واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: یکشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۹:۵۶
خبرگزاری دانشجویان ایران - طنز روز فرزین پورمحبی بیشک هر جا که سخن از «مدیریت بحران» است، تنها نام «عزم ملی» میدرخشد. مردم ما فقط یارانه مدیریت نمیکنند، آنها در تمام این سالها، از صدقه سری اقدامات جالب توجه و تا حدی سرگرمکننده برخی از مسئولان مجبور بودهاند رشتههای مختلف مدیریت را بیاموزند تا در مواقع ضروری آنرا به کار گیرند و رو پای خودشان بایستند. فرض بفرمایید، مردم «مدیریت کنترل کیفی خودرو» را که سالهاست با نام گارانتی به آنها واگذار شده است، بلد نبودند، آیا میتوانید حدس بزنید چه اتفاقات ناگواری میتوانست در زمانی که مشغول رانندگی در جادهها هستند روی دهد؟ به هر تقدیر، «نیاز» مادر اختراع و و زمینهساز افزایش هوش است. طبق یک اصل روانشناسی، مشکلات روح و جسم بشر را صیقل میدهند و انسان را میپزد (پخته می کند). این مصائب و تاوانها را بگذارید به حساب هزینهای که باید برای شناخته شدن مان بهعنوان باهوشترین ملت جهان میدادیم که البته تا کنون بهخوبی دادیم و میدهیم. نه اینکه بخواهیم سیاهنمایی کنیم و زحمات مسئولان دلسوز نظام را نادیده بگیریم. باید منصف بود و به آن ها حق داد که در شرایط بحرانی نتوانند بهطور همزمان با دو دست یک هندوانه بردارند! مگر نشنیدهاید حادثه خبر نمیکند؟ اگر هم روزگاری خبر کرد، نکته انحرافی قضیه است و نباید آنرا جدی گرفت. از همه مهمتر اینکه سرنوشت هر کسی را روی پیشانیاش نوشتهاند و اگر قرار باشد مسئولی آنرا با اجرای برنامههایی از پیش تعیین شده مخدوش کند، این کارش بهنوعی تشویش بلایای طبیعی و انگولک کردن مسائل ماهوی محسوب میشود که اصلا کار خوبی نیست. لابد میپرسید حال که قرار است مردم خودشان گلیمشان را از آب بیرون بکشند، پس لزوم تاسیس برخی از سازمانهای ذیربط چیست؟ نگران نباشید در این عالم هر چیزی حکمتی دارد؛ اجازه دهید در همین راستا مسئله را کمی بیشتر بشکافیم! در اینگونه مواقع، یکی از وظایف سازمانهای فوق این است که دنبال «خری باشند که مریض خورده و اینک پالانش مانده» مثلا اگر سیلی پیش آمده و خسارتی بهجا گذاشته، معمولا اعلام میشود به خاطر ساخت و ساز های - در اصل ساخت و پاخت های - غیر مجاز بوده. (مثل سقوط هواپیماهایی که در نهایت خلبان بختبرگشته مقصر شناخته میشود.) وظیفه دوم آنها مظلومنمایی است؛ یعنی اعلام کمبودهای مالی و تجهیزات پیشرفته و نبود نیروی انسانی مجرب با قیافه آدمهای صبور و ستمدیده است. وظیفه سوم، اندختن توپ به زمین سایر سازمانهاست؛ یعنی اشاره به آماده نبودن و ناهماهنگی سایر سازمانها با قیافه آدمهای شاکی! مثلا به زیر سوال بردن گزارش هواشناسی و ... بهعنوان وظیفه چهارم، به بازدیدها از مناطق حادثهدیده و همدردی با مردم دردمند میتوان اشاره کرد. وظیفه پنجم، جمعآوری کمکهای مردمی (بهعنوان مدیران بحرانها) و انداختن آنها در مناطق حادثهدیده، از هواپیماست. ارایه اطلاعات و آمار کشتهشدگان و خسارتهای وارده و برآورد مالی زیانها با رسم نمودارها و جدولهای زیبا به شکل ماهیانه و سالیانه و مقایسه آنها با آمار مسئولان قبلی هم وظیفه بسیار سختی محسوب میشود که البته معمولا وضع در دوره فعلی بهتر است. (ما گفتیم فقط انگولک کردن مسائل ماهوی اشکال دارد...) و در نهایت هم میتوان سمینارهای آسیبشناسی و کارگاههای آموزشی و نمایشگاههای عکس و .... برگزار کرد. که اگر فکر میکنید کار آسانی است، یک مهمانی ساده برگزار کنید تا دستتان بیاید. دیدید هیچ چیز بیحکمت نیست؟ حال اگر با همه این توضیحات باز هم فکر میکنید اقدامات مسئولان در حوادث طبیعی، غیر طبیعی است، مشکل خودتان است. نکته آخر: لطفا در صورت امکان، نام «ستاد حوادث غیر مترقبه» که در وقوع حوادث تشکیل میشود، تغییر یابد. چون اصلا این عبارت در دهان نمیچرخد و معمولا تا میخواهیم نام این ستاد را بگوییم، بخش عمدهای از حادثه کار خودش را کرده! البته اگر هم نکردید، نکردید و مثل همیشه کار خودتان را بکنید .... جسارت شد! انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 113]