واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: جهانی شدن فرهنگی و مهدویتقسمت اول
جهانی شدن، از مفاهیمی است که در حوزههای مختلف، همچون حوزه سیاست، اقتصاد و فرهنگ، بررسی شده و از مهمترین حوزههای آن، حوزه فرهنگ میباشد.برای این مفهوم هنوز تعریف دقیقی وجود ندارد و در آثار گوناگون مربوط به فرهنگ، سیاست و اقتصاد، تعریفهای متفاوت و گاهی متضاد از این پدیده عرضه میشود، از این رو اختلاف و ابهام، گریبانگیر این مفهوم شده است. این ابهام و تناقض و اختلاف در تعریف جهانی شدن، از عواملی ریشه میگیرد؛ یکی از این عوامل، چند وجهی بودن پدیده جهانی شدن است. امروزه همه جوانب زندگی از این فرایند جهانی شدن تأثیر میپذیرند؛ از این رو فرایند جهانی شدن، هم اقتصادی است، هم سیاسی و هم فرهنگی؛ بنابراین، تأکید بر هر کدام از جنبههای این فرایند، به تعریفها و مفهوم سازیهای خاص می انجامد.در حقیقت جهانی شدن، فرایندی است که در آن، عنصر آگاهی، فشردگی زمان و فضا، از بین رفتن قید و بندهای جغرافیایی وجود دارد که ثمره آن، اطلاعاتی شدن جهان و نزدیک شدن فرهنگها به همدیگر میباشد؛ از این رو فرآیند جهانی شدن موجب یکی شدن و همسان سازی مطلق نمیشود و سرتاسر جهان، دارای آداب و رسوم و مراسم و جشنهای واحد نمیگردد.از سویی نیز موعودگرایی، از مفاهیمی است که در همه ادیان وجود دارد و از ابتدای تاریخ بشر در ذهن مردم بوده است؛ زیرا در ادیان آسمانی قبل از ظهور اسلام، مشاهده میکنیم که همگی از وقوع این حقیقت خبر دادهاند و حتی صفات مصلح و راه کارهای اصلاحی او را نیز بیان کردهاند. در ادیان مختلف چنین اعتقادی به نحو ملموس تجلی یافته و منجی با تعابیر مختلفی چون «کاکلی» در آیین هندو، «مسیحا» در یهود و مسیحیت، «سوشیانت» در زرتشت و «مهدی علیه السلام » در فرهنگ اسلامی یاد شده است. بنابراین ادیان یهود، مسیحیت، زرتشت، هندو، بودا و اسلام، همگی به یک منجی جهانی اعتقاد دارند. از معتقدات آنها این است که روزی، مصلح جهانی، جهان را پر از عدل و داد میکند؛ از این رو موعودگرایی و اعتقاد به مصلح، در همه ادیان، مشاهده میشود و به آن، اعتقاد دارند.در بینش اسلامی، تشکیل حکومت جهانی وجود دارد؛ اما به این معنا نیست که ملتها و اقوام و آیینهای دیگر، وجود خارجی نداشته باشند. اسلام تشکیل امت و احد جهانی ـ اسلامی را نوید داده است؛ اما آن را به از بین رفتن و نابودی ملتها منوط نمیکند؛ حتی زمانی که اسلام در اوج قدرت بود، در صدد نابودی ملتها و تبدیل آنها به امت و احد از نظر آداب و رسوم و سایر ویژگیها نبوده است. معیار امت واحد از نظر اسلام، داشتن عقیده توحیدی است. اسلام به جامعه جهانی با حفظ ملیتهای مختلف منوط است، نه حذف ملیتهای مختلف.1 اما این تنوع و تکثر، از نوع پلورالیستی نیست؛ بلکه از نوع وحدت در عین کثرت است که استراتژی سوم در بحث فرهنگ بود؛ یعنی در عین تنوع، یک وحدتی نیز باید مشاهده شود و جامعه باید در عین اینکه یک مشترکاتی دارد، که این مشترکات، خود عامل انسجام در بین افراد جامعه میشود، در عین حال بر تنوع و تکثر فرهنگی هم تکیه کند و در صدد حذف خرده فرهنگها و تفاوتهای فرهنگی نباشد. با توجه به آموزههای دین اسلام، فرهنگ در عصر جهانی شدن مهدی، فرهنگی است که هم به اشتراکات توجه دارد و هم به تفاوتهای فرهنگی و هیچ کدام فدای دیگری نمیشوند؛ زیرا هم تنوع و تفاوت فرهنگی باعث نشاط و زیبایی یک جامعه میشود و حذف تفاوتهای فرهنگی در جامعه، بازتابهای سیاسی و اجتماعی خواهد داشت و هم عناصر وحدت بخش فرهنگی باید در جامعه باشد که همه افراد جامعه در یک مسیر و دارای انسجام و همبستگی اجتماعی باشند.خداوند در قرآن میفرماید: «ای مردم ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید؛ در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. بی تردید خداوند دانای آگاه است»دلایل تنوع فرهنگی در اسلامدینخداوند در قرآن میفرماید: « یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ»؛ « ای مردم ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید؛ در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. بی تردید خداوند دانای
آگاه است».2 از این آیه، استفاده میشود که وجود تنوع و تکثر فرهنگی و تفاوتهای فرهنگی از نظر آداب و رسوم و نژاد، برای شناختن همدیگر است و دین نمیخواهد همه مردم جهان، دارای یک آداب و رسوم باشند؛ بلکه هدف اسلام و دین، داشتن ارزشهای واحد و باورهای مشترک و هنجارهای الزامی یکسان است، با هر شکل و قیافه و آداب و رسومی که دارند. دین هم قصد یکسان سازی فرهنگی را ندارد؛ بلکه هدف ادیان، تعامل و پیوند میان فرهنگهای گوناگون است. اینکه همه انسانها هویت فرهنگی یکسانی داشته باشند، محال است. در ادیان جهانی که مردم را به دین یکسان و احد دعوت میکنند، هیچگاه هویت فرهنگی یکسان، مورد انتظار نیست. معنای دعوت آنها این نیست که همه مردم دنیا به زبان عربی یا زبان دیگر صحبت کنند؛ بنابراین نیل به یک فرهنگ عام جهانی که در اصول و کلیات، درباره جایگاه انسان در عالم هستی، مناسبات انسان با خودش و طبیعت و آنچه باید بخواهد یا نباید بخواهد، در غمها، شادیها، احساسات و رفتار عالم که نشان دهنده یک حرکت تاریخی است، مردم جهان میتوانند مشترک باشند؛ ولی در آنچه به هویت جمعی اختصاصیشان که به نژاد و اقلیم و زبان که تکوین تاریخی پیدا کرده است، نمیتوانند یکسان شوند. البته ممکن است برخی شاخصههای هویت جمعی از بین برود؛ ولی احتمال این که همه آنها از بین بروند، وجود ندارد.3اسلام، برابر اموری که به هویت جوامع مربوط میشود و با ماهیت فرهنگی دینی آنها منافاتی ندارد، کاملاً تسامح دارد؛ ولی آن بخش از سنتها که در تعارض کامل با ماهیت دینی ـ اسلامی جامعه است، هر چند که پایدار باشد، نفی میکند؛ برای نمونه در ایران پس از اسلام، به زرتشتیهایی که حاضر بودند جزیه بدهند و اسلام نیاورند، اعلام شد در همه امور خود، به جز ازدواج با محارم که در آن زمان، رواج داشت و جز سوزاندن بوتهها و درختان به عنوان آتشکدههای دائمی، آزاد هستند. این امر، با تسامح و تساهلی که غربیها مطرح میکنند و آن را برابر بنیادگرانی قرار میدهند، متفاوت است.4بنابراین، یکی از دلایلی که اسلام با این وسعت در سراسر دنیا گسترش یافت، توانایی آن برای سازگاری و همراهی با فرهنگهای محلی بود. ادیان جدید، مجبورند برای ابقا در یک جامعه، با عادات و رسوم بومی هماهنگ شوند. از این رو، تنوع فرهنگی، از دیدگاه اسلام، کاملاً پذیرفتنی است و اسلام، با تکثر فرهنگی مخالفتی ندارد؛ اما این تنوع و تکثر فرهنگی، از نوع وحدت در عین کثرت است.5زهرا رضائیانبخش مهدویت تبیانپی نوشت ها:1. صوفی آبادی، محمود، اسلام، جهانی شدن و پیامدهای فرهنگی آن، مجله اندیشه صادق، ش16 تا 19، ص109.2. حجرات: 133. آزاد ارمکی، تقی و دیگران، بنیانهای هویت جمعی در رویارویی با فرهنگ جهانی، مجله کیهان فرهنگی، ش134، ص10.4. همان، ص11.5. مک لولین، شون، دین، مراسم مذهبی و فرهنگ، ترجمه افسانه نجاریان، ص72.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 545]