تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
راهنمای انتخاب شرکتهای معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1868605872

اطرافيان ِكاشاني و مصدق كار را خراب كردند
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: اطرافيان ِكاشاني و مصدق كار را خراب كردند
نویسنده : علي احمدي فراهاني

استاد فرزانه، جناب دكتر علي شريعتمداري در دوران نهضت ملي ايران، از فعالان جوان و پرشور اين نهضت بوده است و از فراز و فرودهاي آن، خاطرات ارجمندي در ذهن دارد. وي در گفتوشنود پيش روي- كه در سالروز كودتاي 28 مرداد1332تقديمتان ميشود- به بررسي زمينهها و پيامدهاي اين رويداد پرداخته است. اميد آنكه مقبول افتد. اگر كمي به گذشته نهضت ملي وكودتاي 28 مرداد بازگرديم، درمييابيم كه يكي از عواملي كه به گونه غير مستقيم، زمينهساز پديد آمدن اين واقعه شد، استعفاي نابهنگام دكتر مصدق پس از رد درخواست او براي وزارت دفاع از شاه بود. از آن دوران چه خاطراتي داريد؟ بسماللهالرحمنالرحيم. آن موقع در شيراز بوديم كه خبر استعفا را شنيديم. عدهاي از مبارزان آمدند و پرسيدند: حالا تكليف چيست؟ اعلاميه بدهيم؟ چه كنيم؟ آن روزها قرار بود به خاطر درگذشت يكي از بازرگانان مسلمان شيراز، مجلس ختمي برگزار شود. تصميم گرفتيم به جاي اعلاميه دادن، از آن مجلس استفاده كنيم. با چند نفر از دوستان طرفدار نهضت به مسجد وكيل كه مجلس ختم در آنجا برگزار ميشد، رفتيم. متأسفانه واعظ از وابستگان رژيم بود و حاضر نشد يادداشت ما را بخواند! تصميم گرفتيم چند نفري دور هم جمع شويم و من حرف واعظ را قطع كنم و موضوع را به اطلاع مردم برسانم، اما نشد. بعد از ختم مجلس روي سكوي جلوي در مسجد وكيل ايستادم و وقتي مردم بيرون آمدند، خبر استعفاي دكتر مصدق را به اطلاع آنها رساندم و گفتم: خوب است به تلگرافخانه برويم و تلگراف بفرستيم كه دولت دكتر مصدق برگردد. بيشتر از پنج نفر با ما همراه نشدند! اما خوشبختانه درتهران كه كانون تحولات بود، آيتالله كاشاني اعلاميه دادند كه اگر در ظرف 48 ساعت دكتر مصدق برنگردد و قوام بركنار نشود، كفن ميپوشم و همراه مردم به طرف دربار حركت ميكنم! ظاهراً قوام سوابق درخشاني براي خود به هم زده بود و عامل پس گرفتن آذربايجان محسوب ميشد. او با استالين ملاقات كرد و وعده نفت شمال را به او داد به شرط آنكه شوروي دست از حمايت پيشهوري بردارد. به هر حال اعلاميه آيتالله كاشاني بهقدري تأثيرگذار بود كه در روز 30 تير سال 1331 قوام سقوط كرد و دكتر مصدق مجدداً سر كار آمد و لذا ترديدي نيست مهمترين عامل در برگرداندن، تثبيت و ادامه حكومت دكتر مصدق، شخص آيتالله كاشاني است و تنها ايشان بود كه ميتوانست با نفوذ و قدرتي كه در دل مردم داشت، آدمي مثل قوام را با آن سوابق ساقط كند. اما متأسفانه كسي قدر تلاش مرد بزرگي چون آيتالله كاشاني با 50 سال سابقه مبارزه و تجربههاي ارزشمند سياسي را ندانست و به او هتاكي و حمله كردند و نسبتهاي ناروا زدند و نهضت ملي از اين ناحيه، چنان صدمات جبرانناپذيري خورد كه ديگر جبران نشد. ريشه اين هتاكيها را در كجا ميبينيد؟ البته در بين اطرافيان مرحوم آيتالله كاشاني هم، افراد مشكوكي مثل شمس قناتآبادي بودند كه خيليها از جمله مرحوم نخشب كه خودش در مجمع مسلمانان مجاهد شركت ميكرد، به او شك داشتند. در شرح حال مرحوم نواب صفوي هم خواندهام كه او هم، به شمس قناتآبادي و مجمع مجاهدين اعتماد نداشت. بعدها هم معلوم شد اين سوءظنها درست بوده است، چون شمس قناتآبادي بعد از كودتاي 28 مرداد از لباس روحانيت بيرون آمد و كار به جايي كشيد كه شنيديم شوهر ملكه مادر شده است! اين خبر موثق است؟ نميدانم. دوستي كاشاني داشتيم كه از قول محضرداري نقل ميكرد كه امشب به دربار رفتم و ملكه مادر را براي شمس قناتآبادي عقد كردم! بعدها اين مطلب را از برادر آيتالله امامي كاشاني هم كه محضردار بودند شنيدم. ايشان ميگفتند آن محضردار را ميشناختند. به نظر من دومين عامل جدايي آيتالله كاشاني و دكتر مصدق، دكتر بقايي است. دكتر بقايي سوابق عجيب و غريبي دارد. يك وقتي در مجلس به راستترين دولتها رأي اعتماد داد و مدتي بعد چپگرا شد! مدتي در اطراف قوامالسلطنه بود و توسط او در انتخابات غير آزادِ دوره پانزدهم مجلس، از كرمان به تهران آورده شد. بعد وارد نهضت ملي و جريان نهضت نفت شد و بازيهاي سياسي خاصي را انجام داد. درآن دوره، حسين مكي هم درباره نفت حرف زد، ولي دولت ساعد را دكتر بقايي استيضاح كرد. بعد از اين استيضاح و مبارزات آخر دوره مجلس پانزدهم، آيتالله كاشاني با اين تصور كه او يك فرد انقلابي است، به او اعتماد كرد، ولي به نظر من نقش بازي ميكرد. دليلتان براي اين باور چيست؟ دكتر بقايي يك روز به رزمآرا حمله ميكرد و روز بعد با دربار ارتباط داشت! به تيمور بختيار هم حمله ميكرد، اما رابطه خود با دربار را هم نگه ميداشت. همين مسائل نشان ميدهد او در واقع نقش بازي ميكرد. گاهي فردي را در دستگاه حاكم به باد انتقاد ميگرفت و اين تصور در مردم ايجاد ميشد كه او با دستگاه خوب نيست! به دلايل جدايي آيتالله كاشاني و دكتر مصدق اشاره ميكرديد؟ بله، به نظر من از سوي ديگر، افرادي در ميان اطرافيان دكتر مصدق هم بودند كه دل خوشي از روحانيون نداشتند و تصور ميكردند بدون حمايت روحانيون، ميشود كشور را اداره كرد. موقعي كه بر سر دادن اختيارات به دكتر مصدق توسط مجلس، بين او و آيتالله كاشاني اختلاف پيش آمد، اين عده به اين اختلاف دامن زدند و نهضت را تضعيف كردند. دوستان دكتر مصدق ظاهراً فراموش كرده بودند ساقط كردن قلدري چون قوامالسلطنه و برگرداندن دكتر مصدق، از دست كسي جز آيتالله كاشاني برنميآمد. قوام كسي نبود كه با آن همه قدرت، سوابق و وابستگي به قدرتهاي بزرگ، بشود او را از جا كند، اما آيتالله كاشاني با آن اعلاميه و فتواي شگفتانگيز، تودههاي مردمي را به حركت در آورد و حماسه 30 تير را خلق كرد. در هر حال دشمنان از اين اختلافات نهايت استفاده را كردند. و در رأس آنها حزب توده. اينطور نيست؟ همينطور است. حزب توده در اين قضيه نقش عمدهاي داشت. اين حزب افرادي را مأمور ميكرد كه به بيوت مراجع و علماي قم بروند و از سران نهضت بدگويي و آنان را نسبت به نهضت و سردمداران آن بدبين كنند. مخصوصاً در دوره مرجعيت آيتالله بروجردي، روحانيون بسيار نسبت به دولت بدبين شده بودند و تصور ميكردند دولت دست تودهايها را باز گذاشته است. تودهايها قدرت تشكيلاتي بسيار بالايي داشتند، ولي در بدنه مردم نفوذ نداشتند. آنها ميخواستند به هر شكل ممكن جلوي ملي شدن صنعت نفت را بگيرند و نفت شمال را به شوروي بدهند، ولي با رويدادهايي كه رخ دادند به اين هدف نرسيدند و به ناچار تز ملي كردن صنعت نفت را پذيرفتند. موقعي هم كه كودتاي 28 مرداد پيش آمد كلاً سكوت كردند. به هر حال اختلاف بين آيتالله كاشاني و دكتر مصدق بالا گرفت و كسي هم نبود كه ميانه را بگيرد. از آن طرف آدمهاي نه چندان موجهي كه اطراف آيتالله كاشاني را گرفته بودند و از اين طرف در ميان اطرافيان دكتر مصدق كساني كه ضد روحانيت بودند و احساسات ضد ديني داشتند و دلشان نميخواست احكام ديني در كشور پياده شود، موجب شدند شكاف بين اين دو بيشتر و بيشتر شود. مرحوم آيتالله طالقاني هم در يك سخنراني به اين مطلب اشاره كردند. مضمون سخنراني ايشان را به خاطر داريد؟ بله، ايشان ميگفتند: بارها براي اصلاح امر نزد هر دو رفتم، ولي فايده نداشت و به يكباره همه زحماتم به باد ميرفت!... راستش برايم خيلي عجيب است كه چرا دكتر مصدق اينطور رفتار كرد؟ او با سلطنت رضاشاه مخالفت كرد، در تمام مدتي كه استاندار يا وزير بود حقوق نگرفت، خرج دادگاه لاهه را هم خودش داد! مردم به او اعتماد داشتند. يادم است خود ايشان به ما گفت: در زمان رضاخان هفت نفر ـ از جمله من و آيتالله كاشاني ـ بوديم كه با رضاشاه مخالفت ميكرديم، بعد رضاشاه تشكيلات ما را كشف كرد! پس قاعدتاً دكتر مصدق بايد آيتالله كاشاني را از همه بهتر ميشناخت. دكتر مصدق يك بار اختيارات گرفته بود و وقتي اين كار را تكرار كرد، آيتالله كاشاني در برابر اين موضوع ايستادند. عدهاي تندرو هم مخالفت با اختيارات را مخالفت با نهضت و حق حاكميت مردم و آزادي تلقي كردند. جنابعالي اشتباه كدام جناح را در پديد آمدن كودتاي 28 مرداد مؤثرتر ميدانيد و چرا؟ به نظر من هر دو طرف اشتباه كردند و نهضت عظيم و شگفتانگيز و تاريخسازي را كه قدرت زيادي پيدا كرده بود و توانست آدمهاي قدرتمندي چون رزمآرا و هژير را از سر راه بردارد، به روزي نشاندند كه زاهدي آمد و خيلي راحت راديو را گرفت و حاكميت خود را مستقر كرد. به نظر من روزنامهنگارهايي كه به آيتالله كاشاني توهين و ايشان را عامل انگليس معرفي كردند، از همه مقصرترند و بيشترين نقش را در شكست نهضت ملي دارند. البته آيتالله كاشاني هم بايد صراحتاً حساب خود را از امثال شمس قنات آبادي و دكتر بقايي جدا ميكردند. هيچ يك از آنها نه آن حسن شهرت آيتالله كاشاني را داشتند و نه سابقه مبارزاتي ايشان را، بنابراين آيتالله كاشاني بايد صف خود را از اينها جدا ميكردند، چون ارتباط با اين افراد منزلت ايشان را در جامعه متزلزل كرد و مردم هم كه از سوابق مبارزاتي ايشان اطلاع دقيقي نداشتند، به محض اينكه اختلاف پيدا شد، ايشان وجهه خود را از دست دادند. از طرف ديگر دكتر مصدق هم زياد اشتباه كرد و مهمترين اشتباهش اين بود كه تصور ميكرد، بدون حمايت آيتالله كاشاني ميتواند قدرتش را حفظ كند. ظاهراً قبل از 28 مرداد هم شاه قصد كودتا داشت. اين رويداد چه انعكاسي در شرايط آن روز داشت و نهايتاً چه فرجامي يافت؟ بله، او ميخواست در روز 25 مرداد به دست نصيري كودتا كند و او را فرستاده بود كه دكتر مصدق را دستگير كنند! بعد كه نصيري توقيف شد و به شاه اطلاع دادند، به بغداد فرار كرد. وقتي شاه به بغداد فرار كرد، پادشاه عراق، ملك فيصل دوم قرار بود از خارج برگردد و فرودگاه بغداد را بسته بودند. خسروداد و خاتم، خلبانهاي شاه با فرودگاه بغداد تماس ميگيرند و التماس ميكنند قرار است يك مهمان عاليقدر به آنجا برود، ولي آنها قبول نميكنند! بالاخره وقتي اينها خيلي التماس ميكنند، به هواپيماي شاه اجازه ميدهند در گوشهاي از فرودگاه به زمين بنشيند. بعد همه سرنشينان اين هواپيما را در يك انباري نگه ميدارند تا ملك فيصل بيايد و به قصر سلطنتي برود! مثل اينكه به او گفته بودند: شاه ايران آمده، ولي او اعتنا نكرده بود. در آن زمان ظاهراً، مظفر اعلم در بغداد سفير بود. او همان آدم منحوسي است كه در كودتاي رضاخان اين حديث معروف را كه درباره حضرت علي(ع) است، راجع به رضاخان جعل كرده بود: «حركه الرضا في كودتا افضل من عباده سبعتين سنه»! دكتر فاطمي كه آن روزها وزير امور خارجه بود، دستور داده بود شاه كه به بغداد آمد، از او استقبال نكنيد! يكي از دلايل كينه شاه به دكتر فاطمي هم همين بود. به هر حال شاه از بغداد به رم ميرود. ثريا، همسر شاه اين را در خاطراتش نوشته است. به نظر شما از خاطرات همسر شاه در آن روزها، چه چيزهايي را ميتوان استنباط كرد؟ مشخص است، ثريا ميگويد: در رم در رستوراني نشسته بوديم و از شاه پرسيدم: «حالا قرار است چه كنيم؟» شاه پاسخ داد: «به امريكا ميرويم و يك مزرعه ميخريم و به زراعت مشغول ميشويم!» بعد ميگويد در همين موقع از ايران تلگرافي آمد و كودتاي 28 مرداد را اعلام كرد. وقتي شاه اين تلگراف را خواند، از خوشحالي از حال رفت! بعد كه حالش كمي جا آمد، مدير هتل را خواست و گفت: من اعليحضرت همايوني و شاهنشاه ايران هستم و يك مصاحبه مطبوعاتي را تدارك ببينيد! متأسفانه تقصير وقوع كودتاي 28 مرداد را متوجه آيتالله كاشاني و فداييان اسلام كردند و اشتباهات ديگران را ناديده گرفتند. يكي از اين غفلتها اين بود كه مثلاً در روز 27 مرداد، دكتر مصدق هيچ واحد نظامي را در اختيار نداشت. تيپ زرهي به فرماندهي سرهنگ اشرفي كه فرماندار نظامي هم بود، عملاً فايده نداشت، چون سرهنگ اشرفي اصلاً از ستاد خودش خبر نداشت! امريكاييها به معاون او سرهنگ عليمحمد روحاني و عدهاي از افسران تيپ زرهي پول دادند و در حالي كه در روز 28 مرداد تصور ميشد تيپ زرهي به طرفداري از دكتر مصدق به ميدان خواهد آمد، هيچ خبري نشد، چون اين تيپ عملاً از دست سرهنگ اشرفي خارج شده و به دست عليمحمد روحاني افتاده بود كه تيپ زرهي را به طرفداري از شاه به ميدان آورد. شما در روز 28 مرداد شاهد رويدادها بوديد؟ بله، در ميدان امام (توپخانه آن موقع) بودم و ديدم بعضي از درجهداران ارتش همراه با عدهاي از زنان بدكاره آمده و تختي در ميدان گذاشته و سگي را روي آن خوابانده و رويش پتو كشيده بودند كه تمثيلي از دكتر مصدق بود! آنها پشت سر هم شعار جاويد شاه ميدادند و مردم هم كاملاً سكوت كرده بودند! يك عده رفتند و خيلي راحت راديو را تصرف كردند و بعد از ظهر هم حكومت نظامي اعلام شد. بعد هم مردم را سوار اتوبوس كردند و گفتند:تمام شد! برويد خانههايتان! زاهدي واقعاً از طرف مردم يا ارتش با هيچ مقاومتي روبهرو نشد و خيلي راحت پيروزي كودتا را از راديو اعلام كرد. پس شما يكي دو علت خاص را دليل شكست نهضت ملي نميدانيد، اينطور نيست؟ بله، نميتوان علت اين شكست را به يكي دو نفر خاص نسبت داد، بلكه موضوع بايد كاملاً ريشهيابي و عوامل شكست بررسي شوند، اما مهمترين عوامل قطعاً عملكرد اين دو جناح بود كه هر دو مرتكب اشتباهات زيادي شدند. به نظر من تهمت و افترا به رهبران نهضت كه از سوابق مبارزاتي درخشاني برخوردار بودند، درست و منصفانه نبود. پس از كودتاي 28 مرداد مبارزات به چه صورت ادامه يافت؟ متأسفانه بعد از كودتا عدهاي تسليم شدند. دكتر مصدق به زندان و دادگاه رفت. دكتر فاطمي اعدام شد. عدهاي هم خودكشي كردند و جرياني ضعيف و زيرزميني به نام نهضت مقاومت ملي شكل گرفت. در روز 29 مرداد من و مرحوم نخشب به منزل آيتالله زنجاني رفتيم و گفتيم: احزابي كه قبلاً فعال بودند، مثل حزب ايران، نيروي سوم، حزب مردم ايران، حزب ملت ايران، بازاريها و روحانيون با هم ائتلاف كنند و نهضت مقاومت ملي را تشكيل بدهند. اين پيشنهاد قبول و كميته مركزي نهضت مقاومت ملي تشكيل شد. البته حزب ملت ايران در كميته اوليه نهضت مقاومت ملي شركت نداشت. شوراي مركزي نهضت مقاومت ملي قرار بود مركب از چه كساني باشد؟ آيتالله كاشاني از طرف روحانيت، آقاي جلالي كه دانشجوي پزشكي بود از طرف نيروي سوم، آقاي خوركامي كه اهل شمال بود از طرف حزب ايران، آقاي عباس دايينيا نماينده بازار (گاهي هم حاج قاسميه به جاي ايشان ميآمد)، بنده هم از طرف حزب مردم ايران. چه نوع فعاليتهايي ميكرديد؟ بيشتر اعلاميه و نشريه پخش ميكرديم. بعد از تشكيل كميته گاهي هم با انتشار اعلاميه مردم را تشويق به اعتصاب يا بستن بازار ميكرديم و با فعاليت اين كميته، چند بار هم بازار را بستيم و يك بار هم در دوره زاهدي سقف بازار تهران را خراب كردند! اعتصابات دانشگاهها، مراكز علمي، مدارس و بازار، همه تحت رهبري كميته نهضت مقاومت ملي بود. فعاليتهاي اين كميته چگونه لو رفت؟ اتفاقاً اين مطلب جالب و مهمي است كه كمتر هم در باره آن حرف زده شده است. حزب توده گاهي با ما تماس ميگرفت و اظهار تمايل به همكاري ميكرد، اما ما قبول نميكرديم. اعلاميههاي نهضت مقاومت ملي به خوبي بيانگر اين موضوع است. به آنها ميگفتيم: موقعي كه تظاهرات بر پا ميكنيم، اگر تمايل داشتند ميتوانند نيروهاي خود را دعوت و در تظاهرات شركت كنند! در 14 آبان 1332 قصد داشتيم در سراسر كشور اعتصاب عمومي اعلام كنيم. حزب توده باز تقاضاي همكاري كرد و ما رد كرديم، ولي آنها زودتر از ما نيروهايشان را براي روز 14 آبان دعوت عام كردند! در روز 12 آبان در منزل آيتالله زنجاني تشكيل جلسه داديم و تصميم گرفتيم تاريخ اعتصاب را عقب بيندازيم، در نتيجه روز 13 آبان را براي اعتصاب عمومي اعلام كرديم. در اينجا هم معلوم شد حزب توده محبوبيتي ندارد، چون كسي به دعوت عام آنها توجه نكرد، اما در روز 13 آبان در سراسر كشور اعتصاب عمومي شد و دستگاه زاهدي احساس خطر كرد. متأسفانه قبل از اينكه اعتصاب عمومي شود، جلسه ما در منزل آيتالله زنجاني لو رفت و حكومت نظامي خانه ايشان را محاصره كرد. نماينده حزب ايران از اين جلسه خارج ميشود و او را دستگير ميكنند و به كلانتري ميبرند. جلسه از ساعت دو و نيم تشكيل ميشد، ولي آن روز تا ساعت چهار و نيم كلاس داشتم! به مرحوم نخشب گفتم برود و من ساعت چهار و نيم خودم را ميرسانم. جلسه آن روز تا ساعت شش طول كشيد و وقتي من و مرحوم نخشب بيرون آمديم، سر خيابان فرهنگ ما را دستگير كردند و به همان كلانتري بردند. آن موقعها هنوز رژيم شيوههاي بازجويي، تجسس و كنترل را، مثل بعدها ياد نگرفته بود. قبلاً قرار گذاشته بوديم هيچ وقت با خودمان اعلاميه حمل نكنيم، اما نماينده حزب ايران، چند اعلاميه با خودش داشت. اعلاميههاي او را سريع گرفتيم و لاي روزنامه گذاشتيم و رد كرديم رفت! هر يادداشتي كه داشتيم از بين برديم. در فاصلهاي هم كه در كلانتري بوديم نميدانستيم خانه آيتالله زنجاني در محاصره است و تصور ميكرديم ما را همينطوري دستگير كردهاند. در هر حال تا ساعت 10 شب آنجا بوديم كه سرتيپ مولوي كه آن موقع سرگرد بود، همراه با يك نفر ديگر آمدند و جيبهاي ما را گشتند. بعد متوجه شديم اينها منزل آيتالله زنجاني را گشته و چيزي پيدا نكردهاند، چون آقاي شاهحسيني كه قرار بود اعلاميهها را بياورد و در مراكز معيني پخش كند، وقتي نزديك خانه ميرسد و حس ميكند خانه تحت محاصره است، همه را داخل كيفي ميگذارد و آن را به حياط همسايه پرت ميكند و به همين دليل مأموران نظامي چيزي در منزل آيتالله زنجاني پيدا نميكنند. از آنجا كه منزل آيتالله زنجاني پر رفت و آمد هم بود و افرادي هم كه ميآمدند، تصورش را هم نميكردند اينجا مركز يك فعاليت سياسي باشد، مأموران نظامي هم به اين نتيجه رسيدند كه آنجا خبري نيست و به كلانتري آمدند و متأسفانه در جيب آقاي خوركامي كاغذي را پيدا كردند كه در آن نوشته بود در فلان جلسه، شريعتمداري و فلان افراد رأي دادند! به اين ترتيب آنها به من سوءظن پيدا كردند. در جيب خود من هم كاغذي بود كه دو سه نكته را در آن يادداشت كرده بودم، از جمله اينكه به خانواده سرگرد سخايي كمك شود. سرگرد سخايي رئيس شهرباني كرمان بود و در28مرداد در كرمان، او را به طرز فجيعي كشتند و جسدش را در كوچهها گرداندند! به ما خبر رسيده بود كه خانوادهاش در مضيقه شديدي هستند و اسمش را نوشته بودم كه در كميته نهضت بگويم و براي خانوادهاش كمك بگيرم. رئيس تسليحات ارتش هم براي ما پيغام داده بود: اگر اسلحه خواستيد، برايتان تهيه ميكنم! كلمه ذخيره را هم من نوشتم. سرگرد مولوي وقتي اين دو تا جمله را كنار هم ديد و با يادداشت نماينده حزب ايران كنار هم گذاشت، متوجه شد خبري هست و ما را از كلانتري به فرمانداري نظامي در شهرباني بردند. مرا به اتاق رئيس ستاد فرمانداري نظامي و آقاي خوركامي را به اتاق فرماندار نظامي كه سرلشكر دادستان بود، بردند و به جانمان افتادند كه قضيه از چه قرار است؟ بعد مرحوم نخشب را به همان اتاقي كه من بودم آوردند و سرگرد مولوي از من پرسيد: اين هم آنجا بود؟ مرحوم نخشب ابرويش را بالا انداخت كه: بگو نه! سرگرد مولوي اين حركت او را ديد. من ديدم نه ميشود گفت بله، نه ميشود گفت نه و نهايتاً گفتم: يادم نيست! او شروع كرد به كتك زدن من! مرحوم نخشب اعتراض كرد و يك لگد هم او دريافت كرد! بعد فرشي آوردند و شروع كردند به شلاق زدن همه ما! بالاخره نماينده حزب ايران تاب نياورد و همه را معرفي كرد! همان شب آقاي شاهحسيني و آيتالله زنجاني دستگير شدند. گاهي ميبينم مرحوم بازرگان و حتي نهضت آزادي را جزو مؤسسين نهضت مقاومت ملي ذكر ميكنند، در حالي كه نهضت آزادي هنوز تشكيل نشده بود و حتي دوستاني مثل مهندس بازرگان، هنوز عضو نهضت ملي نشده بودند. به هر حال نهضت مقاومت ملي به اين شكل لو رفت. طبق ماده 5 محكوميت نظامي، ما را در دو اتاق زنداني كردند. يادم است عدهاي دزد را كه خانه سپهبد حجازي را زده بودند، به زندان آورده بودند كه براي خودشان عالمي داشتند و يكي را آورده بودند برايشان قصه امير ارسلان بگويد! در اتاقها جا براي خوابيدن نبود. بعد ما را به بند يك زندان قصر منتقل كردند كه بهقدري پر بود كه نفر نهم جايش را دم در ميانداخت! به ارتباطتان با حزب توده اشاره كرديد. رابط حزب توده با نهضت مقاومت ملي چه كسي بود؟ مهندس رحيم عطايي كه ظاهراً خواهرزاده مهندس بازرگان بود، ميآمد و اخبار حزب توده را ميآورد و پيشنهادهاي ما را ميبرد. ما هم به همان شكلي كه اشاره كردم به آنها ميگفتيم كه ميتوانند در تظاهرات ما شركت كنند، ولي هيچ وقت پيشنهادهاي آنها را قبول نكرديم و حاضر نشديم آنها را در تصميمگيريها دخالت دهيم.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۲۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]
صفحات پیشنهادی
سفیر ایران در آنکارا: خرابکاریها در ترکیه صرفا محدود به ایران نبوده است
سهشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۰ ۳۴ سفیر کشورمان در آنکارا وقایع اخیر ترکیه را خرابکاری هایی دانست که تنها محدود به ایران نشده و به واسطه آن بخش هایی از این کشور را با تنش مواجه کرده است علیرضا بیکدلی در گفت و گوی اختصاصی با ایسنا ضمن بررسی برنامه های تهران و آنکارا برای گسترش سطح رواپایش مستمر واحدهای خدماتی پیشوا/ کارواشها از آب شرب استفاده نکنند
پایش مستمر واحدهای خدماتی پیشوا کارواشها از آب شرب استفاده نکنند شناسهٔ خبر 2883655 - شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۲ ۴۸ جامعه > محیط زیست رئیس اداره حفاظت محیط زیست پیشوا از پایش مستمر کارواش ها قالیشویی ها و سایر مراکز خدماتی شهرستان خبر داد به گزارش خبرگزاری مهر اسماعیل میرانزدرخواست ابتکار از خودروسازان ژاپنی
به گزارش اخبار خودرو به نقل از خبرگزاری صدا و سیما معصومه ابتکار در مصاحبه با خبرگزاری کیودو در تهران اعلام کرد ایران قصد دارد برای تولید خودروهای دوگانه سوز و خودروهای برقی یارانه های ویژه اختصاص دهد تا این گونه خودروها که محیط زیست را آلوده نمی کنند به طور گسترده در دسترس عدستگیری شکارچی غیر مجاز در شهرستان فیروزکوه
دستگیری شکارچی غیر مجاز در شهرستان فیروزکوه شناسهٔ خبر 2883609 - شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۲ ۵۲ جامعه > محیط زیست سرپرست محیط زیست فیروزکوه از دستگیری یک شکارچی غیر مجاز در شهرستان فیروزکوه خبر داد محمد فریدی در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان این مطلب افزود ماموران یگان حفاظت محیتشکيل کارگروه هشتمين جشنواره کتاب برتر کودک و نوجوان
۲۴ مرداد ۱۳۹۴ ۱۲ ۲۶ب ظ تشکيل کارگروه هشتمين جشنواره کتاب برتر کودک و نوجوان موج- جشنواره کتاب برتر کودک و نوجوان به همت انجمن فرهنگي ناشران کتاب کودک و نوجوان به صورت دوسالانه برگزار شود در اين جشنواره کتابهاي کودک و نوجوان در گروهاي داستان شعر علمي و آموزشي داوري ميشوندامضا تفاهم نامه همکاری اقتصادی میان استانهای گلستان و آذربایجان شرقی
امضا تفاهم نامه همکاری اقتصادی میان استانهای گلستان و آذربایجان شرقی تفاهم نامه همکاری های اقتصادی و سرمایه گذاری مشترک میان استان های گلستان و آذربایجان شرقی امضا شد حسن صادقلو استاندار گلستان در نشست امضای این تفاهم نامه گفت با امضای این تفاهم نامه می توانیم از ظرفیت های تجرجشنوارههاي فرهنگي کارنامه درخشاني براي برج ميلاد است
۲۴ مرداد ۱۳۹۴ ۱۲ ۲۴ب ظ جشنوارههاي فرهنگي کارنامه درخشاني براي برج ميلاد است موج - عضو شوراي اسلامي شهر تهران گفت با برگزاري جشنوارههاي متنوع در فضاي برج ميلاد که زمينه حضور آحاد مردم فراهم شده برج ميلاد کارکرد آموزشي و فرهنگي به خود گرفته و اين رويکرد به تحقق جامعه سالم و شخلافکاران حرفهای 200 میلیارد از حساب سازمانهای دولتی به جیب زدند + جزییات کامل و تصاویر
خلافکاران حرفهای 200 میلیارد از حساب سازمانهای دولتی به جیب زدند جزییات کامل و تصاویر افرادی که با استفاده از جعل چک پولهای شرکتها و سازمانهای دولتی و خصوصی توانسته بودند بیش از 200 میلیارد ریال به جیب بزنند توسط پلیس شناسایی و دستگیر شدند به گزارش خبرنگار حوزه حوادث گباید روی پیوست فرهنگی سیستم ارتباطی کار شود
باید روی پیوست فرهنگی سیستم ارتباطی کار شود امام جمعه بیرجند با بیان اینکه باید روی پیوست فرهنگی سیستم ارتباطی کار شود گفت برای رشد در وحله اول باید دنبال فرهنگ باشیم و فرهنگ استفاده از فناوری را گسترش دهیم به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از بیرجند حبرای بیماران خاص سیستان و بلوچستان کارت هوشمند صادر میشود
شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۲ ۴۶ مدیرکل بیمه سلامت سیستان و بلوچستان گفت برای بیماران خاص و سرطانی که نیاز به شیمی درمانی دارند کارت هوشمند صادر میشود و با ارائه آن به داروخانه میتوانند اقلام دارویی خود را به صورت کاملا رایگان دریافت کنند محمد صفدری در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری-
گوناگون
پربازدیدترینها