تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 5 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):غيرت از ايمان است و بى بند و بارى از نفاق.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1844522660




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ترتیل جزء بیست و هفتم قرآن کریم با قرائت استاد کریم منصوری + متن و صوت


واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران:
ترتیل جزء بیست و هفتم قرآن کریم با قرائت استاد کریم منصوری + متن و صوت
قرائت جزء بیست و هفتم قرآن کریم در روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان را با صدای استاد "کریم منصوری" می‌شنوید.
به گزارش گروه فیلم و صوت باشگاه خبرنگاران، قرائت جزء بیست و هفتم قرآن کریم در روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان را با صدای استاد "کریم منصوری" می‌شنوید.

به نام خداوند رحمتگر مهربان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ[ابراهيم] گفت اى فرستادگان ماموريت‏شما چيست (۳۱)  قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿۳۱﴾ گفتند ما به سوى مردمى پليدكار فرستاده شده‏ايم (۳۲)  قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ ﴿۳۲﴾ تا سنگهايى از گل رس بر [سر] آنان فرو فرستيم (۳۳)  لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن طِينٍ ﴿۳۳﴾ [كه] نزد پروردگارت براى مسرفان نشان‏گذارى شده است (۳۴)  مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ ﴿۳۴﴾ پس هر كه از مؤمنان در آن [شهرها] بود بيرون برديم (۳۵)  فَأَخْرَجْنَا مَن كَانَ فِيهَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۳۵﴾ و[لى] در آنجا جز يك خانه از فرمانبران [خدا بيشتر] نيافتيم (۳۶)  فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيْرَ بَيْتٍ مِّنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۳۶﴾ و در آنجا براى آنها كه از عذاب پر درد مى‏ترسند عبرتى به جاى گذاشتيم (۳۷)  وَتَرَكْنَا فِيهَا آيَةً لِّلَّذِينَ يَخَافُونَ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ ﴿۳۷﴾ و [نيز] در [ماجراى] موسى چون او را با حجتى آشكار به سوى فرعون گسيل داشتيم (۳۸)  وَفِي مُوسَى إِذْ أَرْسَلْنَاهُ إِلَى فِرْعَوْنَ بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ ﴿۳۸﴾ پس [فرعون] با اركان [دولت] خود روى برتافت و گفت [اين شخص] ساحر يا ديوانه‏اى است (۳۹)  فَتَوَلَّى بِرُكْنِهِ وَقَالَ سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ﴿۳۹﴾ [تا] او و سپاهيانش را گرفتيم و آنان را در دريا افكنديم در حالى كه او [در آخرين لحظه] نكوهشگر [خود] بود (۴۰)  فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿۴۰﴾ و در [ماجراى] عاد [نيز] چون بر [سر] آنها آن باد مهلك را فرستاديم (۴۱)  وَفِي عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ الْعَقِيمَ ﴿۴۱﴾ به هر چه مى‏وزيد آن را چون خاكستر استخوان مرده مى‏گردانيد (۴۲)  مَا تَذَرُ مِن شَيْءٍ أَتَتْ عَلَيْهِ إِلَّا جَعَلَتْهُ كَالرَّمِيمِ ﴿۴۲﴾ و در [ماجراى] ثمود [نيز عبرتى بود] آنگاه كه به ايشان گفته شد تا چندى برخوردار شويد (۴۳)  وَفِي ثَمُودَ إِذْ قِيلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حِينٍ ﴿۴۳﴾ تا [آنكه] از فرمان پروردگار خود سر برتافتند و در حالى كه آنها مى‏نگريستند آذرخش آنان را فرو گرفت (۴۴)  فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَهُمْ يَنظُرُونَ ﴿۴۴﴾ در نتيجه نه توانستند به پاى خيزند و نه طلب يارى كنند (۴۵)  فَمَا اسْتَطَاعُوا مِن قِيَامٍ وَمَا كَانُوا مُنتَصِرِينَ ﴿۴۵﴾ و قوم نوح [نيز] پيش از آن [اقوام نامبرده همين گونه هلاك شدند] زيرا آنها مردمى نافرمان بودند (۴۶)  وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿۴۶﴾ و آسمان را به قدرت خود برافراشتيم و بى‏گمان ما [آسمان]گستريم (۴۷)  وَالسَّمَاء بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ ﴿۴۷﴾ و زمين را گسترانيده‏ايم و چه نيكو گسترندگانيم (۴۸)  وَالْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ ﴿۴۸﴾ و از هر چيزى دو گونه [يعنى نر و ماده] آفريديم اميد كه شما عبرت گيريد (۴۹)  وَمِن كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۴۹﴾ پس به سوى خدا بگريزيد كه من شما را از طرف او بيم‏دهنده‏اى آشكارم (۵۰)  فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿۵۰﴾ و با خدا معبودى ديگر قرار مدهيد كه من از جانب او هشداردهنده‏اى آشكارم (۵۱)  وَلَا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ إِنِّي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿۵۱﴾ بدين سان بر كسانى كه پيش از آنها بودند هيچ پيامبرى نيامد جز اينكه گفتند ساحر يا ديوانه‏اى است (۵۲)  كَذَلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ﴿۵۲﴾ آيا همديگر را به اين [سخن] سفارش كرده بودند [نه] بلكه آنان مردمى سركش بودند (۵۳)  أَتَوَاصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ﴿۵۳﴾ پس از آنان روى بگردان كه تو در خور نكوهش نيستى (۵۴)  فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَمَا أَنتَ بِمَلُومٍ ﴿۵۴﴾ و پند ده كه مؤمنان را پند سود بخشد (۵۵)  وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنفَعُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۵۵﴾ و جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند (۵۶)  وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ﴿۵۶﴾ از آنان هيچ روزيى نمى‏خواهم و نمى‏خواهم كه مرا خوراك دهند (۵۷)  مَا أُرِيدُ مِنْهُم مِّن رِّزْقٍ وَمَا أُرِيدُ أَن يُطْعِمُونِ ﴿۵۷﴾ خداست كه خود روزى بخش نيرومند استوار است (۵۸)  إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ ﴿۵۸﴾ پس براى كسانى كه ستم كردند بهره‏اى است از عذاب همانند بهره عذاب ياران [قبلى]شان پس [بگو] در خواستن عذاب از من شتابزدگى نكنند (۵۹)  فَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذَنُوبًا مِّثْلَ ذَنُوبِ أَصْحَابِهِمْ فَلَا يَسْتَعْجِلُونِ ﴿۵۹﴾ پس واى بر كسانى كه كافر شده‏اند از آن روزى كه وعده يافته‏اند (۶۰)  فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِن يَوْمِهِمُ الَّذِي يُوعَدُونَ ﴿۶۰﴾
سوره ۵۲: الطور
به نام خداوند رحمتگر مهربان
سوگند به طور (۱)  

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَالطُّورِ ﴿۱﴾ و كتابى نگاشته شده (۲)  وَكِتَابٍ مَّسْطُورٍ ﴿۲﴾ در طومارى گسترده (۳)  فِي رَقٍّ مَّنشُورٍ ﴿۳﴾ سوگند به آن خانه آباد [خدا] (۴)  وَالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ ﴿۴﴾ سوگند به بام بلند [آسمان] (۵)  وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ ﴿۵﴾ و آن درياى سرشار [و افروخته] (۶)  وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ ﴿۶﴾ كه عذاب پروردگارت واقع‏شدنى است (۷)  إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ لَوَاقِعٌ ﴿۷﴾ آن را هيچ بازدارنده‏اى نيست (۸)  مَا لَهُ مِن دَافِعٍ ﴿۸﴾ روزى كه آسمان سخت در تب و تاب افتد (۹)  يَوْمَ تَمُورُ السَّمَاء مَوْرًا ﴿۹﴾ و كوهها [جمله] به حركت درآيند (۱۰)  وَتَسِيرُ الْجِبَالُ سَيْرًا ﴿۱۰﴾ پس واى بر تكذيب‏كنندگان در آن روز (۱۱)  فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ ﴿۱۱﴾ آنان كه به ياوه سرگرمند (۱۲)  الَّذِينَ هُمْ فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ ﴿۱۲﴾ روزى كه به سوى آتش جهنم كشيده مى‏شوند [چه] كشيدنى (۱۳)  يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا ﴿۱۳﴾ [و به آنان گويند] اين همان آتشى است كه دروغش مى‏پنداشتيد (۱۴)  هَذِهِ النَّارُ الَّتِي كُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ ﴿۱۴﴾ آيا اين افسون است‏يا شما [درست] نمى‏بينيد (۱۵)  أَفَسِحْرٌ هَذَا أَمْ أَنتُمْ لَا تُبْصِرُونَ ﴿۱۵﴾ به آن درآييد خواه بشكيبيد يا نشكيبيد به حال شما يكسان است تنها به آنچه مى‏كرديد مجازات مى‏يابيد (۱۶)  اصْلَوْهَا فَاصْبِرُوا أَوْ لَا تَصْبِرُوا سَوَاء عَلَيْكُمْ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۱۶﴾ پرهيزگاران در باغهايى و [در] ناز و نعمتند (۱۷)  إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَعِيمٍ ﴿۱۷﴾ به آنچه پروردگارشان به آنان داده دلشادند و پروردگارشان آنها را از عذاب دوزخ مصون داشته است (۱۸)  فَاكِهِينَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ وَوَقَاهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ ﴿۱۸﴾ [به آنان گويند] به [پاداش] آنچه به جاى مى‏آورديد بخوريد و بنوشيد گواراتان باد (۱۹)  كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۱۹﴾ بر تختهايى رديف هم تكيه زده‏اند و حوران درشت‏چشم را همسر آنان گردانده‏ايم (۲۰)  مُتَّكِئِينَ عَلَى سُرُرٍ مَّصْفُوفَةٍ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ ﴿۲۰﴾ و كسانى كه گرويده و فرزندانشان آنها را در ايمان پيروى كرده‏اند فرزندانشان را به آنان ملحق خواهيم كرد و چيزى از كار[ها]شان را نمى‏كاهيم هر كسى در گرو دستاورد خويش است (۲۱)  وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُم مِّنْ عَمَلِهِم مِّن شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ ﴿۲۱﴾ با [هر نوع] ميوه و گوشتى كه دلخواه آنهاست آنان را مدد [و تقويت] مى‏كنيم (۲۲)  وَأَمْدَدْنَاهُم بِفَاكِهَةٍ وَلَحْمٍ مِّمَّا يَشْتَهُونَ ﴿۲۲﴾ در آنجا جامى از دست هم مى‏ربايند [و بر سرش همچشمى مى‏كنند] كه در آن نه ياوه گويى است و نه گناه (۲۳)  يَتَنَازَعُونَ فِيهَا كَأْسًا لَّا لَغْوٌ فِيهَا وَلَا تَأْثِيمٌ ﴿۲۳﴾ و براى [خدمت] آنان پسرانى است كه بر گردشان همى‏گردند انگارى آنها مرواريدى‏اند كه [در صدف] نهفته است (۲۴)  وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّكْنُونٌ ﴿۲۴﴾ و برخى‏شان رو به برخى كنند [و] از هم پرسند (۲۵)  وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءلُونَ ﴿۲۵﴾ گويند ما پيشتر در ميان خانواده خود بيمناك بوديم (۲۶)  قَالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنَا مُشْفِقِينَ ﴿۲۶﴾ پس خدا بر ما منت نهاد و ما را از عذاب گرم [مرگبار] حفظ كرد (۲۷)  فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا وَوَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ ﴿۲۷﴾ ما از ديرباز او را مى‏خوانديم كه او همان نيكوكار مهربان است (۲۸)  إِنَّا كُنَّا مِن قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ ﴿۲۸﴾ پس اندرز ده كه تو به لطف پروردگارت نه كاهنى و نه ديوانه (۲۹)  فَذَكِّرْ فَمَا أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ ﴿۲۹﴾ يا مى‏گويند شاعرى است كه انتظار مرگش را مى‏بريم [و چشم به راه بد زمانه بر اوييم] (۳۰)  أَمْ يَقُولُونَ شَاعِرٌ نَّتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ ﴿۳۰﴾ بگو منتظر باشيد كه من [نيز] با شما از منتظرانم (۳۱)  قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُتَرَبِّصِينَ ﴿۳۱﴾ آيا پندارهايشان آنان را به اين [موضعگيرى] وا مى‏دارد يا [نه] آنها مردمى سركشند (۳۲)  أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُم بِهَذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ﴿۳۲﴾ يا مى‏گويند آن را بربافته [نه] بلكه باور ندارند (۳۳)  أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَل لَّا يُؤْمِنُونَ ﴿۳۳﴾ پس اگر راست مى‏گويند سخنى مثل آن بياورند (۳۴)  فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ ﴿۳۴﴾ آيا از هيچ خلق شده‏اند يا آنكه خودشان خالق [خود] هستند (۳۵)  أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ ﴿۳۵﴾ آيا آسمانها و زمين را [آنان] خلق كرده‏اند [نه] بلكه يقين ندارند (۳۶)  أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَل لَّا يُوقِنُونَ ﴿۳۶﴾ آيا ذخاير پروردگار تو پيش آنهاست‏يا ايشان تسلط [تام] دارند (۳۷)  أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ ﴿۳۷﴾ آيا نردبانى دارند كه بر آن [بر شوند و] بشنوند پس بايد شنونده آنان برهانى آشكار بياورد (۳۸)  أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُم بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ ﴿۳۸﴾ آيا خدا را دختران است و شما را پسران (۳۹)  أَمْ لَهُ الْبَنَاتُ وَلَكُمُ الْبَنُونَ ﴿۳۹﴾ آيا از آنها مزدى مطالبه مى‏كنى و آنان از [تعهد اداى] تاوان گرانبارند (۴۰)  أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُم مِّن مَّغْرَمٍ مُّثْقَلُونَ ﴿۴۰﴾ آيا [علم] غيب پيش آنهاست و آنها مى‏نويسند (۴۱)  أَمْ عِندَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ ﴿۴۱﴾ يا مى‏خواهند نيرنگى بزنند و [لى] آنان كه كافر شده‏اند خود دچار نيرنگ شده‏اند (۴۲)  أَمْ يُرِيدُونَ كَيْدًا فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ ﴿۴۲﴾ آيا ايشان را جز خدا معبودى است منزه است‏خدا از آنچه [با او] شريك مى‏گردانند (۴۳)  أَمْ لَهُمْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۴۳﴾ و اگر پاره‏سنگى را در حال سقوط از آسمان ببينند مى‏گويند ابرى متراكم است (۴۴)  وَإِن يَرَوْا كِسْفًا مِّنَ السَّمَاءِ سَاقِطًا يَقُولُوا سَحَابٌ مَّرْكُومٌ ﴿۴۴﴾ پس بگذارشان تا به آن روزى كه در آن بيهوش مى‏افتند برسند (۴۵)  فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ ﴿۴۵﴾ روزى كه نيرنگشان به هيچ‏وجه به كارشان نيايد و حمايت نيابند (۴۶)  يَوْمَ لَا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ ﴿۴۶﴾ و در حقيقت غير از اين [مجازات] عذابى [ديگر] براى كسانى كه ظلم كرده‏اند خواهد بود ولى بيشترشان نمى‏دانند [كه آن عذاب چيست] (۴۷)  وَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا عَذَابًا دُونَ ذَلِكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۴۷﴾ و در برابر دستور پروردگارت شكيبايى پيشه كن كه تو خود در حمايت مايى و هنگامى كه [از خواب] بر مى‏خيزى به نيايش پروردگارت تسبيح گوى (۴۸)  وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ ﴿۴۸﴾ و [نيز] پاره‏اى از شب و در فروشدن ستارگان تسبيح‏گوى او باش (۴۹)  وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ ﴿۴۹﴾
سوره ۵۳: النجم
به نام خداوند رحمتگر مهربان
سوگند به اختر [= قرآن] چون فرود مى‏آيد (۱)  

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى ﴿۱﴾ [كه] يار شما نه گمراه شده و نه در نادانى مانده (۲)  مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى ﴿۲﴾ و از سر هوس سخن نمى‏گويد (۳)  وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى ﴿۳﴾ اين سخن بجز وحيى كه وحى مى‏شود نيست (۴)  إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى ﴿۴﴾ آن را [فرشته] شديدالقوى به او فرا آموخت (۵)  عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى ﴿۵﴾ [سروش] نيرومندى كه [مسلط] درايستاد (۶)  ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى ﴿۶﴾ در حالى كه او در افق اعلى بود (۷)  وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى ﴿۷﴾ سپس نزديك آمد و نزديكتر شد (۸)  ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى ﴿۸﴾ تا [فاصله‏اش] به قدر [طول] دو [انتهاى] كمان يا نزديكتر شد (۹)  فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى ﴿۹﴾ آنگاه به بنده‏اش آنچه را بايد وحى كند وحى فرمود (۱۰)  فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى ﴿۱۰﴾ آنچه را دل ديد انكار[ش] نكرد (۱۱)  مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى ﴿۱۱﴾ آيا در آنچه ديده است با او جدال مى‏كنيد (۱۲)  أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى ﴿۱۲﴾ و قطعا بار ديگرى هم او را ديده است (۱۳)  وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى ﴿۱۳﴾ نزديك سدرالمنتهى (۱۴)  عِندَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى ﴿۱۴﴾ در همان جا كه جنة‏الماوى است (۱۵)  عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى ﴿۱۵﴾ آنگاه كه درخت‏سدر را آنچه پوشيده بود پوشيده بود (۱۶)  إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى ﴿۱۶﴾ ديده [اش] منحرف نگشت و [از حد] در نگذشت (۱۷)  مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى ﴿۱۷﴾ به راستى كه [برخى] از آيات بزرگ پروردگار خود را بديد (۱۸)  لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى ﴿۱۸﴾ به من خبر دهيد از لات و عزى (۱۹)  أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى ﴿۱۹﴾ و منات آن سومين ديگر (۲۰)  وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى ﴿۲۰﴾ آيا [به خيالتان] براى شما پسر است و براى او دختر (۲۱)  أَلَكُمُ الذَّكَرُ وَلَهُ الْأُنثَى ﴿۲۱﴾ در اين صورت اين تقسيم نادرستى است (۲۲)  تِلْكَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِيزَى ﴿۲۲﴾ [اين بتان] جز نامهايى بيش نيستند كه شما و پدرانتان نامگذارى كرده‏ايد [و] خدا بر [حقانيت] آنها هيچ دليلى نفرستاده است [آنان] جز گمان و آنچه را كه دلخواهشان است پيروى نمى‏كنند با آنكه قطعا از جانب پروردگارشان هدايت برايشان آمده است (۲۳)  إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنفُسُ وَلَقَدْ جَاءهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَى ﴿۲۳﴾ مگر انسان آنچه را آرزو كند دارد (۲۴)  أَمْ لِلْإِنسَانِ مَا تَمَنَّى ﴿۲۴﴾ آن سرا و اين سرا از آن خداست (۲۵)  فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَى ﴿۲۵﴾ و بسا فرشتگانى كه در آسمانهايند [و] شفاعتشان به كارى نيايد مگر پس از آنكه خدا به هر كه خواهد و خشنود باشد اذن دهد (۲۶)  وَكَم مِّن مَّلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَن يَشَاءُ وَيَرْضَى ﴿۲۶﴾ در حقيقت كسانى كه آخرت را باور ندارند فرشتگان را در نامگذارى به صورت مؤنث نام مى‏نهند (۲۷)  إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلَائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنثَى ﴿۲۷﴾ و ايشان را به اين [كار] معرفتى نيست جز گمان [خود] را پيروى نمى‏كنند و در واقع گمان در [وصول به] حقيقت هيچ سودى نمى‏رساند (۲۸)  وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا ﴿۲۸﴾ پس از هر كس كه از ياد ما روى برتافته و جز زندگى دنيا را خواستار نبوده است روى برتاب (۲۹)  فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا ﴿۲۹﴾ اين منتهاى دانش آنان است پروردگار تو خود به [حال] كسى كه از راه او منحرف شده داناتر و او به كسى كه راه يافته [نيز] آگاه‏تر است (۳۰)  ذَلِكَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى ﴿۳۰﴾ و هر چه در آسمانها و هر چه در زمين است از آن خداست تا كسانى را كه بد كرده‏اند به [سزاى] آنچه انجام داده‏اند كيفر دهد و آنان را كه نيكى كرده‏اند به نيكى پاداش دهد (۳۱)  وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَسَاؤُوا بِمَا عَمِلُوا وَيَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى ﴿۳۱﴾ آنان كه از گناهان بزرگ و زشتكاريها جز لغزشهاى كوچك خوددارى مى‏ورزند پروردگارت [نسبت به آنها] فراخ‏آمرزش است وى از آن دم كه شما را از زمين پديد آورد و از همان‏گاه كه در شكمهاى مادرانتان [در زهدان] نهفته بوديد به [حال] شما داناتر است پس خودتان را پاك مشماريد او به [حال] كسى كه پرهيزگارى نموده داناتر است (۳۲)  الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنشَأَكُم مِّنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ فَلَا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى ﴿۳۲﴾ پس آيا آن كسى را كه [از جهاد] روى برتافت ديدى (۳۳)  أَفَرَأَيْتَ الَّذِي تَوَلَّى ﴿۳۳﴾ و اندكى بخشيد و [از باقى] امتناع ورزيد (۳۴)  وَأَعْطَى قَلِيلًا وَأَكْدَى ﴿۳۴﴾ آيا علم غيب پيش اوست و او مى‏بيند (۳۵)  أَعِندَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرَى ﴿۳۵﴾ يا بدانچه در صحيفه‏هاى موسى [آمده] خبر نيافته است (۳۶)  أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِمَا فِي صُحُفِ مُوسَى ﴿۳۶﴾ و [نيز در نوشته‏هاى] همان ابراهيمى كه وفا كرد (۳۷)  وَإِبْرَاهِيمَ الَّذِي وَفَّى ﴿۳۷﴾ كه هيچ بردارنده‏اى بار گناه ديگرى را بر نمى‏دارد (۳۸)  أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ﴿۳۸﴾ و اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست (۳۹)  وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى ﴿۳۹﴾ و [نتيجه] كوشش او به زودى ديده خواهد شد (۴۰)  وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى ﴿۴۰﴾ سپس هر چه تمامتر وى را پاداش دهند (۴۱)  ثُمَّ يُجْزَاهُ الْجَزَاء الْأَوْفَى ﴿۴۱﴾ و اينكه پايان [كار] به سوى پروردگار توست (۴۲)  وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنتَهَى ﴿۴۲﴾ و هم اوست كه مى‏خنداند و مى‏گرياند (۴۳)  وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى ﴿۴۳﴾ و هم اوست كه مى‏ميراند و زنده مى‏گرداند (۴۴)  وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْيَا ﴿۴۴﴾ و هم اوست كه دو نوع مى‏آفريند نر و ماده (۴۵)  وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَى ﴿۴۵﴾ از نطفه‏اى چون فرو ريخته شود (۴۶)  مِن نُّطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى ﴿۴۶﴾ و هم پديد آوردن [عالم] ديگر بر [عهده] اوست (۴۷)  وَأَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى ﴿۴۷﴾ و هم اوست كه [شما را] بى‏نياز كرد و سرمايه بخشيد (۴۸)  وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَأَقْنَى ﴿۴۸﴾ و هم اوست پروردگار ستاره شعرى (۴۹)  وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى ﴿۴۹﴾ و هم اوست كه عاديان قديم را هلاك كرد (۵۰)  وَأَنَّهُ أَهْلَكَ عَادًا الْأُولَى ﴿۵۰﴾ و ثمود را [نيز هلاك كرد] و [كسى را] باقى نگذاشت (۵۱)  وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى ﴿۵۱﴾ و پيشتر [از همه آنها] قوم نوح را زيرا كه آنان ستمگرتر و سركش‏تر بودند (۵۲)  وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى ﴿۵۲﴾ و شهرها[ى س دوم و عاموره] را فرو افكند (۵۳)  وَالْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَى ﴿۵۳﴾ پوشاند بر آن [دو شهر از باران گوگردى] آنچه را پوشاند (۵۴)  فَغَشَّاهَا مَا غَشَّى ﴿۵۴﴾ پس به كدام يك از نعمتهاى پروردگارت ترديد روا مى‏دارى (۵۵)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكَ تَتَمَارَى ﴿۵۵﴾ اين [پيامبر نيز] بيم‏دهنده‏اى از [جمله] بيم‏دهندگان نخستين است (۵۶)  هَذَا نَذِيرٌ مِّنَ النُّذُرِ الْأُولَى ﴿۵۶﴾ [وه چه] نزديك گشت قيامت (۵۷)  أَزِفَتْ الْآزِفَةُ ﴿۵۷﴾ جز خدا كسى آشكاركننده آن نيست (۵۸)  لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّهِ كَاشِفَةٌ ﴿۵۸﴾ آيا از اين سخن عجب داريد (۵۹)  أَفَمِنْ هَذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ ﴿۵۹﴾ و مى‏خنديد و نمى‏گرييد (۶۰)  وَتَضْحَكُونَ وَلَا تَبْكُونَ ﴿۶۰﴾ و شما در غفلتيد (۶۱)  وَأَنتُمْ سَامِدُونَ ﴿۶۱﴾ پس خدا را سجده كنيد و بپرستيد (۶۲)  فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَاعْبُدُوا ﴿۶۲﴾
سوره ۵۴: القمر
به نام خداوند رحمتگر مهربان
نزديك شد قيامت و از هم شكافت ماه (۱)  

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ ﴿۱﴾ و هر گاه نشانه‏اى ببينند روى بگردانند و گويند سحرى دايم است (۲)  وَإِن يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ ﴿۲﴾ و به تكذيب دست زدند و هوسهاى خويش را دنبال كردند و [لى] هر كارى را [آخر] قرارى است (۳)  وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ وَكُلُّ أَمْرٍ مُّسْتَقِرٌّ ﴿۳﴾ و قطعا از اخبار آنچه در آن مايه انزجار [از كفر] است به ايشان رسيد (۴)  وَلَقَدْ جَاءهُم مِّنَ الْأَنبَاء مَا فِيهِ مُزْدَجَرٌ ﴿۴﴾ حكمت بالغه [حق اين بود] ولى هشدارها سود نكرد (۵)  حِكْمَةٌ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ ﴿۵﴾ پس از آنان روى برتاب روزى كه داعى [حق] به سوى امرى دهشتناك دعوت مى‏كند (۶)  فَتَوَلَّ عَنْهُمْ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلَى شَيْءٍ نُّكُرٍ ﴿۶﴾ در حالى كه ديدگان خود را فروهشته‏اند چون ملخهاى پراكنده از گورها[ى خود] برمى‏آيند (۷)  خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُّنتَشِرٌ ﴿۷﴾ به سرعت‏سوى آن دعوتگر مى‏شتابند كافران مى‏گويند امروز [چه] روز دشوارى است (۸)  مُّهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ يَقُولُ الْكَافِرُونَ هَذَا يَوْمٌ عَسِرٌ ﴿۸﴾ پيش از آنان قوم نوح [نيز] به تكذيب پرداختند و بنده ما را دروغزن خواندند و گفتند ديوانه‏اى است و [بسى] آزار كشيد (۹)  كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ ﴿۹﴾ تا پروردگارش را خواند كه من مغلوب شدم به داد من برس (۱۰)  فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانتَصِرْ ﴿۱۰﴾ پس درهاى آسمان را به آبى ريزان گشوديم (۱۱)  فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاء بِمَاء مُّنْهَمِرٍ ﴿۱۱﴾ و از زمين چشمه‏ها جوشانيديم تا آب [زمين و آسمان] براى امرى كه مقدر شده بود به هم پيوستند (۱۲)  وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُونًا فَالْتَقَى الْمَاء عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ ﴿۱۲﴾ و او را بر [كشتى] تخته‏دار و ميخ‏آجين سوار كرديم (۱۳)  وَحَمَلْنَاهُ عَلَى ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ ﴿۱۳﴾ [كشتى] زير نظر ما روان بود [اين] پاداش كسى بود كه مورد انكار واقع شده بود (۱۴)  تَجْرِي بِأَعْيُنِنَا جَزَاء لِّمَن كَانَ كُفِرَ ﴿۱۴﴾ و به راستى آن [سفينه] را بر جاى نهاديم [تا] عبرتى [باشد] پس آيا پندگيرنده‏اى هست (۱۵)  وَلَقَد تَّرَكْنَاهَا آيَةً فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ ﴿۱۵﴾ پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من] (۱۶)  فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿۱۶﴾ و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان كرده‏ايم پس آيا پندگيرنده‏اى هست (۱۷)  وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ ﴿۱۷﴾ عاديان به تكذيب پرداختند پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من] (۱۸)  كَذَّبَتْ عَادٌ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿۱۸﴾ ما بر [سر] آنان در روز شومى به طور مداوم تندبادى توفنده فرستاديم (۱۹)  إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ ﴿۱۹﴾ [كه] مردم را از جا مى‏كند گويى تنه‏هاى نخلى بودند كه ريشه‏كن شده بودند (۲۰)  تَنزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ ﴿۲۰﴾ پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من] (۲۱)  فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿۲۱﴾ و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان كرده‏ايم پس آيا پندگيرنده‏اى هست (۲۲)  وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ ﴿۲۲﴾ قوم ثمود هشداردهندگان را تكذيب كردند (۲۳)  كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ ﴿۲۳﴾ و گفتند آيا تنها بشرى از خودمان را پيروى كنيم در اين صورت ما واقعا در گمراهى و جنون خواهيم بود (۲۴)  فَقَالُوا أَبَشَرًا مِّنَّا وَاحِدًا نَّتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَّفِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ ﴿۲۴﴾ آيا از ميان ما [وحى] بر او القا شده است [نه] بلكه او دروغگويى گستاخ است (۲۵)  أَؤُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ ﴿۲۵﴾ به زودى فردا بدانند دروغگوى گستاخ كيست (۲۶)  سَيَعْلَمُونَ غَدًا مَّنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ ﴿۲۶﴾ ما براى آزمايش آنان [آن] ماده‏شتر را فرستاديم و [به صالح گفتيم]مراقب آنان باش و شكيبايى كن (۲۷)  إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَّهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ ﴿۲۷﴾ و به آنان خبر ده كه آب ميانشان بخش شده‏است هر كدام را آب به نوبت‏خواهد بود (۲۸)  وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاء قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُّحْتَضَرٌ ﴿۲۸﴾ پس رفيقشان را صدا كردند و [او] شمشير كشيد و [شتر را] پى كرد (۲۹)  فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَى فَعَقَرَ ﴿۲۹﴾ پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من] (۳۰)  فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿۳۰﴾ ما بر [سر]شان يك فرياد [مرگبار] فرستاديم و چون گياه خشكيده [كومه‏ها] ريزريز شدند (۳۱)  إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَكَانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ ﴿۳۱﴾ و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان كرديم پس آيا پندگيرنده‏اى هست (۳۲)  وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ ﴿۳۲﴾ قوم لوط هشداردهندگان را تكذيب كردند (۳۳)  كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ ﴿۳۳﴾ ما بر [سر] آنان سنگبارانى [انفجارى] فروفرستاديم [و] فقط خانواده لوط بودند كه سحرگاهشان رهانيديم (۳۴)  إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ نَّجَّيْنَاهُم بِسَحَرٍ ﴿۳۴﴾ [و اين] رحمتى از جانب ما بود هر كه سپاس دارد بدين‏سان [او را] پاداش مى‏دهيم (۳۵)  نِعْمَةً مِّنْ عِندِنَا كَذَلِكَ نَجْزِي مَن شَكَرَ ﴿۳۵﴾ و [لوط] آنها را از عذاب ما سخت بيم داده بود و[لى] در تهديدها[ى ما] به جدال برخاستند (۳۶)  وَلَقَدْ أَنذَرَهُم بَطْشَتَنَا فَتَمَارَوْا بِالنُّذُرِ ﴿۳۶﴾ و از مهمان[هاى] او كام دل خواستند پس فروغ ديدگانشان را سترديم و [گفتيم] [مزه] عذاب و هشدارهاى مرا بچشيد (۳۷)  وَلَقَدْ رَاوَدُوهُ عَن ضَيْفِهِ فَطَمَسْنَا أَعْيُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿۳۷﴾ و به راستى كه سپيده‏دم عذابى پيگير به سر وقت آنان آمد (۳۸)  وَلَقَدْ صَبَّحَهُم بُكْرَةً عَذَابٌ مُّسْتَقِرٌّ ﴿۳۸﴾ پس عذاب و هشدارهاى مرا بچشيد (۳۹)  فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿۳۹﴾ و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان كرديم پس آيا پندگيرنده‏اى هست (۴۰)  وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ ﴿۴۰﴾ و در حقيقت هشداردهندگان به جانب فرعونيان آمدند (۴۱)  وَلَقَدْ جَاء آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ ﴿۴۱﴾ [اما آنها] همه معجزات ما را تكذيب كردند تا چون زبردستى زورمند [گريبان] آنان را گرفتيم (۴۲)  كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كُلِّهَا فَأَخَذْنَاهُمْ أَخْذَ عَزِيزٍ مُّقْتَدِرٍ ﴿۴۲﴾ آيا كافران شما از اينان [كه برشمرديم] برترند يا شما را در نوشته‏ها[ى آسمانى] خط امانى است (۴۳)  أَكُفَّارُكُمْ خَيْرٌ مِّنْ أُوْلَئِكُمْ أَمْ لَكُم بَرَاءةٌ فِي الزُّبُرِ ﴿۴۳﴾ يا مى‏گويند ما همگى انتقام‏گيرنده [و يار و ياور همديگر]يم (۴۴)  أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُّنتَصِرٌ ﴿۴۴﴾ زودا كه اين جمع در هم شكسته شود و پشت كنند (۴۵)  سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَيُوَلُّونَ الدُّبُرَ ﴿۴۵﴾ بلكه موعدشان قيامت است و قيامت [بسى] سخت‏تر و تلخ‏تر است (۴۶)  بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَالسَّاعَةُ أَدْهَى وَأَمَرُّ ﴿۴۶﴾ قطعا بزهكاران در گمراهى و جنونند (۴۷)  إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ ﴿۴۷﴾ روزى كه در آتش به رو كشيده مى‏شوند [و به آنان گفته مى‏شود] لهيب آتش را بچشيد [و احساس كنيد] (۴۸)  يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ ﴿۴۸﴾ ماييم كه هر چيزى را به اندازه آفريده‏ايم (۴۹)  إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ ﴿۴۹﴾ و فرمان ما جز يك بار نيست [آن هم] چون چشم به هم زدنى (۵۰)  وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ ﴿۵۰﴾ و هم مسلكان شما را سخت به هلاكت رسانديم پس آيا پندگيرنده‏اى هست (۵۱)  وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ ﴿۵۱﴾ و هر چه كرده‏اند در كتابها[ى اعمالشان درج] است (۵۲)  وَكُلُّ شَيْءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ ﴿۵۲﴾ و هر خرد و بزرگى [در آن] نوشته شده (۵۳)  وَكُلُّ صَغِيرٍ وَكَبِيرٍ مُسْتَطَرٌ ﴿۵۳﴾ در حقيقت مردم پرهيزگار در ميان باغها و نهرها (۵۴)  إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ ﴿۵۴﴾ در قرارگاه صدق نزد پادشاهى توانايند (۵۵)  فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ ﴿۵۵﴾
سوره ۵۵: الرحمن
به نام خداوند رحمتگر مهربان
[خداى] رحمان (۱)  

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
الرَّحْمَنُ ﴿۱﴾ قرآن را ياد داد (۲)  عَلَّمَ الْقُرْآنَ ﴿۲﴾ انسان را آفريد (۳)  خَلَقَ الْإِنسَانَ ﴿۳﴾ به او بيان آموخت (۴)  عَلَّمَهُ الْبَيَانَ ﴿۴﴾ خورشيد و ماه بر حسابى [روان]اند (۵)  الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ ﴿۵﴾ و بوته و درخت چهره‏سايانند (۶)  وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ ﴿۶﴾ و آسمان را برافراشت و ترازو را گذاشت (۷)  وَالسَّمَاء رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ ﴿۷﴾ تا مبادا از اندازه درگذريد (۸)  أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ ﴿۸﴾ و وزن را به انصاف برپا داريد و در سنجش مكاهيد (۹)  وَأَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ ﴿۹﴾ و زمين را براى مردم نهاد (۱۰)  وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ ﴿۱۰﴾ در آن ميوه [ها] و نخلها با خوشه‏هاى غلاف دار (۱۱)  فِيهَا فَاكِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَكْمَامِ ﴿۱۱﴾ و دانه‏هاى پوست‏دار و گياهان خوشبوست (۱۲)  وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّيْحَانُ ﴿۱۲﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۱۳)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۱۳﴾ انسان را از گل خشكيده‏اى سفال مانند آفريد (۱۴)  خَلَقَ الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ ﴿۱۴﴾ و جن را از تشعشعى از آتش خلق كرد (۱۵)  وَخَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ ﴿۱۵﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۱۶)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۱۶﴾ پروردگار دو خاور و پروردگار دو باختر (۱۷)  رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ ﴿۱۷﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۱۸)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۱۸﴾ دو دريا را [به گونه‏اى] روان كرد [كه] با هم برخورد كنند (۱۹)  مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ ﴿۱۹﴾ ميان آن دو حد فاصلى است كه به هم تجاوز نمى‏كنند (۲۰)  بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا يَبْغِيَانِ ﴿۲۰﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۲۱)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۲۱﴾ از هر دو [دريا] مرواريد و مرجان برآيد (۲۲)  يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ ﴿۲۲﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۲۳)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۲۳﴾ و او راست در دريا سفينه‏هاى بادبان‏دار بلند همچون كوهها (۲۴)  وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنشَآتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلَامِ ﴿۲۴﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۲۵)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۲۵﴾ هر چه بر [زمين] است فانى‏شونده است (۲۶)  كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ ﴿۲۶﴾ و ذات باشكوه و ارجمند پروردگارت باقى خواهد ماند (۲۷)  وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ ﴿۲۷﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۲۸)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۲۸﴾ هر كه در آسمانها و زمين است از او درخواست مى‏كند هر زمان او در كارى است (۲۹)  يَسْأَلُهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ ﴿۲۹﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۳۰)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۳۰﴾ اى جن و انس زودا كه به شما بپردازيم (۳۱)  سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَا الثَّقَلَانِ ﴿۳۱﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۳۲)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۳۲﴾ اى گروه جنيان و انسيان اگر مى‏توانيد از كرانه‏هاى آسمانها و زمين به بيرون رخنه كنيد پس رخنه كنيد [ولى] جز با [به دست آوردن] تسلطى رخنه نمى‏كنيد (۳۳)  يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ ﴿۳۳﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۳۴)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۳۴﴾ بر سر شما شراره‏هايى از [نوع] تفته آهن و مس فرو فرستاده خواهد شد و [از كسى] يارى نتوانيد طلبيد (۳۵)  يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنتَصِرَانِ ﴿۳۵﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۳۶)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۳۶﴾ پس آنگاه كه آسمان از هم شكافد و چون چرم گلگون گردد (۳۷)  فَإِذَا انشَقَّتِ السَّمَاء فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ ﴿۳۷﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۳۸)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۳۸﴾ در آن روز هيچ انس و جنى از گناهش پرسيده نشود (۳۹)  فَيَوْمَئِذٍ لَّا يُسْأَلُ عَن ذَنبِهِ إِنسٌ وَلَا جَانٌّ ﴿۳۹﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۴۰)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۴۰﴾ تبهكاران از سيمايشان شناخته مى‏شوند و از پيشانى و پايشان بگيرند (۴۱)  يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ ﴿۴۱﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۴۲)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۴۲﴾ اين است همان جهنمى كه تبهكاران آن را دروغ مى‏خواندند (۴۳)  هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ ﴿۴۳﴾ ميان [آتش] و ميان آب جوشان سرگردان باشند (۴۴)  يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَبَيْنَ حَمِيمٍ آنٍ ﴿۴۴﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۴۵)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۴۵﴾ و هر كس را كه از مقام پروردگارش بترسد دو باغ است (۴۶)  وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ ﴿۴۶﴾ پس كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۴۷)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۴۷﴾ كه داراى شاخسارانند (۴۸)  ذَوَاتَا أَفْنَانٍ ﴿۴۸﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۴۹)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۴۹﴾ در آن دو [باغ] دو چشمه روان است (۵۰)  فِيهِمَا عَيْنَانِ تَجْرِيَانِ ﴿۵۰﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۵۱)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۵۱﴾ در آن دو [باغ] از هر ميوه‏اى دو گونه است (۵۲)  فِيهِمَا مِن كُلِّ فَاكِهَةٍ زَوْجَانِ ﴿۵۲﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۵۳)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۵۳﴾ بر بسترهايى كه آستر آنها از ابريشم درشت‏بافت است تكيه آنند و چيدن ميوه [از] آن دو باغ [به آسانى] در دسترس است (۵۴)  مُتَّكِئِينَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ ﴿۵۴﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۵۵)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۵۵﴾ در آن [باغها دلبرانى] فروهشته‏نگاهند كه دست هيچ انس و جنى پيش از ايشان به آنها نرسيده است (۵۶)  فِيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ ﴿۵۶﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۵۷)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۵۷﴾ گويى كه آنها ياقوت و مرجانند (۵۸)  كَأَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ ﴿۵۸﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۵۹)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۵۹﴾ مگر پاداش احسان جز احسان است (۶۰)  هَلْ جَزَاء الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ ﴿۶۰﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۶۱)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۶۱﴾ و غير از آن دو [باغ] دو باغ [ديگر نيز] هست (۶۲)  وَمِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ ﴿۶۲﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۶۳)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۶۳﴾ كه از [شدت] سبزى سيه‏گون مى‏نمايد (۶۴)  مُدْهَامَّتَانِ ﴿۶۴﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۶۵)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۶۵﴾ در آن دو [باغ] دو چشمه همواره جوشان است (۶۶)  فِيهِمَا عَيْنَانِ نَضَّاخَتَانِ ﴿۶۶﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۶۷)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۶۷﴾ در آن دو ميوه و خرما و انار است (۶۸)  فِيهِمَا فَاكِهَةٌ وَنَخْلٌ وَرُمَّانٌ ﴿۶۸﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۶۹)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۶۹﴾ در آنجا [زنانى] نكوخوى و نكورويند (۷۰)  فِيهِنَّ خَيْرَاتٌ حِسَانٌ ﴿۷۰﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۷۱)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۷۱﴾ حورانى پرده‏نشين در [دل] خيمه‏ها (۷۲)  حُورٌ مَّقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ ﴿۷۲﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۷۳)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۷۳﴾ دست هيچ انس و جنى پيش از ايشان به آنها نرسيده است (۷۴)  لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ ﴿۷۴﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۷۵)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۷۵﴾ بر بالش سبز و فرش نيكو تكيه زده‏اند (۷۶)  مُتَّكِئِينَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِيٍّ حِسَانٍ ﴿۷۶﴾ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۷۷)  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۷۷﴾ خجسته باد نام پروردگار شكوهمند و بزرگوارت (۷۸)  تَبَارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ ﴿۷۸﴾
سوره ۵۶: الواقعة
به نام خداوند رحمتگر مهربان
آن واقعه چون وقوع يابد (۱)  

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ ﴿۱﴾ [كه] در وقوع آن دروغى نيست (۲)  لَيْسَ لِوَقْعَتِهَا كَاذِبَةٌ ﴿۲﴾ پست‏كننده [و] بالابرنده است (۳)  خَافِضَةٌ رَّافِعَةٌ ﴿۳﴾ چون زمين با تكان [سختى] لرزانده شود (۴)  إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا ﴿۴﴾ و كوهها [جمله] ريزه ريزه شوند (۵)  وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا ﴿۵﴾ و غبارى پراكنده گردند (۶)  فَكَانَتْ هَبَاء مُّنبَثًّا ﴿۶﴾ و شما سه دسته شويد (۷)  وَكُنتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً ﴿۷﴾ ياران دست راست كدامند ياران دست راست (۸)  فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ ﴿۸﴾ و ياران چپ كدامند ياران چپ (۹)  وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ ﴿۹﴾ و سبقت‏گيرندگان مقدمند (۱۰)  وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ﴿۱۰﴾ آنانند همان مقربان [خدا] (۱۱)  أُوْلَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ ﴿۱۱﴾ در باغستانهاى پر نعمت (۱۲)  فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿۱۲﴾ گروهى از پيشينيان (۱۳)  ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۳﴾ و اندكى از متاخران (۱۴)  وَقَلِيلٌ مِّنَ الْآخِرِينَ ﴿۱۴﴾ بر تختهايى جواهرنشان (۱۵)  عَلَى سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ ﴿۱۵﴾ كه روبروى هم بر آنها تكيه داده‏اند (۱۶)  مُتَّكِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِينَ ﴿۱۶﴾ بر گردشان پسرانى جاودان [به خدمت] مى‏گردند (۱۷)  يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ ﴿۱۷﴾ با جامها و آبريزها و پياله[ها]يى از باده ناب روان (۱۸)  بِأَكْوَابٍ وَأَبَارِيقَ وَكَأْسٍ مِّن مَّعِينٍ ﴿۱۸﴾ [كه] نه از آن دردسر گيرند و نه بى‏خرد گردند (۱۹)  لَا يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا يُنزِفُونَ ﴿۱۹﴾ و ميوه از هر چه اختيار كنند (۲۰)  وَفَاكِهَةٍ مِّمَّا يَتَخَيَّرُونَ ﴿۲۰﴾ و از گوشت پرنده هر چه بخواهند (۲۱)  وَلَحْمِ طَيْرٍ مِّمَّا يَشْتَهُونَ ﴿۲۱﴾ و حوران چشم‏درشت (۲۲)  وَحُورٌ عِينٌ ﴿۲۲﴾ مثل لؤلؤ نهان ميان صدف (۲۳)  كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ ﴿۲۳﴾ [اينها] پاداشى است براى آنچه مى‏كردند (۲۴)  جَزَاء بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۲۴﴾ در آنجا نه بيهوده‏اى مى‏شنوند و نه [سخنى] گناه‏آلود (۲۵)  لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِيمًا ﴿۲۵﴾ سخنى جز سلام و درود نيست (۲۶)  إِلَّا قِيلًا سَلَامًا سَلَامًا ﴿۲۶﴾ و ياران راست‏ياران راست كدامند (۲۷)  وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ ﴿۲۷﴾ در [زير] درختان كنار بى‏خار (۲۸)  فِي سِدْرٍ مَّخْضُودٍ ﴿۲۸﴾ و درختهاى موز كه ميوه‏اش خوشه خوشه روى هم چيده است (۲۹)  وَطَلْحٍ مَّنضُودٍ ﴿۲۹﴾ و سايه‏اى پايدار (۳۰)  وَظِلٍّ مَّمْدُودٍ ﴿۳۰﴾ و آبى ريزان (۳۱)  وَمَاء مَّسْكُوبٍ ﴿۳۱﴾ و ميوه‏اى فراوان (۳۲)  وَفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ ﴿۳۲﴾ نه بريده و نه ممنوع (۳۳)  لَّا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ ﴿۳۳﴾ و همخوابگانى بالا بلند (۳۴)  وَفُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ ﴿۳۴﴾ ما آنان را پديد آورده‏ايم پديد آوردنى (۳۵)  إِنَّا أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاء ﴿۳۵﴾ و ايشان را دوشيزه گردانيده‏ايم (۳۶)  فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا ﴿۳۶﴾ شوى دوست همسال (۳۷)  عُرُبًا أَتْرَابًا ﴿۳۷﴾ براى ياران راست (۳۸)  لِّأَصْحَابِ الْيَمِينِ ﴿۳۸﴾ كه گروهى از پيشينيانند (۳۹)  ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ ﴿۳۹﴾ و گروهى از متاخران (۴۰)  وَثُلَّةٌ مِّنَ الْآخِرِينَ ﴿۴۰﴾ و ياران چپ كدامند ياران چپ (۴۱)  وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ ﴿۴۱﴾ در [ميان] باد گرم و آب داغ (۴۲)  فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ ﴿۴۲﴾ و سايه‏اى از دود تار (۴۳)  وَظِلٍّ مِّن يَحْمُومٍ ﴿۴۳﴾ نه خنك و نه خوش (۴۴)  لَّا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ ﴿۴۴﴾ اينان بودند كه پيش از اين ناز پروردگان بودند (۴۵)  إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ ﴿۴۵﴾ و بر گناه بزرگ پافشارى مى‏كردند (۴۶)  وَكَانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنثِ الْعَظِيمِ ﴿۴۶﴾ و مى‏گفتند آيا چون مرديم و خاك واستخوان شديم واقعا [باز] زنده مى‏گرديم (۴۷)  وَكَانُوا يَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿۴۷﴾ يا پدران گذشته ما [نيز] (۴۸)  أَوَ آبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ ﴿۴۸﴾ بگو در حقيقت اولين و آخرين (۴۹)  قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ ﴿۴۹﴾ قطعا همه در موعد روزى معلوم گرد آورده شوند (۵۰)  لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِيقَاتِ يَوْمٍ مَّعْلُومٍ ﴿۵۰﴾ آنگاه شما اى گمراهان دروغپرداز (۵۱)  ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ ﴿۵۱﴾ قطعا از درختى كه از زقوم است‏خواهيد خورد (۵۲)  لَآكِلُونَ مِن شَجَرٍ مِّن زَقُّومٍ ﴿۵۲﴾ و از آن شكمهايتان را خواهيد آكند (۵۳)  فَمَالِؤُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ﴿۵۳﴾ و روى آن از آب جوش مى‏نوشيد (۵۴)  فَشَارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ ﴿۵۴﴾ [مانند] نوشيدن اشتران تشنه (۵۵)  فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ ﴿۵۵﴾ اين است پذيرايى آنان در روز جزا (۵۶)  هَذَا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ ﴿۵۶﴾ ماييم كه شما را آفريده‏ايم پس چرا تصديق نمى‏كنيد (۵۷)  نَحْنُ خَلَقْنَاكُمْ فَلَوْلَا تُصَدِّقُونَ ﴿۵۷﴾ آيا آنچه را [كه به صورت نطفه] فرو مى‏ريزيد ديده‏ايد (۵۸)  أَفَرَأَيْتُم مَّا تُمْنُونَ ﴿۵۸﴾ آيا شما آن را خلق مى‏كنيد يا ما آفريننده‏ايم (۵۹)  أَأَنتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ ﴿۵۹﴾ ماييم كه ميان شما مرگ را مقدر كرده‏ايم و بر ما سبقت نتوانيد جست (۶۰)  نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ ﴿۶۰﴾ [و مى‏توانيم] امثال شما را به جاى شما قرار دهيم و شما را [به صورت] آنچه نمى‏دانيد پديدار گردانيم (۶۱)  عَلَى أَن نُّبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنشِئَكُمْ فِي مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۶۱﴾ و قطعا پديدار شدن نخستين خود را شناختيد پس چرا سر عبرت گرفتن نداريد (۶۲)  وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذكَّرُونَ ﴿۶۲﴾ آيا آنچه را كشت مى‏كنيد ملاحظه كرده‏ايد (۶۳)  أَفَرَأَيْتُم مَّا تَحْرُثُونَ ﴿۶۳﴾ آيا شما آن را [بى‏يارى ما] زراعت مى‏كنيد يا ماييم كه زراعت مى‏كنيم (۶۴)  أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ ﴿۶۴﴾ اگر بخواهيم قطعا خاشاكش مى‏گردانيم پس در افسوس [و تعجب] مى‏افتيد (۶۵)  لَوْ نَشَاء لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ ﴿۶۵﴾ [و مى‏گوييد] واقعا ما زيان زده‏ايم (۶۶)  إِنَّا لَمُغْرَمُونَ ﴿۶۶﴾ بلكه ما محروم شدگانيم (۶۷)  بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ﴿۶۷﴾ آيا آبى را كه مى‏نوشيد ديده‏ايد (۶۸)  أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاء الَّذِي تَشْرَبُونَ ﴿۶۸﴾ آيا شما آن را از [دل] ابر سپيد فرود آورده‏ايد يا ما فرودآورنده‏ايم (۶۹)  أَأَنتُمْ أَنزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ ﴿۶۹﴾ اگر بخواهيم آن را تلخ مى‏گردانيم پس چرا سپاس نمى‏داريد (۷۰)  لَوْ نَشَاء جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا فَلَوْلَا تَشْكُرُونَ ﴿۷۰﴾ آيا آن آتشى را كه برمى‏افروزيد ملاحظه كرده‏ايد (۷۱)  أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ ﴿۷۱﴾ آيا شما [چوب] درخت آن را پديدار كرده‏ايد يا ما پديدآورنده‏ايم (۷۲)  أَأَنتُمْ أَنشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنشِؤُونَ ﴿۷۲﴾ ما آن را [مايه] عبرت و [وسيله] استفاده براى بيابانگردان قرار داده‏ايم (۷۳)  نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً وَمَتَاعًا لِّلْمُقْوِينَ ﴿۷۳﴾ پس به نام پروردگار بزرگت تسبيح گوى (۷۴)  فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ ﴿۷۴﴾ نه [چنين است كه مى‏پنداريد] سوگند به جايگاه‏هاى [ويژه و فواصل معين] ستارگان (۷۵)  فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ ﴿۷۵﴾ اگر بدانيد آن سوگندى سخت بزرگ است (۷۶)  وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ ﴿۷۶﴾ كه اين [پيام] قطعا قرآنى است ارجمند (۷۷)  إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ ﴿۷۷﴾ در كتابى نهفته (۷۸)  فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ ﴿۷۸﴾ كه جز پاك‏شدگان بر آن دست ندارند (۷۹)  لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ﴿۷۹﴾ وحيى است از جانب پروردگار جهانيان (۸۰)  تَنزِيلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۸۰﴾ آيا شما اين سخن را سبك [و سست] مى‏گيريد (۸۱)  أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ ﴿۸۱﴾ و تنها نصيب خود را در تكذيب [آن] قرار مى‏دهيد (۸۲)  وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ ﴿۸۲﴾ پس چرا آنگاه كه [جان شما] به گلو مى‏رسد (۸۳)  فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ﴿۸۳﴾ و در آن هنگام خود نظاره گريد (۸۴)  وَأَنتُمْ حِينَئِذٍ تَنظُرُونَ ﴿۸۴﴾ و ما به آن [محتضر] از شما نزديكتريم ولى نمى‏بينيد (۸۵)  وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلَكِن لَّا تُبْصِرُونَ ﴿۸۵﴾ پس چرا اگر شما بى‏جزا مى‏مانيد [و حساب و كتابى در كار نيست] (۸۶)  فَلَوْلَا إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ ﴿۸۶﴾ اگر راست مى‏گوييد [روح] را برنمى‏گردانيد (۸۷)  تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿۸۷﴾ و اما اگر [او] از مقربان باشد (۸۸)  فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿۸۸﴾ [در] آسايش و راحت و بهشت پر نعمت [خواهد بود] (۸۹)  فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ ﴿۸۹﴾ و اما اگر از ياران راست باشد (۹۰)  وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ أَصْحَابِ الْيَمِينِ ﴿۹۰﴾ از ياران راست بر تو سلام باد (۹۱)  فَسَلَامٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ ﴿۹۱﴾ و اما اگر از دروغزنان گمراه است (۹۲)  وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ ﴿۹۲﴾ پس با آبى جوشان پذيرايى خواهد شد (۹۳)  فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ ﴿۹۳﴾ و [فرجامش] درافتادن به جهنم است (۹۴)  وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ ﴿۹۴﴾ اين است همان حقيقت راست [و] يقين (۹۵)  إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ ﴿۹۵﴾ پس به نام پروردگار بزرگ خود تسبيح گوى (۹۶)  فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ ﴿۹۶﴾
سوره ۵۷: الحديد
به نام خداوند رحمتگر مهربان
آنچه در آسمانها و زمين است ‏خدا را به پاكى مى‏ستايند و اوست ارجمند حكيم (۱)  

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۱﴾ فرمانروايى آسمانها و زمين از آن اوست زنده مى‏كند و مى‏ميراند و او بر هر چيزى تواناست (۲)  لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲﴾ اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به هر چيزى داناست (۳)  هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۳﴾ اوست آن كس كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد آنگاه بر عرش استيلا يافت آنچه در زمين درآيد و آنچه از آن برآيد و آنچه در آن بالارود [همه را] مى‏داند و هر كجا باشيد او با شماست و خدا به هر چه مى‏كنيد بيناست (۴)  هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ السَّمَاء وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۴﴾ فرمانروايى [مطلق] آسمانها و زمين از آن اوست و [جمله] كارها به سوى خدا بازگردانيده مى‏شود (۵)  لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأمُورُ ﴿۵﴾ شب را در روز درمى‏آورد و روز را [نيز] در شب درمى‏آورد و او به راز دلها داناست (۶)  يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَهُوَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۶﴾ به خدا و پيامبر او ايمان آوريد و از آنچه شما را در [استفاده از] آن جانشين [ديگران] كرده انفاق كنيد پس كسانى از شما كه ايمان آورده و انفاق كرده باشند پاداش بزرگى خواهند داشت (۷)  آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُم مُّسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَأَنفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ ﴿۷﴾ و شما را چه شده كه به خدا ايمان نمى‏آوريد و [حال آنكه] پيامبر [خدا] شما را دعوت مى‏كند تا به پروردگارتان ايمان آوريد و اگر مؤمن باشيد بى‏شك [خدا] از شما پيمان گرفته است (۸)  وَمَا لَكُمْ لَا تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّكُمْ وَقَدْ أَخَذَ مِيثَاقَكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿۸﴾ او همان كسى است كه بر بنده خود آيات روشنى فرو مى‏فرستد تا شما را از تاريكيها به سوى نور بيرون كشاند و در حقيقت‏خدا [نسبت] به شما سخت رئوف و مهربان است (۹)  هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَى عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَإِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ﴿۹﴾ و شما را چه شده كه در راه خدا انفاق نمى‏كنيد و [حال آنكه] ميراث آسمانها و زمين به خدا تعلق دارد كسانى از شما كه پيش از فتح [مكه] انفاق و جهاد كرده‏اند [با ديگران] يكسان نيستند آنان از [حيث] درجه بزرگتر از كسانى‏اند كه بعدا به انفاق و جهاد پرداخته‏اند و خداوند به هر كدام وعده نيكو داده است و خدا به آنچه مى‏كنيد آگاه است (۱۰)  وَمَا لَكُمْ أَلَّا تُنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلِلَّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا يَسْتَوِي مِنكُم مَّنْ أَنفَقَ مِن قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُوْلَئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِّنَ الَّذِينَ أَنفَقُوا مِن بَعْدُ وَقَاتَلُوا وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿۱۰﴾ كيست آن كس كه به خدا وامى نيكو دهد تا [نتيجه‏اش را] براى وى دوچندان گرداند و او را پاداشى خوش باشد (۱۱)  مَن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ ﴿۱۱﴾ آن روز كه مردان و زنان مؤمن را مى‏بينى كه نورشان پيشاپيششان و به جانب راستشان دوان است [به آنان گويند] امروز شما را مژده باد به باغهايى كه از زير [درختان] آن نهرها روان است در آنها جاودانيد اين است همان كاميابى بزرگ (۱۲)  يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُم بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِم بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۱۲﴾ آن روز مردان و زنان منافق به كسانى كه ايمان آورده‏اند مى‏گويند ما را مهلت دهيد تا از نورتان [اندكى] برگيريم گفته مى‏شود بازپس برگرديد و نورى درخواست كنيد آنگاه ميان آنها ديوارى زده مى‏شود كه آن را دروازه‏اى است باطنش رحمت است و ظاهرش روى به عذاب دارد (۱۳)  يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ ﴿۱۳﴾ [دو رويان] آنان را ندا درمى‏دهند آيا ما با شما نبوديم مى‏گويند چرا ولى شما خودتان را در بلا افكنديد و امروز و فردا كرديد و ترديد آورديد و آرزوها شما را غره كرد تا فرمان خدا آمد و [شيطان] مغروركننده شما را در باره خدا بفريفت (۱۴)  يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُن مَّعَكُمْ قَالُوا بَلَى وَلَكِنَّكُمْ فَتَنتُمْ أَنفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ حَتَّى جَاء أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ ﴿۱۴﴾ پس امروز نه از شما و نه از كسانى كه كافر شده‏اند عوضى پذيرفته نمى‏شود جايگاهتان آتش است آن سزاوار شماست و چه بد سرانجامى است (۱۵)  فَالْيَوْمَ لَا يُؤْخَذُ مِنكُمْ فِدْيَةٌ وَلَا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْوَاكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلَاكُمْ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿۱۵﴾ آيا براى كسانى كه ايمان آورده‏اند هنگام آن نرسيده كه دلهايشان به ياد خدا و آن حقيقتى كه نازل شده نرم [و فروتن] گردد و مانند كسانى نباشند كه از پيش بدانها كتاب داده شد و [عمر و] انتظار بر آنان به درازا كشيد و دلهايشان سخت گرديد و بسيارى از آنها فاسق بودند (۱۶)  أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ ﴿۱۶﴾ بدانيد كه خدا زمين را پس از مرگش زنده مى‏گرداند به راستى آيات [خود] را براى شما روشن گردانيده‏ايم باشد كه بينديشيد (۱۷)  اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۱۷﴾ در حقيقت مردان و زنان صدقه‏دهنده و [آنان كه] به خدا وامى نيكو داده‏اند ايشان را [پاداش] دو چندان گردد و اجرى نيكو خواهند داشت (۱۸)  إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَالْمُصَّدِّقَاتِ وَأَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ ﴿۱۸﴾ و كسانى كه به خدا و پيامبران وى ايمان آورده‏اند آنان همان راستينانند و پيش پروردگارشان گواه خواهند بود [و] ايشان راست اجر و نورشان و كسانى كه كفر ورزيده و آيات ما را تكذيب كرده‏اند آنان همدمان آتشند (۱۹)  وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَالشُّهَدَاء عِندَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ ﴿۱۹﴾ بدانيد كه زندگى دنيا در حقيقت بازى و سرگرمى و آرايش و فخرفروشى شما به يكديگر و فزون‏جويى در اموال و فرزندان است [مث ل آنها] چون مث ل بارانى است كه كشاورزان را رستنى آن [باران] به شگفتى اندازد سپس [آن كشت] خشك شود و آن را زرد بينى آنگاه خاشاك شود و در آخرت [دنيا پرستان را] عذابى سخت است و [مؤمنان را] از جانب خدا آمرزش و خشنودى است و زندگانى دنيا جز كالاى فريبنده نيست (۲۰)  اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ ﴿۲۰﴾ [براى رسيدن] به آمرزشى از پروردگارتان و بهشتى كه پهنايش چون پهناى آسمان و زمين است [و] براى كسانى آماده شده كه به خدا و پيامبرانش ايمان آورده‏اند بر يكديگر سبقت جوييد اين فضل خداست كه به هر كس بخواهد آن را مى‏دهد و خداوند را فزون‏بخشى بزرگ است (۲۱)  سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاء وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ﴿۲۱﴾ هيچ مصيبتى نه در زمين و نه در نفسهاى شما [= به شما] نرسد مگر آنكه پيش از آنكه آن را پديد آوريم در كتابى است اين [كار] بر خدا آسان است (۲۲)  مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ ﴿۲۲﴾ تا بر آنچه از دست‏شما رفته اندوهگين نشويد و به [سبب] آنچه به شما داده است‏شادمانى نكنيد و خدا هيچ خودپسند فخرفروشى را دوست ندارد (۲۳)  لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ﴿۲۳﴾ همانان كه بخل مى‏ورزند و مردم را به بخل ورزيدن وامى‏دارند و هر كه روى گرداند قطعا خدا بى‏نياز ستوده است (۲۴)  الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَمَن يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ﴿۲۴﴾ به راستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند و آهن را كه در آن براى مردم خطرى سخت و سودهايى است پديد آورديم تا خدا معلوم بدارد چه كسى در نهان او و پيامبرانش را يارى مى‏كند آرى خدا نيرومند شكست ناپذير است (۲۵)  لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿۲۵﴾ و در حقيقت نوح و ابراهيم را فرستاديم و در ميان فرزندان آن دو نبوت و كتاب را قرار داديم از آنها [برخى] راه‏ياب [شد]ند و[لى] بسيارى از آنان بدكار بودند (۲۶)  وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا وَإِبْرَاهِيمَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ فَمِنْهُم مُّهْتَدٍ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ ﴿۲۶﴾ آنگاه به دنبال آنان پيامبران خود را پى‏درپى آورديم و عيسى پسر مريم را در پى [آنان] آورديم و به او انجيل عطا كرديم و در دلهاى كسانى كه از او پيروى كردند رافت و رحمت نهاديم و [اما] ترك دنيايى كه از پيش خود درآوردند ما آن را بر ايشان مقرر نكرديم مگر براى آنكه كسب خشنودى خدا كنند با اين حال آن را چنانكه حق رعايت آن بود منظور نداشتند پس پاداش كسانى از ايشان را كه ايمان آورده بودند بدانها داديم و[لى] بسيارى از آنان دستخوش انحرافند (۲۷)  ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الْإِنجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاء رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ ﴿۲۷﴾ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از خدا پروا داريد و به پيامبر او بگرويد تا از رحمت‏خويش شما را دو بهره عطا كند و براى شما نورى قرار دهد كه به [بركت] آن راه سپريد و بر شما ببخشايد و خدا آمرزنده مهربان است (۲۸)  يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِن رَّحْمَتِهِ وَيَجْعَل لَّكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿۲۸﴾ تا اهل كتاب بدانند كه به هيچ وجه فزون‏بخشى خدا در [حيطه] قدرت آنان نيست و فضل [و عنايت تنها] در دست‏خداست به هر كس بخواهد آن را عطا مى‏كند و خدا داراى كرم بسيار است (۲۹)  لِئَلَّا يَعْلَمَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَلَّا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِّن فَضْلِ اللَّهِ وَأَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ﴿۲۹﴾

ترتیل جزء بیست و هفتم قرآن کریم با قرائت استاد کریم منصوری



انتهای پیام/




اخبار مرتبط

ترتیل جزء بیستم قرآن کریم با قرائت استاد کریم منصوری + متن و صوت
ترتیل جزء نوزدهم قرآن کریم با قرائت استاد کریم منصوری + متن و صوت
ترتیل جزء هجدهم قرآن کریم با قرائت استاد کریم منصوری + متن و صوت
ترتیل جزء هفدهم قرآن کریم با قرائت استاد کریم منصوری + متن و صوت
ترتیل جزء شانزدهم قرآن کریم با قرائت استاد کریم منصوری + متن و صوت



لینک


۲۳ تير ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 76]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن