واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
ضرورت عبور از شوک رسانهای گذار از فاز محرمانه مذاکرات
بهتر است رسانهها دستکم با پایان دادن به آشفتگی تحلیلی در شرایط کنونی، فضا را برای درک تدریجی افکارعمومی از نتیجه گفتوگوها باز گذاشته و با کاهش شدت توپخانههای رسانهای، بهطور گام به گام، دیدگاه خود در ارتباط با برجام را به مخاطب منتقل کنند تا بحثهای کارشناسی عملا به شکاف اجتماعی بر سر پرونده هستهای منتهی نشود.
پیوست رسانهای، یکی از ضرورتهای امروز برای پیگیری هر طرح سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و یا فرهنگی است. در دنیایی که هر روز بیشتر رسانهای میشود، غفلت از پیامدهای رسانهای یک موضوع کلان، میتواند به قیمت شکست در اهداف موردنظر تمام شده و تأثیراتی جبرانناپذیر در برداشته باشد. یکی از موضوعاتی که به دلیل قدمت و اهمیت، همواره مورد توجه رسانهها بوده و بسیاری از صاحبنظران بر ضرورت برخورداری آن از پیوست رسانهای تاکید داشتهاند، بحث بر سر پرونده هستهای کشورمان است. همان پروندهای که یک ماه قبل، پس از 12 سال از فاز مذاکره به فاز اجرای توافق وارد شد و بهنظر میرسد، هنوز به مدت یک دهه، کانون حرف و حدیثها درباره پرونده هستهای کشورمان است. پوشش وسیع رسانهای در غفلت استراتژی اهمیت پرونده هستهای کشورمان به اندازهای است که بسیاری از رسانهها با همراه کردن تیمهای خبری خود با دیپلماتها، در سالهای اخیر تلاش کردند تا از نزدیک، مخاطبان خود را در جریان جزئیات مذاکرات در این رابطه قرار دهند. این حساسیتها بهویژه در دو سال اخیر و با افزایش احتمال دستیابی دو طرف به توافق نهایی افزایش یافت و به این ترتیب پوشش وسیع اخبار هستهای در دستورکار رسانههای داخلی و بینالمللی قرار گرفت. با این وجود سوال اینجاست که پوشش خبرهای هستهای تا چه حد دارای یک استراتژی واحد برای تامین منافع ملی کشورمان بود و رسانههای ایرانی تا چه اندازه توانستند برای پیشبرد منافع هستهای کشور، هماهنگ و یکصدا عمل کنند؟ با نظر به برخی کاستیهای رسانهای در این حوزه، میتوان گفت که هرچند رسانههای داخلی کشورمان در پوشش خبرهای هستهای موفق عمل کرده و تقریبا همه جزئیات، مراحل و ریزهکاریهای دیپلماتیک مذاکرات را پوشش دادند – اقدامی که از زاویه افزایش تجربه و دانش سیاسی مخاطبان و حتی رسانهها قابل تقدیر بود – اما از نظر پیروی از یک استراتژی واحد، قابل دفاع نبود. دلیل فقدان استراتژی، عدم هماهنگی لازم میان وزارت خارجه و رسانهها بود که ریشه آن را باید در بیاعتمادی کلان نسبت به منتقدانی دانست که شاید دیپلماتها نگران درز اطلاعات به آن ها بودند. اختلاف بر سر برجام و آتشی که رسانهها بر آن میدمند اما حالا که مذاکرات هستهای به پایان رسیده و رسانههای داخلی چه با استراتژی و چه بدون آن، به هر حال از مرحله پوشش خبرهای هستهای به فاز تحلیل و نقد و واکاوی نتیجه آن پا گذاشتهاند، سوال اینجاست که آیا در این مرحله نیز راهبردی برای مقابله با شکاف در افکارعمومی بر سر تحلیل برجام طراحی شده یا رسانهها، هر یک با نظر خود به این مرحله وارد شدهاند؟ نگاهی به اظهارنظرها، تیترها، سرمقالهها و موضعگیریهای متعدد و متناقض رسانهای نشان میدهد که در این مرحله نیز هیچ استراتژی روشنی برای همگرایی رسانهای وجود نداشته و رسانهها هر یک با اهداف و منافعی، یک یا چند بند از توافق هستهای را برجسته کرده و تلاش میکنند تا با تکیه بر آن، برخی دیگر از نگاههای سیاسی خود را به پیش ببرند. نگاههایی که بعضا، بیش از منافع ملی، منافع انتخاباتی را مدنظر قرار داده است. در شرایطی که مذاکرات از مرحله محرمانه بیرون آمده و میطلبد تا در فضایی کارشناسی بررسی شود، نبود پیوست برای آن، باعث شده تا سکوت گریزناپذیر رسانهها در عصر گفتوگوهای محرمانه تبدیل به یک هرج و مرج رسانهای در نقد و بررسی برجام در فضای پساتوافق شود. آشفتگی زیانباری که نتیجه آن میتواند گسست در میان افکارعمومی بر سر تعریف برجام و در نتیجه ورود این سند ملی به سطح اختلافات حزبی و جناحی باشد. ضرورت تدوین راهبرد رسانهای برای شرایط پساتوافق در نتیجه، برای برونرفت از چنین شرایطی بهنظر میرسد که رسانهها در یک مذاکره صنفی با کمک اتاق فکر وزارت خارجه باید بهسرعت نسبت به دستیابی به یک راهبرد قابل اجماع اقدام کنند. رها گذاشتن باب نقد برجام و پرسش و پاسخهای تکراری و ناتمام درباره بندهای آن عملا افکارعمومی را با ابهاماتی مواجه کرده که میتواند آن ها را نسبت به دستاوردهای دیپلماتیک کشورمان بیاعتماد کند. بهنظر میرسد در شرایط موجود بسیاری از مطالب هستهای رسانهها بیش از آنکه ابهامزدا باشد، ابهامآفرین است و همین فقدان انسجام در بررسی برجام راه را برای سوءتعبیرها و برخی ماهیگیریهای سیاسی باز گذاشته است. بیتردید مقصود از دستیابی به راهبردی در پوشش خبرهای هستهای پس از توافق وین، به معنی بستن دهان مخالفان و پایان نقد نیست، بلکه انتظار این است که نقدها در چارچوبی مشخص و با در نظر گرفتن سطح مناسبی از اطلاعات نسبت به اصل موضوع مطرح شود، چراکه در نبود این فهم کلی، حتی پخش چند ساعته جلسات نقد برجام از رسانه ملی هم نمیتواند پاسخی به نیاز مخاطب برای فهم سند وین محسوب شود. نقد گامبه گام، راهبردی در برابر آشفتگی ذهنی در قبال برجام تجربه دیپلماسی عمومی در سایر کشورها نشان میدهد که در موضوعات ملی، اولا باید در ابتدا یک راهبرد رسانهای برای پیگیری موضوعی دیپلماتیک طراحی شده و شدت پرداختن رسانهها به یک موضوع پیشبینی شود و پس از دست یافتن به نتیجهای در موضوع یاد شده، ابتدا رسانهها بهطور هماهنگ به تایید اصل موضوع (که مورد نظر نظام سیاسی است) بپردازند و سپس بهگونهای «گام به گام»، نقدها با هدف اصلاح و تجربه گرفتن در آینده مطرح شود. بنابراین حالا که در حوزه پرونده هستهای کشورمان، یک استراتژی رسانهای در خصوص مذاکرات و فرجام آن پیشبینی نشده، بهتر است رسانهها دستکم با پایان دادن به آشفتگی تحلیلی در شرایط کنونی، فضا را برای درک تدریجی افکارعمومی از نتیجه گفتوگوها باز گذاشته و با کاهش شدت توپخانههای رسانهای، بهطور گام به گام، دیدگاه خود در ارتباط با برجام را به مخاطب منتقل کنند تا بحثهای کارشناسی عملا به شکاف اجتماعی بر سر پرونده هستهای منتهی نشود. مصطفی انتظاری هروی
منبع: رصد، پایگاه تحلیلی دفتر پژوهش
انتهای متن/
94/05/24 - 02:04
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]