنم. قائمشهر شهري كارگري در نزديكي لوكيشن كار ما شيرگاه بود و ما به دليلي در يك دفترخانه بوديم. صاحب دفترخانه مي‌گفت من در هفته اخير 40 مورد طلاق را ثبت كردم، در يك شهر كارگري به اين كوچكي 40 طلاق در يك هفته يعني فاجعه. برخي از رفتارهاي هما و نقي در ابتدا براي مخاطبان ما غريب بود و كل‌كل‌هاي عجيب بين نقي و ارسطو، در هر حال كار دشواري بود و ما سعي كرديم حفظ محبوبيت و حرمت كاراكترهاي پايتخت حفظ شود و قصه خودمان را هم روايت كنيم. درباره كاراكتر هما در سري چهارم پايتخت، هما در ابتداي كار با پيروزي در شوراي شهر در قامت يك قهرمان ظهور پيدا كرد، اما پس از تقابل با خانواده همسر مقابل قهرمان اصلي داستان نقي و خانواده‌اش ايستاد، اينطور كه از اظهار‌نظرهاي مردم بر‌مي‌آيد انگار محبوبيت كاراكتر هما در سري چهارم كاهش پيدا كرده است خُب موضع‌گيري‌هاي هما قانوني بود. فكر كنيد شما يك خانه‌اي را مي‌سازيد و شهرداري به شما جواز مي‌دهد و از شما پول هم مي‌گيرد و بعد ماده 100 هم جريمه مي‌كند و پس از اتمام كار منابع طبيعي مي‌آيد و خانه را خراب مي‌كند! در اين ميان اگر اين كار غيرقانوني است چرا شهرداري پول مي‌گيرد و مجوز مي‌دهد و اگر قانوني است چرا تخريب مي‌شود. دو ساعت پس از بازگشت بچه‌هاي پايتخت از شيرگاه، در سوادكوه سيل آمد و يكسري از فيلم‌هاي گرفته شده از خانه‌هايي كه فرو مي‌ريزند در فضاهاي مجازي منتشر شد و آن خانه‌ها هم جواز داشتند و هم پايان كار در دو متري رودخانه! خب چه كسي به اينها جواز ساخت داده است، اصلاً حتي اگر بدون مجوز ساخته شدند در شهري كه كلاً دو تا خيابان دارد يعني شهرداري ساخت‌و‌سازشان را نديده است و نمي‌توانسته جلوي ساختشان را بگيرد. اين مشكل بايد يك جايي حل شود. حرف هما حرف حق بود، هما مي‌گويد هر چه بيشتر هزينه كنيد بيشتر فرو مي‌رويد و ضرر مي‌كنيد. نكته‌اي كه درباره كاراكتر هما در سري چهارم وجود دارد اين است كه هما نماينده عقلانيت است و بقيه با احساسشان تصميم مي‌گيرند. هما عاقله ماجراست و زماني كه به عنوان يك زن وارد شورا مي‌شود سعي مي‌كند كه منفعل نباشد، اگر درگيري وجود دارد، خودش مي‌رود و با كاميون‌دارها صحبت مي‌كند و زير كولر نمي‌نشيند. هما يك نماينده شوراي شهر آرماني است اما خانواده خودش يك نقطه ضعفي برايش ايجاد كرده‌اند و باعث شده‌اند كه افكار عمومي بگويند كه اين نماينده شوراي شهر كه اين همه ادعا دارد، خودش خانه‌اي غير‌مجاز مي‌سازد و همين مسئله باعث تقابل مي‌شود و زماني كه مقابل خانواده خودش قرار مي‌گيرد مستأصل مي‌ماند كه حالا چه كار بايد بكند. چيزي كه در اشل‌هاي بزرگ‌تر در جامعه ما اتفاق مي‌افتد؛ آقا‌زاده‌ها و رانت‌خواران از امريكا نيامده‌اند و بچه‌هاي همين مسئولان هستند و موقعيت‌هاي پدرانشان را بدل به وسيله‌اي براي پولدار شدن كرده‌اند و عكس‌هايشان را با ماشين‌هاي آخرين مدل روي سايت‌ها مي‌گذارند و به ريش مردم مي‌خندند. وقتي يك مسئول نمي‌تواند جلو‌ي پسر خودش را بگيرد چطور مي‌تواند حق مردم را بگيرد. يك قسمت از داستان همسايه هما مي‌آيد و از او مي‌خواهد كه مرغش را از همسايه پس بگيرد و هما مي‌گويد پس گرفتن مرغ وظيفه من نيست و آن مرد پاسخ مي‌دهد تو كه نمي‌تواني مرغ من را از همسايه بگيري چطور مي‌خواهي حق مردم را بگيري؟ اين سؤالاتي است كه در ذهن مردم بود و ما در اشل يك خانواده شهرستاني، خلاصه‌اش كرديم. ماجراي تقابل نقي و هما پس از آنكه هما به جايگاه شغلي و اجتماعي مي‌رسد به گونه‌اي رويكرد مردسالارانه برخي از خانواده‌ها را به نمايش نمي‌گذاشت؟ اتفاقاً برخي اعتراض دارند كه چرا مردهاي پايتخت اينقدر ضعيف، لاابالي و بيكار هستند و زن‌ها همه‌كاره زندگي. البته ما سعي مي‌كنيم داستانمان بازنمايي واقعيت باشد. در شهرستان‌هاي ما هنوز هم مردها حرف اول را در خانه مي‌زنند و در خود تهران هم هنوز خانم‌ها به حقوق مساوي دست پيدا نكرده‌اند. ما سعي كرديم زهر اين ماجرا را بگيريم، نقي آنقدر مدرن است كه اجازه مي‌دهد هما در شوراي شهر شركت كند. درست است كه به او رأي نداده است اما حالا كه هما رأي آورده است از او حمايت مي‌كند. اما زماني كه در تقابل با او قرار مي‌گيرد از حربه‌هايي كه در دستش است استفاده مي‌كند آن هم تنها در حرف و عملي بر خلاف همسرش انجام نمي‌دهد. يكي از مؤلفه‌هاي پايتخت تأكيد بر روابط ميان اعضاي خانواده است مانند نگهداري نقي از پدرش و حمايتي كه نسبت به خواهر و پسرخاله و همسرش دارد، به نظر شما ساخت اين سريال چقدر در افزايش گرمي روابط ميان اعضاي خانواده تأثير مي‌گذارد؟ اين مسئله نياز امروز جامعه ماست، قديم‌ها مي‌گفتند دختر با لباس سفيد به خانه همسر مي‌رود و با كفن سفيد هم بر‌مي‌گردد، آن دوره طلاق مكروه و زشت بود اما اين روزها با اولين دعوا زوج‌ها راه طلاق را در پيش مي‌گيرند و طلاق الان اولين راه‌حل است و نه آخرين راه. حرف ما در پايتخت اين بود كه با هر دعوايي تا آخر خط نرويد، اينكه به دليل يك دعوا نبايد رابطه دو پسر‌خاله از ميان برود و زن و شوهر در زندگي بايد گذشت داشته باشند. فشارهاي اقتصادي در زندگي‌هاي همه وجود دارد و اميد به زندگي در جامعه شهري بلا‌تكليف ما كاهش پيدا كرده است و آدم‌ها عصبي هستند. اگر قرار باشد در زندگي خانوادگي‌مان هم بر سر هر مسئله‌اي روابط را نابود كنيم، ديگر سنگ روي سنگ بند نمي‌شود. ما مي‌خواستيم بگوييم با هر مشاجره و اختلافي همه چيز را فراموش نكنيد. وقتي با شوهرت دعوا مي‌كني اگر قابلمه ماكاروني دست بگيري و سر ساختمان بروي خيلي از مشكلات حل مي‌شود. ما رابطه ميان نقي و هما را به مو رسانديم اما آن مو را پاره نكرديم. اين پيوند عاطفي ميان اعضاي يك خانواده‌ فاميلي چيزي بود كه ما در گذشته داشتيم و الان در حال كمرنگ شدن است. ما با پررنگ كردن اين مسئله مي‌خواستيم بگوييم حتي اگر ساختماني خراب شود و مالي از دست برود ارزش اين را ندارد كه انسان همسر يا خانواده‌اش را از دست بدهد. يكي ديگر از مشخصه‌هاي سريال پايتخت پررنگ‌تر شدن كاراكتر رحمت است، چه شد كه به فكر حضور گسترده‌تر كاراكتر رحمت افتاديد و چرا رحمت اينقدر محبوب از كار درآمد؟ تيپ‌هاي كمدي در همه كارهاي كمدي به عنوان عنصر كمكي خيلي به جذابيت كار كمك مي‌كنند، هومن حاجي عبداللهي، هم خودش خيلي خوب است و هم خيلي خوب اين نقش را بازي كرد و استقبال مردم از اين كاراكتر باعث شد ما نقش رحمت را پر‌رنگ‌تر كنيم. رحمت ذاتاً بد نيست اما خصوصياتي مانند دلال مسلكي و نان به نرخ روز‌خوري را در خود دارد. چون قرار بود اعضاي خانواده نقي وارد مناسبات ناصحيح بشوند نياز به يك كاتاليزور داشتند كه عامل اتصال‌شان با بائو باشد تا براي ساخت‌و‌ساز غير‌مجاز تشويقشان كنند و كسي بهتر از رحمت براي ايفاي اين نقش كاتاليزور نبود. رحمت در ابتدا انسان منفعت‌طلبي به نظر مي‌رسيد اما در طول فيلم ما رحمت را نمي‌ديديم مگر در حال كمك رساندن به خانواده نقي. رحمت ذاتاً آدم بدي نيست و يكسري ايده‌آل‌ها دارد مانند ماشين شاسي‌بلند و اينكه در ادامه همين آرزوها با شكست روبه‌رو شده و حبس رفته و ثروتش را از دست داده است و الان فقط خودش است و همين شاسي‌بلندش، اما باز هم نمي‌خواهد خودش را از تك و تاك بيندازد و مي‌بيند كه اين خانواده يك عضو شوراي شهري دارند و اين شهرك هم راه بيفتد و چند كار دلالي انجام بدهد مي‌تواند سودي كند و در اين ميان رفاقتي هم با خانواده رحمت دارد. ما خواستيم رحمت را سياه‌سفيد نگه داريم. يكي از كاراكتر‌هايي كه در سري چهارم پايتخت اضافه شد بائو بود چه شد كه چنين نقشي را براي سري چهارم نوشتيد؟ بائو از آنجايي به سريال اضافه شد كه خواستيم براي بابا‌پنجعلي زن بگيريم و به اين فكر افتاديم كه اگر اين زن يك پسري هم داشته باشد تقابل بامزه‌اي ايجاد مي‌شود و از طرف ديگر گفتيم اگر اين كانديدايي باشد كه نتوانسته در شوراي شهر رأي بياورد و در نهايت فاميل مي‌شود به جذابيت‌هاي كار اضافه مي‌كند. از طرف ديگر ما احتياج داشتيم كه از شخصيت‌هاي قبلي دو شخصيت نو هم داشته باشيم تا جذابيت‌هاي بيشتري به سريال اضافه كنيم. آقاي عليمرداني هم كه به دليل سابقه دوستي با محسن تنابنده انتخاب شد، پس از تست اوليه پتانسيل خود را در كمدي نشان داد. تنها پروتو‌گانيست موجودمان در اين سريال بائو بود. تازه ما بائو را هم منفي و سياه نديديم. بائو خلافكار است و دود و دمي هم مي‌گيرد و به فكر منافعش هم است اما مردم از او بدنشان نمي‌آيد. چنين آدم‌هايي در جامعه زيادند، آدم‌هاي دلال مسلك كه همه كاري مي‌كنند، شالي كوبي دارد، خريد و فرش زمين مي‌كند اما شغل اصلي‌اش مشخص نيست و ما سعي كرديم بائو آدم منفي اما شيريني باشد. سريال پايتخت به گونه‌اي تغيير در سليقه سريالي مخاطبان ايجاد كرد، پيش از اين سريال مردم عادت كرده بودند به يكسري سريال‌هاي يك شكل كه در لوكيشن‌هاي آپارتماني و با داستان و شخصيت‌پردازي‌هايي تكراري ساخته مي‌شدند. به ناگاه سريال پايتخت آمد با بازيگراني كه چهره نبودند و با داستاني در دل مردم يك شهرستان و دل مخاطبان را برد. اين تغيير سليقه مخاطبان پس از پايتخت چگونه حاصل شد؟ قاعدتاً اين تغيير اتفاق مباركي بود و من معتقدم كه نمونه‌هاي پايتخت مي‌تواند در دل فرهنگ‌هاي اقوام ديگر هم ساخته شود. ما كشوري هستيم با خرده‌فرهنگ‌ها، اقوام، زبان‌ها و گويش‌هاي متفاوت كه متأسفانه در تلويزيون ما تنها تهراني‌ها و آنهايي كه فارسي صحبت مي‌كنند به چشم مي‌خوردند و استفاده از لهجه ممنوع بود به دليل كم‌ظرفيتي و اعتراضات پس از آن. اصلاً پتانسيل اين وجود دارد كه پايتخت در سيستان و بلوچستان و يكي در آبادان و براي فرهنگي خاص سريال ساخته شود. البته شبكه‌هاي استاني سريال‌هايي مي‌سازند اما آنقدر بودجه‌ها كم و كارها سردستي هستند كه اصلاً ديده نمي‌شوند. ما مازندران را انتخاب كرديم به دليل احاطه‌اي كه من و محسن به فرهنگ آنجا داشتيم در صورتي كه اين اتفاق مي‌تواند در خصوص ساير اقوام هم بيفتد. پايتخت راه را باز كرد و به عده‌اي جرئت داد كه در سريال‌ها نگاهي تازه به طبقه متوسط داشته باشند مانند دودكش و دردسر‌هاي عظيم. كاراكتر نقي كه صبح تا شب خانه بود به چه صورت امرار معاش مي‌كرد و هزينه‌هاي زندگي‌اش را مي‌پرداخت؟ نقي در پايتخت نماد بيكاري جامعه ماست؛ گچكار هنرمندي كه حالا با ورود گچكاري‌هاي پيش ساخته چيني تقريباً بيكار شده و به خيلي درها هم زده، آشپزخانه راه انداخته، ساختمان‌سازي كرده است و در كارگاه گنبد و گلدسته‌سازي كار كرده است الان هم با پولي كه از فروش خانه‌اش به دست آورده با ارسطو شريك شده و روي كاميون با هم كار مي‌كنند اما ما به دو دليل شغل آنها را نمي‌بينيم؛ يكي اينكه ماه رمضان است و اينكه نمي‌توانند مسافرت كنند چون روزه‌شان باطل مي‌شود و از آنجايي كه نمي‌دانند چند روز كجا مي‌خواهند بمانند نيت 10 روزه هم نمي‌توانند كنند. در نتيجه كاميون دست شاگرد است و شغل اينها تحويل جا به جا كردن بار است. حالا تصميم گرفته است كه با بائو در ماجراي ساخت شهرك شريك شود. آقاي الوند! يكسري نقدها به سري چهارم پايتخت وارد است مثل اينكه سري چهارم داستاني قوت سري‌هاي پيشين را ندارد و سريال بر محوريت كاراكترها مي‌چرخد و نه خود داستان. ما در قسمت‌هاي ابتدايي سريال تنها فضا ساختيم، شما نگاه كنيد ما پنج تا قصه داريم كه همه را از نصفه آغاز كرده‌ايم در حالي كه بخش عمده جذابيتش در همان مقطعي است كه ما آن را مطرح نكرده‌ايم. مانند داستان كانديدا شدن هما و ازدواج بابا‌پنجعلي كه مي‌توانستيم با پرداخت از ابتدا به اين داستان موقعيت‌هاي كميك بيشتري هم ايجاد كنيم. حتي ما پس از يكسال به داستان مرگ زن ارسطو پرداختيم و خيلي‌ها به ما مي‌گفتند چرا اين همه متريال داستاني را دور مي‌اندازيم اما اعتقاد ما اين بود كه مي‌توان به نوع ديگري از قصه‌پردازي پايتخت را مقابل مخاطبان قرار داد. به همين دليل هم خيلي‌ها در قسمت‌هاي اول مي‌گفتند كه پايتخت قصه ندارد، شما دقت كنيد همه مؤلفه‌هايي را كه در قسمت‌هاي ابتدايي پايتخت به آن اشاره شد در قسمت‌هاي بعدي مورد استفاده قرار داديم. به عنوان نمونه روز اولي كه هما مي‌خواهد به شورا برود رحمت مي‌آيد كه او را با شاسي‌بلند به شوراي شهر برساند. هما مي‌گويد من سوار اين ماشين نمي‌شوم چون مردم اگر من را با اين ماشين ببينند مي‌گويند كه اين نماينده شكم‌سير بي‌درد است و كاري براي آدم نمي‌كند. نقي پاسخ مي‌دهد اتفاقاً مردم مي‌گويند كه چشم و دلش سير است و حق مردم را نمي‌خورد و بالاخره هما با ماشين رحمت مي‌رود و چند قسمت بعد در دعواي كاميون‌دارها زماني كه هما صحنه را ترك مي‌كند، يكي از حاضران مي‌گويد اين نماينده دو هفته نيست رفته شوراي شهر شاسي بلند خريده اينا همه دزدند و... و ما همه مؤلفه‌هاي مطرح شده در سري‌هاي ابتدايي را در سري‌هاي پاياني مورد استفاده قرار مي‌دهيم. شايد دليل انتقادها اين بود كه كسي صبر نكرد كه ببيند كه ما از اين متريال‌هاي ارائه شده در قسمت‌هاي بعدي چه استفاده‌هايي مي‌كنيم. ما ابتدا با بچه قصه‌ها فضايي ساختيم و قسمت‌هاي جذاب قصه را مخصوصاً استفاده نكرديم و گفتيم كه با چنين شرايطي اين خانواده در اين جايگاه قرار گرفته‌اند و اين خرده پيرنگ‌هاي كليتي را شكل بدهند، نه اينكه قصه نداشتيم خودمان مي‌خواستيم به اين گونه روايت شود. پايتخت سه يك داستان كلاسيك دارد؛ يك قهرماني كه شكست مي‌خورد، بعد تلاش مي‌كند و بر موانع پيروز مي‌شود و خودش را اثبات مي‌كند، اما در پايتخت چهار خواستيم كاري نو انجام بدهيم و قصه را به گونه ديگري روايت كنيم. به نظر شما سري پنجم پايتخت اتفاق نمي‌افتد؟ با انگيزه‌هايي كه براي ما باقي گذاشته‌اند بعيد مي‌دانم كه سري پنجم سريال ساخته شود. با شكل برخورد پس از اين سريال و پرداختي‌ها، انگيزه بچه‌ها كور شده است. برنامه بعدي خودتان چيست؟ با آقاي تنابنده يكسري ايده‌ها را دنبال و روي يك قصه‌اي كار مي‌كنيم.

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۸:۰۱





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن