محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828668271
خاطره بازیگر جانباز از شهیدی که روز شهادتش را خبر داده بود
واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
روایتی از رضا ایرانمنش؛
خاطره بازیگر جانباز از شهیدی که روز شهادتش را خبر داده بود
این بازیگر روایت میکند: «در تابوت را باز کردم. یک کیسه خاکستر بود و یک استخوان ساعد دست درون آن. کیسه را برگرداندم و دیدم نوشتهاند: «شهید پرویز (مصطفی) امیری!» انگار دنیا بر سرم خراب شد».
به گزارش جام نیوز، «شب خاطره» عنوان برنامه و سنتی چندساله در حوزه هنری است که در آن، رزمندگان و شاهدان جنگ به دور هم جمع شده و به بیان خاطرات خود میپردازند. انتشارات سوره مهر اقدام به انتشار این سلسله جلسات در دو جلد کرده که در آن نام هنرمندان، شاعران و نویسندگان را هم میتوان در کنار نام فرماندهان جنگ و سربازان آن دوران دید. نگاه به جنگ از دید و روایت یک نویسنده و یا کارگردان شاید برای آنان که جنگ را درک نکرده و تنها خاطرات شبهای موشکباران را از دیگران شیندهاند، جذابیت دیگری داشته باشد.
خاطره ذیل، روایتی است از رضا ایرانمنش، بازیگر، درباره یکی از حوادث جنگ که از جلد نخست این اثر انتخاب و منتشر شده است:
جبهه پر از خاطره بود. خاطرات زیادی دارم. خاطرم است در یک عملیات، تکتیرانداز بودم، زمانی که هنوز جنگ به شهرها کشیده نشده بود. دوست بزرگواری به نام «مصطفی امیری» داشتم، با اسم مستعار «پرویز». بسیار صالح و درستکار بود. هر وقت این بزرگوار را میدیدم به شوخی میگفتم: «بوی شهادت میدهی برادر!»
در یک عملیات، تانکهای دشمن هجوم سنگینی آورده بودند و آتش سنگینی روی بچهها بود. امیری در آن عملیات، معاون تیپ زرهی بود. آن زمان، ایران از ادوات سنگین مثل تانک و نفربر خیلی کم داشت، بیشتر مهماتی که داشتیم غنیمتی بود. آن روزها یک تیپ درست شد و پرویز معاون آن تیپ شد.پرویز از کنارم رد شد، صدایش کردم. گفتم: «پرویز کجا میروی؟» گفت: «تانکها دارند میآیند.» به همراه او که یک سر و گردن از خودش بلندتر بود، گفتم: «هوای پرویز را داشته باش.»
از روی خاکریز رد شدند و ما تا جایی که میتوانستیم آنان را استتار و منطقه را شلوغ کردیم تا نزدیک تانکها برسند. وقتی رسیدند نزدیک تانکها، شروع به شلیک کردند. از آن طرف هم یک تیربار تانک بود که دائم به طرف بچهها شلیک میکرد. ناچار تغییر موضع دادیم. از بیسیم اعلام کردند که پرویز امیری شهید شد! برای من که مدتی با او بودم این خبر خیلی سنگین بود. حسابی گیج شده بودم. چون دوران مدرسه و رشد و بلوغمان با هم بود.
در همان حین خود من سه تا گلوله خوردم. مرا به پشت خط آوردند.
بعد از مدتی مداوا در تهران، به شهرستان خودمان (جیرفت) برگشتم. از یکی از دوستان سؤال کردم: «جنازه پرویز را آوردند؟» گفت: «پرویز شهید نشده!» گفتم: «من همانجا از پشت بیسیم شنیدم پرویز امیری شهید شده!» گفت: «نه، زخمی شده بود و مدتی بین مجروحان گم بود. او را بردند مشهد، آنجا هم ناشناس بود.»
در جبهه، بعضی از بچهها با هم عهد میکردند که گمنام باشند. گاهی شهدای گمنامی را میآوردند که خودشان پلاکهایشان را کنده بودند تا به ما بگویند، فقط به خاطر خدا و به فرمان امامشان به جبهه رفتهاند و برای دین و قرآن و ناموسشان رفتهاند و نه چیز دیگر. آنجا در عمل میتوانستیم ببینیم «مردان بیادعا» چه کسانی هستند و پرویز هم پلاک و شماره نداشت تا شناسایی شود.
متوجه شدم که پرویز بستری است. خوب، من هم زخمی بودم. زنگ زدم خانهشان. پدرش گوشی را برداشت، گفتم: «پرویز هست؟» گفت: «نه، هر وقت آمد، میگویم زنگ بزند.»
عصر همان روز زنگ خانه به صدا درآمد. رفتم در را باز کردم، دیدم پرویز است. خوشحال شدم، حال و احوالش را پرسیدم و گفتم: «کجایی؟ بیا تو.» گفت: «رضا! اول بیا برویم سر کوچه، عکس یادگاری بگیریم.» گفتم: «فردا هم وقت هست.» گفت: «نه بیا برویم.» رفتیم عکاسی. عکاس هم از بچههای جبهه و جنگ بود و پاسدار رسمی سپاه جیرفت که عکاسی باز کرده بود.
پرویز گفت: «آقا مجید میخواهم دو تا عکس توپ از ما بگیری. میخواهم رضا هم یک عکس از من بردارد. این عکس بعدها به کارش میآید.» ما این حرفها را به شوخی گرفتیم. یک عکس پرویز از من گرفت و یک عکس من از او انداختم. یک عکس یادگاری هم با عکاس محله انداختیم.
پس از آن آمدیم خانه. الآن هر وقت میروم خانه مادریام، آن نقطه، آنجایی را که تا صبح با پرویز صحبت کردیم، به یاد میآورم. با پرویز رفتیم مهمانخانه شام خوردیم. پس از شام گفت: «رضا، بگو کسی دور و برمان نیاید، میخواهم کمی با هم صحبت کنیم.» چراغها را خاموش کردیم. او از ناحیه چپ زخمی شده بود و میخواست به پهلو بخوابد. درد میکشید. من بر عکس او بودم. بنابراین، یک جوری رو به روی هم دراز کشیدیم که زخم او بالا بود و زخم من هم بالا. شروع به صحبت کردیم. فکر میکنم جالب باشد. پرویز گفت: «رضا من فردا نه، پس فردا میخواهم به منطقه بروم.» گفتم: «تو که هنوز جراحتت خوب نشده!» گفت: «نه باید بروم.» گفتم: «چه لزومی دارد، آیا عملیاتی در پیش است؟» گفت: «نه، نمیدانم، میخواهم بروم، نمیتوانم در شهر بمانم و این فضا و این هوا را استنشاق کنم.»
آن شب، او ماجرای خود را برایم تعریف کرد و اینکه چرا گفتند شهید شده است. ماجرا از این قرار بود که پرویز از کتف زخمی میشود و بعد خون زیادی از او میرود. کمک آر پی جیاش، او را روی دوش میاندازد و میآورد. یکی از بچهها نگاه میکند و میبیند مجروح نفس نمیکشد و ظاهراً شهید شده است. آمبولانس میآید و پرویز آخرین نفری بوده که او را داخل آمبولانس میبرند. در را میبندند و راه میافتند. کمک آر پی جیاش تعریف میکند که: «ما خط را تحویل دادیم. میخواستیم برویم استراحتی بکنیم و برگردیم خط، که دیدم همان آمبولانس مورد اصابت موشکهای عراق قرار گرفته و سوخته است! در سمت راننده و درهای عقب باز بود و تعدادی جنازه هم سوخته بودند. گفتم حتماً پرویز هم شهید شده است و بلافاصله آمدم اعلام کردم.»
پرویز میگفت: «وقتی که زخمی شدم، حواسم به این بود که تانکها جلو نیایند. بعد از هوش رفتم و چیزی نفهمیدم. مرا آوردند و انداختند توی آمبولانس کنار شهدا. یادم هست سرم کنار جنازه یک شهید افتاده بود. در را بستند و آمبولانس به راه افتاد. اینها یادم هست، ولی هیچ حرفی نمیتوانستم به زبان بیاورم. در جایی دیدم آتش دارد زیاد میشود و جای دیگر متوجه شدم که خودرو دارد میافتد توی چاله. در یک نقطه هم دیدم مثل اینکه راننده پیاده شد، در را باز کرد و فقط توانست مرا بیرون بکشد.»
پرویز نجات پیدا میکند و به بیمارستان میرود. پرویز گفت: «رضا! به ولای علی (ع)، به حسین بن علی(ع) قسم، لحظههایی که در خودرو بودم، چهره تمام بچههایی که شهید شده بودند و شهید خواهند شد را میدیدم. رضا باور کن، چهره خودم را هم دیدم. حرم آقا را هم دیدم. چون آرزوی همه ما این است که به کربلا برویم و حالا که موقع شهادتمان رسیده، آقا، خودش عنایتی کرده است.» گفتم: «حالا وقت شوخی نیست.» گفت: «رضا، من فردا میروم منطقه و یادت باشد چه میگویم.»
پرویز رفت و پس از چند روز، نیمه شبی در خانه را زدند. بچههای تبلیغات سپاه بودند که گفتند: «چند تا شهید آوردهاند. میخواهیم فیلم بگیریم. دوربین را بردار، برویم.» گفتم: «شناسایی شدهاند؟» گفتند: «حالا بیا برویم.»
یادم افتاد که پرویز روز تعیین کرده بود. گفته بود پانزده روز دیگر این اتفاق خواهد افتاد. گیج بودم. نگفتند شهدا چه کسانی هستند. دیدم اصرار هم فایده ندارد. لباس پوشیدم و رفتم. در خودرو پیش خودم حساب کردم از روزی که پرویز رفت و آن شبی که با هم صحبت کردیم چند روز گذشته است. دقیقاً پانزده روز شد! دلم بیشتر لرزید. رفتیم معراج شهدا. تابوتها را آورده بودند.
بچهها میدانستند که من علاقه خاصی به پرویز دارم. دیدم برچسب روی یکی از تابوتها را برداشتهاند. دست به کار شدم. از اولین تابوت فیلم گرفتم، بعد دومی و سومی. به چهارمی که رسیدم و دیدم اسم ندارد، گفتم: «گمنام است؟» گفتند: «حالا تو فیلم بگیر.» در تابوت را باز کردم. یک کیسه خاکستر بود و یک استخوان ساعد دست درون آن. کیسه را برگرداندم و دیدم نوشتهاند: «شهید پرویز (مصطفی) امیری!» انگار دنیا بر سرم خراب شد. ما آن شب با هم عهد کردیم که با هم برویم. ما به هم قول دادیم تا آخرش بایستیم. من مرد رفتن نبودم.
وقتی سر مزار پرویز رفتم، همان عکسی که من از او گرفته بودم در قاب گذاشته بودند.
تسنیم
۱۶/۰۵/۱۳۹۴ - ۱۳:۰۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 184]
صفحات پیشنهادی
رویدادهایی که امروز خبری می شوند
رویدادهایی که امروز خبری می شوند تهران - ایرنا - دفتر گروه های خبری رویدادهای مختلفی را ثبت کرده است که مهم ترین آنها با حضور خبرنگاران و عکاسان طی امروز سه شنبه 6 مرداد رسانه ای می شوند اجتماعی- نشست خبری روز جهانی هپاتیت سیاسی- جلسه علنی مجلس شورای اسلامی- نشست مشترک مطبوعاتشش بازیگری که روز خبرنگار را تبریک گفتند/ از امین حیایی و نیلوفر خوشخلق تا رضا داودنژاد
شش بازیگری که روز خبرنگار را تبریک گفتند از امین حیایی و نیلوفر خوشخلق تا رضا داودنژاد فرهنگ > رسانه - مهر نوشت امین حیایی روزبه معینی نیلوفر خوش خلق سمانه پاکدل رضا داوودنژاد امیرمحمد زند روز خبرنگار را به فعالان این عرصه به ویژه فعالان رسانههای سینمای۶ بازیگر روز خبرنگار را تبریک گفتند/ همیشه کوشا بمانید
۶ بازیگر روز خبرنگار را تبریک گفتند همیشه کوشا بمانید شناسهٔ خبر 2876975 - جمعه ۱۶ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۱ ۲۳ هنر > سینمای ایران امین حیایی روزبه معینی نیلوفر خوش خلق سمانه پاکدل رضا داوودنژاد امیرمحمد زند روز خبرنگار را به فعالان این عرصه به ویژه فعالان رسانههای سینمایی تبریکمدیر کل روابط عمومی استانداری از برگزاری مراسم روز خبرنگار خبرداد
مدیر کل روابط عمومی استانداری از برگزاری مراسم روز خبرنگار خبرداد استانها > مرکزی - مراسم گرامیداشت روز خبرنگار با همکاری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان و با حضور استاندار مرکزی و نماینده ولی فقیه در استان در روز شنبه 17 مرداد ماه سالجاری برگزار خواهد شد مصطفیمدیرعامل سازمان مدیریت پسماند شهرداری قزوین خبر داد جمعآوری روزانه 5 تن پسماند عفونی در قزوین
مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند شهرداری قزوین خبر دادجمعآوری روزانه 5 تن پسماند عفونی در قزوینمدیرعامل سازمان مدیریت پسماند شهرداری قزوین گفت روزانه بیش از 260 تن زباله از سطح شهر جمعآوری میشود که نزدیک به پنج تن از آن را زبالههای عفونی تشکیل میدهد به گزارش خبرگزاری فارس ازانتقاد تند و تيز يك بازيگر از سينماي امروز
انتقاد تند و تيز يك بازيگر از سينماي امروز حامد بهداد بازيگر سينما و تلويزيون با انتشار يادداشتي شديداللحن از وضعيت فعلي فروش سينماي ايران و پيشتازي فيلمهاي مستهجن انتقاد كرد او اين يادداشت را در صفحه اينستاگرامش منتشر كرده و نوشته اين روزها برام چيزى چندشآورتر از اكران وسرخط مهمترین خبرهای روزنامه های خارجی
سرخط مهمترین خبرهای روزنامه های خارجی سرخط خبرهای مهم روزنامه های جهان تا این ساعت از صبح سه شنبه به شرح زیر است آفتاب به گزارش باشگاه خبرنگاران سرخط خبرهای مهم روزنامههای جهان امروز سه شنبه از توافق امریکا و ترکیه برای ایجاد حاشیه ی امن در سوریه تا حمله ی شبه نظامیان کشمیبرانکو: چیزی را از خبرنگاران پنهان نکردیم/ باید هر روز بهتر از دیروز شویم
برانکو چیزی را از خبرنگاران پنهان نکردیم باید هر روز بهتر از دیروز شویم سرمربی پرسپولیس امیدوار است کریم باقری به کادر فنی تیم ملحق شود به گزارش نامه نیوز برانكو پس از جلسه با مسئولان باشگاه پرسپولیس گفت امیدوارم باقری در تمرینات به كنار ما بیاید او در اردوی تركیه نتوانستورود نیروهای جوان٬ نوگرا و بهروزتر به مجلس خبرگان
ورود نیروهای جوان٬ نوگرا و بهروزتر به مجلس خبرگان روز نو یک استاد حوزه علمیه قم با اشاره به میانگین بالای سنی اعضای مجلس خبرگان تاکید کرد باید نیروهای نوگرا٬ جوانتر و به روزتر در مجلس خبرگان باشند آیتالله محسن غرویان در گفت و گو با خبرنگار ایلنا٬ تصریح کرد مجلس خبرگان اهمیآیین گرامیداشت روز خبرنگار برگزار میشود
آیین گرامیداشت روز خبرنگار برگزار میشودمراسم گرامیداشت روز خبرنگار با حضور وزرای فرهنگ و ارشاد اسلامی و امور خارجه و جمعی از اصحاب فرهنگ فعالان و پیشکسوتان رسانه در تالار وحدت برگزار میشود به گزارش گروه جامعه خبرگزاری فارس آیین گرامیداشت روز خبرنگار شنبه هفدهم مردادماه بافارس از مطالبات خبرنگاران گزارش میدهد؛ 17 مرداد روز وعدههای بر زمین مانده و مطالبات محقق نشده / رسانهها در
فارس از مطالبات خبرنگاران گزارش میدهد 17 مرداد روز وعدههای بر زمین مانده و مطالبات محقق نشده رسانهها در انتظار سوت پایان وعدههاگفتمان مشترک برخی خبرنگاران استان گلستان با دارابودن سالها فعالیت رسانهای این بود که خبرنگاران دلسوز واقعی ندارند و 17مرداد روز تکرار وعدههای بسرمربی تیم ملی وزنهبرداری جانبازان و معلولین خبر داد: کسب ۸ سهمیه پارالمپیک ریو توسط وزنهبرداران کشورمان در
سرمربی تیم ملی وزنهبرداری جانبازان و معلولین خبر داد کسب ۸ سهمیه پارالمپیک ریو توسط وزنهبرداران کشورمان در مسابقات قزاقستانسرمربی تیم ملی وزنهبرداری جانبازان و معلولین از کسب ۸ سهمیه پارالمپیک ریو توسط وزنهبرداران کشورمان در مسابقات قزاقستان خبر داد به گزارش خبرگزاری فارس ااین خبر در حال بروزرسانی است دایی: از استقلال اهواز بهتر بودیم/صبا حرف های زیادی برای گفتن دارد
این خبر در حال بروزرسانی استدایی از استقلال اهواز بهتر بودیم صبا حرف های زیادی برای گفتن داردسرمربی تیم فوتبال صبا گفت امروز با اینکه بازی اول و بدون تمرین بود عملکرد بدی نداشتیم عملکردی بهتر از استقلال داشتیم 3 موقعیت گل داشتیم از تمام بازیکنان راضی هستم به گزارش خبرنگار ورزشیدبیر کل اتاق تعاون ایران در گفتوگو با فارس خبر داد تشکیل دبیرخانه بورس تعاون در سازمان بورس/ تشکیل کارگروه ب
دبیر کل اتاق تعاون ایران در گفتوگو با فارس خبر دادتشکیل دبیرخانه بورس تعاون در سازمان بورس تشکیل کارگروه بازار سرمایه و تعاونیها هر 15 روز یکباردبیر کل اتاق تعاون ایران از برگزاری منظم نشستهای تخصصی کارگروه بورس تعاون در سازمان بورس و اوراق بهادار خبر داد و گفت دبیرخانه اینمدیرکل میراث فرهنگی استان تهران خبر داد ثبت ملی 61 اثر میراث فرهنگی در فیروزکوه
مدیرکل میراث فرهنگی استان تهران خبر دادثبت ملی 61 اثر میراث فرهنگی در فیروزکوهمدیرکل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری استان تهران گفت در حوزه میراث فرهنگی در شهرستان فیروزکوه 61 اثر ثبت ملی شده که نیازمند حفاظت و نگهداری هستند به گزارش خبرگزاری فارس از شرق استان تهران رجبعلینایب رئیس هیئت جانبازان و معلولان گلستان خبر داد حضور 29 ورزشکار جانباز و معلول گلستانی در مسابقات قهرمانی جوا
نایب رئیس هیئت جانبازان و معلولان گلستان خبر دادحضور 29 ورزشکار جانباز و معلول گلستانی در مسابقات قهرمانی جوانان کشورنایب رئیس هیئت جانبازان و معلولان استان گلستان گفت 29 ورزشکار جانباز و معلول استان گلستان در جشنواره مسابقات ورزشی جانبازان و معلولان کشور قهرمانی جوانان کشور درکنفرانس خبری مدیرعامل هلدینگ دنیلی هدف ما از حضور در فوتبال تبلیغ نیست/ میخواهیم استعدادها را کشف و تربیت کنی
کنفرانس خبری مدیرعامل هلدینگ دنیلیهدف ما از حضور در فوتبال تبلیغ نیست میخواهیم استعدادها را کشف و تربیت کنیمعلی اژدرکش در کنفرانس مطبوعاتی امروز خود گفت هدف ما از حضور در فوتبال تبلیغ نیست و اگر به دنبال تبلیغ بودیم میتوانستیم این کار با هزینه کمتر انجام دهیم به گزارش خبرگز-
گوناگون
پربازدیدترینها