تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سنگهاى زیربناى اسلام سه چیز است: نماز، زکات و ولایت که هیچ یک از آنها بدون دیگرى درست ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820913287




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

انقلاب اسلامی الگوی مبارزاتی یمن در مقابل تجاوز عربستان


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
انقلاب اسلامی الگوی مبارزاتی یمن در مقابل تجاوز عربستان
عربستان با وجود برخورداری از تسلیحات مدرن غربی، دلارهای سرشار نفتی و نیروی مزدور خارجی در راه اندازی جنگ علیه مردم یمن مرتکب اشتباهی بزرگ و استراتژیک شده است.

خبرگزاری فارس: انقلاب اسلامی الگوی مبارزاتی یمن در مقابل تجاوز عربستان



عربستان سعودی با تمام تجهیزات و ابزار های مدرن در شروع جنگ با یمن و مردم یمن دچار اشتباه استراتژیک بزرگی شده است. چراکه راهبردی که مردم یمن برای مقابله با تجاوز عربستان سعودی به کار می بردند، نشان از شکل گیری یک جنگ نامتقارن تمام عیار است و این مسئله به عنوان فاکتوری مهم در تعیین آینده این نبرد خواهد بود.  همه اینها در حالی است که مشروعیت و چرایی تجاوز هوایی عربستان سعودی به یمن، غیر انسانی و غیر اخلاقی بودن نوع حملات و سلاح های ممنوعه و ناقض حقوق بشر دوستانه بین المللی به رفته در این مخاصمات نشانه اشتباهات راهبردی عربستان است.  مداخله نظامی در یمن در 25 مارس 2015 میلادی برابر 6 فروردین 1394 با حمله هوایی ائتلافی از کشورهای منطقه به رهبری عربستان سعودی به یمن با نام عملیات طوفان قاطعیت آغاز شد و از 2 اردیبهشت با نام عملیات احیای امید ادامه یافت. هواپیماهای 5 کشور عضو شورای همکاری خلیج (عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر، کویت و بحرین) به همراه مراکش، مصر، اردن و سودان در این حمله مشارکت دارند و سومالی نیز اجازه استفاده از پایگاه‌های نظامی خود برای حمله را داده‌است. این عملیات در حمایت از دولت عبد ربه منصور هادی و بر ضد انصارالله، و حامیان علی عبدالله صالح رئیس‌جمهور سابق یمن صورت گرفته که صنعا پایتخت یمن و حمایت اکثریت مردم یمن را در اختیار دارند.        حمله عربستان به یمن را  بایستی «اشتباه محاسباتی بزرگ» دانست. اگر شرایط فعلی را با حمله سال 2009 مقایسه کنید، در آن زمان ارتش عربستان با یک گروه حوثی کوچک مبارزه می‌کرد که این گروه در عین حال با ارتش وقت یمن هم درگیر بود، اما در نهایت به سادگی از حوثی‌ها شکست خورد. اما اکنون ارتش عربستان نه با حوثی‌ها بلکه با انصارالله که جنبشی بزرگ‌تر است و ارتش و نیروی هوایی یمن مبارزه می‌کند. ××××جنگ نامتقارن[1]        جنگ نامتقارن در اصطلاح به نبردهایی گفته می‌شود که طرف‌های درگیر در آن از توانایی نظامی یکسانی برخوردار نیستند و بر خلاف جنگ های کلاسیک  فرمول مشخصی برای موقعیت‌های خاص نظامی ندارند بلکه از عملیات گوناگون، معمولاً برای استفاده از عامل غافلگیری برای ضربه زدن به دشمن استفاده می‌شود. به عبارت دیگر جنگ نامتقارن به مخاصماتی اطلاق می­شود که در آن دو طرف مخاصمه از لحاظ قدرت و تاکتیک­های نظامی با یکدیگر تفاوت­های فاحشی دارند. در یک جنگ نامتقارن، نیروها و تسلیحات دو طرف برابر نیست. لذا آنچه یک مخاصمه را به یک جنگ نامتقارن تبدیل می کند، تفاوت در ابزار­ها و روش های نبرد طرف های مخاصمه است.[2]             طرف ضعیف­تر در یک جنگ نامتقارن که معمولاً هم طرف مدافع مخاصمه محسوب می شود در تلاش است ضعف خود را هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ کیفی برطرف نماید. لذا ممکن است از روش­هایی برای بر طرف کردن ضعف نظامی خود استفاده کند که لزوماً با استاندارد های نظامی مطابقت نداشته باشد. همین مسئله عاملی است که محاسبات دولت متخاصم جایگاهی ندارد و سبب ساز شکل گیری مخاصمات نا متقارن و غیر قابل پیش بینی می شود. اینگونه مخاصمات معمولا با واژه جنگ های چریکی توصیف می کنند.        در جنگ های نامتقارن طرف ضعیف مخاصمه از هر ابزاری برای رفع ضعف و کاستی­های خود و دفع تجاوز بهره خواهد برد. به تبع همین مسئله مشاهده می شود که هر ابزاری به سلاح مبارزه تبدیل می گردد و روش­هایی مورد استفاده قرار می گیرد که دولت قوی­تر را با تمام تجهیزات در رسیدن به اهداف خود عاجرز می کند. ××××جنگ های نا­متقارن معاصر:                جنگ نامتقارن همزاد با جنگ و از ابتدای تاریخ بشر وجود داشته است. چراکه تمامی جنگ‌ها با اتکاء به فریب و اصل غافل­گیری پیش می روند. طرف های مخاصمه تلاش می کنند، هنگام مواجهه با دشمن وی را فریب داده و به دام اندازند و در شرایطی که او آمادگی ندارد به وی حمله کنند و هنگامی که قوی است، از رویارویی با او اجتناب ورزند. باید توجه داشت که پایه و اساس نظریه روابط بین‌الملل، همواره بر این فرض استوار بوده است که داشتن قدرت برتر، به مفهوم پیروزی در میدان جنگ است، در حالیکه بررسی تاریخ جنگ‌ها در 200 سال گذشته نشان می‌دهد که بازیگران ضعیف که دارای قدرت نظامی کمتری بوده‌اند در تقریبا 30 درصد ازجنگ‌های نامتقارن به پیروزی دست یافته‌اند که این خود، میزان و نسبت قابل ملاحظه‌ای است.              از سوی دیگر دفعات پیروزی بازیگران ضعیف در دوران معاصر، روند رو به رشد و فزاینده‌ای را نشان می‌دهد. شاید علت این امر، این باشد که بازیگران ضعیف، بقای خود را در کسب پیروزی می‌دانند و به همین دلیل از انگیزه بالاتری برخوردارند و میل بسیاری به کسب پیروزی در جنگ‌ها دارند. بنابراین قدرت نامتقارن بازیگر ضعیف تر، عامل تعیین کننده پیروزی در جنگ‌های نامتقارن است. در دهه‌های اخیر و در طول جنگ‌های کلاسیک، زمانی که قدرت‌های بزرگ با سلاح‌های بسیار مخرب و سهمگین در برابر کشورها و گروه‌هایی قرار گرفته‌اند که آنها توانسته‌اند حداقل امکاناتی را برای خود فراهم کنند و در مقابل قدرت‌های بزرگ مقاومت نمایند و ضرباتی به طرف مقابل وارد کنند، مفهوم جنگ نامتقارن وارد ادبیات نظامی جهان شد و از 20 سال پیش تاکنون حوزه وسیع‌تری را نسبت به قبل در مطالعات علمی به خود اختصاص داده است. جنگ ویتنام          جنگ ویتنام یکی از جنگ‌های نامتقارن در عصر حاضر بوده است که در آن آمریکا و متحدین آن، بازیگران قوی میدان بوده‌اند. در سال 1965 که این جنگ آغاز شد، جمعیت آمریکا حدود 194 میلیون نفر بود، در حالیکه ویتنام شمالی 19 میلیون نفر جمعیت داشت. تعداد نیروهای مسلح آمریکا 5/2 میلیون و افراد ارتش ویتنام 256000نفر بودند. اما ویتنام در برابر این قدرت عظیم مقاومت کرد و ایستاد. با گذشت زمان، آمریکا موفق به سرکوب چریک‌ها و مردم ویتنام شمالی نشد و سرانجام تحت فشار مردم خشمگین و ناراضی بدون آنکه موفق به دستیابی به اهداف سیاسی اصلی خود شود، عقب نشینی نمود. جنگ آمریکا در ویتنام نشان داد که هرچه شکاف در قدرت نسبی دو بازیگر حریف بیشتر باشد، بازیگر قوی از اراده ضعیف‌تر و آسیب‌پذیری سیاسی بیشتری برخوردار می شود و اراده بازیگر ضعیف بیشتر شده و آسیب‌پذیری سیاسی آن کمتر می‌شود. جنگ افغانستان یکی دیگر از مثال­های منطقه­ای و جدید برای جنگ نامتقارن جنگ افغانستان است. حملاتی که آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم و با حمایت گسترده رسانه ای خود وارد منطقه شدند و حتی امروز که برخی از نیروی های آنها در افغانستان باقی مانده، همچنان طالبان و سایر گروههای تروریستی در این کشور همچنان در حال مبارزه هستند. فارغ از مشروعیت گروههای مسلح در افغانستان، روش نبردی که گروههای مسلح افغانستان به کار می برند آمریکایی ها را بیش یک دهه درگیر یک جنگ نا متقارن ساخته بود. اما آمریکایی‌ها دوست نداشتند از آن به عنوان جنگ نامتقارن یاد کنند. چرا که با تروریست خواندن طالبان و گروه القاعده سیاست های خود را توجیه نمایند. ولی عملا آنچه در افغانستان می‌گذرد یک نوع جنگ نامتقارن است. [3] ××××جنگ­های نامتقارن حزب الله لبنان الگویی برای یمن حزب الله لبنان پس از عقب نشینی رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان در سال 2000 میلادی توانست خود را در لبنان به عنوان یک حزب شیعی - اسلامی ملی معرفی نماید و به فعالیت های خود ادامه دهد. روش­هایی که حرب الله لبنان در مقابل رژیم صهیونیستی به کار گرفته شاخص های جدید به جنگ های نا متقارن افزوده است. مسئله ای که با استفاده از آن انتظار تغییر اوضاع یمن بسیار محتمل تر می شود.  مهم ترین شیوه های حزب الله لبنان در دکترین دفاع نامتقارن علوی در جنگ 33 روزه عبارت بودند از: اصل غافلگیری ایجاد "جنگ فرسایشی" با هدف کسب زمان برای بقا و ضربه زدن به دشمن در فرصت مناسب دفاع متحرک همه جانبه  به علت عمق استراتژیک پایین فلسطین اشغالی و شرایط جغرافیایی منطقه، تدارک و تجهیز نیروها و پایگاه های متحرک ضرورت و اهمیت دارد؛ در راهبرد دفاع متحرک، زمین و پایگاه های ثابت، اهمیت سنتی خود را از دست می دهند؛ به گونه­ای که در مراحل آغازین جنگ، پایگاه تدارکاتی نیروهای حزب الله، در کوله پشتی آنان بود. آنان هر چه لازم داشتند، با خود حمل می کردند. فراتر از این، سکوهای متحرک پرتاب موشک (دوش پرتاب)، از اهمیت بالایی برخوردارند. غافلگیری ارتش اسرائیل در سایه دفاع متحرک مقدور شد. این مسئله می تواند در ورود نیروی های یمنی به خاک عربستان مورد توجه قرار گیرد. دفاع نامتقارن موشکی  اصل غافلگیری در راهبرد نظامی حزب الله دو گونه تجلی یافته است. نخست، حزب الله با حمله به نیروهای اسرائیلی در روز 12 ژوئیه 2006 در آغاز عملیات نسبت به اسرائیل پیش دستی کرد. این پیش دستی، ارتش اسرائیل را که از ماه ها قبل تهاجم به لبنان و حزب الله را طراحی کرده بود، کاملاً غافلگیر کرد. اقدامی که شوک شدیدی به ارتش اسرائیل وارد ساخت و آن را از واکنش مطلوب و کارآمد در موقع مناسب بازداشت. علاوه بر این، در ادامه جنگ و در صحنه عملیات نیز رزمندگان حزب الله با به کارگیری شیوه ها و ابزارهای جنگی ناشناخته و ابتکاری، ارتش اسرائیل را متحیر و غافلگیر نمود. موشک اندازهای متحرک، موشک های ضد تانک و موشک های زمین به هوا و دریا از جمله تسلیحاتی بودند که از نظر کمیت و کیفیت عملیاتی اسرائیل را غافلگیر و ناتوان ساخت. مهم ترین عامل غافلگیر کننده راهبرد حزب الله توان موشکی آن بود. همین مسئله در رابطه با یمن و نیروی های مقاوم یمن نیز عیناً دیده می شود. طوری که عربستان و برخی کشور های غربی از تسلیحات موشکی عربستان ابراز نگرانی کرده و عربستان همین مسئله را به عنوان دست آوریزی برای حملات خود به یمن قرار داده است. رژیم عربستان سعودی نگران استفاده جنبش انصارالله از سیصد فروند موشک اسکاد ارتش یمن برای پاسخ دادن به تجاوز اخیر عربستان است. برد موشک های ارتش یمن که بعضی از آنها موشک های بالستیک است به پانصد کیلومتر می رسد. تأکید بر حمایت های مردمی  حزب الله در قالب نهادهای اقتصادی و اجتماعی، اقدام های سازنده ای را در جنوب لبنان انجام داده است. در مقابل رژیم صهیونیستی برنامه ریزی می کند که این جنبش را به عنوان یک عامل خارجی در لبنان معرفی کند؛ در حالی که فعالیت های مثبت اجتماعی و فرهنگی این جنبش در لبنان موجب افزایش محبوبیت این جنبش در میان اقشار مختلف جامعه بویژه در جنوب لبنان شده است که این امر، حمایت های مردمی از مقاومت حزب الله، در شرایط بروز تجاوز خارجی را افزایش داده است. در همین راستا یکی از اهداف اصلی و اساسی حزب الله جلب حمایت شیعیان لبنان و بسیج آنان جهت مقاومت و مقابله با اسرائیل بوده است که مبتنی بر نظریه "ماهی در آب" است. بر اساس این نظریه کسب پشتیبانی غیر نظامیان و شهروندان، یکی از مؤلفه های بنیادین راهبرد حزب الله در دفاع نامتقارن است.  این مسئله عینا در رابطه با یمن نیز دیده می شود. طوری که عربستان سعودی و کشور های متخاصم در تلاش برای نابودی مشروعیت مردم مقاوم یمن و مبارزان مسلح این کشور هستند. همه اینها در حالی است که مردم یمن بارها و بارها تظاهرات گسترده ای را بر علیه تجاوز عربستان به راه انداخته و بر اعلام حمایت از این مبارزین این کشور تاکید نموده اند. برخورداری از روحیه شهادت طلبی  نیروهای جنبش حزب الله، مقاومت در برابر سلطه گری رژیم صهیونیستی را نه یک وظیفه ملی، بلکه تکلیف دینی و الهی قلمداد می کنند. این مسئله در رابطه با نیروهای شیعه حوثی و سایر مبارزان یمن نیز دیده می شود. چراکه حملات چریکی و شهادت طلبانه ای که به داخل خاک عربستان ترتیب داده می شود نشان از این حقیقت است. پی نوشت:  Asymmetrical Warfare  Toni Pfanner,Asymmetrical warfare from the perspective of humanitarian law and humanitarian action, Volume 87 Number 857 March 2005,page:3  Hans-Joachim Heintze, Do Non-State Actors Challenge International Humanitarian Law?,page: 12. حسین مولایی منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی انتهای متن/

94/06/02 - 02:30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن