واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > خاورمیانه - در چند هفته اخیر، شیعیان بحرین که با مشکلات دیرپایی دست به گریبان بوده و در مقابل سیاستهای تبعیضآمیز حکومت دست به اعتراض زدند، با بی رحمی سرکوب شدند و نه تنها نیروهای امنیتی بحرین، بلکه نیروهای اعزامی از عربستان سعودی و امارات متحده عربی اعتراضها را سرکوب کردند. شیرین هانتر در چند هفته اخیر، شیعیان بحرین که با مشکلات دیرپایی دست به گریبان بوده و در مقابل سیاستهای تبعیضآمیز حکومت دست به اعتراض زدند، با بی رحمی سرکوب شدند و نه تنها نیروهای امنیتی بحرین، بلکه نیروهای اعزامی از عربستان سعودی و امارات متحده عربی اعتراضها را سرکوب کردند. تازهترین گزارشها نشان میدهد یک هزار تن از افرادی که پیشتر در ارتش پاکستان خدمت میکردند به گارد ملی بحرین ملحق خواهند شد. به روال معمول، حکومت بحرین ادعا کرده که ایران تازهترین تظاهرات مردم بحرین را سازماندهی کرده است، یعنی همان الگوی آشنا که ایران را مسئول همه مشکلات بحرین در سه دهه گذشته شناخته است. در این میان نه سازمانهای عربی - اسلامی و نه کشورهای غربی هیچ کدام در دفاع از شیعیان بحرین کاری نکردند، در حالی که همان اعتراضها در تونس و مصر همدلیها را برانگیخت و در لیبی حتی کار به مداخله نظامی در حمایت از مخالفان قذافی کشیده شد. حتی رسانههای عرب، از جمله الجزیره از پوشش مطبوعاتی کافی درباره رویدادهای بحرین طفره رفتند. بالاتر از اینها شیخ یوسف قرضاوی، روحانی با نفوذ مصری که مدتها در قطر زندگی کرده و از اعتراضها علیه مبارک پشتیبانی کرده است، اعتراضهای مردم بحرین را «فتنه» خواند زیرا به باور او، این حرکتها فرقهگرایانه و عشیرهای و مستحق سرکوب بود. با این همه رفتار اینچنینی بخشهایی از جهان اسلام، عرب و غرب در جاهایی که مسئله شیعیان در میان است رفتار تازهای نیست. برای نمونه در پی جنگ 1991 خلیجفارس هنگامی که صدام در حال کشتار همگانی شیعیانی بود که تاحدی با تشویق غربیها قیام کرده بودند، غرب تنها تماشاگر بود. از سال 2003 و جنگ عراق اکثریت بزرگ قربانیان حملههای تروریستی شیعیان بودهاند. این نکته نیز بازتاب چندانی در رسانههای غربی و عربی نداشت. برعکس، اقدامات چهرههایی نظیر مقتدا صدر، نماد شیعیان تندرو، در حد گستردهای در رسانهها شنیده میشود. این مسئله در مورد پاکستان مصداق بیشتری دارد. از اواخر دهه 1980 سلفی - وهابیهای پاکستان و سازمانهای متبوعشان، مانند لشکرطیبه و سپاه محمد، کشتار شیعیان را در سطحی فراگیر ادامه دادهاند، اما دولت پاکستان برای جلوگیری از این کشتار کار چندانی نکرده است. در یمن نیز سرکوب دولتی شیعیان با کمک عربستان، خم به ابروی کسی نیاورده است. سازمانهای حقوق بشری نیز در قبال مسئله تبعیض سازمانیافته علیه شیعیان در کشورهایی چون عربستان سعودی، سکوت شرمآوری پیشه کردند. شیعه، در سایر کشورهای اسلامی نیز سرنوشت مشابهی دارد و به عنوان مثال، در افغانستان شیعیان هدف ویژه حملات طالبان هستند. این رفتار با شیعه به دلایل متفاوتی است. در کشورهای اسلامی عامل مهم، تعصبهای فرقهگرایانه است. با گسترش باور سلفی - وهابی در جهان اسلام که از دهه 1970 میلادی آغاز شده است، تعصب دینی علیه شیعیان شدت گرفته است، زیرا برخلاف دیگر مذاهب سنی که شیعیان را گروهی گمراه میدانند، تفکر وهابی - سلفی شیعیان را کافر قلمداد میکنند که خونشان مباح است اما بزرگترین گناه شیعه وفاداری و دنبالهرویشان از ایران است. حسنیمبارک رئیسجمهوری سابق مصر زمانی که گفت شیعیان عرب تنها به ایران وفادارند، خشم آنان را برانگیخت. رهبران بحرین و عربستان سعودی نیز شیعیان این دو کشور را دنبالهرو ایران میدانند و چون ایران از انقلاب 1357 به اینسو کشوری طرد شده است، شیعیان این کشورها به خاطر اتهام ارتباط با ایران دچار دردسر بودهاند. اما دیدگاه ارتباط شیعیان با ایران تا چه پایه درست است؟ واقعیت این است که این دیدگاه بیش از آن که حقیقت باشد، به یک افسانه میماند. در میان سایر مسلمانان نیز علایق دینی تنها عامل تعیینکننده روابط آنها با یکدیگر و تعیینکننده الگوی رفتاری وفاداریها نیست و ویژگیهای قومی و سایر تفاوتها نقش خود را دارند. برای نمونه همه شیعیان عراقی طرفدار ایران نیستند و بعضیشان مشخصاً به خاطر ملاحظات قومی و تفاوتها میان ایرانیان و عربها، ضدایرانیاند. در جنگ ایران و عراق، شیعیان عراقی با وجود انتظارها و نگرانیها به ایرانیان نپیوستند. ارتباط ایران با شیعیان یمنی که زیدی هستند و نه دوازدهامامی، به دلایل تفاوتهای عقیدتی و دیگر اختلافها بسیار محدود است، همچنین ارتباط ایران با شیعیان عربستان سعودی نیز محدود است. مشخصاً این واقعیت که ایران دارای بزرگترین اکثریت شیعه در جهان است و تا این اواخر تنها کشوری بود که تبعیضی علیه شیعیان روا نمیداشت، آن را به عنوان کشوری خاص برای شیعیان معرفی کرده است. هرچند علاقه شیعیان دیگر کشورها به ایران به دلیل تبعیضی است که در کشورهای دیگر از سوی دولت و مردم علیه آنان اعمال میشود. معنی این سخن آن است که اگر کشور یا کشورهایی هستند که از نفوذ ایران در جمعیت شیعه خود دلنگرانند، باید با آنها رفتاری برابر با سایر شهروندان درپیش بگیرند و به جای آن که آنان را کافر و مستوجب مرگ بدانند، با آنها رفتاری احترامآمیز درپیش بگیرند تا به این ترتیب وفاداریشان را از ایران به سوی خود جلب کنند. این امر درباره کشورهای غربی هم صادق است. غرب نباید در برابر تبعیضهای گسترده علیه شیعیان و نقض شدن حقوق اولیه و آزادی عقیده آنان خاموش بمانند. همچنین کشورهای غربی نباید در برابر رویدادهای اخیر بحرین با این برداشت که شیعیان بحرینی عامل ایرانند، سکوت پیشه کنند. چنین نگرشی نه در راستای ارزشهای غربی و نه به سود منافع امنیتی و اقتصادی غرب است. یادمان باشد که عمده منابع نفت و گاز حوزه خلیج فارس در کشورهایی است که یا اکثریت شیعه دارند و یا اینکه در مناطق شیعهنشین کشورها واقع شدهاند از جمله در یک استان شرقی عربستان سعودی. حتی اکثریت جمعیت آذربایجان نیز شیعه است. در مجموع، صرفنظر از شکایتهای کشورهای عرب و غربی علیه ایران، آنان باید در راستای منافع خود و در راستای احترام به کرامت انسانی، حساب ایران را از حساب شیعیان جدا کنند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 550]