تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 10 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دين را پناهگاه و عدالت را اسلحه خود قرار ده تا از هر بدى نجات پيدا كنى و بر هر دشم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819715616




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مژدگانی 10 میلیون تومانی


واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: سه‌شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴ - ۱۶:۵۶




98-32.jpg

خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) - طنز روز رضا ساکی مرادی پیر دیر اتاق ماست. به هر حال فاصله‌ای با بازنشستگی ندارد. مرادی از آن آدم‌های قدیمی است. به قول خودش سر از کار این روزگار درنمی‌آورد. امروز آمده بود اداره و یک موبایل هم آورده بود. می‌گفت پیدایش کرده‌. موبایل از این موبایل‌های قدیمی به نظر می‌رسید اما قابش چرمی بود و یک سری نگین الماس‌مانند داشت. من و مرادی هر چه کردیم روشنش کنیم نشد. دکمه‌ای برای روشن کردن پیدا نکردیم. منتظر شدیم صابری بیاید. مرادی گفت: این چیزها را صابری بلد است که از کل جنگولک‌بازی‌های این روزگار سر درمی‌آورد. صابری که آمد مرادی گفت: صابری جان این موبایل را توی خیابان پیدا کرده‌ام. بیا ببین می‌توانی روشنش کنی. صابری تا به موبایل نگاه کرد به پته‌پته افتاد. شروع کرد به لرزیدن و بریده بریده گفت: مواظبش باش از دستت نیفتد. مرادی از سر شیطنت موبایل را انداخت هوا. صابری هم پرید گردن مرادی را گرفت و او خواباند روی زمین و گفت: خودت را می‌خواهی بدبخت کنی یا ما را؟ بعد آرام موبایل را گذاشت روی میز. همه متعجب به صابری نگاه کردیم. گفتم: مرادی را بلند کن. صابری مرادی را بلند کرد و گفت: حتما صاحبش از آن مایه‌دارهاست. می‌دانی چه گنجی پیدا کرده‌ای؟ مرادی گفت: مگر چقدر می‌ارزد؟ صابری گفت: 160 میلیون. تیموری گفت: تومان؟ صابری گفت: بله. محمدی گفت: حرف مفت نزن. صابری گفت بیایید ببینید و رفت توی اینترنت همان موبایل را نشان‌مان داد. راست می‌گفت 160 میلیون تومان بود. صابری گوشی را روشن کرد و داد دست مرادی. گفت: منتظر باش زنگ که خورد نشانی بده. فقط یادت باشد بگویی مژدگانی فراموش نشود. مرادی گفت: من برای مژدگانی این کار را نکردم. صابری گفت: پس بده به من. قاسمی که به حال ساکت بود گفت: برای دویست سیصد تومان خودت را ضایع نکن مرادی. کرامت آدمی قیمت ندارد. مرادی گفت: هرگز هرگز، وای برمن اگر بکنم. صابری گفت: مژدگانی‌اش زندگی‌ات را زیر و رو می‌کند، دست‌کم ده میلیون مژدگانی دارد. در همین حال موبایل زنگ خورد. مرادی امان نداد،‌ گوشی را برداشت و گفت: سلام، مرادی هستم، گوشی پیش من است صحیح و سالم، ده میلیون را نقدی می‌آورید یا کارت‌به‌کارت می‌کنید؟ باقی بقای‌تان انتهای پیام
کد خبرنگار:







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 45]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن