واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: هدف، رضايت تماشاگر است
تئاتر- ندا انتظامي:
بعد از ديدن نمايش «غلتشن ها» كه تمام مدت به خنده ميگذرد ميتوان پرسيد، خب كه چه؟
سواي بحث هدف و بخشهاي آموزشي، نميتوان اين نكته را فراموش كرد كه خنداندن تماشاگر ايراني كار دشواري است، كاري كه اين گروه و كارگردان آن به خوبي از پس آن بر آمدهاند.
گواه آن سالن پر از تماشاگراني است كه در تمام مدت ميتوان رضايت را در چهره آنها، از ديدن يك كمدي سالم ديد. پاسخ اين سؤال «خب كه چه» را هم ميتوان از رضايت تماشاگران درك كرد. با حميدرضا پورآذري كارگردان، طراح لباس و صحنه اين نمايش كه تلفيقي از نمايش سنتي ايراني و كمديادلارته ايتاليايي است و در سالن سايه تئاتر شهر اكنون در حال اجراست، به گفتوگو نشستيم.
* جزو كدام دسته از كارگردانها هستيد، آنهايي كه فكر ميكنند نمايشنامه را بايد منطبق بر نياز جامعه انتخاب و كار كرد و يا جزو آنهايي كه معتقدند بايد متون كلاسيك و قديمي را اجرا كرد؟
قطعا نياز جامعه را بايد در نظر گرفت. زماني هست كه جامعه از نيازهايش اشباع شده و ميخواهد حرف ديگري بشنود و كارگردان هم ميتواند براي دلش كار كند،اما زماني هم هست كه كارگردان احساس ميكند بايد ضرورت جامعه را لحاظ كند. انتخاب متون نمايشي از اين دو حالت خارج نيست.
* شما جزو كدام دسته از كارگردانها هستيد؟
اين متن را 6 سال پيش، نمايشنامه خواني كرديم. از آن موقع ميخواستم كه اين متن را به روي صحنه ببرم. نمايشنامه «غلتشن ها» از جمله كارهايي است كه نياز جامعه امروز ماست؛ چه به لحاظ اجرا و چه به لحاظ مضمون. از نظر اجرا، به كمدي بودن متن برمي گردد و از نظر مضمون به اين نكته كه ما هميشه غلتشن داريم اما در هر دوره و هر زمان شكل و شمايل آن فرق ميكند.
* اين متن در سال1760 ميلادي نوشته و اجرا شده است .با توجه به اينكه ميگوييد اين متن مورد نياز جامعه است، چقدر به اثر اوليه وفادار بوديد؟
از نظر گفتاري و ديالوگها، نزديك به متن، كار را اجرا كرديم. بخشهايي از نمايشنامه را هم حذف كرديم اما در داستان و هدف نمايش به اصل داستان وفادار بوديم. در اجرا، نحوه گفتن ديالوگها، بازيگري و شكل بصري تعييراتي داشت و سليقه خودمان را لحاظ كرديم.
* اين تغييرات برچه اساسي لحاظ شد؟
اين نمايشنامه تقريبا300 سال پيش نوشته شده است. با توجه به شرايط آن زمان و نبود تلويزيون، راديو، اينترنت و سينما، تنها تفريح مردم نمايش بوده است. به همين دليل اگر مدت زمان يك نمايش از يك زمان مشخص كمتر ميشد، تماشاگران اعتراض ميكردند، زياده گويي و تكرار در اين نمايشها زياد بود. در حقيقت ما اضافات نمايشنامه را با توجه به شرايط امروز، نياز و صبر انسان امروزي كم كرديم.
* از نحوه كارگرداني اين كار بگوييد، ميزانسنها را در تمرينات ثابت كرديد و يا از قبل حركات و ميزانسنها مشخص بود؟
به تمرين و ثابت كردن ديالوگها و حركات در حين تمرين اعتقاد دارم. در تمرين بايد فضا را در اختيار بازيگران قرار داد تا در اتمسفر نمايشنامه قرار بگيرند، در اين مرحله بازيگر وكارگردان با هم شروع به كندوكاو در شخصيتها و موقعيتهاي نمايشي ميكنند؛ يك جا من حرفي ميزنم و بازيگر ميپذيرد و يك جا بازيگر پيشنهادي ميدهد ومن بهعنوان كارگردان آن را ميپذيرم،حتي در اين صحبتها ممكن است نكاتي گفته شود كه درست نباشد و يا به نقطه مشتركي نرسيم، اما همين موضوع راه سوم و جديدي را باز ميكند تا به نتيجه دلخواه برسيم. اين ارتباط تنگاتنگ بايد وجود داشته باشد در غيراينصورت تئاتر شكل نميگيرد. وقتي به نقطه مشترك رسيديم، ميزانسنها و حركات ثابت ميشود.
* با اين تفاسير بازيگران در اجرا بداهه پردازي نميكردند؟
بداهه پردازي اتفاقي است كه در تمرين ميافتد، اما زماني كه به هدف مشترك رسيديم، بايد در طول اجرا حفظ شود. در غيراينصورت ريتم كار هر شب تغيير ميكند، اگر بازيگر كار در اجرا به يك نكته جديد برسد بايد از قبل مطلع باشم، در غيراينصورت آشوب ميشود و نميتوان كار را جمع كرد.
* زماني كه نمايش را ميديدم، خصوصا در صحنههاي شلوغ و بزن وبكوب، بهنظرم آمدكه بازيها بداهه است و بازيگرها تحت كنترل نيستند.
اين به زيركي بازيگر در اجرا برمي گردد كه اين فضا را القاء ميكند. همه حركات و ميزانسنها از قبل پيشبيني و طراحي شده، از طرف ديگر اين طراوت و شادابي بايد در نمايش باشد تا كار بوي ميزانسن ندهد، تا اجراي هر شب بازيگركهنه و او خسته نشود.
* لباسهاي نمايش در كمديادلارته ويژگيهاي خاص خودش را دارد كه ما آن را در لباس زنان، نوكر و كلفت ميبينيم. در مقابل لباس آقايان خصوصا لئوناردو و سيمون، ويژگيهاي لباس مردهاي ايراني را دارند. چرا لباسها را يك دست نكرديد ؟
از ابتدا قصد نداشتيم صددرصد به كمديا دلارته وفادار باشيم، مهمترين دليلش هم اين است كه خيلي چيزها را در باره اين نوع كمدي نميدانيم. در اين كمدي تيپهاي خاصي وجود دارد كه افراد معدودي ميتوانند آن را بازي كنند، مفاهيم خاصي در اين نوع كمدي وجود دارد كه براي تماشاگران ما خيلي واضح نيست. به همين دليل ما از كمدي دلارته وام گرفتيم و آن را از ذهن خودمان عبور داديم.
* اما اين دوگانگي در لباس و حتي در بازيها، تماشگر را دوگانه ميكند.
اين دوگانگي از روي فكر و هدف بوده است. لباس مردها بدون رنگ است چرا كه آنان خشنتر و زمختتر هستند و از همه مهمتر ما در اين عصر داريم نمايش ميدهيم.
* اما لباس زنان متعلق به اين دوره نيست.
بله درست است اگر لباس زنان را مال اين دوره تصور ميكرديم و آن را ساده و امروزي ميكرديم و به سمت لباس مردها ميآمديم ديگر چيزي از رنگ و شادي نداشتيم و از همه مهمتر ما 4 تا غلتشن داريم كه بايد تفاوت هايي با بقيه داشته باشند در نتيجه اين تغييرات بايد در لباس آنها هم ايجاد ميشد.
* اما اين لباسها ايراني است.
باشد. در اين مورد بايد پذيرفت كه اين نمايش از ذهن ايراني آمده است و نميخواستم كاربه سمت يك نمايش ايتاليايي صرف برود، چراكه در اين صورت روح زندگي امروز و معاصر ايراني از بين ميرفت. يكي از ويژگيهاي نمايشنامههاي كارلو گولدوني، اين است كه اتفاقات جاري و رئاليست را وارد متون كمديا دلارته ميكند. حال اگر ما صرفا ميرفتيم به سمت نمايش 300 سال پيش، از شرايط امروز غافل ميشديم و ارتباطمان با مخاطب امروز كم ميشد.
* بنابراين براي طراحي صحنه هم از اين عقيده وام گرفتيد؟
برايمان ساخت فضا مهم بود، نه ساخت وساز دكور. فكر كردم كه اين دكور آن چيزي را كه ما ميخواهيم نشان ميدهد. ضمن اينكه براي تماشاگر ايراني اين سبك بهدليل نمايش تخت حوضي و سياه بازي ناشناس نيست، كمديا دلارته اين فضاها را تقريبا دارد به همين دليل براي تماشاگر ما آشناست.
* با توجه به همين نزديكي نخواستيد كار را آداپته و ايراني كنيد؟
اين متن به قدر كافي فضا و حس وحال ايراني دارد، اما ميخواستيم كه فضاي خارجي نمايش حفظ شود براي همين به اين سمت بيش از حد نزديك نشديم.
* در نمايش كمدي دلارته بار بزرگي بر دوش بازيگران است، اما قبل از آن بار بزرگتري بر دوش كارگردان، كه بازيگران را درست انتخاب كند. چگونه به اين چينش بازيگر رسيديد؟
تعدادي از اين بازيگران در نمايشنامه خواني شركت داشتند و دراين اجرا هم هستند. بقيه بازيگراني كه به گروه اضافه شدند را هم از سابقه كار و آشنايي قبلي ميشناختم. سواي اين آشنايي، نزديكي به نقش و فيزيك، چهره و سن بازيگر در اين انتخاب مهم بود، برايم توانايي بازيگر در ارائه نقش از همه مهمتر بود.
* از نتيجه كار راضي هستيد؟
اگر تماشگر راضي باشد، من هم راضي ام. ما براي اين كار انرژي صرف كرديم، اگر به نتيجه نرسيم و تماشاگر راضي نباشد، گويي بيگاري كردهايم.
* بنا به آمار تئاتر شهر اين نمايش يكي از نمايشهاي پرفروش بوده است،
دم دستيترين قضاوت اين است كه بگوييم اين استقبال به كمدي بودن كار بر ميگردد.
با اين حرف موافق نيستم، اگر تماشاگر از كاري استقبال ميكند دلايل متعددي دارد. كمدي بودن نمايش در فروش كار بيتاثير نيست، اما تماشاگر ميخواهد كار خوب ببيند، اگر اين توقع را نداشت براي ديدن كار كمدي به سالنهاي ديگر ميرفت. تماشاگر ما توقع دارد كاري كه در تئاترشهر ميبيند از نظر كيفيت متفاوت باشد، اگر ما يك كار خوب تحويل مردم بدهيم آنها از كار استقبال ميكنند.
خيلي از كارهاي پرفروش و پر مخاطب مثل كارهاي آتيلا پسياني و امير كوهستاني كمدي نيستند، اما مردم از آنها استقبال ميكنند، چرا كه در اين كارها نوآوري و خلاقيت ديده ميشود و تماشاگر ديدن اين كارها را ميپسندد.
تاريخ درج: 1 خرداد 1387 ساعت 08:58 تاريخ تاييد: 1 خرداد 1387 ساعت 11:45 تاريخ به روز رساني: 1 خرداد 1387 ساعت 11:26
چهارشنبه 1 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 491]