واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: 28 مرداد،آغاز يك خصومت 62 ساله عليه ايران
رابطه با امريكا... اين خط خبري است كه روزهاي پس از حصول توافق هستهاي توسط برخي جريانات خاص در داخل كشور دنبال ميشود
نویسنده : جعفر تكبيري
رابطه با امريكا... اين خط خبري است كه روزهاي پس از حصول توافق هستهاي توسط برخي جريانات خاص در داخل كشور دنبال ميشود. جرياني كه ميكوشد از فرصت پيش آمده در ماجراي گفتوگوهاي هستهاي، ساير موضوعات موجود ميان ايران و امريكا را حل و فصل كند. موضوعاتي كه ذهن تاريخي ايرانيان به دليل خسارتهاي هنگفتي كه از اين مسير به آنان وارد شده، هرگز حاضر به فراموش كردن آن نيست. يكي از اين موضوعات ماجراي كودتاي 28 مرداد سال 1332 است كه طي آن حكومت ملي دكتر مصدق با طراحي و حمايت سازمانهاي جاسوسي امريكا و انگليس سرنگون شد و محمدرضا پهلوي كه تا چند روز قبل تاج و تخت خود را در داخل ايران از دست رفته ميديد بار ديگر به كشور بازگشت و عنان حكومت را بار ديگر در دست خود گرفت، با اين تفاوت كه اين بار براي تشكر از خدمات امريكاييها و انگليسيها در بازگرداندن وي به رأس قدرت، سهم بيشتري از منابع طبيعي و صنايع ايران را در اختيار اين دو كشور قرار داد.
حقايق يك كودتا
اما واكاوي كودتاي 28 مرداد، بيانگر حقايق مختلفي است كه امروز ميتواند سرلوحه حركت بسياري از سياستمداران كشور قرار بگيرد.
يكي از اين موارد، موضوع عدم اعتماد به نظامهاي استعمارگر و فاصله گرفتن از روحانيت است. واقعيت آن است كه دولت مصدق و شخص وي به دليل آنكه توانست صنعت نفت را در داخل كشور ملي كند، به يك چهره محبوب تبديل شده بود. چهرهاي كه در ادامه برنامه اصلي خود را به اجرا درآوردن قانون ملي شدن صنعت نفت و برگزاري انتخابات آزاد قرار داده بود. فارغ از اينكه انگليسيها كه طعم تلخ شكست را چشيدهاند، در حال دسيسهچيني براي سرنگوني وي هستند.
اين در حالي بود كه در طرف ديگر امريكاييها كه كمكهاي ظاهري را به مصدق براي ملي كردن صنعت نفت كرده بودند و توانسته بودند دست رقيب ديرينه خود را از صنعت نفت ايران كوتاه كنند، حالا به دنبال آن هستند كه از طريق خود عامل ملي شدن صنعت نفت، به صنايع نفتي ايران دست پيدا كنند. موضوعي كه مصدق تا روز كودتاي 28 مرداد، حاضر به پذيرش آن نشد.
از سوي ديگر مصدق كه با قيام مردم در 30 تير 1331 به رهبري آيتالله كاشاني، توانسته بود بار ديگر به قدرت بازگردد، به يكباره با بازپسگيري قدرت، همه چيز را به ورطه فراموشي سپرد و با فاصله گرفتن از آيتالله كاشاني و بدون در نظرگيري دسيسه دولتهاي غربي، مشغول اجراي برنامههاي خود در داخل كشور بود. وي در آن دوره نتوانست يا نخواست از نقطه قوت روحانيت كه همواره جايگاهي ويژه در نزد مردم داشت، در جهت تحكيم اقتدار دولت براي فائق آمدن بر توطئهها استفاده كند. او در دوره يكساله كابينه دوم خود تلاش فراواني كرد تا به بهانه ضرورت آزادي عمل در اعمال اصلاحات در كشور، اختيارات خود را در برابر مجلس شوراي ملي كه مركز قانونگذاري و قدرت كشور بود افزايش دهد، از نفوذ روحانيت بر دولت بكاهد و حتيالمقدور از آيتالله كاشاني فاصله بگيرد. وي در اين راه به هشدارهاي گاه و بيگاه آيتالله كاشاني نيز كه او را از ايجاد شكاف و اختلاف در جامعه برحذر ميداشت بياعتنايي كرد. اين روند تا آنجا پيش رفت كه دكتر مصدق به نامه آيتالله كاشاني يك روز قبل از وقوع كودتا نيز توجهي نكرد. نامهاي كه صريحترين هشدار را به وي ميداد حتي موضوع وقوع كودتا را به مصدق هشدار ميداد.
آيتالله كاشاني در بخشي از نامه خود نوشته بود: «اگر نقشه شما نيست، كه مانند سيام تير عقبنشيني كنيد و به ظاهر قهرمان بمانيد و اگر حدس و نظر من صحيح نيست كه همان طور كه در آخرين ملاقاتم در دزاشيب به شما گفتم و به هندرسون هم گوشزد كردم كه امريكا ما را در گرفتن نفت از انگليسيها كمك كرد و حالا به صورت ملي و دنياپسندي ميخواهد به دست جنابعالي اين ثروت ما را به چنگ آورد و اگر واقعاً با ديپلماسي نميخواهيد كنار برويد، اين نامه من سندي در تاريخ ملت ايران خواهد بود كه من، شما را با وجود همه بديهاي خصوصيتان نسبت به خودم، از وقوع حتمي يك كودتا به وسيله زاهدي، كه مطابق با نقشه خود شماست، آگاه كردم كه فردا جاي هيچگونه عذر موجهي نباشد. اگر به راستي در اين فكر اشتباه ميكنم، با اظهار تمايل شما، سيدمصطفي و ناصرخان قشقايي را براي مذاكره خدمت شما ميفرستم. خدا به همه رحم بفرمايد.»
اعترافات امريكايي
در اين ميان نقش ايالات متحده امريكا در سرنگوني دولت مصدق و بازگرداندن يك حكومت ديكتاتور به ايران، به حدي برجسته و چشمگير بود كه آنان مجبور شدند 60 سال پس از كودتا به نقش خود در اين خصوص اعتراف كنند. درست در ۲۸مرداد سال ۱۳۹۲ بود كه سازمان اطلاعات مركزي ايالات متحده با خارج كردن اسنادي از طبقهبندي محرمانه به نقش خود در اين كودتا اعتراف كرد. در اسنادي كه از طبقهبندي محرمانه خارج شدهاند ارجاعاتي به رمز آژاكس (رمز عمليات امريكاييها در كودتاي ۲۸ مرداد) وجود دارد. اين در حالي است كه در سال ۲۰۰۰، مادلين آلبرايت وزير امور خارجه وقت ايالات متحده به تأييد نقشآفريني امريكا در كودتاي ۲۸ مرداد پرداخت. در سال ۲۰۰۹ نيز، باراك اوباما نقش امريكا در كودتاي ۲۸ مرداد را تأييد كرد اما به رغم تمامي اين اعترافات، هيچگاه آنان حاضر به عذرخواهي رسمي از ايرانيان نشدند.
درسهايي از يك واقعه
حال در آستانه سالروز كودتاي 28 مرداد، بد نيست، جريانهايي كه به دنبال احياي روابط ميان ايران و امريكا هستند، بار ديگر نگاهي به تاريخ سياسي ايران بيندازند و نقش امريكا در فشار به حكومتهاي مختلف كشورمان در اعصار مختلف را بررسي و بازخواني كنند. حركتي كه بيشك آنان را به ماهيتي جز ماهيت استعماري ايالات متحده نميرساند.
مجموعه جنايات يك حكومت
كودتاي 28 مرداد تنها يك نمونه كوچك از مجموعه جناياتي است كه ايالات متحده به صورت مستقيم عليه مردم كشورمان مرتكب شده است. اين كشور مجموعه جناياتي ديگر نيز در پرونده خود دارد. تجهيز و كمك به عراق در جريان جنگ هشت ساله اين كشور با جمهوري اسلامي، كمك مالي و اطلاعاتي به گروهكهاي تروريستي از جمله منافقين و جندالشيطان كه منجر به كشته شدن صدها هزار شهروند ايراني شده و همچنين طراحي و برنامهريزي براي ترور دانشمندان هستهاي كشورمان را نيز بايد به پرونده جنايات اين كشور در قبال جمهوري اسلامي اضافه كرد. علاوه بر اين شايد مهمترين تقابلي كه چند سالي است از سوي ايالات متحده در خصوص جمهوري اسلامي به كار گرفته شده، موضوع تحريمهاي غيرانساني و يكسويه اين حكومت عليه كشورمان است؛ تحريمهايي كه امريكا مدعي است بر اساس آن به دنبال زمينگير كردن حكومت ايران است اما در حقيقت استفاده از يك نوع ترور خاموش براي هدف قرار دادن مردم ايران است. واقعيت آن بود كه ايالات متحده به رغم ژستهاي بشردوستانه خود، نوك پيكان تحريمها را به سوي حوزه نيازهاي اساسي مردم ايران نظير دارو، قطعات هواپيماهاي مسافربري و مواد غذايي هدف گرفت تا ثابت كند كه امريكا در روزگار نو نيز هنوز دست از خصلت جنايتكارانه خود برنداشته است.
امريكا نيازمند يك تغيير
حال در اوج مخاصمههاي امريكا با جمهوري اسلامي و در حالي كه پرونده گزينه نظامي آنان عليه كشورمان حتي پس از پايان مذاكرات هنوز روي ميز است، جمهوري اسلامي به دنبال اعتمادسازي جهاني بر سر پرونده فعاليتهاي صلحآميز خود است؛ موضوعي كه باعث شده برخي به بهانه آن به دنبال عاديسازي روابط با ايالاتمتحده امريكا باشند.
اين در حالي است كه به نظر ميرسد آنان فراموش كردهاند كه تخاصم ايران و امريكا قدمتي به بلنداي عمر نظام جمهوري اسلامي دارد و قرار نيست با چند روز مذاكره، اين روابط عادي شود.
تمام اينها نيز در حالي است كه هنوز تغييري در سياستهاي يكسويه امريكا در قبال كشورمان ديده نميشود و قطعاً اگر مردم ايران روزي بخواهند به سيگنالهاي مذاكره با ايالات متحده پاسخ بدهند، بيشك به دنبال يافتن نشانهاي از تغيير در مواضع ايالات متحده در قبال ايران خواهند بود؛ تغييري كه ركن اصلي آن عذرخواهي رسمي از ملت ما، به خاطر 36 سال جنايت و دشمني در قبال كشورمان است.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۷:۲۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]