واضح آرشیو وب فارسی:فارس: به روایت محسن کاظمینی
پای لنگ مهندسی رزمی در عملیات «رمضان»
تعداد ماشینآلات مهندسی در اختیار تیپ، حدود 28 دستگاه بود. در جلسهای که روز 26 تیرماه 1361 در محل قرارگاه عملیاتی فتح با برادر رضا حبیباللهی؛ مسئول واحد مهندسی این قرارگاه داشتیم، ایشان به ما گفت: این دو اکیپ در اختیار شماست.
به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، عملیات برون مرزی رمضان که با طراحی بزرگی انجام شد علی رغم رشادت های فراوان رزمندگان و به دست آوردن اهداف چشمگیری اما در نتیجه کلی موفق نبود. فرمانده هان دوران دفاع مقدس مشکلات متعددی را که باعث شد این عملیات شکست بخورد، ذکر کرده اند اما در کتاب «ضربت متقابل» یکی از این دلایل مشکلات رزمی مهندسی مطرح شده که در ادامه به برخی از نکات این موضوع بیشتر پرداخته است: *** زمین صاف و بدون عارضه منطقه شرق بصره با آن همه موانع ایجاد شده از طرف دشمن ایجاب میکرد که کلیه امکانات مهندسی نیروهای ایرانی بسیج شوند تا بتوانند این سد را بشکنند. غلبه بر دژهای مثلثی، خاکریزهای مقطع، خندقهای چند جداره و دهها موانع ایذایی دیگر، تدبیر می خواست و امکانات. از همین رو به محض ورود نیرویهای تیپ 27 به منطقه عملیاتی، واحدهای مهندسی این یگان فعالیت خودشان را شروع کردند. ابتدا با احداث بنه صحرایی و بعد... محسن کاظمینی، جانشین وقت مهندسی رزمی تیپ 27، هم از چگونگی احداث بنه صحرایی میگوید و هم از مشکلات مهندسی رزمی تیپ 27 در آن مقطع زمانی: ... صبح روز جمعه بیست و پنجم تی، حاج همّت در مدرسه شهید مصطفی خمینی اهواز جلسه جمع و جوری با ما داشت. حضار جلسه عبارت بودند از: سیفالله منتظری، مسئول واحد مهندسی تیپ؛ بنده که جانشین سیفالله بودم و برادرمان آقای مصطفی خاکسار قهرودی، مسئول قرارگاه تیپ. حاجی بعد از بیان مقدماتی درباره ضرورت تسریع در آمادهسازی تیپ، به ما گفت: لازم است هرچه سریعتر یک بنه صحرایی برای تیپ در منطقه احداث کنیم. شکر خدا برای این کار قرار شده یک سری ماشینآلات مهندسی تحویل بگیریم. پرسیدم: حالا این نیروهای مهندسی از کجا آمدهاند؟ جواب داد: «یک تعدادی از بچههای (جهاد سازندگی) استان تهران هستند که آنها را برادر رضا حبیباللهی، مسئول واحد مهندسی قرارگاه عملیاتی فتح به تیپ ما مأمور کرده. در پایان جلسه به تدبیر حاج همّت قرار شد برویم و این بنه صحرایی را برای استقرار ستاد تیپ 27 به فاصله 5 کیلومتری «ایستگاه حسینیه» در سمت راست حاشیه جاده آسفالت اهواز - خرمشهر احداث کنیم. همان روز بنده و سیفالله منتظری و برادر خاکسار رفتیم و ماشینالات را از واحد مهندسی قرارگاه عملیاتی فتح تحویل گرفتیم و سریع خودمان را رساندیم به همان نقطهای که حاجی برای احداث بنه صحرایی تعیین کرده بود. بیمعطلی دست به کار شدیم. با استفاده از لودرها و بلدوزرها، خاکریز زدیم. سنگرهای مورد نیاز را به تعداد مشخص احداث کردیم و این جوری شد که تیپ 27 صاحب یک بنه صحرایی شد. ظرف سه، چهار روز باقی مانده تا شروع مرحله سوم عملیات رمضان، دیگر خود حاج همّت هم در همین بنه مستقر شده بود و تمام جلساتاش با اعضای واحدهای ستادی و عملیاتی تیپ را در بنه صحرایی جدیدالاحداث ما برگزار میکرد. از طرف دیگر واحد مهندسی رزمی قرارگاه عملیاتی فتح از روز 25 تیر تا 24 ساعت قبل از شروع مرحله سوم عملیات، دو اکیپ مهندسی اعزامی از جهاد سازندگی را به واحد مهندسی تیپ 27 مأمور کرد: یک اکیپ از جهاد تهران به استعداد 16 دستگاه لودر و بلدوزر و اکیپ دوم هم از جهاد قزوین بود. به استعداد حدود 12 دستگاه ماشینآلات سنگین. سرجمع، تعداد ماشینآلات مهندسی در اختیار تیپ ما، حدود 28 دستگاه بود. در جلسهای که روز 26 تیرماه 1361 در محل قرارگاه عملیاتی فتح با برادر رضا حبیباللهی نجفآبادی؛ مسئول واحد مهندسی این قرارگاه داشتیم، ایشان به ما گفت: این دو اکیپ در اختیار شماست، برای مرحله سوم عملیات میتوانید از آنها استفاده کنید. سیفالله منتظری محض محکمکاری پرسید: پس خیالمان راحت باشد دیگر، پس فردا، کسی نمیآید اینها را از ما بگیرد، بله؟! برادر حبیباللهی هم خیلی محکم گفت: «نه دیگر، خاطر جمع باشید». خلاصه، ما این دو اکیپ را رسماً تحویل گرفتیم و در خود تیپ، طی چند نوبت جلسه مفصل، قشنگ تمام نفرات هر دو اکیپ را توجیه کردیم. طوری شد که هم ما و هم آن برادرها، یک شناخت متقابل خوبی نسبت به یکدیگر پیدا کردیم. تا اینکه عصر روز چهارشنبه 30 تیر ماه 1361 درحالی که تا شروع مرحله سوم عملیات رمضان کمتر از پنج ساعت فاصله داشتیم، رابطه واحد مهندسی قرارگاه عملیاتی فتح، با یک نامه از طرف فرمانده این قرارگاه، حجتالاسلام مصطفی ردانیپور، آمد سراغ ما. نامه را گرفتیم و باز کردیم، دیدین نوشته: بسمه تعالی از: فرماندهی قرارگاه عملیاتی فتح-سپاه/ تاریخ: 1361/4/30 به: واحد مهندسی تیپ 27 محمد رسولالله(ص)/ پیوست: ندارد فوریت: آنی. آنی. آنی سلام علیکم بدین وسیله به اطلاع میرساند لازم است هرچه سریعتر یکی از دو اکیپ مهندسی مأمور به یگانتان را به همراه کلیه ماشین آلات آن، در اختیار واحد مهندسی تیپ 14 امام حسین(ع) قرار دهید. فرمانده قرارگاه عملیاتی فتح سپاه مصطفی ردانیپور بعد از خواندن نامه، سیفالله منتظری گفت: خب، کارمان درآمد! تو در این باره چه نظری داری؟ گفتم: «صریحاً با این تقاضای قرارگاه مخالفم!» سیفالله گفت: حالت خوبه؟ این تقاضا نیست که، دستور است آقا جان! گفتم دستور هم که باشد، بایستی منطبق با واقع اتخاذ بشود. این جایی را که از طرف خود قرارگاه فتح برای احداث خاکریز تأمینی در شمال آب گرفتگی بوبیان به سمت کانال پرورش ماهی، آن هم ظرف یک شب، به تیپ ما دادند. یک وجب و دو وجب زمین که نیست، انجام چنین کاری در آنجا مستلزم داشتن بیش از تعداد فعلی دستگاههای ماست. حالا با این اوصاف، ما چطور میتوانیم نصف همین ماشینآلات موجود خودمان را هم از منطقه برداریم و بدهیم به تیپ 14 امام حسین(ع)؟ سیفالله هم که دید دارم منطقی استدلال میکنم با نظرم موافق بود. ولی با این حال گفت: «در هر صورت ما بایستی به قرارگاه جوابگو باشیم. الآن این «رابط» مانده که ما چه جوابی میخواهیم بدهیم». گفتم: این را بگذار به عهده خود من. رفتم سر وقت رابط قرارگاه و گفتم: آقا جان! شما برو و سلام ما رو به برادر ردانیپور برسان. به حاج آقا بگو واحد مهندسی تیپ 27 میگوید ما همین حالا هم گرفتار کمبود لودر و بلدوزریم. چطور میتوانیم از همین تعداد معدود نصفاش را بدهیم به تیپ 14 امام حسین(ع)؟ در ثانی، تیپ 14 خودش ماشاءالله به تعداد زیاد ماشینآلات مهندسی دارد. در جواب من رابط مهندسی قرارگاه فتح گفت: بنده موظفام از شما آن دستگاهها را به همراه پرسنل تحویل بگیرم، ببرم تحویل تیپ امام حسین(ع) بدهیم. الغرض، کار بحث و جدل ما بالا گرفت. بالاخره از همان بنه صحرایی تیپمان بیسیم زدیم به حاج همّت که برای بازدید خط، رفته بود سمت محور جنوب پاسگاه زید. بیسیم زدیم به حاجی و مطلب را به او منتقل کردیم. در جواب ما حاج همّت گفت: «قرار است تا یکی دو ساعت دیگر حاج آقا ردانیپور برای بازدید از خط بیاید پیش من. وقتی که آمد، من این قضیه را با خود ایشان حل و فصل میکنم.» پرسیدیم: پس ما به این برادر رابط بگوئیم برگردد قرارگاه فتح، بله؟ حاجی گفت: «حالا چون این دستوری بوده که حاج آقا ردانیپور به شما ابلاغ کرده یک مقدار رعایت کنید. یک تعداد از آن دستگاهها را طوری که به کارآیی خودتان لطمه زیادی وارد نکند، به اینها تحویل بدهید. این شد که بعد از صحبت با حاج همّت ما کوتاه آمدیم و از آن دو اکیپ خودمان، پ8 دستگاه لودر و بلدوزر برداشت کردیم و تحویل رابط قرارگاه فتح دادیم تا ببرد بدهد به تیپ 14 امام حسین(ع). *پاسداشت سی و سومین سالگرد «عملیات رمضان» در خبرگزاری فارس/75 انتهای پیام/ب
94/05/28 - 10:53
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]