واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: چرا سوم خرداد به تصوير درنيامده است؟
جام جم آنلاين: سوم خرداد در تقويم پايداري و مقاومت كشور ما روز بزرگي است. فتح خرمشهر و پس گرفتن آن در عمليات بيتالمقدس بعد از 19 ماه اشغال ناجوانمردانه اين شهر به زعم بسياري از كارشناسان جنگ، بزرگترين عمليات نظامي ايران در طول 8 سال جنگ ما با بعثيهاست و براي همين يكي از مهمترين نقاط عطف اين مقطع به حساب ميآيد. اما حالا از اين اتفاق بزرگ و تاريخي چه چيزي براي ارائه به نسلهاي بعد باقي مانده؟ سينما و تلويزيون ما به طور خاص چه كاري در اين زمينه انجام دادهاند و چه تصوير ماندگاري از اين حماسه خلق كردهاند؟
«بلمي به سوي ساحل»، «كيميا»، «سرزمين خورشيد»، «دوئل» و «روز سوم»، فيلمهايي هستند كه با اين موضوع ساخته شدهاند. در تلويزيون هم جز «خاك سرخ» چيز ديگري به ذهن من و همكارانم نميرسد. مطمئنم شما هم هر چقدر تلاش كنيد، نميتوانيد اين رقم را به تعداد انگشتان دو دست برسانيد. اما چرا اين اتفاق نيفتاده؟ اين تنها سوالي بود كه براي پيدا كردن پاسخش با چند سينماگر و كارشناس صحبت كردهايم.
سوم خرداد از آن وقتهايي است كه بازار بحث و حرف و سخنراني درباره مقوله جنگ داغتر از هميشه است. پس دور از ذهن نيست كه وقتي با كمال تبريزي تماس ميگيريم، به همراه اكبر نبوي، نويسنده و منتقد كه بتازگي به جرگه تهيهكنندگان سينما هم وارد شده، عازم سبزوار باشد تا در دانشگاه تربيت معلم اين شهر درباره همين موضوع گزارش ما حرف بزند.
اين كارگردان نامآشنا كه پخش سريال «شهريار»اش تازگيها در تلويزيون تمام شد و در سينماي جنگ هم او را با فيلمهايي مثل «ليلي با من است» و «شيدا» ميشناسيم، عقيده دارد كه بايد كمي كليتر به اين موضوع نگاه كرد،« متاسفانه آن فعاليتي كه از سوي مديران ما بايد انجام بشود، اتفاق نميافتد و در سالهاي اخير هم كمتر شده است. در صورتي كه بايد از همه نظر درباره اين ماجرا برنامهريزي طولانيمدت انجام داد؛ بايد همه چيز تجزيه و تحليل بشود تا با اختصاص بودجه لازم، هر فيلمساز با توجه به روحيهاش به كار دعوت شود. به نظرم اين كار نتيجه درخشاني دارد.»
تبريزي ادامه ميدهد: به نظرم زمينه كار در اين حوزه فراهم است و كارهاي فوقالعادهاي هم ميشود انجام داد. سادهترين كار اين است كه مثل تجربه فيلم «فرش ايراني» كه به وسيله 15 كارگردان و به همت و سفارش سازمان ملي فرش ايران ساخته شد، نهادي هنرمندان را جمع كند و از آنها بخواهد كه درباره جنگ فيلم اپيزوديك بسازند و هر كدام در اپيزود خودشان با نگاه خاص خودشان به اين موضوع بپردازند. اين كار را نهادهايي مثل ارشاد، فارابي، تلويزيون و سينماي جوان بايد انجام بدهند؛ ولي مشكل اينجاست كه هيچ تشكيلاتي خودش را مسوول اصلي قضيه نميداند. اين اتفاق با نگاه بسته نميافتد و سعه صدر خودش را لازم دارد.
تبريزي آنطور كه ميگويد تلاشهايي هم در اين زمينه كرده و قرار بوده با مجيدي، حاتميكيا و ميركريمي فيلمي 4 اپيزودي بسازد كه در عين حالي كه هر كدام از دريچه متفاوتي به جنگ نگاه ميكنند، چيزهايي مثل دانههاي تسبيح آنها را به هم پيوند بدهد.
گويا چندين جلسه هم با هم داشتهاند، ولي دست آخر به اين نتيجه رسيدهاند كه تهيه امكانات براي اين فيلم، سخت است و همين باعث شده از خيرش بگذرند «اين كار آنقدر سخت و دشوار است كه آدم را پير ميكند. در صورتي كه بر عكس شرايط بايد جوري باشد كه فيلمسازها به ساخت فيلم با اين موضوع ترغيب بشوند».
غير از اين ، او يكي دو سال پيش براي اقتباس سينمايي از رمان تحسين شده «شطرنج با ماشين قيامت» حبيب احمدزاده هم كه عقيده دارد يكي از كارهاي بسيار زيباي اين حوزه است تلاش كرده و موفق نشده. «جلسات مختلفي با نويسنده در سپاه برگزار كرديم. ولي خودم هم نفهميدم چرا اين اتفاق نيفتاد!»
اين كارگردان در پايان تاكيد ميكند كه هنرمندان براي كار در اين حوزه آمادهاند و اين مسوولان هستند كه بايد شرايط را براي آنها مهيا كنند.« الان جعفر پناهي ميخواهد يك فيلم جنگي بسازد كه داستان خيلي خوبي هم دارد. صبر كنيد و وقتي فيلمش تمام شد، ازش بپرسيد آيا باز هم حاضر است اين كار را بكند يا نه!»
نبوي هم عقيده دارد كه در اين زمينه حرف تازهاي نيست و او هم در اين سالها به قدر كافي حرف زده«سوال شما سوال من هم هست، خرمشهر تابلوي درخشان 8 سال مقاومت و پايداري ماست، حتي به نظر من بهترين انتخاب براي نامگذاري هفتهاي به نام دفاع مقدس، هفتهاي است كه از همين سوم خرداد شروع شود و نه 31 شهريور كه عراق به ايران حمله كرده.»
اين منتقد تاكيد ميكند: هيچ كشوري مثل ما نسبت به افتخاراتش اينقدر دست و دلباز نيست. الان شرايط طوري است كه بايد محكم يقه مسوولان را گرفت و محكم و طلبكارانه توي سينهشان ايستاد و آنها را مواخذه و حتي شبه محاكمه كرد. آنها نه فقط در مورد جنگ و آدمهايش بلكه در مورد خيلي از شخصيتهاي 30 سال گذشته بشدت به مردم بدهكارند.
او كجفهمي، كمهمتي و نگاه عوامانه به مقوله فرهنگ و هنر را مشكل اساسي مسوولان در برخورد با موضوعاتي از اين دست عنوان ميكند و به عنوان نمونه به فيلمنامه سريال شهيد محمد بروجردي نوشته رضا رئيسي و فيلمنامه سريال 52 قسمتي «هيچ كس سرباز به دنيا نميآيد» زندهياد رسول ملاقليپور اشاره ميكند كه به همين موضوع سقوط و آزادي خرمشهر ميپرداخت و در زمان حياتش موفق نشد آن را جلوي دوربين ببرد.
دليلش را هم اينطور توضيح ميدهد: آنهايي كه ميتوانند در اين زمينهها نقش موثري داشته باشند، فهم و درك درستي از واقعه پايداري ملي ندارند و برعكس آنهايي كه علاقهمند و كاربلد هستند، ظرفيتها و امكانات ورود به اين عرصه را ندارند.
از نگاه احمد مرادپور، دليل نپرداختن جدي هنرمندان سينما و تلويزيون به خرمشهر و ماندگاري اين حماسه در قالب يك اثر تصويري ماندگار، آنقدر روشن است كه اصلا نيازي به توضيح ندارد« كسي علاقهمند نيست در اين حوزه كاري انجام بشود و ارادهاي هم براي انجامش وجود ندارد. براي همين هنرمندان بيچارهاي كه هنوز به بعضي چيزها معتقدند، با اين كه همچنان تحقير ميشوند، سعي ميكنند همه چيز را تحمل كنند».
بد موقعي با كارگردان «سجاده آتش» و «رنجر» تماس گرفتهايم. اتفاقا تازه چند روزي است كه از سفر خرمشهر برگشته و هنوز سنگيني غباري كه از فرمان جنگ تا حالا از سر و روي اين شهر پاك نشده، روي دلش سنگيني ميكند «چندين سال از فتح خرمشهر و پايان جنگ ميگذرد و شهري كه سمبل مقاومت و افتخار يك كشور بوده، وضع اسفباري دارد.
مردمي كه با اشك چشم و خون دلشان ايستادند و مبارزه كردند، حالا مورد بيمهري شديد هستند و چنان غم غريبي در كوچه پسكوچهها هست كه بوميها هم دارند مهاجرت ميكنند. بندري كه قبل از انقلاب و جنگ پر از شور و نشاط بود، از هياهو افتاده و اصلا فراموش شده است. ما هم فقط همين روزها به يادش ميافتيم».
مرادپور كه مدتي پيش سريال «رقص پرواز»اش خوش درخشيد، عنوان ميكند كه از بيمهري تلويزيون و عدم پرداخت دستمزدش توسط تهيهكننده درباره اين كار كه آن را با مشقت و جان كندن ساخته، درس خيلي بزرگي گرفته است. او اضافه ميكند: سينما قيمت سنگيني دارد كه بايد آن را بپردازيم و اين به نحوه مديريتگدامنشانه ما اصلا سازگار نيست.
سينماي ما گرفتار نوعي فرومايگي شده كه همه چيز را به نحو سخيفي اجرا ميكند و با اين وضعيت هم نميشود در مورد موضوعاتي مثل خرمشهر كه حديث پايداري و مقاومت يك ملت است، فيلم ساخت. تا وقتي نگاه و رفتارمان نسبت به اين ماجرا تغيير نكند، نميشود هيچ كار قابل اعتنايي انجام داد.
ناصر شفق هم از منظر تهيهكننده آثاري در حوزه دفاع مقدس، حرف بقيه را تاييد ميكند. به عقيده او توليد فيلمهاي مناسب و قابل اعتنا نه فقط با موضوع خرمشهر، كه با موضوع كليتر جنگ و پايداري، حكم كيميا را دارد و اين قبل از هر چيز به همت و توجه مسوولان و بودجههاي كمي كه به آن اختصاص ميدهند، برميگردد «تا گريه هنرمندان را درنياورند، حاضر به همكاري و دادن امكانات نيستند. مجموع اين برخوردها روز به روز آنقدر فشار را بر انديشه هنرمند تنگتر ميكند كه آنها هم عطاي كار در اين عرصه را به لقايش ميبخشند».
او توضيح ميدهد كه مجموع همين عوامل و نبود امكانات است كه هنرمندان را مجبور ميكند فيلمهاي بيبو و بيخاصيتي را بسازند كه در آنها مجالي براي انديشه و تفكر نيست.اين گزارش تمام شده و گمان نميكنم حرف زدن با همه دستاندركاران و هنرمندان اين ژانر چيز ديگري هم به نتيجهاش اضافه كند.
براي خودم از اين گزارش فقط تصويري كه احمد مرادپور شرح ميدهد، باقي ميماند و اينكه خاك جنوب گيراست. من و هم نسلانم كه آن روزها را درك نكردهايم. ولي چهراهي پيش پاي آنهايي است كه پاگير اين خاك شدهاند و مي خواهند از ناگفته هايشان از آن روز ها بگويند و نمي توانند.
جابر تواضعي
پنجشنبه 2 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 363]