واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
نهنگ عنبر و بهانهای برای نوشتن استانها > اردبیل - این روزها سخت سرش شلوغ است. پیشنهاد پشت پیشنهاد. با اینکه سینما در دوران نقاهت عجیبی به سر می برد و کلمه «سوپر استار»ی که معنا و مفهومش را از دست داده است؛ بناچار بازیگر و کارگردان اهل مشهدی یک تنه جور همه اهل سینما را کشیده تا مبادا آهی در بساط سینمای کشورش نباشد.
محسن پرستاری- انگار عطاران در سینما مکلف است تا نگهبان مرز سینمای طنز و بازار لودگی باشد. مرزهایی که گاه توسط کارگردانهای نوظهور و با حمایتهای ارگان و احزاب خاصی تعادلش را از دست میداد. بازاری که در دهه 80 شکوفا شد و منجر به معرفی پدیدههای سینما! با چنین نگاه و رویکردی، طنز و کمدی تعریف نامتعارفی داشت. نه تنها سینما بلکه صدا و سیما نیز با ساخت و تولید مجموعههایی همچون «خنده بازار» و ... از این گزند در امان نماندند. حذف چهرههای برتر و دوست داشتنی طنز کار و طنزنویس از صدا و سیما باعث انحراف در تعریف و توصیف طنز شد. جریان نوظهور را به نوعی میتوان «جریان انحرافی» سینمای ایران (صرفا به معانی لغوی) در قالب طنز معرفی کرد.
***
برند این روزهای سینمای ایران و نگهبان مرز سینمای طنز و بازار لودگی همین که اسم و عکسش روی پوستر فیلمی نقش میبندد به صورت خودجوش پای مخاطبان مقهورش را به سینما میکشاند. به گواه آمار فروش و گیشه سینمایی هنوز از جمله بازیگرانی است که نامش با فروش نجومی فیلم رابطه متقابلی دارد.
رضا عطاران از جمله کارگردانهای مطرح در ژانر کمدی و طنز ایران است که هنر خواندن تیتراژ سریال را نیز به خوبی بلد است. برخلاف سایر بازیگران سینما از جمله: بهرام رادان، جواد رضویان و ...
او در انتخاب شعرش سلیقه به خرج میدهد و با همین انتخاب درست و زیرکانهاش در دل مخاطبان جای پایی برای خود باز کرده و مشتری پرابا قرصشان میکند.
کافی است تا کمی هم که شده مروری بر اجراهایش بکنیم تا باورمان شود که عطاران این هنر را نیز هم به خوبی بلد است.
عطاران خواندن تیتراژ سریال را (البته به طور حرفهای) از سال 82 و با مجموعه طنز " کوچه اقاقیا" آغاز کرد. او به غیر از خواندن تیتراژ نویسنده، کارگردان و بازیگر این سریال بود. ترانهای دلنشینی که مخاطب را ناخودآگاه به سفری از جنس زمان دعوت میکرد. سفری به گذشتهها. سفری به سرزمین پدر بزرگ و مادربزرگمان.
دوس ندارم دیگه خواب ببینم / توی خواب تو رو بیتاب ببینم/ میدونم که نگران حال منی / تو نخ هر روز و هر سال منی/ جای تو خالی توی قصه ما / پاشین بریم به کوچه اقاقیا و ...
با اینکه اولین تجربهاش در خواندن تیتراژ سریالها آنچنان موفقیت آمیز نبود و بر زبانها نیفتاد اما به باور بسیاری هنوز هم این ترانه برایشان تازه است و شنیدنی.
«متهم گریخت» تجربه دیگر عطاران در خوانندگی تیتراژ سریال بود.
عطاران در سریال "متهم گریخت" که در ماه مبارک رمضان سال 84 میهمان سفرهای افطاری بود؛ داشت همه کاره میشد. از کارگردانی این سریال گرفته تا بازیگری و خوانندگی. او برای اینکه کمی از بار سنگین روی دوشش کاسته شود؛ تیتراژ سریال را با امیر حسین مدرس کار کرد.
... آسمونه اینجا خاکستریه / قصههاش قصه دیو و پریه / آدما وقتی واسه هم ندارن / اینجا معلوم نمیشه کی به کیه...
رفته رفته برای مخاطبانِ طنز عطاران،تیتراژ سریالهایش جا میافتاد. سیر صعودی و کیفیت کارهای وی در امر خواندن تیتراژ سریالها همین طور بالا و بالاتر میرفت. لذت دیدن سریال "ترش و شیرین" با هنرنمایی گرجستانی و حمید لولایی به کنار اما تیتراژ آغازینش آنچنان به دل نشست که به جرات میتوان گفت هنوز هم در یاد و خاطره مخاطبانش نقش بسته است. عطاران این بار به سراغ محسن نامجو رفت. نامجویی که تازه اولین آلبومش را با نام «ترنج» به بازار ارائه کرده بود. خوانندهای که به یک بار نامش از تیتراژ سریال پاک شد و نامی دیگر جایش را گرفت.
از این ور شب تا پل ستاره / کی میدونه که کی خواب کی بیداره / یکی دلش میخواد بخنده خورشید / یکی دلش میخواد بارون بباره / یکی داره پنجره رو میبنده / یکی درو وا میکنه دوباره / خنده و شادی و اشک و غم / توی دل همه جا پا میذاره...
این بار تفاوت در اجرا خیلی ملموس بود. تم اصلی ترانه حس همذات پنداری مخاطبان را نشانه رفته بود.
یکی داره پولاشو رو هم میذاره / یکی داره بدهیهاشو میشماره / یکی شبا خوابای رنگی میبینه / سرشو که روی بالش میذاره / سهم این یکی کابوسه / صابخونه، بدهی، اجاره / فقیر و پولدار هر دلی / واسه خودش هزار تا قصه داره ...
سال 87 بود که رضا عطاران یکی از بهترین اجرای خود را در خواندن تیتراژ با سریال طنز "سه در چهار" به معرض نمایش گذاشت. او در این مجموعه سمت مشاور کارگردانی و بازیگر میهمان را همزمان یدک میکشید. همین لبتر کردنش برای خواندن تیتراژ آغازین سریال کلی برای مجموعه مایه گذاشت. عطاران این بار با ترکاشوند (خواننده) همکاری کرد.
من نمیگم دنیا رو میخوام / امروز و دارم فردا رو میخوام / من نمیگم هر چی هست مال ماست و / حساب کتاب ما از دنیا جداست و ...
من فقط میگم این حق من نیست / حق من رفتن و گم شدن نیست / حق من زندگی بیملاله / یه سقف و یه لقمه نون حلاله
این آخرین کار وی بود که از صدا و سیما پخش می شد. حذف صدا و چهره عطاران از صدا و سیما از سال 87 کلید خورد و تا حالا نیز ادامه دارد.
بدون شک عطاران یکی کارگردانهای با استعداد ژانر کمدی و طنز ایران به حساب میآید. بازیگری که گاه لباس کارگردانی بر تن میکند و گاه خود را در صف اول ایفای نقش قرار می دهد.
عطاران دوست داشتنی است چه با خواندن تیتراژها و چه با نقش آفرینیهایش. شاید هم هیچ اغراق نیست که لقب «آقای طنز» ایران مستحق وی باشد.لایق بازیگر دوست داشتنی همچون رضا عطاران.
کلید واژه ها: استان اردبیل -
سه شنبه 30 تیر 1394 - 13:39:55
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]