واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: منافی: هنر شهید رجایی این بود که اصلا عصبانی و تند نمیشد
بزرگترین هنر او این بود که اصلا عصبانی و تند نمیشد و دوستانی که با او جر و بحث میکردند گاهی او را به اوج عصبانیت میرساندند اما یکبار هم ندیدم صدایش را بلند کند.
به گزارش نامه نیوز، در آستانه هفته دولت به سراغ دکتر هادی منافی وزیر بهداشت کابینه شهید رجایی رفتیم و اندکی با او درباره دغدغههای پزشکی و تفاوت این قشر از ابتدای انقلاب تاکنون همکلام شدیم:
اول بگویید چه شد که در کابینه شهید رجایی جای گرفتید؟ دوستی قبلیای با او داشتید؟با شهید رجایی آشنایی داشتیم اما وقتی وی به راس دولت آمدند از من خواستند بروم وزارت بهداری، من آن موقع نمیدانستم وزارت چیه و بهداری چی هست.
رفتم و گفتم کسی را برگزینید که بهتر از من باشند، شهید رجایی گفتند مثلا چه کسی؟ من هم سه نام اعلام کردم و گفتم اینها بهتر از من هستند، رجایی گفت اجازه بده فکر کنم و بیست و چهار ساعت بعد زنگ زد و گفت من فکرهایم را کردم و با امام(ره) هم مشورت کردم و بهتر است خودت قبول کنی، من هم گفتم چشم. شروع کار اینطور شد که بعد رفتیم مجلس برای رای اعتماد و مجلس به همه کابینه رای داد.
از قبل انقلاب با رجایی آشنایی داشتید؟
شهید رجایی را میشناختم او هم من را میشناخت اما دور را دور اصلا ملاقات حضوری نداشتیم و بعد از برگزیدن من برای وزارت او را ملاقات کردم.
در جلسات هیات دولت و چقدر اختیار داشتید و شهید رجایی چه میزان منعطف بود؟
شهید رجایی فرد بسیار اهل مشورت بود و به نظر من بزرگترین هنر او این بود که اصلا عصبانی و تند نمیشد و دوستانی که با او جر و بحث میکردند گاهی او را به اوج عصبانیت میرساندند اما یکبار هم ندیدم صدایش را بلند کند. تمام حرفها را حتی آنهایی که خوشش نمیآمد گوش میکرد و بعد مودب جواب میداد. در جمع عاقلانه تصمیم میگرفت و اگر کسی حرف مخالف میزد و میدید درسته میپذیرفت.
کسانی جر و بحث میکردند و حرفهایی میزدند که قابل قبل نبود اما یکبار ایشان عصبانی نشد.
خاطره ویژهای از آن زمان دارید؟
خاطره زیاد است ولی آن موقع رئیسجمهور ما بنی صدر بود و خیلی رجایی را اذیت میکرد اما دستور امام خمینی بود که صحبتی نکند و مدارا کند و رجایی هم مدارا میکرد اینطور نبود که پشت پرده و در پستو حرف بزند او دستور امام(ره) را اجرا میکرد.
یادم است آن زمان ما رفتیم سفری با رجایی، دیدیم فرش قرمز انداخته بودند و ایشان بلافاصله برگشت و رفت طرف هواپیما و گفت این چه وضعی است درست کردید مگر من چه کسی هستم؟! این کارها لازم نیست و آن موقع ارتش و سپاه جدای از هم ایستاده بودند که با تجمیع این دو گروه و جمع کردن فرش شهید رجایی برگشتند و سخنرانی کردند.
شهید رجایی تعارف نداشت یک غذا بیشتر نمیخورد. یادم است وی را دعوت کردند به حرم امام رضا(ع) واعظ طبسی خیلی حرمت گذاشت و سفره مجللی انداخت رجایی گفت این همه غذا برای چی است و سر سفره ننشست.
بگذریم شما وزیر بهداری یا بهداشت کنونی شدی؟ در آن زمان جنگ چه کار میکردید؟
وارد شدنم به کابینه رجایی را گفتم اما بهتر است بدانید کار فقط کار بهداری نبود گاهی ملاقات مردمی گرفتن درخواست مردم و شنیدن حرفهای آنها و همراهی شهید رجایی در سفرها را هم به عهده داشتم و با عشق کار میکردم.
اما برای جامعه در زمان وزارت بهداری ما طرحی را آوردیم به نام طرح ژنریک، بررسی کردیم در جامعه چند مدل دارو مصرف میشود و از هر دارو چه مارکی بهترین است و از ترکیبات بهتر برخوردار است و از کارخانه آن را به نام عمومی خریدیم بدون نام تا همه داروها در سراسر کشور یک مدل و بهترین باشند همان موقع به ما گفتند مافیای دارو دست یهودی است و نمیگذارند موفق شوید اما چند سالی که من بودم این رویه انجام شد و هر ماه هم تحقیقاتی انجام میدادیم که بهترینها را داشته باشیم. اما کار ویژه من اول تنظیم دارو بود و بعد ما میگفتیم همه جا باید بیمارستانهایی داشته باشیم به داد مردم برسد آن زمان هم مخالف بخش خصوصی نبودم.
قیمتها را چطور مدیریت میکردید؟
نرخها را نمیتوانستند هر طور بخواهند بدهند البته آن زمان کمتر کسی تخلف میکرد. در آن زمان کسی اضافه نمیگرفت و قضیه فرق داشت. کسی جوانان را وادار نمیکرد جبهه بروند اما جوانها داوطلبانه صف میکشیدند و جامعه پزشکی هم به دنبال آن، جبههها را دکترها داوطلبانه میرفتند و از مداوای سطحی تا سختترین عملها را در بیمارستانهای صحرایی برای رزمندگان و روستاییان به انجام میداند. اینطور نبود که کسی نخواهد برود جای سخت مثل... چه بگویم!
اکنون پزشک خانواده قرار است اجرایی شود این موضوع را چطور میدانید؟
پزشک خانواده این نیست مستقیم مراجعه نکنند به متخصص و در امریکا هم این کار را نمیکنند که اجباری باشد. به نظر من بیش از اینکه نیاز به پزشک خانواده باشد نیاز به فرهنگسازی داریم.
در این زمینه لازم است خاطرهای بگویم قبل از انقلاب من سپاه بهداشت بودم در بندر بوشهر، از مریضها برای هر کس پرونده درست کرده بودم عدهای همینطور تفریحی میآمدند و عدهای واقعی! یادم است از آن افرادی که خیلی زیاد به من مراجعه میکرد یک نفر مدت طولانی به من مراجعه نکرد بعد از مدتی دلیل غیبتش را جویا شدم گفت مریض بودم و نیامدم!! او فکر میکرد سالم است باید مراجعه کند! یا ما فرهنگ خودمون را باید درست کنیم و فرهنگ از بالا درست نمیشود و باید تربیتهایمان را درست کنیم!
ما اونجا تصادفی فهمیدم که چرا عدهای همش از من طلب شربت سینه و تقویتی میکنند دیدم عدهای شربت سینه و تقویتی را میبردند و در آن نان تیلیت میکردند و میخورند!! حال درباره پزشک خانواده هم میگویم طرح خوبی است به شرطی که با فرهنگسازی باشد و خوب اجرا شود!!
همیشه پزشکان چند مدل بودند ما پزشک داریم دنبال وضع درست کردن نیست و میگوید اگر خود مریض خواست هزینهای بدهد و برعکس هم داریم. باور کنیم آن کسی که در صورت فقیر بودن مریض از او پول نمیگیرد گرسنه نمیماند. اسلام آمد که این را بگوید و ما را تربیت کند که دلمان برای هم بسوزد آیا ما اینچنین هستیم؟! اگر اینطور نشدیم ما به اسلام نرفتیم... والسلام منبع: سیاست روز
منبع: تسنیم
۰۲ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]