تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 9 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع): کسی که در پی برآوردن نیاز برادر مسلمان خود باشد، تا زمانی که در این راه است خ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819234597




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

کشورهاي منطقه بايد از اسرائيل بترسند/ رهبري محور اساسي حيات انقلاب هستند


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:


۱۴ تير ۱۳۹۴ (۱۶:۵۹ب.ظ)
هاشمي رفسنجاني: کشورهاي منطقه بايد از اسرائيل بترسند/ رهبري محور اساسي حيات انقلاب هستند موج-رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در مورد ارتباط جنگ عربستان عليه يمن با مذاکرات هسته‌اي و اين ادعا که عربستان از دستيابي ايران به توافق ترس دارد، اظهار کرد: البته عربستان و احتمالاً ديگر کشورهاي منطقه اشتباه مي‌کنند چون ‌ما که ترس نداريم؛ ما که بمب هسته‌اي را تحريم کرديم؛ چرا از ما بترسند. از اسرائيل بايد بترسند.
به گزارش خبرگزاري موج، آيت‌الله اکبر هاشمي رفسنجاني، رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در مصاحبه‌اي به سوالات خبرنگار روزنامه عربي زبان الوفاق در خصوص حمايت ايران از عراق، حمله عربستان به يمن و مذاکرات هسته‌اي پاسخ داد.

متن کامل اين مصاحبه به شرح زير است:

اخيرا ويکي‌ليکس مدارکي را در مورد وزارت خارجه عربستان منتشر کرد و اين يک سري مسائل را نشان داد؛ اين چقدر بر وجهه عربستان تأثير دارد؟
خوب اين جريان مضري است. آمريکا از اين کار که عليه‌اش شد ضربه خورد؛‌ آن کسي که اين کار را کرده الان خودش يک مرکزي شده براي اينکه هرجا مي خواهند از او استفاده بکنند؛‌ يک چنين ماجرايي را برايشان راه مي اندازد؛ در عربستان بيشتر از همه؛‌ چون عربستان يک کشور بسته اي بود و هست؛‌ روابط خارجي اش و اين مذاکراتش؛‌ اين مکاتبات؛ اين اسنادي که کسي نمي داند داخل عربستان است؛‌ کسي نمي داند يا خيلي کم مي دانند؛‌ اينها که باز شد؛ ضمنا يک زمينه‌اي شده که کساني هم که مي خواهند دروغ بگويند از اين اسناد جعل مي کنند و هرچه خواستند مي‌گويند و هرجا خواستند ضربه بزنند يک چيزي منتشر مي کنند حالا تا تکذيب بشه و مردم باور کنند. يک نقطه‌ي فتنه‌اي درآمد و به جايي رسيده که مي‌بينيد. حالا براي عربستان سنگين تمام مي شود و آثار منفي اش هم به اين آساني تمام نمي‌شود؛‌ کارهاي مثبت‌شان را کسي تبليغ نمي‌کند؛‌ منفي‌اش را تبليغ مي‌کنند.

الان حمايت ايران از عراق در چه حدي است؟
ما الان عراق را مثل خودمان مهم مي دانيم؛‌ مثل کشور خودمان؛ اولا کشور واقعا مهمي است؛‌ هم از لحاظ نقطه جغرافيايي جاي مهمي است؛‌ هم از لحاظ منابع طبيعي؛‌ هم مردمش؛ اين مردمي که از هزاران سال پيش اينجا منشا تمدن بوده‌اند؛ قانون حمورابي از آنجا آمده و عراقي ها هم مردم خوبي هستند.
در زمان صدام به دليل قدرت ديکتاتوري صدام اينها يک مجموعه واحد بودند ولي بعد از صدام آن مجموعه 3 بخش يا حتي بيشتر يعني 4 تا بخش متضاد شد و گاهي هم در حال جنگ که کم کم دارد خودنمايي مي‌کند و اين وضعشان نگران کننده است.
اگر ان شاءالله عقلانيت زعماي عراق ادامه پيدا کند و سعي کنند اين اختلافات سطحي را حالا چه مذهبي؛ چه قومي؛ چه هر چيز ديگري را کنار بگذارند و يک وحدتي روي تماميت ارضي خود و وحدت ملي شان ايجاد کنند، عراق کاملا مي تواند کشور نيرومندي در منطقه باشد؛ ارتباط ايران با عراق هم جديد نيست؛‌ در رژيم قبل هم ايراني‌هاي زيادي آنجا بودند و عراقي‌هاي زيادي هم اينجا بودند؛ از زمان جنگ هنوز عده زيادي عراقي در ايران هستند و دارند مثل مردم ايران کار مي کنند؛ مرزمان هم تقريبا رفت وآمدش آسان است؛ اعتاب مقدسي که آنجا هست و اينقدر براي مردم ما جاذبه دارد که شما مي بينيد در اربعين يا عاشورا چه خبر مي شود؛ مردم اصلا عشقشان آنجاست؛ ‌اگر روزي مرز ما با آنها لغو رواديد شود؛‌ هميشه نصف مردم ايران در عراق هستند و نصف مردم عراق هم در ايران هستند‌؛ بله کمک هاي ما جدي است و به هيچ چيز هم محدود نيست؛ هرچيزي که عراقي ها نياز داشته باشند و ما امکانش را داشته باشيم به آنها مي دهيم؛‌ و البته روابطمان هم با دولت عراق هميشه خوب بوده است، البته آقاي طالباني هم يک بار جمله اي گفته بودند که غربي ها اظهار نگراني کرده بودند که از اينکه شما داريد ايراني‌ها را مي آوريد و اين خطر است؛‌ چرا اينجور رفتار مي کنيد؟ او گفته بود: مگر ايراني ها از عراق چه مي خواهند؟ الان که همه مسئولين عراق از مريدهاي ايران هستند؛ ايران چه احتياجي دارد که براي ما خطر باشد؛ بهتر از ما ديگر دوست پيدا نمي کند؛ ما هيچ خطري از ايران احساس نمي کنيم؛‌ او ما را نجات داده و به اينجا رسانده و کمک کرده است.
و اين حرف کاملا حکيمانه و درست است ما در عراق هيچ طمعي نداريم و از عراق هيچ خطري در شرايط فعلي براي خودمان حس نمي کنيم و حفظ عراق و امنيت عراق را امنيت خودمان مي دانيم.

به نظر شما با توجه به همزماني جنگ عربستان عليه يمن با مذاکرات هسته اي در لوزان؛‌ اين امر چه ارتباطي با آغاز اين جنگ دارد؟
نميدانم! با گروه جديدي که در عربستان آمده اند فقط سلمان را در يک مهماني که در رياض بود چون ما را دعوت کرده بود يک بار باهم نشستيم و خيلي حرف زديم، همين قدر مي شناسم؛‌ و با بقيه‌شان آشنايي هم ندارم و وقتي هم که مي رفتم آنجا با آن نزديکان بيشتر ملک عبدالله بود و اگر مسوولي هم داشتند، مي‌آمدند. درست نمي دانم چرا اين اشتباه را کردند؛‌ گفتم که اشتباه است؛ البته ظاهرا اينها براي اين است که فکر مي‌کنند اين حوثي ها شيعه هستند و البته خوب اينها (حوثي ها) که شيعه اثني عشري نيستند و عمده آنها زيدي 4 امامي هستند ولي به هرحال به يک معنا شيعه هستند و جزء مجموعه شيعه حساب مي شوند؛ منتها 4 امامي؛ احتمالا آن ها با اين شرايطي که درست کرده اند با ايران و لبنان و عراق و سوريه و با همه احساس نگراني مي‌کنند.
گفتم در يمن اشتباه بزرگي کردند. بحرين نمونه خوبي است. آنجا با اينکه يک کشور عربي عضو شوراي همکاري است ولي لشکرکشي کردند و آمدند عليه شيعه وارد شدند و در يمن هم همينجور نگران هستند؛‌ به خصوص که يمني‌ها ادعاي ارضي هم در عربستان دارند؛‌ ولي حالا اشتباه کردند. دلايلشان را هم درست نمي دانم؛ شايد هم تحريک شدند؛ خوب اگر منصور هادي مي توانست بماند، مي‌ماند؛‌ حالا فرض کنيد که عربستان کمکشان کرد‌؛ مگر مي تواند بماند؟

آيا اين جنگ با مذاکرات هسته اي ارتباطي داشت؟ چون گفته مي شود که عربستان مي ترسد ايران به توافقي برسد؛ مي گويند که کشور عربستان و رژيم صهيونيستي از نتيجه اين توافق مي ترسند؟
اگر هم مي ترسند راهش همان است که بايد از راه صداقت در بيايند. البته عربستان و احتمالاً ديگر کشورهاي منطقه اشتباه مي‌کنند چون ‌ما که ترس نداريم؛ ما که بمب هسته‌اي را تحريم کرديم؛ چرا از ما بترسند. از اسرائيل بايد بترسند.
البته عربستاني ها قبل از ما موشک هاي 3000 کيلومتر برد را از چين و جاهاي ديگر خريدند؛ سلاح هاي بسيار پيشرفته، هواپيما و موشک‌ها و رادارهاي پيشرفته و همه چيز هم دارند. پايگاه نظامي هم آنجا دارند؛ ‌عربستان اصلا مي داند که ايران تهديد نيست؛‌ ما اگر واقعا به فکر قطع کردن روابطمان با عربستان بوديم از آن 400 – 500 نفري که در آن فاجعه مکه شهيد داديم به آساني نمي گذشتيم؛ ولي بعد براي اينکه روابط دو کشور عادي باشد آن طور رفتار کرديم.

در مصر انقلابي اتفاق افتاد و دومين رئيس جمهور هم بعد از انقلابشان آمد؛‌چرا روابط اين دو کشور بزرگ منطقه اينطور است؟ الان ايران و ترکيه در خيلي از مسائل با هم اختلاف دارند ولي روابط خوبي دارند چرا ايران و مصر به يک روابط متوازن نمي رسند؟ و روابط محقق نمي شود؟
البته بايد اين سوال را بيشتر از مصري ها پرسيد؛‌ چون ما که خواستار توسعه هستيم؛‌ ما مردم مصر را عمدتا حالت اهل البيتي برايشان مي دانيم؛‌ يعني آنها واقعا اکثرا عاشق اهل بيت هستند و مشکلي با مردم مصر نداريم؛ چون همسايه هم نيستيم که اختلاف اينجوري داشته باشيم.
ولي آنها در مجموعه اي در يک سپهري هستند اولا آمريکايي ها آنجا خيلي متنفذ هستند و ارتش مصر را عمدتا آنها تامين ميکنند و آنها هم اين ارتباط را نمي خواهند؛ ثانيا الان با عربستان سعودي و بعضي جاهاي ديگر هم بايد همکاري کنند؛ ثالثا اشکالاتي مثلا از حضور ما در سوريه و لبنان دارند و اخيرا عراق هم اضافه شده ما در افغانستان هم اين مشکلات را داشتيم آنها از طالبان حمايت مي‌کردند ما موافق نبوديم و خودم با ملک عبدالله زياد حرف زدم که داريد اشتباه مي‌کنيد؛ در پاکستان باز يک نوع از اين چيزها هست در بحرين ما به حضور نظامي شان معترضيم و مجموعه اينها به اضافه آن نگراني‌هاي بي ربطي که دارند. ما از همکاري با عربستان نگراني نداريم با همين حکام جديدشان مي توانيم با هم کار کنيم و رفت و آمد کنيم.

به نظر شما منطقه در خطر جنگ مذهبي است؟ به خصوص که برخي گروهاي مخالف ايران خيلي مساله را ترويج مي‌دهند و اينکه اين مسأله حالا چه تاثيري بر روابط اسلامي – اسلامي گذاشته است؟
الان از اين جهت بدترين زمان است يعني يک تهاجمي عليه شيعيان در سراسر اين کشورها داريم مي بينيم. يعني شيعه را مخالف اصلي در نظر مي‌گيرند و به انواع راهها دارند شيعه را در کشورشان تضعيف مي‌کند در صورتيکه شيعه اصلا براي آنها نه خطري است نه مشکلي. اصلا در سياست و ايدئولوژي شيعه اين نيست که بخواهد با مسلمانان ديگر درگير باشد يک اشتباهي است که اينها مي‌کنند واقعا مي‌توانند روي بهترين دوست خود يعني ايران حساب کنند. ولي در حال حاضر من احساس خطر مي‌کنم. اين اختلافاتي که دارد بيشتر مي‌شود و گاهي به کشتار مي‌رسد، ممکن است تعميق پيدا کند.

اگر شما بخواهيد چشم اندازي از آينده روابط با عربستان بگويد چگونه آن را توصيف مي‌کنيد؟
5-6 سال پيش در دولت گذشته آخرين سفري که براي زيارت به عربستان رفته بودم. از من خواسته شده بود در اين سفر مسائل اختلافي با عربستان را حل کنيم ما بعد از يک مراسم شام که مهمان آقاي ملک عبدالله بوديم در يک جلسه طولاني تا نيمه شب خيلي دير وقت آنجا نشستيم و ايشان هم با مشاورين نزديکش بودند. وزير خارجه، مقرن و خيلي هاي ديگر هم بودند. بحث کرديم و به راه حلي رسيديم و راه حل ما اين شد که بياييم 7-6کميسيون مشترک تاسيس کنيم که اولين و مهمترينش براي امور مذهبي و به اصطلاح علمايي بود. يعني علماي دو طرف يک کميسيون داشته باشند و اختلافاتي که ظاهرا شيعه و سني دارند را بررسي کنند و راه حل برايش انتخاب کنند و مسوولان دو کشور هم پشت اين نظريات بمانند تا مشکلات را کاهش بدهيم. کميسيون دوم، مربوط به روابط دو جانبه و همکاري کميسيون اجرايي بود. همچنين يک کميسيون براي لبنان، يک کميسيون براي سوريه و يک کميسيون براي عراق و يکي براي افغانستان و يک کميسيون براي بقيه کشورها با هم مشترک داشته باشيم که دائما اين کميسيون ها با هم کار بکنند و جمع بندي کنند و نظرات را به هم نزديک کنند و مقامات عالي کشور هم اينها را زير نظر داشته باشند که ارتباطشان با مقامات عالي باشد.
اين تصميم خوبي بود که گرفتيم؛ هردو گفتيم اين راه نجات منطقه از اختلافات است ولي خب من که آمدم اينجا کساني که بايست اين کارها را اجرا مي‌کردند، نخواستند انجام شود و آقاي سعود فيصل هم به دنبال من آمد که پيگيري کند و پيگيري هايي هم شد و جلسه سفر اولشان خوب بود ولي بعد، هم در آنجا يک مقداري مشکلاتي پيدا کرد و يک مقدار هم که ما مشکلاتي داشتيم و عملا بهم خورد. من اين را ميدانم که اگر الان در عربستان اراده‌اي به وجود بيايد و اگر کار مشترکي را شروع کنيم، در همه دنياي اسلام مي‌توانيم اختلاف بين شيعه و سني را کم کنيم. چون سوريه يک کشور مستقلي است؛ نه ما و نه عربستان حق نداريم برويم و سرنوشت آنها را رقم بزنيم ما بايد مواظب باشيم که آنجا اختلافات شيعه و سني و اين مسائل نباشد خودشان و مردم خودشان مسائل شان را حل کنند و به حل مشکلات کمک کنيم. عراق و لبنان هم همينگونه هستند جاهاي ديگر هم همينطور است. بناي‌مان بر اين شد من فکر ميکنم همين حالا هم بعد از گذشت 5-6 سال مي‌توانيم اين موضوع را دوباره احيا کنيم البته متناسب با اوضاع امروز منطقه.

حضرت عالي روابط خوب و عميقي با رهبر انقلاب داريد اگر برايتان امکان دارد اين روابط را توصيف کنيد؟
بله؛ ‌ما از جواني با هم دوست بوديم. من 5 سال از آقاي خامنه اي بزرگترم. اولين ملاقات ما در درس خارج آيت الله داماد بود که با هم آشنا شديم ؛ ايشان از من کوچکتر بود؛ بعد هم رفاقتها عميق و در دوران مبارزه خيلي عميق‌تر شد و بعد از انقلاب ديگر زيادتر شد؛ در همه کارها با هم کار مي کرديم؛‌ در جنگ و در هرجا که شما فکر مي کنيد تا امروز ما همين ارتباطمان هست؛ اکنون من و جمعي که ايشان در مجمع منصوب کرده‌اند سياست هاي کلي نظام را که در قانون اساسي از وظايف رهبري است؛‌ آماده مي کنيم و به ايشان مي دهيم؛‌ و ايشان هم اگر تاييد کردند، ابلاغ مي کنند. عمده کار ما اين است و نظارت بر حسن اجراي سياست‌هاي کلي نيز با ماست که با واگذاري ايشان، بايد نظارت کنيم که اجرا شود. درباره ديگر مسائل معمولي هم در ملاقات‌هايي که داريم، بحث مي‌کنيم.

رابطه عاطفي و دوستي تان را در يک جمله توصيف کنيد؟
عاطفي هم همانطور است؛‌ ما خيلي صميمي هستيم؛ من و هم ايشان، همديگر را خيلي دوست داريم؛ يک منظره کوچک آن در بيمارستان بود وقتي که ايشان جراحي کرده بودند عيادت من با ايشان در آنجا بسيار صميمي بود و همان منظره‌اي شد که ديديد.
معتقدم که در حال حاضر آيت‌الله خامنه‌اي در ايران جايگزيني به اين آساني ندارد؛ و ايشان الان محور اساسي هم براي حيات انقلاب و هم امنيت کشور هستند و ايشان مرکز مديريت کشور است و ما هم بايد به ايشان کمک کنيم.













این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[مشاهده در: www.mojnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 58]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سیاسی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن