تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 17 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله چيزى مثل شام و غير آن را بر نماز مقدم نمى‏داشتند و ه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826913025




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

کوچ دستفروشان خیابانی به مترو


واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:



کوچ دستفروشان خیابانی به مترو
روز نو : می گویند که ایرانی ها، بزرگترین بازار زیرزمینی را دارند که از آن به عنوان مترو استفاده می کنند. پربیراه نگفته اند. از این سو به آن سو می روند و می آیند و جنس های خود را به معرض نمایش و فروش می گذارند این فروشندگان زیرزمینی. از سال های سال، تقریبا همزمان با تولد مترو بود که این فروشندگان هم متولد شدند و پا به بازار متحرک در زیرزمین گذاشتند. بازاری که مشتریان خود را در هر ایستگاه سوار و پیاده می کند و فروشندگان می توانند دکان خود را از این ایستگاه به آن ایستگاه تغییر دهند. حکایت جالبی است، ماراتون برای یک روز کاری. سه، دو، یک و کار آغاز می شود. در کناری نشسته است. کیسه سیاه خود را در مقابل پای خود قرار داده است. ماسک سفید را برای یک لحظه از صورت خود برمی دارد. دستی به سر و صورت خود می کشد. سرش را به دیوار تکیه می دهد. قطار به سکو وارد می شود. «ایستگاه نواب... مسافرین محترم با توجه به تابلوی راهنما، مسیر خود را انتخاب کنید!» مسیرش انتخاب شده است. ورود به واگن بانوان. ماسک را روی صورتش می زند. تا زیر چشمانش و با صدایی که هنوز جا نیفتاده، شروع به معرفی اجناس خود می کند. 
عادت به مرور زمان
تن صداهای شان و حتی معرفی جنس های شان، به یکدیگر شباهت دارد. اکثرا با مطلع «خانم های گلم» حرف خود را آغاز می کنند و همین کلام شاید توجه مسافران را به خود جلب می کند. مسافرانی که هنوز یا از خواب صبحگاه کاملا بیدار نشده اند یا در فکر کار روزانه شان هستند و حوصله رفت و آمدهای پر سر و صدای آنها را ندارند. مریم، 22 سال سن دارد. وی دانشجوی رشته شیمی است. از شهرکرد آمده و در تهران زندگی دانشجویی خود را آغاز کرده است. وقتی که به او نگاه می کنی، انواع و اقسام آویزهای زینتی را می بینی که به خود آویخته است. وی در گفتگو با خبرنگار اجتماعی روزنامه ابتکار می گوید: اول این کار برایم خیلی سخت بود. اما رفته رفته به آن عادت کردم. کاری که علیرغم میل باطنیم بود. هر لحظه احساس می کردم که ممکن است یکی از همدانشگاهی هایم مرا ببیند. ولی به مرور زمان خجالت را گذاشتم کنار. الان هم ماسک را برای این روی صورتم می گذارم که کسی مرا نبیند و نشناسد.
رفت و آمدهای اعتراضی
زهرا، 38 سال دارد. وی سرپرست خانوار است. ابتدا از صحبت کردن سرباز می زند. فکر می کند که از شهرداری مامور هستی برای اینکه به قول خودش، کار و کاسبی اش را کساد کنی. وقتی اعتمادش را جلب می کنی، می گوید: این کار را نکنم، چه کار کنم؟ آیا به من موقعیتی برای پول درآوردن می دهند؟ من دو دختر مدرسه ای و یک دختر دانشگاهی دارم. همسرم هم فوت شده است. شما به من بگویید که چه کار کنم؟ البته ناگفته نماند که پای آقایان فروشنده هم به واگن های مردانه باز شده است. گهگاهی هم گریزی به واگن بانوان می زنند. اما چیزی که چهره این ایستگاه ها و واگن ها را زشت می کند، رفت و آمدهای نامنظم فروشندگان مترو در میان مسافران است. در زمانی که هوا گرم است یا با خستگی از سر کار برگردید، بهتر می توانید به این منظر پی ببرید. رفت و آمدهایی که گاهی اعتراض مسافران را در پی دارد. 
ظهور فروشندگان زیرزمینی
زمان ظهور و بروز این فروشندگان زیرزمینی، از دانشجویانی بود که از شهرستان برای تحصیل به تهران آمده بودند. کارهای دستی خود را درست می کردند و چه جایی بهتر از اینجا. نه اجاره دارد و نه سرقفلی. راحت می توانند هر زمانی که بخواهند بروند و بیایند و بفروشند و امرار معاش کنند. اما نکته ای که خود فروشندگان مترو نیز بر آن تاکید دارند، رد و بدل شدن مواد مخدر در میان اجناس فروشندگان است. فروشندگانی که خط بطلانی بر حضور و امرار معاش دیگران می کشند. مشتریان خود را در میان دختران جوان پیدا می کنند و برای خود کسب درآمد می کنند. مهناز، لوازم آرایش می فروشد. 30 سال بیشتر سن ندارد. صورت خود را با انواع و اقسام لوازم آرایشی که با خود همراه دارد، آراسته و به هر یک از مشتریان خود، لوازم خود را استفاده می کند و بلافاصله برای جلب اعتماد مشتریان می گوید: ببینید، خودم هم از آن استفاده کرده ام. وی در گفتگو با خبرنگار اجتماعی روزنامه ابتکار در مورد فروشندگان مواد فروش می گوید: خدا از آنها نگذرد. حضـــور این فروشندگان باعث شد، به حضور بسیاری از ما اعتراض کنند. ماموران مترو، گاهی از ورود ما جلوگیری می کنند و انگار دزد گرفته باشند، وسایل مان را ضبط می کنند. اینجا بدون دادن اجاره کار می کنم. هر جایی که بخواهم بروم، باید کلی اجاره جا می دادم. 
توجیه نامناسب یک حضور
تمام اینها نمی تواند توجیه مناسبی بر حضور فروشندگان مترو باشد. فروشندگانی که پای متکدیان را نیز به این وسیله حمل و نقل عمومی باز کرده است. باید کیف و وسایل خود را چهارچشمی بپایی که خدای ناکرده، سرقتی صورت نگیرد. این روزها هم پای بسیاری از اصناف دیگر! به این بازارها باز شده است. سوراخ کردن گوش – که مشخص نیست، بهداشتی است یا غیر بهداشتی- نیز بازار خود را در دل بزرگ ترین بازار زیرزمینی باز کرده است. کف بینی و رمالی که دیگر خوراک این جاهاست. جایی که جماعتی از زنان دور هم جمع آمده باشند و سرشان درد بکند برای این دغدغه ها. احتمالا در آینده ای نه چندان دور، شاهد ظهور و بروز جگرکی دایی جان، زایمان به روش طبیعی و سزارین قمر خانم و آش و حلیم مش رجب خواهیم بود. اصنافی که با حضورشان، سر و صدای آزاردهنده، رفت و آمدهای مزاحم و غیره و غیره را به مشتریان هدیه می دهند. 
کوچی به زیر زمین 
بسیاری از دستفروشان خیابانی نیز بساط خود را از جلوی چشم ماموران شهرداری برچیده اند و جایی بهتر از این بازاراهای زیرزمینی نیافته اند. جایی که تنها با یک فرار و گریز مناسب از دست ماموران مترو، می توانند خود را به واگن های خنک در تابستان یا گرم در زمستان برسانند و به کار و کاسبی خود بپردازند. با این حجم ورود فروشندگان، جایی برای راهکار نمانده است. تنها راهی که می توان، کمی از این آزار و اذیت ها کاست، ایجاد بازارهای زیرزمینی – مثل بازارهای چند شنبه بازار که در گوشه و کنار شهر دیده می شود- است. اما شاید برپایی این بازارچه ها، نیز مزاحمتی برای این فروشندگان که به راحتی ورود و به سهولت خروج عادت کرده اند، ایجاد کند! مزاحمتی از جمله باز و بسته کردن غرفه ها و حضور مداوم آنها به وجود آورد. آیا به واقع می توان راهکاری برای سر و سامان دادن به این فروشندگان دستفروش پیدا کرد؟




تاریخ انتشار: ۰۶ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۹





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روز نو]
[مشاهده در: www.roozno.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن