پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1848351953
محلهای که 4 جوانش را سیل برده است
واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: محلهای که 4 جوانش را سیل برده است
هفت دوست با یکدیگر به کنار رودخانه کن و سولقان رفتند. دو نفر زودتر برگشتند. از پنج نفر باقیمانده، چهار نفر را سیل برد و یکی از آنها به شکل معجزهآسایی نجات یافت.
آفتاب : روزنامه شهروند نوشت: آنها هفت نفر بودند؛ هفت رفیق محله سی متری جی، 16 متری امیری. یکشنبه بود؛ 28 تیر، ساعت 6 عصر، یک روز بعد عید فطر. با خودشان قرار گذاشتند که بروند کنار رودخانه کن و سولقان، تنی به آب بزنند. دو نفر زودتر برگشتند و «محمد» و «منصور» و «رامین» و «فرزان» و «حسین» کنار رودخانه ماندند. حالا از آن پنج نفر، یک نفر مانده؛ «حسین». پسر 25 سالهای که حالا شب و روزش را با یک تصویر میگذراند: آن سه ساعتی که بالای یک درخت گیر کرد و رفیقهایش را دید که فریاد میزنند و آب دستهایشان را از دست او جدا کرد و زنان و مردان و کودکانی که دیگر زنده نبودند و آب آنها را از زیر پای او، با شتاب دور میکرد.
«حسین» حالا یک هفته است که قرار ندارد. صبح تا شب خیابان 16 متری امیری و دو خیابان اطرافش را که چهار رفیقش دیگر در آن قدم نمیزنند، بالا و پایین میکند، از کنار تعداد زیادی حجله و علم و پارچهنوشتهای سیاه که عکس رفقایش روی آنهاست، میگذرد، به آن روز فکر میکند و هنوز نمیداند چطور شد که زنده ماند؛ چطور شد که عمرش به دنیا شد.
محله 16 متری امیری، یک هفته است که سیاهپوش است. حالا هم او در آفتاب تند و تیز تهران، روبهروی خانه «محمد» که یک هفته است که نیست، نشسته و اشک صورتش را رها نمیکند؛ پاهایش را در پیادهرو دراز کرده و دستهایش را به سرش گرفته. او به خیابانی نگاه میکند که سرتاسر عزادار است. به قیافههای مغموم هممحلهایها و مغازههایی که چند روزی است دکور پشت شیشههایشان، عکس اعلامیه رفقایش شده.
او و «محمد»، همسایه روبهروییشان، از بچگی با هم دوست بودند و آن روز یکشنبه تصمیم گرفتند روز تعطیلشان را در خانه نمانند. حالا اشک پشت اشک است و بغض پشت بغض. «ما هفت نفر بودیم. همهمون از صبح میرفتیم سر کار، شب میاومدیم. گفتیم بریم یه جایی، دیگه از این تعطیلیها به ما نمیخوره. کاش پامون میشکست و نمیرفتیم. ساعت 6:30 بود که رسیدیم، دو نفرمون زودتر برگشتن، 7:30 بود که اون اتفاق افتاد. اون موقع ما کنار آب نشسته بودیم و داشتیم توی یه آب یه متری، آب تنی میکردیم. اون دو نفر که رفتن، من موندم و محمد و فرزان و رامین و منصور. آب مجال نداد ما دو متر بدویم. من مونده بودم که چه اتفاقی داره میافته؟ محمد داد زد، فرار کنید. وقتی برگشتم نگاه کردم، دیدم که فقط اندازه دو سه تُن چوب داره میاد سمتمون. اون موقع آب 200 - 300 متر از ما فاصله داشت اما ما تا اومدیم به خودمون بجنبیم و پنج تا قدم که برداشتیم، آنقدر سرعت آب زیاد بود که بهمون رسید و همهمون رفتیم زیر آب.»
آن روز اما یک درخت، فرشته نجات «حسین» شد: «من بچههایی رو دیدم که یکی یکی آب آنها را با خود میبرد. دست محمد توی دستم بود که آب جدایش کرد و او را برد. من هم 100 متر توی آب کشیده شدم اما انگار یک لحظه، یکی من رو با دستاش بلند کرد و گذاشت روی یک درخت. حجم آب خیلی زیاد بود، دو برابر
یه ساختمون سه طبقه. اولش فقط چوب روی آب بود. هی با خودم فکر میکردم که چطوری این همه چوب به سمت ما میآید. بعد از آن آب به سرعت آمد. من دو ساعت بالای درخت بودم و آب همچنان با سرعت میآمد. آنقدر توی دهنم گِلِ رفته بود که نمیتونستم داد بزنم و کمک بخواهم. شدت آب خیلی زیاد بود، شاید از سرعت یه جت هم بیشتر بود.»
آن دو ساعتی که «حسین» بالای آن درخت بود، چند سال برای او گذشت؛ چند سال سخت، چند سال دردناک: «اونجایی که ما کنار رودخانه نشسته بودیم، کلی خانواده نشسته بودن. انگار اون روز کل تهران اومده بودن کن. وجب به وجب آدم نشسته بود. همه کنار رودخونه نشسته بودن، جا نبود بشینیم. آب مهلت نداد که اونا از جاشون تکون بخورن. من وقتی بالای درخت بودم، همهشونو دیدم که روی آب میرفتن. اونا چی شدن؟ آب اونا رو کجا برد؟ اول درختا افتادن روشون و بعد روی آب رفتن. بچههای کوچیک رو میدیدم که مرده و روی آب آمده بودن. آب از بالای جاده هم بالاتر زده بود. دو سه ساعت گذشته بود و من هنوز بالای درخت بودم، هر چی نگاه میکردم هیچکس نبود، هیچکس نمیاومد. هی میرفتم زیر آب و بیرون میاومدم. آنقدر سرعت آب زیاد بود که لباسامو از تنم کند و برد. لخت شده بودم. بعدش دو سه تا کارگر افغان چراغ قوه انداختن و یه بار نورش ازم رد شد ولی از بس توی گلوم گِل گیر کرده بود نمیتونستم داد بزنم و کمک بخواهم. تا اینکه بالاخره من رو دیدن و طناب انداختن و منو بالا کشیدن. همین که از آب بیرون اومدم، اون درختی رو که من بهش گیر کرده بودم، آب از ریشه کند و برد. ولی آب تموم نمیشد.»
خاطره آن روز در این یک هفته، خواب را از چشمهای «حسین» برده است؛ او چیزهایی را آن روز به چشم دیده که میگوید هرگز از جلوی چشمهایش دور نخواهد شد: «آب همه چی با خودش میآورد؛ آدم، درخت، ماشین، صخره به چه بزرگی. لامصب تموم نمیشد، انگار آب دریا رو روی کن و سولقان باز کرده بودن. آب ماشینارو از جاده بلند میکرد و میبرد. من اصلا فکرش رو هم نمیکردم که اونایی رو که آب برد، دوباره پیدا بشن. دیشب توی خواب دوباره آب اومد روم. از اون روز هیچی از گلوم پایین نمیره، انگار هنوز گِل توی گلومه. اون موقع که روی درخت بودم، چیزایی دیدم که طاقتم رو برید. جرات نمیکردم خودم رو بندازم توی آب، فقط دنبال یه چیزی بودم که رگمو بزنم و بمیرم تا دیگه هیچی نبینم. داشتم دیوونه میشدم. الانم دارم دیوونه میشم، خوابم نمیبره. هی فکر میکنم آب داره میاد سمتم. همه رفیقامو آب برد. زن و بچه مردم رو آب برد. اونا چه گناهی کرده بودن که باید توی روز تفریحشون این بلا سرشون بیاد. الان هنوزم باورم نمیشه که زنده ام، چطوری اینجام.»
تازه داماد و قطعه 319 که خانه همیشگیاش شد
انگار که راه دریا را باز کرده باشند تا بیاید و همه چیز را با خود ببرد؛ آدمها را، ماشینها را، خانهها را. آب که بیاید، زن و مرد و بچه نمیشناسد. خیلیها آن روز تنشان زیر آب بیجان شد و روی آب رفتند. رودخانه، آن روز تعطیل، رودخانه نبود؛ مسیری بود برای آبی که با سرعت آمد و به آدمها مجال نداد؛ دستان به هم گره خورده کسانی را که به تفریح آمده بودند، از هم جدا کرد و همه را با خود برد؛ خیلیها را برد و دیگر پس نداد.
«محمد رزمی» که هممحلهایها، «مملی» صدایش میکردند، تازه دو ماه بود که داماد شده بود. رودخانه کن اما هفته پیش او را بلعید و با خود برد و وقتی پیدا شد، دیگر صورتش نشانی از آن «محمد» گذشته نداشت. حالا خانه آنها در 16 متری امیری، مانند خانه «فرزان» عزادار است. سرتاسر نمای خانه را پارچهنوشتهای سیاه پوشانده و عکسی از او که روی موتور نشسته و پایینش نوشتهاند: «بچهها حلالم کنید». در را باز گذاشتهاند تا مهمانها راحت بیایند و بروند. سفره ناهار را تازه انداختهاند که میرسیم. مادر و خواهر و برادر و همسر «محمد» سر تا پا سیاه پوشیدهاند و صدایشان خش برداشته. آنها از صورت «محمد» 25 ساله میگویند که در سیل از بین رفته بود. او را از روی خالکوبی که روی دستش داشت، شناسایی کردند. خالکوبیای که اسم برادرش بود؛ «حامد» که 9 سال پیش در جاده مشهد تصادف کرد و کشته شد.
مادر «محمد»، که حالا دومین فرزندش را از دست داده، با چشمهایی پر از اشک، از آن روز و روزهای بعدش میگوید: «محمد روز یکشنبه توی خونه خوابیده بود. ساعت پنج بود که دوستش زنگ زد گفت بریم بیرون. محمد اون شب واسه شام خونه مادر همسرش دعوت بود. ولی دوستاش اصرار کردن و با موتور اومدن دنبالش و محمد با اونا رفت. وقتی رفت یه سردردی گرفتم که تا حالا کمتر تجربهاش کرده بودم. هنوز یه ساعت نگذشته بود که دیدم طوفان شد و رفتم پنجره رو را باز کردم، دیدم بارون میاد. بعدش خانومش زنگ زد گفت محمد قرار بود شام بیاد خونه ما ولی هنوز نیومده. یکی دو ساعت گذشت که شنیدم یکی توی خیابون داره داد میزنه. همون موقع دلم ریخت، چون 9 سال پیش هم اون یکی پسرم تصادف کرد و فوت شد، گفتم نکنه واسه محمد هم اتفاقی افتاده. رفتم پایین از اون کسی که داد میزد پرسیدم چی شده؟ گفت محمد رزمی رو آب برد. خود اون پسره رو انگار کرده بودن توی گل و درآورده بودن. او هم با محمد و دوستاش رفته بود کن و نجات پیدا کرده بود. میگفت ما رفته بودیم بالا به موتورا سر بزنیم، دیدیم که یهو سیل اومد و بچهها رو آب برد. انگار که آخرالزمون شده باشه.»
«هرکس که اونجا بوده میگه بارون اونقدر نبود که سیل راه بندازه. اونجا انگار یه اتفاق دیگه افتاده و باعث سیل شده.» این حرف را حالا خانوادههای قربانیان سیل زیاد میزنند و حرف، فقط حرف آنها نیست. در حادثه سیل کن و سولقان، 80 خودرو در مسیر سیلاب دچار حادثه شده و خسارت دیده و تعداد زیادی خانه هم متاثر از سیلاب تخریب یا وسایل آن از بین رفته است. از همان لحظههای اول سیل، «حسین طلا»، رئیس مجمع نمایندگان استان تهران گفت که شدت بارندگی و شکسته شدن آببند کارگاه چینیها برای آزاد راه تهران- شمال دلیل ایجاد سیلاب شده است. حالا هم احمد مسجدجامعی، عضو شورای شهر تهران که به تازگی از محل سیل دیدن کرده، میگوید: «متاسفانه کارگران در بستر رودخانه اقدام به تجهیز کارگاه کرده بودند؛ بهگونهای که آب به صورت چشمهای عبور میکرده است که با جاری شدن سیل، میزان خسارات آنها افزایش یافته است؛ بهطوری که علاوه بر مرگ دو کارگر چینی، تعدادی از وسایل و حتی لودرهای آنها نیز به همراه آب به صدها متر پایینتر کشیده شده است. متاسفانه برای نصب پایههای پل، مهندسان نسبت به پرکردن بخشی از رود و تغییر مسیر آن اقدام کرده و این مسأله سبب شد که در هنگام جاری شدن سیل، آب نتواند از کانالهای پیشبینی شده خارج شود و آب به سطح جاده آمده است.»
کم بودن نیروهای کمکی هم حالا انتقاد بازمانده ها را برانگیخته. مادر «محمد» دراینباره میگوید: «وقتی خبر رو به ما دادن همه فامیل رفتن که بگردن و پیداش کنن ولی صبح فرداش به من خبر دادن که مرده اش پیدا شده. فامیلامون اون شب تا صبح توی آب و گِل بودن و میگن که تا صبح جنازه بود که از آب درمیاوردن. فرداش آوردنش و الان هم توی قطعه 319 بهشت زهرا خوابیده. قطعه 319 را شما برو نگاه کن، توی این یه هفته یه عالمه آدم که توی همین سیل مردن، اونجا خاک کردن. بعد از این ماجرا هیچکس از مسئولان سراغ ما نیامده و از ما حالی نپرسیده. حرف ما را به گوش مسئولان برسانید. به آنها بگویید که دل منِ مادر سوخته و اگر کوتاهیای دراینباره اتفاق افتاده، آنها را نمیبخشم. بچههای ما آن روز رفته بودند تفریح کنند نه اینکه با این وضع کشته شوند.»
خواهر «محمد» هم میگوید که آب جنازهها را به سمت پارک جوانمردان کن برده بود و از آنجا فقط 18 جنازه را به چشم دیده که از آب درآوردهاند: «اون روز حتی اجازه نمیدادند که کسی با گوشی همراهش از جنازهها فیلم بگیرد. حتی در پزشکی قانونی از دایی من که رفته بود جنازه را تحویل بگیرد، تعهد گرفتند که دراینباره حرفی نزنند. توی فیلمایی هم که فامیلامون کم و بیش گرفتن، جنازههایی رو که از آب درمیارن، پیداست که چندتاشون هم چینی هستن.»
«هانیه»، همسر محمد هم اینجاست. او صدایش در نمیآید. دستهایش را توی هم گره کرده و پاهایش را تکان میدهد؛ «سندروم پاهای بیقرار». آنقدر در چند روز گذشته جیغ زده که حالا صدایش به زور از گلویش در میآید. «دو ماه بود که عقد کرده بودیم. اون شب قرار بود شام بیاد خونه ما. قبل رفتنش به من زنگ زد، گفت من یکی دو ساعت دیگه میام. بعد یکی دو ساعت دیدم نیومد، هر چی بهش زنگ میزدم، در دسترس نبود. یه کم گذشت که از یه خط همراه اول بهم زنگ زد و گفت شام نخورینا، بارون که بند بیاد راه میافتم و نیم ساعت دیگه خونهام و بعد گوشی قطع شد. بعدش جنازهاش رو برام آوردن. قرار بود تابستون سال بعد عروسی کنیم، محمد ولی دیگه نیست.»
چشمهای منتظر دو مادر به راه آب
از آن جمع پنج نفره، بدنهای «محمد» و «فرزان» پیدا شد؛ مرده و به خاک سپرده شد. «منصور» و «رامین» اما هنوز نیستند؛ نه خودشان، نه بدنهای بیجانشان. یک هفته است که خانوادههای آنها منتظرند؛ آنها سیاه نپوشیدهاند و خوش ندارند کسی از پسرهایشان با فعل گذشته حرف بزند. «آنها زندهاند، زنده برمیگردند.» خانه «رامین میرزایی»، یک خانه کوچک قدیمی است که انتظار و امید و یأس از آن میبارد. مردها بیرون خانه نشستهاند و زنها دور تا دور خانه، دست به دعا برداشتهاند؛ برای برگشتن «رامین»، پسر 21 ساله خانواده میرزایی. مادر «منصور افجه بش» هم اینجاست. او آمده تا با مادر «رامین» حرف بزند، شاید دلش آرام بگیرد. «رامین» و «منصور» 28 ساله را آن روز یکشنبه، آب با خودش برده و هنوز نیاورده است. دو مادر کنار هم روی تخت داخل سالن نشستهاند و زنها همه پایین، با چشمهای نگران نگاه میکنند. روی دیوار روبهرو، «رامین» توی قاب عکس لبخند میزند؛ با صورتی ظریف و دست و پایی لاغر.
«فاطمه»، مادر «منصور» میگوید امروز گشته خانه «رامین» را پیدا کرده تا بیاید و دلش را با امیدواری مادر او قراری بدهد. «من یه پسر دارم یه دختر. تنها پسرم یه هفتهاس که نیست. من نمیدونستم منصور اون روز رفته کن. منصور شب قبلش به دوستاش گفته بود که موتورم خرابه و نمیام. ولی اومده بودن دنبالش و گفته بودن با موتور ما بیا. من خونه بودم و دیدم که آسمون تاریک شد و طوفان راه افتاد. داشتم تلویزیون نگاه میکردم که خواهرم زنگ زد و گفت منصور خونهاس؟ جایی رفته؟ خواهرم تلفن رو قطع کرد ولی من اضطراب شدید داشتم. ساعت یک شب بود که زنگ زدم به خواهرزادهم، گفت کن سیل اومده و ما داریم میریم ببینیم چه خبره. هرکار کردم منو نبردن. من از اینجا ناراحتم، اگر مردم می توانستند یا امکانش را داشتند برای کمک بروند، بچههای ما پیدا میشدن.»
او هم مانند خیلیها معتقد است که تخریب آببندی که چینیها در کن ساختهاند، باعث آمدن سیل و ناپدید شدن فرزندش شده: «هواشناسی اعلام نکرده بود یا خبرش اصلا به گوش ما نرسید. همه جوونایی که اونجا بودن میگن هیچکس به ما اعلام نکرده بود که سیل میاد. یکی از خانومای اهل کن به من میگفت که همیشه وقتی هوا خراب میشد با بلندگو اعلام میکردن که کسی کنار رودخونه نره ولی اون روز چنین اتفاقی نیفتاد و مردم از اومدن سیل خبری نداشتن. ساعت 7 صبح دوشنبه من و دخترم رفتیم کن و از اونجایی که راه بسته بود، سوار وانت شدیم و رفتیم. اگر اون روز همه رو بسیج میکردن، شاید بچهها پیدا میشدن، الان 6 روزه که نیستن. رفتم کلانتری کن، گفتن خانوم برو، ما از هیچی خبر نداریم. همونجا بودم که یه جنازه رو آوردن، فکر کردم بچه خودمه، دویدم و نگاه کردم، دیدم یه بنده خدای چینیه که توی سیل مرده.»
افراد خانواده «منصور» و «رامین» حالا 6 روز است که اطراف رودخانه کن تا جنوب شهر، به سمت کهریزک را به دنبال دو جوان خانوادههایشان میگردند. «تعداد نیروهای کمکی خیلی کم است. تنها بچههای ما نیستن، اون روز خیلیا رفتن زیر آب. یه خانومی اونجا بود به من میگفت خانوم آنقدر نگو بچه من، بچه من، اون روز این رودخونه پر زن و بچه بود. اونجا یه تونل هست که آب اون رو خراب کرده و آب ریخته این طرف رودخونه و بچههای ما رو بردهاند. الان یه هفتهاس که منتظرم. همه بهم میگن برمیگرده، یه وقتایی ته دلم ناامید میشم ولی بازم میگم که خدایا اگه تو بخوای، منصور من برمیگرده.»
مادر «رامین» مریض است. دو ماه است که پایش را عمل کرده و حالا از بس در این یک هفته از غم نبودن پسرش جیغ زده، صدایش در نمیآید. «قبل اتفاق به من زنگ زد، گفت مامان یه کم دیگه میام. بهش گفتم زود بیا، بابات بیاد ناراحت میشه، گفت میام. بعدش دیگه هرچی زنگ زدم جواب نداد. از اون روز همه مردای فامیل توی رودخونه دارن میگردن. حتی یه بیل به ما نمیدن که بتونیم گل و لای رو بکنیم، شاید پیداشون کردیم. همین الان هم هنوز مردامون اونجان. الان سمت شاه تره رو دارن میگردن.»
«سمیه»، خواهر رامین، هفته گذشته را به دنبال برادر کوچکش گشته است: «یک هفتهاس که زندگی نداریم. تسبیح دستمونه و دعا میخونیم. من هر روز میگویم او زنده است و میترسم که حالا وحشت کرده باشد. اشکال ندارد، فقط او برگردد، هرطور که میخواهد، باشد.»
موقع خداحافظی، صدای صلوات آنها بلند است. تسبیحها همچنان میگردند. زنها ریز ریز لبهایشان را میجنبانند؛ «به امید خبرهای خوب» صدای هواپیمایی که تازه از مهرآباد بلند شده، صدای آنها را میشکند. در بسته میشود.
تاریخ انتشار: ۰۴ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
در گفتوگو با فارس اویسی: پتانسیل خوبی در تیممان داریم/امسال برای قهرمانی میآییم
در گفتوگو با فارساویسی پتانسیل خوبی در تیممان داریم امسال برای قهرمانی میآییممربی تیم هندبال بانوان تاسیسات دریایی اعتقاد دارد با بازیکنان خوبی که تیمش دارد امسال عنوان قهرمانی را کسب خواهند کرد فرنوش اویسی در گفتوگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس درباره آغاز تمریناترئیس سازمان امداد و نجات: امدادرسانی به 6000 سیل زده تا ظهر امروز/ 630 نفر اسکان اضطراری داده شدند
رئیس سازمان امداد و نجات امدادرسانی به 6000 سیل زده تا ظهر امروز 630 نفر اسکان اضطراری داده شدندرئیس سازمان امداد و نجات هلال احمر از امداد رسانی به 6000 سیل زده بعد از وقوع طوفان و سیلاب در 10 استان کشور خبر داد ناصر چرخساز در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری فاررئیس سازمان مدیریت بحران کشور در گفتوگو با فارس تعداد کشته شدگان سیلاب به 14 نفر رسید/ 2 نفر از مفقود شدگان
رئیس سازمان مدیریت بحران کشور در گفتوگو با فارستعداد کشته شدگان سیلاب به 14 نفر رسید 2 نفر از مفقود شدگان نیز احتمالاً جان خود را از دست دادندرئیس سازمان مدیریت بحران کشور گفت به دلیل سیلاب شب گذشته 14 نفر از هموطنان تاکنون جان خود را از دست دادند اسماعیل نجار در گفتوگبه منظور نظارت بر نحوه امدادرسانی به مناطق سیل زده رئیس سازمان مدیریت بحران وارد البرز شد
به منظور نظارت بر نحوه امدادرسانی به مناطق سیل زدهرئیس سازمان مدیریت بحران وارد البرز شدفرماندار کرج از سفر معاون وزیر کشور و رئیس سازمان مدیریت بحران کشور به استان البرز برای نظارت بر نحوه امدادرسانی به مناطق سیل زده خبر داد به گزارش خبرگزاری فارس از کرج محمدتقی ایرانی دقایقیسیلاب در انتظار جنوب سیستانوبلوچستان
دوشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۴ - ۱۵ ۱۶ اداره کل هواشناسی سیستان و بلوچستان در هفتمین اخطاریه جوی خود در سال جاری به دستگاههای اجرایی استان هشدار داد که آمادگی لازم برای مواجهه با سیلاب در جنوب استان را کسب کنند به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه سیستان وبلوچستان محمدرضا امیر متصاویر/ خسارات سیلاب در کن و سولقان
تصاویر خسارات سیلاب در کن و سولقان طوفان عصر یکشنبه بیست وهشتم تهران در کن و سولقان تا کنون 20 کشته بر جا گذاشت بر اثر این بارندگی و سیل مقداری از کوههای سمت امامزاده داوود ریزش کرده است تعدادی از درختان شکسته و به همراه مقداری سنگ حرکت کرده و در مسیر پل کیگا قرار گرفته که تعدخسارتهای وقوع سیل و ریزش کوه |اخبار ایران و جهان
خسارتهای وقوع سیل و ریزش کوه کد خبر ۵۱۸۳۹۲ تاریخ انتشار ۲۹ تير ۱۳۹۴ - ۱۵ ۰۸ - 20 July 2015 خسارتهای وقوع سیل در سوادکوه - مازنداران خسارات سیلاب کن و سولقانطوفان عصر یکشنبه بیست وهشتم تهران در کن و سولقان تا کنون 20 کشته بر جا گذاشت بر اثر این بارندگی و سیل مقداری از کوههایشمار قربانیان سیل در شهرهای شمالی به 11 تن رسید/ یک چینی و یک افغان در میان قربانیان
شمار قربانیان سیل در شهرهای شمالی به 11 تن رسید یک چینی و یک افغان در میان قربانیان جامعه > حوادث - در میان اجساد منتقل شده شش جانباخته مربوط به استان تهران و 5 جانباخته دیگر نیز مربوط به استان البرز است به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از روابط عمومی سازمان پزشادامه جستجوها برای یافتن فرد مفقود شده در سیل الموت
دوشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۴ - ۱۵ ۲۳ مدیرکل هلالاحمر استان قزوین گفت ساخت سوله در مسیر رودخانه مسبب مفقودشدن مسئول پرورش ماهی اوان بوده و جستجوها همچنان برای یافتن این فرد ادامه دارد حمید رهانجام مدیر کل هلال احمر استان قزوین گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه قزوخسارت بیش از 10 میلیاردی سیل به کشاورزی مازندران
دوشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۴ - ۱۵ ۲۳ معاون برنامهریزی و امور اقتصادی سازمان جهاد کشاورزی مازندران گفت بر اثر سیل اخیر تاکنون بیش از 10 میلیارد تومان به بخش کشاورزی خسارت وارد شده و برآورد خسارت نهایی تا 24 ساعت آینده اعلام خواهد شد سیدمحمد جعفری در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویانگزارش امدادرساني سيل در ۹ استان کشور
۲۹ تير ۱۳۹۴ ۱۵ ۴۵ب ظ گزارش امدادرساني سيل در ۹ استان کشور موج - مدير مرکز کنترل و هماهنگي عمليات سازمان امداد و نجات جمعيت هلالاحمر امداد رساني سيل در ۹ استان کشور را تشريح کرد به گزارش خبرگزاري موج مرتضي مرادي پور با اشاره به بارندگيهاي روز گذشته در 9 استان کشور و جاري شد۶ هزار آسيبديده سيل در کشور امداد رساني شدند
۲۹ تير ۱۳۹۴ ۱۵ ۴۲ب ظ ۶ هزار آسيبديده سيل در کشور امداد رساني شدند موج - سرپرست معاونت عمليات سازمان امداد و نجات جمعيت هلال احمر از امداد رساني به ۶ هزار آسيب ديده سيل در ۱۰ استان کشور خبر داد به گزارش خبرگزاري موج حسين درويشي با اعلام آخرين گزارش عمليات امداد و نجات تا سااختصاصی فارس 5 میلیارد تومان برآورد اولیه خسارات سیل در بیجار/200 رأس گوسفند تلف شد
اختصاصی فارس5 میلیارد تومان برآورد اولیه خسارات سیل در بیجار 200 رأس گوسفند تلف شدمعاون فرماندار بیجار گفت تاکنون خسارات ناشی از وقوع سیل در این شهرستان بیش از 5 میلیارد تومان برآورد شده است حمیدرضا همایی امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در بیجار با اشاره به خسارتهایهشدار سازمان هواشناسی نسبت به آب گرفتگی معابر وسیلابی شدن رودخانه ها
هشدار سازمان هواشناسی نسبت به آب گرفتگی معابر وسیلابی شدن رودخانه ها تهران - ایرنا - سازمان هواشناسی کشور با صدور اطلاعیه ای نسبت به وقوع رگبار رعد و برق و وزش باد شدید موقتی به سبب رشد ابرهای جوششی و احتمال آب گرفتگی معابر عمومی و سیلابی شدن مسیلها و رودخانه ها بدلیل بارش شدیدسیل در تاجیکستان 3 میلیون دلار خسارت به بار آورد
سیل در تاجیکستان 3 میلیون دلار خسارت به بار آورد تهران - ایرنا - بارش باران های شدید و جاری شدن سیلاب در شرق تاجیکستان سه میلیون دلار خسارت به منازل مسکونی راه ها شبکه برق رسانی و سامانه های فاضلاب در این منطقه تاجیکستان وارد کرده است به گزارش رادیو اروپای آزاد بارش شدید باآخرین خبرها از سیل جاده چالوس از زبان فرماندار کرج
دوشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۴ - ۱۵ ۳۶ معاون استاندار البرز و فرماندار ویژه کرج با ارائه آخرین گزارش وضعیت خسارات جانی و مالی ناشی از بارندگی شدید و وقوع سیل در جاده چالوس گفت طوفان و بارش شدید باران عصر یکشنبه باعث طغیان رودخانه کرج و جاری شدن سیل در روستاهای سیجان کندر و سرزیارت در منطقآلودگی آب شرب سوادکوه بر اثر سیل |اخبار ایران و جهان
آلودگی آب شرب سوادکوه بر اثر سیل سعت خسارت در روستاها و شهرهای این شهرستان بسیار زیاد است و برای مدیریت امور نیازمند کمکرسانی استانی هستیم کد خبر ۵۱۸۴۰۵ تاریخ انتشار ۲۹ تير ۱۳۹۴ - ۱۵ ۳۹ - 20 July 2015 فرماندار سوادکوه از آلودگی آب شرب در این شهرستان بر اثر سیل خبر داد و گفت-