تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانش، نابود كننده نادانى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805572307




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

داستانهای ترسناکِ کار با کامپیوتر (قسمت پنجم)


واضح آرشیو وب فارسی:پردیس گیم:

کاربرانِ سایتِ PCgamer طبق درخواست سایت از داستان ها و خاطراتِ جالب و گاهاً ترسناک خود در حین کار با کامپیوتر می گویند که در این سری مطالب به آنها می پردازیم.   StandOFF دیگه چیِ؟...

  کاربر Byrd910 می گوید: "16 ساله بودم و به قدری پول جمع کردم که بتوانم کامپیوتر خودم را بسازم ، آن چیزی بود که مدت زیادی در انتظارش بودم. طوری حساب و کتاب کرده بودم که پول اضافی پس انداز نداشتم و همه آن برای خرید پردازنده ی مدلِ Intel Q6600 ، یک رمِ 4 گیگ و گرافیکِ Nvidia 8800GT صرف شد ، تمام آموزشات را بصورت آنلاین دیده بودم و نه تجربه ای در کار داشتم و نه کسی را داشتم تا به من یاد دهد. بعد از چندین ساعت و جستجویِ اضافی در اینترنت سر آخر با نصب هِدسینک پردازنده کار سرهم بندی کامپیوتر به پایان رسید. دکمه ی پاور را زدم تا سیستم روشن شود اما هیچ صدایی نیامد و فن انگار بزور می خواست بچرخد ولی نمی توانست ، دکمه را بار دیگر زدم اما باز هم اتفاقی نیافتاد و فن در حال زور زدن بود . نمی دانستم مشکل از کجاست... اینترنت را زیر و رو کردم و همینطور دفترچه راهنمایِ مادربرد را نگاهی انداختم که با چیزی به نام (StandOff) مواجه شدم!!!! بله ، من تا آن زمان چنین چیزی نشنیده بودم و نمی دانستم به همین خاطر مادر برد را بدونِ هیچ پیچ و عایقی بصورت کاملاً مماس با بدنه ی کیس قرار داده بودم که سیستم بر اثر اتصال کوتاهایی که با بدنه ی کیس داشت نمی توانست روشن شود. طبق راهنما پیچ های StandOff را نصب کردم و سیستم به خوبی روشن شد و تا به امروز همچنان آن کامپیوتر سیستم Streaming من در اتاق نشیمن است. از آن زمان به بعد ، تاکنون بیش از 50 سیستم را برای خودم سرهم کردم و هربار آماده ی یک چیز جدید هستم."   دو تقویت کننده

  کاربر Calvin Motes می گوید: "چهارده سالم بود ، یک گرافیک جدید خریده بودم تا بتوانم بازیِ Just Cause 2 را با رزولوشِن بالاتر از 640x480 بازی کنم که بعد از نصب گرافیک ناگهان بازی با افت فریم شدید مواجه شد و فریم تا حد 10 FPS پایین آمد. در آن زمان در رابطه با توان پاور سیستمم و توانی که گرافیک جدید می طلبد مطلع نبودم بر همین اساس تا مدتی با آن سر کردم تا در نهایت یک پاور دیگر خریدم که یکی از دو پاور را به مادر برد و دیگری را به گرافیک متصل کردم و با دو پاور که گمانم به نوع خود یک جور رکورد در ناشیگری است شش ماه را سر کردم."   دوستان شما همیشه یک متخصص واقعی اند

  کاربر DrDoctorPhD می گوید: "اولین ساخت سیستمم بر میگردد به دو ماه پیش که با کمک دوستم قرار شد یک سیستم بروز را سرهم کنیم. زمانی که می خواستیم CPU را بروی مادربرد نصب کنیم ( سوکت LGA 1150 ) دوستم کمی صبر کرد و گفت باید قاب مادربرد را برای جایگزاریِ CPU باز کنیم ، من هیچ ایده ای نداشتم که چجوری باید اینکار را انجام دهیم در نتیجه چیزی نگفتم و رفیقم خودش دست به کار شد ، قاب نقره ای رنگِ دور سوکت را باز کرد و پردازنده را بروی پین ها جای داد و قاب را با سه پیچ بست ، بعد ها من متوجه شدم که این قاب نقره ای نیازی به پیچ ندارد و خودش یک اهرم برای قفل شدنِ قاب بدور CPU دارد. از این رو دوستم اصرار داشت که روشش بهتر و آسان تر است در نتیجه بعد از مشاهده ی چندین آموزش در اینترنت دیگر کل قضیه دستم آمد و سیستم جدیدی بدون کمک دوستم بستم که این پایان رابطه ی من ایشان بود. دوستان همیشه متخصصان واقعی هستند ، باور کنید!!!!"   در خانه انجام ندهید!

  کاربر id2ego می گوید: "اولین سیستمی که سرهم کردم با یک پردازنده Pentium 4 و مادربرد MSI بود، نسبت به نصب تک تک قطعات هیجان داشتم ، پردازنده ، رم و گرافیک همه را درون سوکت های خود با دقت نصب کردم و آماده ی لحظه ی با شکوهِ افتتاح بودم... کامپیوتر را روشن کردم و سریعاً صدای بوق طولانی را شنیدم ، پیش خودم گفتم شاید اتفاقی اینطور شده پس دوباره سیستم را روشن کردم و بازهم صدایِ بوق ممتدی بلد شد. تک تک رم ها را در آوردم تا ببیتم مشکل از آنهاست اما همچنان بوووووق.... گرافیک را در آوردم و باز بوووووووق..... کلاً همه کار کردم بازم بوووووووق.... در نهایت متوجه ی هدسینک پردازنده شدم.... پیش خودم فکر کردم شاید از روی حرارت زیاد پردازنده مرده ، هد سینک را باز کردم و بعد CPU را در آوردم و ناگهان متوجه شدم سه تا از پین هایِ سوکت CPU خراب شده ... آخه چطور ممکنه ؟.... مگه داریم ، مگه میشه .... بله خیلی خوبم میشه... سه تا از پینهای سوکت خم شده بود و من در آن لحظه گیج ، مضطرب و نا امید بلند فریاد زدم آخه مگه میشه ؟!!!!!! برای مدتی نشستم و مادربرد و افتضاحی که به بار آمد را نظاره کردم در ابتدا هیچ ایده ای نداشتم که چه عکس العملی نشان دهم ، اما به یک باره برخواستم تصمیم خود را گرفتم نمی خواستم تسلیم شوم..نمی خواستم اولین تجربه ی ساخت یک PC ام اینطور رقم بخورد در نتیجه مغزم را بکار گرفتم نمی دانم با چند خلال دندان یا چیزی و با کمک چاقویِ کره خوری سعی کردم تا پین های خم شده را تا جایی که می شود بالا بیاورم تا با سطح زیرین پردازنده تماس برقرار کند در آخر بهتر یا بدتر سیستم را دوباره از نوع سرهم کردم و کمی در درگاه خدا دعا هم خواندم و دکمه ی پاور را زدم و............... بله ، خداوند آنجا بود ، خداوند نظاره گر آن صحنه بود و سیستم بخوبی روشن شد  ، دو ماه بعد از آن قضیه Half-Life 2 هم منتشر شده بود که با کمک آن اتفاق معنوی توانستم زندگیِ گیمری ام را از آن زمان آغاز کنم."   نظرتان در رابطه با این سری از داستان های ترسناک کار با کامپیوتر چیست؟...



22 تير 1394





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پردیس گیم]
[مشاهده در: www.pardisgame.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 54]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


علم و فناوری

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن