واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:

۱۴ مرداد ۱۳۹۴ (۱۱:۵ق.ظ)
شانس و اهرم در بازار سرمايه موج - عبده تبريزي با ارائه مطالبي درباره شرايط بورس و سهامداران، نکات صريح، ساده و کاربردي را با معامله گران حقيقي در ميان گذاشت.
به گزارش خبرگزاري موج، حسين عبده تبريزي، معاملهگران بازار نبايد خود را تحت فشار دايمي قرار دهند. اين کسبوکاري است که نرخ مرگومير بالا دارد! اگر علاقهمند به طول عمر هستيم، فشار کمتر بازار را هم بايد بخشي از نرخ بازده خودمان بدانيم. فشار هيچ متغيري روي اعصاب سرمايهگذار بيش از استفاده از اهرم مالي بالا نيست.
دبير کل اسبق سازمان بورس افزود: گاه معاملهگراني را مييابيم که با قرضگرفتن همزمان از چند محل، به فرض اين که خبر رسيده به آنان اطلاعات ناب است، سنگين روي سهمي سرمايهگذاري ميکنند. در استفاده از اهرم، توجه شود که زيانهاي کوچک از آن طريق مرکب و چندبرابر ميشود و براي آدم اعصاب باقي نميگذارد. اگر اهرم مالي شما در تشکيل سبد سرمايهگذاريتان بالا است، با اندکي کاهش قيمت، اوضاع شما وخيم ميشود. وقتي بازار ميپوکد، حفظ اعتماد به نفس اهميت بسيار دارد؛ اما چند برابر شدن زيان با استفاده از اهرم مالي، فرصتي براي حفظ اعتماد به نفس باقي نميگذارد.
عبده تبريزي گفت: اگر در تير سال 1392 به شما گفته ميشد، بازار دارد تند ميرود و خريد نکنيد، شما در ماه دي ممکن بود بگوييد اگر به حرف شما گوش کرده بودم، 82 درصد بازده در 6 ماه نميگرفتم، اما آيا اين استدلال شما درست است؟ آيا عاقلانه است تصور کنيم بازاري نامعقول نميتواند باز هم نامعقولتر شود؟ اما تاريخ بلندمدتتر چندماه بعد نشان داد که شما درست نميگفتيد.
وي ادامه داد: معاملهگراني را ميشناسم که سهم ناعادلانهاي از شانس داشتهاند، اما موفقيت خود را به مهارتها و دلايل خاص ديگر منتسب ميکنند. در طول هشت سال دولتهاي نهم و دهم خيليها پول درآوردند و لزوماً خوب و ماهر هم نبودند. آنان از چرخه خاصي در بازار سود ميبردند؛ واقعاً اينگونه نبوده که در بازارهاي درستي درگير بودهاند. چهطور ميتوانيم فرض کنيم معاملهگراني که سادهترين اشتباهات مندرج در کتابهاي اقتصادي را مرتکب ميشوند، پول درآورده و موفق شدهاند؟ دليل اصلي به تصادف و اتفاق برميگردد. اين يکي از جلوههاي سوگيري بقا است.
کارشناس ارشد بازارهاي مالي يادآور شد: گرايش داريم فرض کنيم آن معاملهگراني که موفق بودهاند، خوب و باسواداند. بهاينشکل به عليت پشت و رو نگاه ميکنيم. ما آنان را خوب تلقي ميکنيم، چون پول ساختهاند. يادمان ميرود که در بازار سرمايه ميشود شانسي هم پول درآورد.
وي افزود: وقتي بازار رونق داشت، نقطه تاريک بازار سرمايه آن بود که معاملهگران بيمهارت و ناآماده هم پولدار شدند و بلافاصله فکر کردند آدمهاي باکله و باهوشي هستند. در کشورهاي در حال توسعه، آدمها تا پولدار ميشوند يا وزير ميشوند، فکر ميکنند باسواد هم شدهاند و بهعنوان سرمايهگذار موفق، هرگز به روي خود نميآورند (و شايد هم باور نميکنند) که احمقي خوششانس بودهاند. احمقهاي خوشاقبال خود کمتر نشاني از اين دارند که احمقهاي خوش اقبال هستند و مطلع نيستند به چنين گروهبنديهايي تعلق دارند. طوري عمل ميکنند که گويي استحقاق پولدارشدن را داشتهاند: «هر آنچه اتفاق افتاده را ميدانستند که اتفاق خواهد افتاد.»
عبده تبريزي با بيان اينکه تعصب و وفاداري نسبت به سهام خاص هم از آفات معاملهگران است اظهار کرد: علاقه به ازدواج با موقعيتي خاص؛ شما سرمايهگذاريد (در مفهوم سبد سهام) و نه مدير شرکت يا سهامدار عمده. نسبت به هيچ سهم تعصب پيدا نکنيد. سرمايهگذار نه فقط با دستهاي خود در مجمع رأي ميدهد؛ بلکه با پاهاي خود نيز از شرکت کمبازده فرار ميکند. وقتي فرصت فروش سهام و خروج از صحنه را داريم، براي چه بنشينيم و عريضه شکايت بنويسيم.
وي افزود: بازار سرمايه ايران مثل ساير بازارها گرفتار معاملهگراني است که وقتي مدتي خوب عمل ميکنند و بازده خوب ميگيرند، ديگر امکان آسيبپذيري خود را در نظر نميگيرند؛ از ژستهايي که ميگيرند و از راه رفتنشان درمييابيم که سود کردهاند؛ حتي از معاملهگر بازنده بيشتر صحبت ميکنند! فرض ميکنند روزهاي شلوغوپلوغ دولت گذشته تکرار خواهد شد. يادشان ميرود آنچه در گذشته انجام دادهاند و جواب داده، لزوماً در دولت يازدهم جواب نميدهد. ديگر خطر انفجار روز 23 فروردين 94 يا روز 10 مرداد 94 را ناديده ميگيرند؛ اما دنيا آنقدرها منسجم نيست. بالاخره يک روز تير غيب از راه ميرسد، بازار ميپُکد و سرمايهگذار فکر ميکند کاميوني او را زير گرفته است. آنوقت زماني که قيمت سهام در بازار ميپُکد، درمييابد که آسيبپذير بوده است. بازار سهام اينجوري است: پنج سال طول ميکشد تا سالار بازار باشيد و همه شما را به يکديگر نشان بدهند، اما ظرف پنج روز هم ميتوان خوار و خفيف شد.
عبده تبريزي بيان کرد: به نظر من، پُکيدن سهام فقط تحمل زيان نيست؛ از دسترفتن پول و ثروت معاملهگر است، در زماني که او اصلاً فکرش را هم نميکند که چنين زياني متحمل شود. از در و ديوار قرض ميگيرد، بدون تصور اينکه ممکن است ببازد. ايرادي ندارد معاملهگر ريسکپذير باشد و ريسک بزرگي را بپذيرد، (برايشان تلاطم حاوي خبرهاي خوب است) مشروط به اينکه بپذيرد ريسکپذير است نه اينکه بگويد «ريسک وجود ندارد» يا «ريسک کوچکي است». اين ويژگي همه معاملهگران سهام پکيده است که فکر ميکنند آنقدر ميدانند که قادرند احتمال بروز رويداد مخالف را نفي کنند. آنها شجاعت پذيرش اين ريسکها را ندارند، در غفلتاند يا تجاهل ميکنند.
مشاور ارشد وزير راه اذعان کرد: معاملهگران بورس تهران بايد از ساختار تصادف و چرخههاي بازار مطلع باشند. بدانند بخت و اقبال در عملکرد آنان نقش داشته است. در عين حال بايد بدانند تاريخ براي همه يکجور تکرار نميشود. نوع اتفاقاتي که براي ديگران ميافتد، لزوماً براي شما نميافتد.
وي افزود: بيشتر معاملهگراني که ميشناسم، خود را يگانه و متفاوت با بقيه ميدانند و وقتي ميخواهند پودرشدن ثروت خود را در بازار توضيح دهند، درميمانند. «چرا من؟ چرا اين بحران براي من اتفاق افتاد؟» به اعتقاد من آنان که بهرغم مهارتها، دانش و تلاشهاي خود در زندگي بدشانس بودهاند، بالاخره سر برخواهند آورد. احمق خوششانسي که در زندگي از اقبال برخوردار شده است، در طول زمان آهستهآهسته به سمت موقعيت احمق کماقبالتر نزول خواهد کرد. هر يک از اينها به سمت خصلتها و ويژگيهاي بلندمدتشان ميل خواهند کرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]