واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
مرگ «ملا عمر» و کور سوی امید مردم افغانستان
مرگ «ملاعمر» گره کور امنیت در افغانستان را کورتر کرده و ضربه اصلی را مردم ستمدیده کشور خواهند خورد چرا که با این خبر چشمانداز مذاکرات صلح با طالبان که کورسوی امیدی را در دل مردم ایجاد کرده بود، در کوتاه مدت دچار تیرگی میکند.
به گزارش خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس، «مجتبی نوروزی» کارشناس مسائل افغانستان در یادداشتی به بررسی پیامدهای مرگ ملاعمر، آینده گروههای افراط گرا در افغانستان و مشکلات مهم امنیتی ناشی از آن پرداخت. در این یادداشت آمده است: خبری که طی چند روز گذشته در بین انبوه فراوان اخبار مربوط به افغانستان خودنمایی کرد و مجدداً مسائل این کشور را در صدر اخبار رسانههای جهان قرار داد؛ تایید خبر مرگ «ملامحمدعمر» رهبر پیشین طالبان بود. خبری که در لحظات نخست بیشتر به شایعهای شبیه بود که پیش از این هم بارها و در مناسبتهای مختلف مطرح شده بود. اما تایید این خبر از سوی برخی مقامات دولتی در افغانستان و پاکستان و فشار نیروهای این گروه بر شورای رهبری مبنی بر موضعگیری جدی در برابر این خبر در نهایت گروه طالبان را وادار به تایید رسمی خبر کرد. به واسطه نقش کلیدی گروه طالبان و ملا عمر در بسیاری از تحولات افغانستان میتوان مطالب متعددی در این باره نگاشت و از زوایای مختلف به آن نگریست. اما این نوشتار در صدد است در حد امکان به آینده گروههای افراط گرا در افغانستان و به تبع آن مشکلات مهم امنیتی ناشی از آن بپردازد. مهمترین موضوعی که پس از مرگ ملاعمر مورد توجه قرار میگیرد، آینده گروهی است که سالها تحت رهبری و زعامت وی قرار داشته است. ملااختر منصور و 3 چالش پیش رو ملاعمر هرچند کمتر دیده میشد اما نقشی اساسی در انسجام گروههایی داشت که به نام طالبان گردهم آمده بودند. حال سوال اساسی که مطرح میشود این است که آیا ملااختر منصور که از سوی شورای رهبری به عنوان رهبر جدید انتخاب شده است میتواند این نقش را ایفا نماید یا خیر؟ مسیری که به نظر برای وی بسیار دشوار مینماید. چرا که وی مورد پذیرش برخی از نزدیکان ملاعمر قرار نگرفته است. مانع دوم در مسیر این پذیرش، اتهاماتی است که این روزها متوجه وی میباشد. اتهاماتی نظیر توطئه برای قتل ملاعمر و پنهان کردن خبر مرگ وی و مدیریت این گروه از جانب وی و با نام ملا عمر. به هر حال در مدت زمانی که از مرگ ملا عمر گذشته است اعلامیههایی به نام وی در سایت رسمی این گروه درج شده، که اثبات کذب بودنشان کار را برای مدعی جدید امیرالمومنینی سخت خواهد کرد. اطلاعیههایی که اتفاقا چرخشهایی در مواضع این گروه در آنها مشهود است که مهمترین آن به موضع این گروه در برابر مذاکرات صلح با دولت و به رسمیت شناختن تلویحی دولت مرکزی افغانستان برمیگردد. سومین چالشی که ملا اختر منصور باید بر آن فائق آید تا بتواند مجدداً طالبان را به نقطه پیشین برساند، چالش مذاکرات صلح با دولت است. باید توجه داشت که آن چه هویت طالبان را شکل داده و طرفداران خاص خود را به این گروه جلب کرده، مبارزه و سرسختی در مسیر دست یافتن به اهداف ادعا شده است. حال اگر بنا باشد این گروه مانند بسیاری از احزاب و گروههای دیگر حتی در یک چشمانداز میانمدت به فرآیند سیاسی شدن وارد شود، آن گاه دست کم برای برخی پیروان خود دیگر جذابیت لازم را نخواهد داشت و میتواند موجب پیوستن آنها به گروه های دیگر شود. موضوعی که با تایید خبر مرگ ملاعمر احتمالش افزایش خواهد یافت چرا که رهبر جدید هنوز نتوانسته پیروان را به خود جذب نماید و قدرت اقناع خود را بر آنها تثبیت نماید. موضوع دیگری که انتشار و تایید این خبر را در این زمان خاص مورد توجه قرار می دهد، موضوع حضور داعش در افغانستان و مواجه شدن با رقیبی سرسخت و ریشهدار در منطقه یعنی طالبان است. داعش رقیبی سرسخت برای طالبان طالبانی که تجربه موفقی از همراهی با گروههای افراطی جهانگرای عربپایه نداشته است. بسیاری از رهبران طالبان سقوط امارت اسلامی افغانستان را به این همراهی نسبت میدهند و نگاه خوش بینانهای به گروههایی که داعیه یکپارچگی جهان اسلام دارند اما در اصل بر پایه مدیریت اعراب بنا شدهاند، ندارند. لذا از ابتدای اعلام رسانهای حضور داعش در افغانستان طالبان به صورت رسمی علیه آنها موضع گرفته و مانعی سخت در مسیر استقرار این گروه به ویژه در مناطق تحت نفوذ این گروه بوده است. حال، اعلام مرگ رهبر طالبان آن هم از جانب یکی از گروههای کوچک جدا شده از طالبان و پیوسته به داعش یعنی گروه «محاذ فدایی» میتواند معادلات را تا حدی به نفع داعش بر هم بزند. البته این موضوع خود میتواند عاملی برای ایجاد هم بستگی بین مدعیان قدرت در درون طالبان نیز باشد. در این بین نقش گروههای فرعی که تا به امروز متحد طالبان بوده و دست کم اشتراک منافع و اهداف آنها را در یک جبهه قرار داده بود، اهمیت ویژه دارد. باید توجه داشت در افغانستان گروههای مسلح بسیاری وجود دارند که به دلایل متعدد به ناامنی دامن زده و علیه دولت مرکزی مبارزه میکنند. این گروهها اگر چه رسماً طالب نیستند اما فعالیتهایشان در همسویی با مواضع طالبان تا کنون عامل مهمی در قدرت این جریان داشته است. اینها عموماً دایره نفوذ محلی داشته و تلاش میکنند قدرت خود را در منطقه خود تثبیت نمایند. پول یا حمایتی که منجر به کسب درآمد شود عامل مهمی در جذب چنین گروههایی به یک گروه بزرگتر خواهد بود. لذا به نظر میرسد احتمال جذب این گروه ها از سوی داعش رو به فزونی است. بنابراین ملا اخترمنصور علاوه بر وظیفه ساماندهی شرایط داخلی طالبان باید نگاهی هم به وفاداری این گروهها داشته باشد که کار را به شدت برای وی سخت خواهد کرد. پاکستان از انتشار خبر مرگ ملاعمر سود میبرد اما نمیتوان در مورد طالبان چیزی نوشت و به پاکستان و به طور خاص اطلاعات ارتش این کشور نپرداخت. «آی اس آی» که متولی پرونده افغانستان و طالبان در این کشور است همواره بازیهای چندگانهای را در قبال این موضوع داشته است که پرداختن به آن از حوصله این نوشتار خارج است. اما میتوان گفت انتشار و تایید این خبر در این بازه زمانی برای پاکستان بیش از هر بازیگر دیگری مفید بوده است. تاخیر در جریان مذاکرات صلح که شواهدی دال بر عدم رضایت پاکستان از روند آن وجود دارد، نخستین منفعت آن است. تلاش برای اثبات صداقت خود در موضوع پیماننامه امنیتی و مبارزه با گروههای افراط گرا نیز می تواند سود دیگری باشد که پاکستان از تایید این خبر خواهد برد. البته ادامه ناامنی در افغانستان هم موضوع دیگری است که پرداختن به آن و منافعی که برای پاکستان میتواند داشته باشد نیازمند فرصتی موسع تر است. تایید خبر مرگ ملاعمر و کورسوی امید مردم افغانستان اما آن چه در پایان باید به آن پرداخت این است که تایید این خبر گره کور امنیت را در افغانستان کورتر خواهد کرد و ضربه اصلی را مردم مظلوم و ستمدیده این کشور خواهند خورد. چرا که با تایید این خبر چشم انداز مذاکرات صلح با طالبان که کورسوی امیدی را در دل مردم ایجاد کرده بود، دست کم در کوتاه مدت دچار تیرگی و غبارآلودگی خواهد شد. همچنین این خبر و حواشی آن ضربهای جدی بر تفاهمنامه امنیتی دولتهای افغانستان و پاکستان خواهد بود. تفاهم نامهای که شاه بیت فعالیتهای امنیتی دولت جدید افغانستان بوده است و این ضربه شاید موجب شود که مردم افغانستان از این مسیر هم ناامید شوند. ضلع سوم این گره کور و ناامیدی را می توان در اثبات مجدد ناتوانی نیروهای غربی در تامین امنیت و دست یابی به اخبار مربوط به دشمنان شماره یک خود میباشد. موضوعی که طی سالهای حضور نیروهای غربی در افغانستان بارها به اثبات رسیده است و دیگر مردم امیدی به ایشان برای تامین امنیت خود ندارند. چرا که این نیروها به رغم ظاهر پرطمطراق خود حتی نتوانستهاند پس از قریب دو سال متوجه مرگ دشمن شماره یک خود شوند. دلخوشی به عوامل بیرونی و گرههای کوری که از کلاف سردگم امنیت باز نخواهد کرد در پایان می توان امید داشت این جریانات و اتفاقات، مردم و نخبگان افغانستان را به این باور برساند که امنیت امری درون زاست که با همدلی و همراهی مردم و دولتمردان کشور محقق خواهد شد و دل خوش داشتن به عوامل بیرونی برای تامین امنیت نه تنها گرهای از کلاف سردرگم امنیت باز نخواهد کرد بلکه در بزنگاهها گرههای کور دیگری نیز بر آن خواهد افزود. انتهای پیام/
94/05/24 - 09:58
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]