تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اولین چیزی که از انسانها سؤال می شود، نمازهای پنج گانه است .
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1841997497




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

عده‌اي مي‌خواهند سبك زندگي اسلامي را ميان تئوري‌هاي غربي بيابند


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: عده‌اي مي‌خواهند سبك زندگي اسلامي را ميان تئوري‌هاي غربي بيابند
نویسنده : نفيسه ابراهيم‌زاده انتظام 


ما در سبك زندگي مانند بسياري از حوزه‌هاي ديگر كه چراغ خطر آنها روشن شده در وضعيت هشدار قرار داريم. به بيان ديگر در شرايطي كه در سر سوداي ساختن تمدن اسلامي و ايراني و معرفي الگوي عملي آن به دنيا را داريم نمي‌توانيم نسبت به الگوي زندگي خود در ابعاد فردي و جمعي و در زمينه‌هاي مختلف سياسي و فرهنگي و اقتصادي و اجتماعي بي‌تفاوت باشيم. از طرفي اين بي‌تفاوتي و ساده‌انگاري ما در برابر هجوم گونه‌هاي تحميلي و ترويجي غرب، علاوه بر اينكه تلفات سنگيني از ارزشمندترين سرمايه‌هاي ما يعني جوانان را در بر‌مي‌گيرد، پيكره فرهنگي‌مان را نيز زخمي و بيمار مي‌كند. در اين شرايط بيش از پيش به بهره‌مندي از ظرفيت انديشمندان مسلمان، دغدغه‌مند، آشنا به مسائل روز و غرب‌آشنا نياز داريم. زيرا شناخت ماهيت زندگي، تطبيق آورده‌هاي اجتماعي در سطح كشور و جهان، تئوريزه كردن آنها، ارائه الگوي عملي از آنها و نمايش كاركردها و مزيت‌هاي كاربست اين تئوري‌ها يك مغز بزرگ براي تنه تنومند و پوياي جامعه مي‌خواهد. روزنامه «جوان» با پروفسور اسماعيل گندمكار، مجتهد علوم اسلامي، فوق دكتراي فرهنگ و تاريخ اديان و عرفان تطبيقي، عضو گروه مطالعات تطبيقي دانشگاه جرج آگوست گوتينگن آلمان و عضو كميسيون سبك زندگي اسلامي و ايراني شوراي عالي انقلاب فرهنگي به عنوان يكي از صاحب‌نظران اين حوزه در رابطه با سبك زندگي از مبنا تا عمل به گفت‌و‌گو نشسته‌ايم. در ادامه ماحصل اين گفت‌و‌شنود از نظرتان مي‌گذرد.     آقاي دكتر اولين سؤالم اين است كه آيا سبك زندگي اساساً قابل تئوريزه كردن است؟ قبل از آنكه راجع به سبك زندگي صحبت كنيم بايد معرفت پيشيني موضوع را در نظر بگيريم. اول بايد بدانيم كه زندگي و ماهيت آن چيست و زندگي را معادل چه مي‌بينيم. زندگي در يك نگاه فلسفي معادل حيات و اگزيست و وجود است. وقتي حيات و وجود را در نظر گرفتيم آن وقت در بحث آنتولوژي و هستي‌شناسي وارد مباحث اپيستومولوژي و معرفت‌شناسي هم خواهيم شد و طبيعتاً به دنبال آن وارد مباحث فنومولوژيك و پديدار‌شناسي مي‌شويم. هم در حوزه subjective و هم در حوزه Objective با بحث حيات و زيست انساني رو به رو هستيم. اگر مانند بسياري از فلسفه‌ها، حكمت‌ها، اديان و عرفان جهان زندگي را زيست انساني و انسان را محور بدانيم، در آن صورت جواب سؤال شما مثبت است. امروز فيلسوفان، جامعه‌شناسان، پزشكان و دانشمنداني در غرب هستند كه سعي شان در اين است كه هستي، انسان، زيست انساني و خانواده را سكولار معرفي كنند و همه امور را به نحوي قداست‌زدايي كنند. سكولاريسم يا اسكولاريته امروز پديده‌اي در جهان است كه از تمام حوزه‌ها قداست‌زدايي مي‌كند. از حوزه اقتصاد، مديريت، سياست، فرهنگ و از حوزه زندگي و حتي از حوزه خانواده. پس جواب سؤال اين است كه بله سبك زندگي بعد تئوريك دارد كه اتفاقاً بسيار هم قوي است. در قرآن گاهي به انسان، گاهي به بشر و گاهي به آدم در هر دو معني اخص و اعم تعبير مي‌شود. در احاديث قدسي داريم: «خلق آدم علي صورته» خداوند مي‌فرمايد آدم را به صورت خودم خلق كردم. من حيات دارم او هم حيات دارد و از روح خودم در او دميدم. يعني انسان جنبه الهي دارد و وجه الله است. به همين دليل مي‌گويم به انسان بايد بگوييم حضرت انسان يعني قداست دارد. افرادي مثل الكسيس كارل يا بعضي دانشمندان ديگر و بعضي از فيلسوفان فلسفه سياسي ليبراليسم در غرب مي‌خواهند انسان را يك موجود كاملاً سكولار معرفي كنند. زندگي و به ويژه خانواده را سكولار كنند. بر همين اساس فرهنگ غربي مبتني بر فلسفه غرب وسترن پيگير سكولار كردن تمام عرصه‌ها است. از سياست گرفته تا اقتصاد و خانواده و حتي حوزه‌هايي كه تعريف و پارادايم‌هاي علمي و معرفتي مي‌خواهند را غربي و سكولار مي‌خواهند. در صورتي كه اگر دقت كنيم مي‌بينيم بن‌مايه‌هاي غرب سكولار نيست و ريشه‌هاي مسيحيت و يهوديت در آن دخيل است. با اين حال غرب بعد رنسانس با نظريه‌هاي‌ هابز و جان لاك و جامعه شناسان و دانشمندان ديگري در فلسفه سياسي سعي در سكولار كردن ابعاد زيست انساني دارند و مي‌خواهند سكولاريسم را به عنوان يك آئين و دين جديد جايگزين تمام قداست‌ها كنند. جوان و زندگي و رسانه‌ها را در حوزه‌هاي رفتار و اخلاق از قداست و ترويج آن دور و حتي دين‌گريز و بعد دين‌ستيز و قداست‌گريز و قداست‌ستيز كنند. با توجه به گفته‌هاي شما چطور مي‌شود تئوري‌هاي ايراني – اسلامي حوزه زيست انساني را با زندگي روزمره امروزي تطبيق داد؟ ‌در ايران به ويژه در حوزه فرهنگي هم مؤلفه‌ها و عناصري مثل دين، فلسفه و عرفان و هم غناي فرهنگ تاريخي داريم كه يكي از منابع آن اسلام است. اين فرهنگ غني تاريخي حاصل سير تاريخي جريان فكري بشر شرقي است كه از غرب آن زمان هم متأثر بوده و با آن داد و دهش داشته است. اينكه فكر كنيم نبايد هيچ اثري از هيچ كس بپذيريم، هيچ كس نبايد در ما اثر بگذارد و ما هم نبايد برهيچ كس اثر بگذاريم غلط است. بدون شك جوامع و بشر غرب و شرق در يك داد و دهش مستمر است. قبلاً هم همينطور بود. با اينكه در عهد حضرت رسول الله (ص) هم حدود و ثغور كشورهاي اسلامي محافظت مي‌شد اما در باب فرهنگي ميان كشورهاي اسلامي و روم شرقي داد و دهش و گفت‌و‌گو و ديالوگ بين اديان و فرهنگ‌ها در جريان بود. بايد تعارضات فرهنگي بين غرب و شرق را از حالت تهديد به فرصت تبديل كنيم. امروز وجود رسانه‌هاي جمعي و شبكه‌هاي اجتماعي در فضاي سايبر يك واقعيت است. فقط بحث بر سر اين است كه آيا اينها تهديد هستند يا فرصت. البته اينها تركيبي از هر دو هستند. هم تهديد و هم فرصتند. ولي ما در مقام برنامه‌ريزان فرهنگي بايد در عين داشتن نگاه جهاني، معرفت تطبيقي هم داشته باشيم. برنامه‌ريزان فرهنگي ما بايد غرب را بشناسند؛ علاوه بر اينكه شناخت اسلام به عنوان رفرنس و منبع كافي نيست. چون اسلام گاهي به عنوان منبع و گاهي به عنوان متد و ابزار و گاهي عمل و پراتيك مطرح است. قرآن و احاديث اسلامي در تمام زواياي زندگي به عنوان منبع سرشاري هستند ولي تئوريزه نشده‌اند و بايد در قالب دكترينال‌هاي تئوريك آكادميك مطرح شوند؛ سپس روي آنها بحث تطبيقي شود و در نهايت برتري تفكر اسلامي نشان داده شود. در حال حاضر در كشوري مثل آلمان هزاران فيلسوف در حال ساخت هزاران مكتب فلسفي هستند. كأنه كارخانه توليد فلسفه و تئوري دارند. در حالي كه دانشگاه‌هاي ما در ايران و شرق اكثراً مصرف‌كننده هستند. البته نمي‌گويم در تمام بخش‌ها، ولي پارادايم غالب اين است. علوم تجربي كه جاي خود، علوم انساني ما هم متأثر از فلسفه انساني غرب است. سبك زندگي غربي طبق پارادايم فلسفه غربي است و سبك زندگي اسلامي طبق پارادايم فرهنگ و فلسفه اسلامي و قرآني و اهل بيتي است. الان وضعيت فرهنگي كشورهاي اسلامي كدام است؟ آيا كاملاً اسلامي است؟ كاملاً غربي است؟ آيا سكولار است؟ آيا مدرن است؟ آيا سنتي است؟ آيا پسامدرن است؟ ملغمه‌اي از همه اينها است. يك نوع هويت چهل تكه دارد. گاهي رگه‌هاي انديشه ژان فرانس ليوتار يا عرفان سرخپوستي را در تهران و شهرستان‌هاي ايران مي‌بينيم. البته من اينها را تهديد نمي‌بينم. من اينها را تجربه تاريخي انسان شرقي مي‌بينم. جوان ايراني مي‌خواهد تجربه كند. هر چند اين تجربه ويروس، تلفات و آفاتي هم خواهد داشت. مثل دندانپزشكي كه دندان 10 نفر را خراب كرده تا ياد گرفته و مسلط شده است. الان در سبك زندگي نه فقط در ايران بلكه در كل كشورهاي اسلامي آزمون و خطا جريان دارد. غرب هم در اين زمينه يكپارچه نيست. در غرب هم مي‌توان فرهنگ اسلامي را مشاهده كرد. فرهنگ شيعي را مي‌توان در جاي جاي امريكا ديد. نمي‌توانيم بگوييم تمام امريكا داراي فرهنگ آنگلوساكسن (در صورت ارائه يك تعريف مشخص از آن) است. به نظرتان درست است كه مخاطب تمام برنامه‌هاي اصلاحي در سبك زندگي مردم باشند؟ سبك زندگي يك مسئوليت همگاني است اما دستوري نيست. سبك زندگي با دستور درست نمي‌شود. بايد فرهنگسازي شود. وقتي در تلويزيون ما سبك زندگي غير‌اسلامي براي مردم پخش مي‌شود، انتظار رواج سبك زندگي اسلامي داريد؟ مي‌خواهيد با تئوري‌هاي غربي سبك زندگي اسلامي در ايران درست كنيد؟ اين را بارها در كميسيون سبك زندگي شوراي عالي انقلاب فرهنگي هم گفته‌ام. بعضي فكر مي‌كنند مي‌توانند با تئوري‌هاي غربي سبك زندگي اسلامي درست كنند. اين نقض غرض است. ما بايد تئوري‌هاي غربي را بشناسيم، نقد كنيم و اگر حرف خوبي دارند بهره‌برداري كنيم. ما نبايد از داشته‌هاي ساير كشورها استفاده نكنيم، بلكه بايد به عنوان ابزار از آنها استفاده كنيم، در عين حال مراقب باشيم كه در جريان اين بهره‌برداري لطمه‌اي نخوريم. اينكه جوانان ما در اروپا يا امريكا تخصص و پزشكي ياد بگيرند بد نيست؛ بدي اين است كه اين فرد ديگر به كشور برنگردد و سود آموخته‌هايش به نفع كشورهاي اسلامي نباشد. آقاي دكتر در حال حاضر جايي در كشور هست كه در حوزه سبك زندگي موفق عمل كرده باشد؟ اين سؤالات مطلق انگاري هستند. يعني بگوييم همه چيز سياه يا همه چيز سفيد است. بايد امور را خاكستري ببينيم. خيلي جاها خوب عمل شده است. مثلاً در روز قدس مردم در گرما و با زبان روزه راهپيمايي مي‌كنند. در سرماي شديد زير برف عاشورا و تاسوعا را عزاداري مي‌كنند. به طور كلي در حوزه‌هايي كه از فرهنگ اسلامي و اهل بيت متأثر است موفق هستيم؛ اما در حوزه‌هاي متأثر از فرهنگ غربي، كشور و مخصوصاً جمعيت جوان ما آسيب مي‌بيند. طبق اعلام مركز افكار سنجي گالوپ امريكا در 10 سال آينده مسلمانان اولين جمعيت جهان خواهند بود. با اين وجود هنوز سياست‌هاي حوزه‌هاي علميه ما به گونه‌اي است كه فقط براي داخل كشور طلبه پرورش مي‌دهند. هنوز تا حرف از تبليغ مي‌شود اعزام روحاني به روستاهاي اطراف و اكناف كشور مطرح مي‌شود. بارها گفته‌ام همه مراجع نبايد در قم باشند. نظرم اين است كه بايد در دنيا پخش شوند. اگر هر مرجعي به يك قاره برود، اثر آن را نمي‌توانيد متصور شويد. آموزه‌هاي علمي در سطوح حوزه‌هاي علميه بايد براي جهان برنامه‌ريزي داشته باشند نه فقط مراكز تخصصي. حتي حوزه‌هاي علميه در شهرستان‌ها براي اينكه روحاني و طلبه ما از حركت جهاني جا نماند بايد برنامه داشته باشند. متوليان فرهنگي ما خيلي مواقع كار فرهنگي را با پوستر چسباندن اشتباه گرفته‌اند. در صورتي كه كارهاي محتوايي، عميق، آكادميك و تخصصي نياز است. در حال حاضر مركز تخصصي سبك زندگي در ايران وجود ندارد. در مقابل فيلسوفان غربي راجع به سبك زندگي مدام كار مي‌كنند و خيلي قبل از ما اين مفهوم را مطرح كرده‌اند و كتاب و مقاله و مجله دارند. اما اينجا كارها شعاري و ژورناليستي است و عميق نيست. بعضي ‌دوستان فاضل ما مي‌خواهند با تئوري‌هاي غربي سبك زندگي اسلامي را تبيين كنند. در صورتي كه سبك زندگي اسلامي با تئوري‌هاي غربي درست نمي‌شود و سازگار نيست. كشور ما الان به خاطر پيشرفت‌هاي هسته‌اي عزت پيدا كرده است. چون به سمت توليد رفته‌ايم. شكار و نشاندن پهپاد امريكايي با تجهيزات پيشرفته، برتري علمي ايران را نشان مي‌دهد. در سبك زندگي نيز بايد برتري فرهنگ ايراني اسلامي را در بخش توليد فكر و عرصه عمل و تجربه نشان دهيم. به صرف سخنراني و شعار هم اين مسئله محقق نمي‌شود. علم بايد منتج به خلق شود. نگاه پوزيتيويستي به علم در غرب و اروپا و امريكا بر خروجي آن تأكيد دارد. صرف ارائه تعريف و تئوري كافي نيست و بايد منتج به نتيجه عملي شود. اشاره كرديد كه غرب و شرق در طول تاريخ در حوزه فرهنگ و سبك زندگي داد و دهش داشته‌اند. با اين وجود چرا قدرت نفوذ غرب در فرهنگ و زيست شرقي‌ها بيشتر است تا بالعكس؟ آنجا كارتل‌ها و تراست‌ها و صهيونيست‌ها و پنتاگونيسم براي اينكه فرهنگ غربي پارادايم سياسي جهان شود و با هدف استثمار كشورهاي اسلامي پول خرج مي‌كنند و سرمايه‌گذاري مي‌كنند. به اضافه اينكه انديشمندان، دانشمندان، فيلسوفان، جامعه‌شناسان و نخبگان فكري جامعه و امثال ساموئل‌هانتينگتون را به كار مي‌گيرند. در كشورهاي اسلامي خيلي به دانشمند توجه نمي‌كنند. البته در ايران اخيراً و بعد از تأكيد مقام معظم رهبري شرايط بهتر شده است. من با درجه فوق دكتري از دانشگاه آلمان به ايران آمدم؛ در حالي كه تنها روحاني در جهان اسلام ميان شيعه و سني هستم كه از دانشگاه 300 ساله جرج آگوستين گوتينگن آلمان مدرك پسادكتري گرفته‌ام؛ يكي از رؤساي دانشگاه من را فرستاد امام جماعت بشوم. چون لباس من را ديد. اگر با كراوات آمده بودم خيلي بهتر بود؛ يا من را مي‌فرستاد كنفرانس بدهم يا استاد اساتيد دانشگاه مي‌كرد. بعضي از مديران ما كج‌فهمي، نفهمي، بدفهمي يا غرض‌‌ورزي دارند. اينها علف‌هاي هرز مديريت كشور هستند و بايد وجين شوند. نمي‌گويم همه اينطور هستند اما اينگونه هم هستند. ‌ در يك برنامه تلويزيوني از من پرسيدند نظر شما راجع‌به فرار مغزها چيست؟ گفتم سؤال شما غلط است. بايد بپرسيد نظرم درباره فراري دادن مغزها چيست. ما نخبگان فكري خود را فراري مي‌دهيم، بعد مي‌خواهيم فرهنگ غربي حاكم نشود. كسي مي‌تواند جلوي فرهنگ غربي را بگيرد كه خودش فيلسوف و جامعه‌شناس باشد. يك آدم واعظ كه اطلاعات علمي و تخصصي ندارد نمي‌تواند اين كار را بكند. جلوي فرهنگ غربي در كشورهاي اسلامي به صرف وعظ و خطابه گرفته نمي‌شود. اين كار يك مكانيسم علمي دارد. غربي‌ها در اين بخش براي دانشمندشان ارزش قائلند و پول خرج مي‌كنند. اصلاً دانشمند آنها دغدغه مالي ندارد. دانشمند ما در ايران مستأجر است. اين را چه كسي بايد جواب بدهد. بعد مي‌خواهند فرهنگ غربي هم حاكم نشود. اگر نخبگان علمي را در نيابيم و سرداران فرهنگي و سران و افسران جنگ نرم را تشويق و ترغيب نكنيم تهاجم فرهنگي كنوني غرب به ناتو و غارت فرهنگي هم مي‌رسد. لشكر دشمن الان در تهران هست. رمان‌هاي غربي در خيابان انقلاب پشت سر هم چاپ مي‌شوند. كتاب جنس دوم سيمون دوبوار و ديوار ژان پل سارتر سال‌ها از ارشاد ايران مجوز چاپ گرفته‌اند. اين دو جلد كتاب مروج همجنس‌گرايي در فرهنگ غرب است. هم‌لباسان من در حوزه‌هاي علميه در حوزه رمان و ادبيات چقدر كار كرده‌اند. حوزه‌هاي علميه ما چقدر در حوزه هنر كار كرده‌اند. مديران حوزه‌هاي علميه بايد جواب دهند. من هم روحاني هستم. دلسوز اهل بيت و نظام و انقلاب؛ خانواده جانباز با 83 ماه سابقه جبهه. ضد انقلاب نيستم. اما شيوه‌ها غلط است. مديران در جاي خود قرار ندارند. در ايران خيلي از افراد شغل نامتجانس دارند. دانشمند پشت باجه بانك مي‌نشيند. نيروي بانكي جاي دانشمند را گرفته است. اگر نخبگان علمي و تئوري‌پردازانمان را قدر بدانيم و دولت طبق وظيفه‌اش آنها را تأمين كند بهتر مي‌توانيم شرايط تحميلي به جامعه را مديريت كنيم. بسياري از دانشگاه‌هاي اروپا شخصي مثل من را مي‌شناسند و براي دانشم ارزش قائلند. در داخل كشور خودم، دوستانم از روي حسادت نمي‌گذارند در جاي خود قرار بگيرم. چون اگر كسي از خودشان دانشمندتر و مسلط‌تر به حوزه‌هاي علمي باشد، بي‌سوادي آنها بيشتر مشخص مي‌شود و معلوم مي‌شود آنها در جاي خود نيستند. اين عدم تجانس جايگاه‌ها باعث شده كساني كه در جايگاه مبارزه با تهاجم فرهنگي قرار دارند صلاحيت اين كار را نداشته باشند. البته فقط متخصص نمي‌تواند جلوي فرهنگ غرب را بگيرد. مجموعه‌اي از كارهاي هنري، اجرايي، اقتصادي، سياسي و از همه مهم‌تر مديريت صحيح لازم است. مجلس شوراي اسلامي با وضع قوانين در حوزه سبك زندگي مي‌تواند نقش خيلي خوبي داشته باشد. بپرسيد اصلاً در اين مورد قوانيني وضع شده است؟ از ارشاد بپرسيد چند بنياد بين‌المللي درباره سبك زندگي اسلامي و ايراني دارد. حتي يك مورد هم ندارد. درصورتي كه رهنمود رهبري است. از وزارت ورزش و جوانان سؤال كنيد. اين نواقص به خاطر اين است كه متخصصين در جايگاه خودشان نيستند. از رسوخ افكار سكولار در بخش‌هاي جامعه صحبت كرديد. وقتي از حضور دشمن در تهران مي‌گوييد يعني حتماً از خودي‌ها هم جذب نيرو كرده كه توانسته تا اين اندازه پيشروي كند. اين همكاري با دشمن آگاهانه بوده يا خير و اگر آگاهانه بوده پيروان چه افكاري از سكولاريزه كردن اجزاي اجتماعي كشور منفعت مي‌برند؟ بدون شك ستون پنجم دشمن هميشه همه جا هست. نبايد شك كنيم. دشمن دنبال اين است تا جايي كه مي‌تواند نيروهاي خود را نفوذ دهد. اين سياست قديمي انگليسي است. استكبار جهاني سكولاريسم را در ايران دنبال مي‌كند. چون نقطه مقابل سكولاريسم جريان و مهندسي اسلامي و مهندسي اسلامي و الهي است. سكولاريسم مهندسي شيطاني است و مي‌خواهد مردم را از دين منفك و دين‌گريز كند و سپس منجر به دين‌ستيزي شود. مي‌خواهد جوان ما به جاي نماز به سمت فساد و به جاي توليد به سمت مصرف برود. سكولاريسم در يك فضاي مصرفي رشد مي‌كند و به نفع كساني است كه اسلام، انقلاب اسلامي و اسلام انقلابي برايشان خطر است. آنها با اسلام مخالف نيستند با اسلام انقلابي مخالف هستند و اسلام امريكايي را ترويج مي‌كنند. با عربستان و اسلامي كه آنها رواج مي‌دهند مشكلي ندارند چون سياست‌هاي غرب را در كشورهاي اسلامي اعمال مي‌كنند. ما سبك زندگي اسلامي و ايراني را برتر از سبك زندگي اسلامي در كشورهاي عربي اسلامي مي‌دانيم. چون غنا و عمق فرهنگي در ايران بيشتر است. ما تجربه تاريخي- فرهنگي مفصلي در ايران داريم كه آنها ندارند. در ايران تمام آئين‌ها و اديان و مسلك‌هاي جهان تجربه شده است. ماني، مزدك، بابك خرم‌دين، بهدينان، كيخسرو، فريدون، آئين مهر، ميتراييسم، يهود، مسيحيت، اسلام، اهل سنت، تشيع و زرتشت در ايران تجربه شده است. سمت و سوي سكولاريسم، قدرت پيش‌برنده اسلامي و ديني و مقدس را در كشورهاي اسلامي مي‌گيرد. انقلاب ايران چون اسلامي بود موفق شد. فرهنگ غرب فقط بي‌حجابي را ترويج نمي‌كند؛ بي‌حجابي مقدمه است؛ فردا ازدواج همجنس با همجنس كه در بعضي كشورهاي اروپايي قانوني شده مطرح مي‌شود. سكولاريسم انسان را از سمت و سوي فطرت انساني و اخلاق و معنويت خارج مي‌كند و فرهنگ غربي كه استكبار جهاني آن را تبيين مي‌كند دنبال اين است. ترويج جريان‌هاي روشنفكري در كشورهاي اسلامي و لژهاي فراماسون براي اين بود كه قدم به قدم كشورها را سكولاريزه كنند. برخي فيلم‌هايي كه راجع به روحانيت چه در ايران يا در خارج از كشور مي‌سازند، عوامل آنها چه بدانند و چه ندانند، سمت و سوي سكولار دارند. هر فيلمي كه در آن امور مقدس عرفي‌سازي شود مبناي سكولاريسم دارد. چون يكي از معاني سكولاريسم عرفي‌سازي و پوپوليستي‌سازي و قداست‌زدايي است. هر مسئله مقدسي كه از قداست خارج شد، در دسترس و قابل هجمه مي‌شود. پشت جريان فرهنگي سكولار يك جريان برنامه‌ريز قوي سياسي در غرب استكباري وجود دارد و نه فقط در ايران و كشورهاي اسلامي، بلكه در سطح جهان اين جريان را در تمام عرصه‌ها از سياست و فرهنگ تا اقتصاد و مديريت پيگيري مي‌كند. از مديريت و تفكر و فرهنگ اسلامي هم مي‌ترسند، چون مبتني بر مهندسي الهي و مقدس است. به عنوان آخرين سؤال آقاي دكتر با توجه به اينكه شما در حوزه سبك زندگي صاحب‌نظر هستيد نظريه شما در اين حوزه چيست؟ من معتقدم در سبك زندگي اسلامي و ايراني، سبك زندگي اهل بيتي بهترين الگوست و قائل به سبك زندگي اهل بيتي هستم. يعني سبك زندگي انسان قرآني. بهترين مانيفست و كتاب و قانون سبك زندگي يك انسان قرآن كريم است. هر كتاب و فلسفه ديگري موجب انحراف است. اسلام براي تمام امور جزئي و كلي، فردي و جمعي برنامه‌ريزي كرده است و الگوي آن سيره اهل‌بيت‌(ع) است و منابع آن قرآن كريم و احاديث اهل بيت(ع) است. با توجه به شرايط فعلي جامعه آيا نظريه شما خيلي ايده آل‌گرايانه نيست؟ ما به عنوان يك مسلمان ايده‌آليست هستيم. بايد دنبال آرمان‌هاي مكتبمان باشيم. انديشه مهدويت يك انديشه ايده‌آليستي است. در قرآن هر آيه‌اي با يا ايهاالذين آمنوا آغاز شده، نسخه سبك زندگي ايماني است و تمام احاديثي كه در آنها آمده شيعيان ما چنينند هم سبك زندگي با الگوهاي اهل بيتي است. بايد ببينيم اهل بيت در قول و عمل و تقرير چه كرده‌اند. اهل بيت الگوي عملي ما هستند. ايشان ضد ظلم و فساد و بي‌عدالتي و ضد اسراف و مصرف‌زدگي بودند؛ اما انسان امروزي به راحتي به آنها عادت مي‌كند. عمل به معروفات و ترك منكرات سبك زندگي اسلامي است. احكام خمسه چراغ راهنمايي سبك زندگي اسلامي است. خود قرآن اهل بيت را به عنوان الگو به ما معرفي كرده است. در قرآن حيات طيبه مطرح است. سبك زندگي اسلامي حيات طيبه و سبك زندگي غربي حيات خبيثه است. چون منجر به فساد و ازدواج همجنس با همجنس و آزادي‌هاي بي‌حد و حصر غربي براي انسان مي‌شود و خانواده را متلاشي مي‌كند. در تئوري من سبك زندگي خانواده‌محور است. سبك زندگي اسلامي و ايراني سمت بخشي به انسان‌ها در چارچوب خانواده است و بعد قداست در خانواده مطرح است.

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۷:۴۴





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن