واضح آرشیو وب فارسی:آخرین نیوز: پيامي براي فرداي مناقشه هستهاي
«پيامي براي فرداي مناقشه هسته اي» عنوان يادداشت روز روزنامه ايران به قلم دکتر سيد علي ميرباقري (استاد دانشگاه و مشاور ارشد وزارت کشور) است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
نخستين پيام مسئول تيم مذاکره ايران در روز ورود به وين حاوي نکاتي قابل تأمل بود که در فضاي سياستزده رسانهها چندان به آن پرداخته نشد. وزير امور خارجه ايران بعد از بيان جملهاي که اهميت تاريخي سفر اخير را به مخاطب بازگو ميکند(من در وين هستم تا به يک بحران غيرضروري و طولاني که مدتها قبل ميبايست خاتمه مييافت پايان دهم. ) مينويسد: «ما آماده دستيابي به يک توافق خوب و متوازن و گشودن افقهاي جديدي براي برخورد با چالشهاي مهم و مشترک هستيم. امروز تهديد مشترک ما رشد سريع افراطگرايي خشن و بربريت افسارگسيخته است... . . تهديدي که ما با آن رو به رو هستيم در قالب مرداني نقاب دار تجسم يافته است که مهد تمدن را هدف گرفتهاند. از ما صحبت ميکنم چرا که هيچ کس از اين خطر جهاني در امان نيست. براي مقابله با اين چالشهاي جديد، روشهاي جديد هم بشدت مورد نياز است. ايران همواره در خط مقدم مبارزه با افراط حاضر بوده است. اميدوارم همتايان من نيز توجه خود را به اين موضوع متمرکز کرده و منابع خود را براي مقابله با اين تهديد حياتي متمرکز کنند»
به اين صورت ظريف از هدف نهايي و فرداي مختومه شدن پرونده هستهاي ايران سخن به ميان ميآورد. اين گفته صريح او حاوي پاسخي به اين سؤال مطرح در اذهان عمومي است که چرا ايرانيها و دولت منتخب آنها اين اندازه عزم خويش را براي عبور از مناقشه هستهاي جزم کردهاند. اين سخن ظريف که ايران با حل مناقشه هستهاي بر آن است تا براي حل مناقشاتي مهمتر و خطرناکتر در خاورميانه گام بردارد، در واقع پيامي است که دولت ايران ميخواهد از مبدأ وين و کانون مذاکره ايران و 6 قدرت جهاني مخابره کند. بر همين اساس اين گفته از زواياي مختلف سزاوار بحث و تحليل است:
1- گفته ظريف ميخواهد به يک برداشت و قضاوت درباره سياستهاي دولت اعتدال پايان دهد قضاوت کساني که گمان ميکردند که پرونده هستهاي خوان اول و آخر حرکت دولت روحاني است و حتي ميگفتند و مينوشتند که روحاني همه چيز را به موضوع هستهاي گره زده و منتهاي آمال اين دولت حل اين مناقشه است. در حالي که روحاني در همه بزنگاههاي مذاکره با طرفهاي غربي اعلام کرده است که حل پرونده هستهاي بخشي از مسير حرکت اين دولت است نه منزل و مقصد نهايي آن است. روحاني و ديپلماتهايش بيآنکه واقعيت مناقشه و ابعاد و پيچيدگي آن را انکار کنند اما اصالتي براي آن قايل نبودهاند به اين معنا که آنها اين بحران را زاييده مسأله بزرگتري به نام بدبيني و بياعتمادي طرفين ميدانستند که در گذر زمان و بر اثر بيتدبيري تبديل به يک زخم عميق شده است. اين نوع نگاه دولت يازدهم به قضيه هستهاي باعث شد وزارت خارجه از روز اول سياست مديران سلف خويش را که مذاکره را امري صوري و نمادين ميديدند و اختلاف هستهاي ايران و غرب را قضيهاي ذاتي و ايدئولوژيک ميپنداشتند کنار بگذارد و با اين انديشه براي مذاکره با طرفهاي مقابل گام بردارد که تضاد ايران و قدرتهاي عضو شوراي امنيت سازمان ملل قابل رفع است.
2- به دليل اثرات گسترده پرونده هستهاي بر اقتصاد ايران، تصور غالب افکار عمومي اين است که ماجراي هستهاي فقط راه توسعه اقتصاد کشور را سد کرده است، در حالي که بيش و پيش از آن، مسير مناسبات سياسي و ديپلماتيک ما با جهان خارج آسيب ديده است. پيام ظريف دقيقاً ناظر به همين نکته است او در واقع ميگويد با برداشته شدن مانعي به نام اختلاف هستهاي راه براي نقشآفريني ايران در معادلات عرصه ديپلماسي جهان هموار ميشود. مناقشه هستهاي همه اين سالها به صورت نماد ناسازگاري ايران و جامعه بينالمللي درآمد و همچون غدهاي گلوگاه ارتباطي ايران با همه طرفهاي خارجي را مسدود کرد. حال براي دولت جديدي که بعد از دوران پوپوليستها، سياست خويش را «تعامل با جامعه جهاني» قرار داده بود، گريزي جز اين نبود که پرونده هستهاي را دروازه بازگشت ايران به ديپلماسي بينالمللي قرار دهد.
3- در پيام ظريف خطر اصلي براي امنيت منطقه ما و کل جامعه بينالمللي، تروريسم فرقهاي معرفي شده است وزير خارجه حتي به مخاطبانش يادآوري ميکند که رئيس جمهوري ايران از مدتها قبل، وقتي که طرح جهان عاري از افراط و خشونت را ارائه کرد اين پيام را به جهان غرب منعکس کرده بود که تروريسم بويژه در لباس فرقهاي و قومي بزرگترين تهديد است و بر همين اساس بايد محور و مبناي همه مذاکرات و همکاريهاي بينالمللي قرار گيرد. حال در ورود به اين عرصه خطير يعني مواجهه با طاعون تروريسم، ايران از جايگاه منحصر به فرد برخوردار است اما شرط اصلي استفاده ايران از اين امتياز بزرگ و موقعيت تاريخي اين است که همه سوءتفاهمهاي ناشي از ماجراي هستهاي ميان ايران و جهان غرب برطرف شود
درست است که ايران تاکنون توانسته است اين موج تنش و افراطگرايي را از حريم مرزهاي خويش دور نگه دارد اما واقعيت غير قابل انکار اين است که طوفان تروريسم بويژه از نوع فرقهاي و ايدئولوژيک آن به صورت غير مستقيم امنيت و اقتصاد و آينده ما را تحتالشعاع قرار داده است، جريان افراط در نقطهاي خيمه زده است که عمق امنيت ملي ايران به حساب ميآيد.
دوشنبه, 15 تیر 1394 ساعت 08:20
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آخرین نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 131]