واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۲ مرداد ۱۳۹۴ (۹:۴۶ق.ظ)
دود بيکاري در چشم فارغالتحصيلان موج - ساير رسانه ها؛ درست است که «کار عار نيست»، اما؛ چه کسي ميتواند حس و حال جواني را درک کند که به اميد پيدا کردن جايگاه اجتماعي مناسب و شغل درخور، جواني و وقت خود؛ يعني همان دو عنصر طلايي زندگي را صرف درس خواندن کرده، اما؛ نهايتاً ...
ايسنا نوشت:
خبر کوتاه بود، «از مجموع 150 نيروي جديد شهرداري خرم آباد براي خدمت در قسمت رفتگري و نظافت شهر، 23 نفر داراي مدرک تحصيلي ليسانس و فوق ليسانس هستند.» اما حاصل قرار گرفتن همين چند کلمه و عدد کنار يکديگر، خبر تلخي را رقم ميزند، خبري که هر چند جديد نيست و مشابه آن را بارها و بارها شنيده ايم، اما؛ باز هم طعم تلخ آن را بعد از هر بار شنيدن زير زبانمان حس ميکنيم.
در اين گزارش نه قصد جسارت به قشر پرتلاش و بيادعاي رفتگران را داريم و نه کوچکانگاري تلاش آنها، بلکه غرض نمايش ايستگاه پاياني ماراتن 20 ساله تحصيل جواناني است که از لاجرم بيکاري و... داوطلب مشاغلي شدهاند که تحصيلات عاليه از لزوم اشتغال در آنها محسوب نميشوند.
البته درست است که «کار عار نيست»، اما؛ چه کسي ميتواند حس و حال جواني را درک کند که با اميد به پيدا کردن جايگاه اجتماعي مناسب و شغل درخور، جواني و وقت خود؛ يعني همان دو عنصر طلائي زندگي، را صرف درس خواندن کرده و نهايتاً عهده دار شغلي شود که هر روز بايد براي جمع کردن برگ درخت آرزوهايش خم و راست شود. کار عار نيست، اما؛ نه براي جواني که بايد کوله بار زبالههاي ديگران را بر دوشي بگذارد که عنوان دکتر، مهندس و... يدک ميکشد.
از طرف ديگر چه کسي ميتواند حس و حال خانوادهاي را درک کند که شايد سالها نان شب خود را تبديل به شهريه دانشگاه فرزند خود کردهاند تا جوانشان سر بالا بگيرد و عمر خود را حتي با حقوق ناچيز در رشتهاي که تحصيل کرده است بگذراند نه اين که سکاندار شغلهايي شود که هيچ شباهتي به مدرک تحصيلي نصب شده بر ديوار اتاقش که نشان ميدهد جزو قشر تحصيل کرده اين مرز و بوم است ندارد.
مرز و بومي که بايد به وجود بيش از چهار ميليون دانشجو و بيش از 700 هزار فارغالتحصيل خود افتخار کند و براي بهره گرفتن از توان، سواد و مهارت اين افراد بهترين زمينههاي شغلي را فراهم کند نه اين که دانش آموختگان، جهنم شرايط يک شغل را به برزخ بيکاري ترجيح دهند.
افزايش دو برابري دانشجويان، افزايش 6 برابري دانش آموختگان
بايد گفت بيکاري از جمله مشکلاتي که است که علل و ابعاد چندوجهي دارد، ولي؛ بي شک، افزايش بي رويه تعداد دانشجويان و تحصيل در رشتههايي که نياز امروز جامعه نيست، يکي از مهمترين آنهاست.
طبق آمار موجود تعداد دانشجويان در سال تحصيلي 93-92 نسبت به سال 84-83 بيش از دو برابر شده است، بي شک افزايش تعداد دانش آموختگان از 146 هزار و 859 نفر در سال تحصيلي 83-82 به 718 هزار و 801 نفر در سال تحصيلي 92-91، گسترش مراکز آموزش عالي و تنوع شيوههاي پذيرش دانشجو از موفقيتهاي نظام آموزش عالي کشور است، اما نکتهاي که کمتر به آن توجه شده تأمين زيرساختهاي لازم براي بهرهمندي از تخصص و توانمندي دانش آموختگان است و به همين دليل ساليانه آمار جوانان جوياي کار افزايش مييابد و صف اشتغال طولانيتر ميشود.
کيفيت و مهارت دانشآموختگان نکته ديگري است که زير سايه کميت به دست فراموشي سپرده شده و باعث ناکارآمدي و در نتيجه يکي از عوامل کاشت بذر بيکاري دانش آموختگان در جامعه شده است.
عدم تناسب تعداد فارغالتحصيلان با نياز جامعه
عدم تناسب تعداد فارغالتحصيلان با نياز جامعه مدلول ديگري بيکاري فارغ التحصيلان است. شايد اگر افزايش تعداد دانشجويان بعد از بررسي و شناخت موقعيتهاي شغلي و در راستاي نياز جامعه بود اکنون با حجم وسيع فارغ التحصيلان بيکار مواجه نبوديم.
مطلبي که چندي پيش، معاون آموزشي وزير علوم نيز به آن اشاره کرده مبني بر اين بود که متاسفانه پذيرش دانشجو در دانشگاهها متناسب نبوده و از آنجايي که دانشگاهها به صورت مازاد دانشجو پذيرش کردهاند با اين مشکل روبرو شدهايم. براي مثال در فراخوان اخير جذب هيات علمي 30 هزار نفر ثبتنام کردند که 70 درصد آنها؛ يعني حدود 20 هزار نفر داراي مدرک دکتري بودند، در حالي که ظرفيت دانشگاهها حدود 5000 نفر است و اين نشان ميدهد که تعداد فارغالتحصيلان متناسب با نياز جامعه نيست.
عدم ارتباط دانشگاه با صنعت
از طرف ديگر ارتباط صنعت و دانشگاه همواره به عنوان نقطه کور فعاليتهاي علمي و صنعتي کشور مطرح بوده است. اين ارتباط در دولت نهم و دهم به قدري ضعيف بوده که اساتيد دانشگاهي و تحليلگران اقتصادي بارها و بارها آن را مورد توجه قرار داده و بر آن تاکيد کردهاند.
در اين ميان حتي دانشگاههاي فني و تخصصي نيز نتوانستهاند ارتباط مؤثر و کارآمدي با صنايع ايجاد نمايند، به طوري که چندي پيش از سوي معاون علمي و فناوري رئيس جمهوري اعلام شد ميزان ارتباط با صنعت در دانشگاه صنعتي شريف 10 درصد است.
البته نميتوان بار ضعف اين ارتباط را تنها بر دوش آموزش عالي انداخت، بلکه اين نکته بايد در خود صنعت هم نهادينه شود که در قبال دانشجو و دانشگاه چه وظايفي بر عهده دارد و به اين باور دست يابد که بخشهاي آکادميک قادر است بخش قابل توجهي از نيازهاي آن را برطرف سازد.
بيکاري فارغالتحصيلان ناشي از نبود کار مناسب در جامعه و ناکارآمدي فارغ التحصيلان
در همين راستا دکتر مهدي احسان، عضو هيات علمي دانشگاه صنعتي شريف، معتقد است: بيکاري فارغالتحصيلان ناشي از دو علت نبود کار مناسب در جامعه و ناکارآمدي فارغ التحصيلان است.
احسان به ايسنا ميگويد: اين که يک نيروي شهرداري داراي مدرک ليسانس باشد موضوع اعتراض برانگيزي نيست، حتي در کشوري مانند آمريکا هم افراد با مدرک ليسانس در پمپ بنزين کار ميکنند، بلکه موضوع اين است که کشور براي نيروي ليسانس يا فوق ليسانس خود کار ديگري ندارد و يا نيروي تحصيل کرده نميتواند در کار ديگري مشغول شود. بايد توجه شود اگر فردي کار مناسب مدرک خود داشت، به شغلهاي ديگر که نياز به مدرک ندارند روي نميآورد.
وي بر اين که سيستم آموزش عالي کشور بي برنامه است، تاکيد ميکند و ميگويد: سيستم آموزش عالي بدون اينکه به نيازها توجه کند مدرک صادر ميکند، از طرف ديگر آموزشهايي که ارائه ميشود آموزشهاي کارآمد نيست و اگر هم باشد شغلي در جامعه وجود ندارد که اين آموزشها به کار گرفته شود.
صنعت اعتقادي به کار کارشناسي ندارد
اين استاد دانشگاه صنعتي شريف به ارتباط بين دانشگاه و صنعت اشاره ميکند و ادامه ميدهد: مشکل ديگر اين است که براي کارهاي کارشناسي اعتبار و ارزش لازم قائل نيستيم و صنعت اعتقادي به کار کارشناسي ندارد. زيرا اغلب مديران خود کارشناس نبوده و افراد کارشناس را قبول ندارند.
رونق کار در جامعه و هدفمند کردن آموزش عالي دو راه حل رفع مشکل
احسان راه حل اين مشکل را رونق کار در جامعه و هدفمند کردن آموزش عالي ميداند و توضيح ميدهد: براي رفع اين مشکل بايد فعاليتهاي صنعتي، اجتماعي، اقتصادي و... رونق يابد و از اين حالت رکود خارج شود تا بتوان براي فارغالتحصيلان اشتغال ايجاد کرد. از طرف ديگر بايد نيازهاي جامعه را شناخت و متناسب با نيازها نيروي تحصيل کرده تربيت کرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 117]