تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):ابتداى هر كتابى كه از آسمان نازل شده، بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم است. هر گاه بس...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817066035




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

جدیدترین غزل‌ احمد بابایی به‌‌ یاد شهدای سوریه، یمن و عراق


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
احمد بابایی جدیدترین غزل‌ احمد بابایی به‌‌ یاد شهدای سوریه، یمن و عراق

زخم شهید را به رُخِ ماه می‌کشند...؛
جدیدترین غزل‌ احمد بابایی به‌‌ یاد شهدای سوریه، یمن و عراق
احمد بابایی شاعر آئینی به‌ تازگی در آستانه شب‌های قدر و شهادت حضرت علی(ع) و با یادی از شهدای مظلوم سوریه، عراق و یمن شعری سروده که در حکم تازه‌ترین اثر این شاعر خوش‌قریحه منتشر می‌شود.



به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز، احمد بابایی شاعر آئینی به‌تازگی در آستانه شب‌های قدر و شهادت حضرت علی علیه السلام و با یادی از شهدای مظلوم سوریه، عراق و یمن شعری سروده که در حکم تازه‌ترین اثر این شاعر خوش‌قریحه منتشر می‌شود.
بابایی همواره در اشعارش نگاهی به موقعیت کنونی جهان اسلام دارد و اندیشمندانه گذشته و آینده امت اسلامی را از آینه شعر می‌نگرد و روشنگرانه آن را روایت می‌کند. از این نظر همیشه اشعار آئینی و مذهبی او، از جهتی شعر اجتماعی هم محسوب می‌شوند! تازه‌ترین اثر احمد بابایی با عنوان «تمام شد» در ادامه آمده است:
امشب سکوتِ می، خبری مست می‌برَد

امشب کسی به کار خدا دست می‌برَد

 

نبض مکبّران، اجل آهنگ می‌زند

امشب کسی به آینه‌ها سنگ می‌زند

 

افکنده‌اند در رهِ سیلاب، عیش را

ضجه زنند، ضجه… بزرگ قریش را

 

صد چشمه، خون، به حجله دل می‌کشد چرا…

شب، بی‌خیال فاجعه… کِل می‌کشد چرا…

 

بی‌خواب عدل، بستر خون را پسند کرد

زخم شهید را همه‌جا ارجمند کرد

 

زخم شهید را به رُخِ ماه می‌کشند

از شام تا عراق و یمن آه می‌کشند

 

این زخم‌ها تبسّمِ روح شهید ماست

وصل علی به نام اجل، صبح عید ماست

 

شب، بی‌زوال مانده… سحر، مرده… ای خدا

مائیم باز ایلِ پدر مرده… ای خدا

 

امشب به ایل آینه‌ها بدنظر شدند

تکفیریانِ یخزده، چلپاسه‌تر شدند

 

در شام و در عراق و یمن، طعنه می‌زنند

تکفیریان به صبر حسن طعنه می‌زنند

 

برخیز و نعره زن سرِ زخمِ زبان، پدر!

خلخال می‌برند ز پای زنان، پدر!

 

خونِ نماز، بر رخِ محراب خورده است

امشب بُتی به کار خدا دست بُرده است!

 

یک گوشه از عبای دلارامِ ما بگیر

امشب، سحر نمی‌شود! ای صبح! پا بگیر…

 

شب، بی‌تو سر نمی‌شود… آتش گرفته‌ایم

امشب، سحر نمی‌شود… آتش گرفته‌ایم

 

محراب‌جان! برای پدر، جان‌پناه باش

ای خشت خشتِ مسجد کوفه! گواه باش

 

ای مُهر! امشب آینه را بی‌ملال کن!

دیدار آخر است! علی را حلال کن…

 

گلدسته‌ها! اذانِ اجل، در گلو کنید

ای آب‌ها! به‌حسرت حیدر، وضو کنید

 

سجاده‌جان! بسوز در این غم، ولی بساز

یک امشبی برای خدا با علی بساز

 

این آخرین نیایش چشمِ‌ترِ علی‌ست

دیگر تمام شد… سحرِ آخر علی‌ست!

 

هرشب، یتیم کوفه به‌دوشش سوار بود،

همبازی‌اش، ستاره دنباله‌دار بود!

 

ای ماه! جلوه در جگر چاه کرد‌ه‌ای

این درّه هم نظرشده آبشار بود

 

شرم نگاه، روز مرا می‌کند سیاه

شمعی درون چشم تو شب‌زنده‌دار بود

 

با آسمان صاف، همیشه ستیز داشت

ابری که بین معرکه، آتش‌بیار بود

 

وقتش رسیده بود بهاری شود… که شد!

سی سال، این خزان‌زده، چشم‌انتظار بود

 

در بین ابروان تو احیا گرفته است

این تیغِ کج که مبدأ نصف النهار بود

 

می‌خواست زهرِ خویش بریزد چو میخِ در

این عقربی که ماتَرَکِ شاه‌مار بود

 

زخمِ سرش، حریف دلِ زخمی‌اش نشد

آه، ای طبیب! او به چه‌دردی دچار بود…!؟

 

تکفیریان ز بیعت حق، عار می‌کنند

در کوفه، روزه را سحر افطار می‌کنند!

 

مردی که ذوالفقار ز دستش وضو گرفت

عدل از سرِ شکسته او آبرو گرفت

 

دارند سقف بر سرم آوار می‌کنند

از خواب، گرگ را ز چه بیدار می‌کنند

 

از فرطِ عدل، اهلِ جراحت شدی پدر!

فُزتُ وَ ربِّ کعبه و… راحت شدی پدر!

 

حیرت شروع شد..؟. نه! تماشا حرام شد!

فُزتُ وَ ربِّ کعبه…! گمانم «تمام شد!»     تسنیم  



۱۳/۰۴/۱۳۹۴ - ۱۸:۵۳




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن