واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: دختر جواني كه بعد از آشنايي وايبري با يك مرد منتظر پيشنهاد ازدواج با او بود، فكر نميكرد در آخرين قرار سرنوشتي شوم انتظار او را ميكشد.
روز پنج شنبه 21 خردادماه زن ميانسالي با مراجعه به اداره پليس شهرستان رشت اعلام كرد، دختر 38 سالهاش به نام فهيمه هنگام برگشت از محل كارش ناپديد شده است. شاكي گفت: ليلا كارمند اداره آموزش عالي رشت است.
او هر روز صبح با خودروي 206 خودش به محل كارش ميرود و عصر هم به خانه بر ميگردد اما امروز وقتي دير كرد، نگرانش شديم و با تلفن همراهش تماس گرفتيم كه خاموش بود. همين موضوع نگراني ما را بيشتر كرد و به دنبالش گشتيم تا اينكه متوجه شديم او عصر بعد از ترك محل كارش ناپديد شده است.
پس از طرح اين شكايت تيمي از كارآگاهان زبده پليس آگاهي به دستور سرهنگ فلاح كريمي، رئيس پليس آگاهي استان گيلان براي يافتن دختر گمشده وارد عمل شدند. در حالي كه تحقيقات درباره گم شدن دختر جوان ادامه داشت، كارآگاهان يك روز بعد از حادثه در جريان كشف جسد نيمه سوخته دختر جواني در پارك جنگلي شهرستان سراوان قرار گرفتند. از آنجايي كه مشخصات دختر گمشده با جسد كشفشده شباهت زيادي داشت، خانواده ليلا به پزشكي قانوني دعوت شدند و جسد دخترشان را شناسايي كردند.
در گام بعدي مأموران پليس خودروي مقتول را در يكي از خيابانهاي شهر كه رها شده بود، كشف كردند. بعد از كشف جسد ليلا بود كه پرونده وارد مرحله تازهاي شد و كارآگاهان مبارزه با قتل تحقيقات تخصصي خود را براي شناسايي عامل يا عاملان اين حادثه آغاز كردند. نخستين تحقيقات نشان داد مقتول از چند ماه قبل با مرد جواني به نام ولي ارتباط پيامكي و تلفني داشته است. در بررسيهاي تخصصي هم معلوم شد ليلا روز حادثه براي آخرين بار با ولي ديده شده است. بنابراين مأموران پليس ولي را كه كارمند شركت خصوصي بود، به عنوان مظنون اين حادثه بازداشت و مورد بازجويي قرار دادند. وي در بازجوييها ابتدا با تناقضگويي قصد فريب پليس را داشت اما سرانجام در تحقيقات فني با اقرار به قتل ليلا لب به اعتراف گشود.متهم گفت: هشت ماه قبل از طريق شبكه اجتماعي وايبر با ليلا آشنا شدم. ارتباط تلفني و اينترنتي ما ادامه داشت تا جايي كه با هم بيرون قرار ملاقات گذاشتيم. بعد چند جلسه توانستم با چربزباني خودم را به او نزديك كنم. من به ليلا ابراز علاقه كردم و در حالي كه متأهل بودم به دروغ گفتم مجردم و از او خواستگاري كردم. ليلا فريب حرفهاي مرا خورد و احساس كرد من عاشق او هستم به همين خاطر از من خواست تا با خانوادهام به خواستگارياش بروم.
من هر روز بهانهاي ميآوردم و خواستگاري را به وقتي ديگر موكول ميكردم تا اينكه مجبور شدم به ليلا حقيقت را بگويم. وقتي او فهميد من متأهل هستم، خيلي عصباني شد و از اينكه او را فريب داده بودم با من مشاجره كرد. او تهديد كرد كه موضوع ارتباطش را به همسرم ميگويد تا زندگيام خراب شود به همين خاطر تصميم به قتل ليلا گرفتم تا زندگيام را نجات دهم. وي ادامه داد: روز حادثه با ليلا قرار گذاشتم. پس از اينكه سوار خودرواش شدم پيشنهاد دادم تا براي حرف زدن به پارك جنگلي سراوان برويم و او هم قبول كرد.
وقتي به پارك رسيديم خودرو را پارك كرديم و دو نفري پياده به سمت باغي حركت كرديم بعد از كمي حرف زدن از او خواهش كردم تا اين راز را برملا نكند اما ليلا قبول نكرد و سنگي را برداشتم و به سرش كوبيدم. ليلا خونين نقش بر زمين شد و جان باخت. بعد از آن بود كه جسدش را با اسپرياي كه همراه داشت، آتش زدم و سپس خودرواش را سوار شدم و به رشت آمدم و در خياباني رها كردم. متهم پس از اعتراف با قرار قانوني روانه زندان شد. تحقيقات درباره اين حادثه از سوي مأموران پليس ادامه دارد.جام نیوز
پنجشنبه 11 تیر 1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 73]