تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):يك عالم برتر از هزار عابد و هزار زاهد است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829576481




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بهشتي فعاليت حزبي در دانشگاه را بازي با احساسات جوانان مي‌دانست


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: بهشتي فعاليت حزبي در دانشگاه را بازي با احساسات جوانان مي‌دانست
نویسنده : شاهد توحيدي 
شاهد توحيدي رحيم كماليان از جمله چهره‌هايي است كه از نوجواني با شهيد آيت‌الله بهشتي ارتباطي نزديك داشته و از خرمن دانش و معرفت وي، خوشه‌ها برچيده است. او در اين گفت و شنود به بيان خاطراتي از منش والاي استاد پرداخته است كه بي‌شك مفيد و درس‌آموز خواهد بود. جنابعالي از چه دوره‌اي با شهيد آيت‌الله دكتر بهشتي آشنا شديد و چه خصال و ويژگي‌هايي را در ايشان برجسته ديديد؟ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم. درآغاز من به دبيرستان دين و دانش كه شهيد بهشتي در قم تأسيس كردند، مي‌رفتم. ايشان دبير عربي و انگليسي ما بودند و در ساعات غير درسي، علاوه بر اينكه سعي مي‌كرديم اين دو درس را خوب ياد بگيريم، از ايشان مي‌خواستيم تا درباره مباحث اسلامي و اجتماعي برايمان حرف بزنند. اطلاعات ايشان بسيار بالا بود و ما حرف‌هايشان را دقيق گوش مي‌كرديم. تدريس ايشان بسيار عالي بود و همگي خوب ياد مي‌گرفتيم و حتي يك بار هم پيش نيامد كه يكي از بچه‌ها گلايه كند درس را متوجه نشده است! همه به هم قول داده بوديم كه در خارج از كلاس، طوري اين دروس را ياد بگيريم كه ايشان راضي شوند بخش‌هايي از وقت كلاس را به پاسخ به پرسش‌هاي ما در زمينه‌هايي كه اشاره كردم، اختصاص بدهند. فقط من به ايشان علاقه‌مند نبودم، همه بچه‌ها اينطور بودند. به نظر من افرادي چون شهيد بهشتي بسيار نادرند و جا دارد ده‌ها مقاله درباره شيوه‌هاي رفتاري ايشان نوشته شود. ترديد ندارم هر محققي كه درباره سيره، تفكر و منش ايشان پژوهش كند به نكات جديدي دست مي‌يابد كه قبلي‌ها به آنها پي نبرده بودند. دليل جاذبه شخصيتي ايشان را در چه مي‌دانيد؟ در منش ايشان چه عناصري چنين جذبه‌اي را آفريده بود؟ آزادگي، ثبات عقيده، متانت، بي‌اعتنايي به مسائل مادي و سطحي. همواره به ما گوشزد مي‌كردند مسائل مادي را در اولويت قرار ندهيم و نسبت به مسائل اجتماع خود حساس و هوشيار باشيم. جنابعالي پس از تحصيل در دبيرستان دين و دانش به آلمان رفتيد. در آنجا چگونه با شهيد بهشتي ارتباط برقرار كرديد؟ در سال 1339 به آلمان رفتم و گاهي كه براي ديدار با خانواده به ايران مي‌آمدم، حتماً به ديدن ايشان هم مي‌رفتم. وقتي آقاي بهشتي به آلمان تشريف آوردند، ساعتي بعد ورودشان را به من خبر دادند و فوراً نزد ايشان رفتم. در آنجا رابطه بسيار صميمي و نزديكي با هم داشتيم. البته قبل از سفر ايشان به آلمان، يك بار هم در سفر حج حدود 28 روز در خدمتشان بودم. از آلمان به حج رفتيد؟ بله، من از آلمان همراه با كاروان شربت‌اوغلي به حج رفتم. يادم است در آن مقطع، هزينه سفر به مكه از تهران، 6 هزار تومان بود! مسئول كاروان تصميم داشت از ايشان پول نگيرد. همين موجب شد كه شهيد بهشتي تصميم گرفتند كاروانشان را عوض كنند. مي‌فرمودند: نمي‌خواهم حجم به مسائل مالي آلوده شود!خاطرم هست در‌ هامبورگ هم يك بار پسر و دختري را عقد كردند و خانواده داماد 200 مارك به ايشان تقديم كرد. شهيد بهشتي نپذيرفتند و فرمودند: اينها جزو وظايف من است! آنها اصرار كردند و شهيد بهشتي فرمودند: حالا كه اصرار داريد به حساب مسجد بريزيد تا صرف هزينه‌هاي آنجا شود. آن بزرگوار هرگز به خاطر روحاني بودن، از كسي پولي نمي‌گرفتند، بلكه عربي، انگليسي و آلماني تدريس مي‌كردند و از اين بابت حقوق مي‌گرفتند. از منش و رفتار ايشان در آلمان چه خاطراتي داريد؟ ايشان چگونه توانستند در مدتي نسبتاً كوتاه، جايگاه خود را به عنوان رهبر فعاليت‌هاي اسلامي در ‌هامبورگ تثبيت كنند؟ شهيد بهشتي مدت پنج سال در آلمان اقامت داشتند و اكنون نزديك به 40 سال از آن زمان مي‌گذرد، با اين همه كساني كه به مركز اسلامي و مسجد مي‌آيند، هنوز هم تحت تأثير شخصيت ايشان هستند. شهيد بهشتي براي غير مسلمان‌ها احترام فراواني قائل بودند و متقابلاً به‌خصوص شرق‌شناسان‌ هامبورگ بسيار به ايشان احترام مي‌گذاشتند. رابطه ايشان با دانشجويان ايراني و مسلمانان ساير كشورها و مخصوصاً آلمان بسيار عالي بود و هر كسي با هر ديني، مي‌توانست وارد مسجد شود! مخصوصاً خارجي‌هاي غير مسلمان مورد توجه خاص شهيد بهشتي بودند كه به نظر من خدمت بسيار بزرگي در جهت خنثي‌سازي اقدامات دشمنان اسلام، در القاي افكار افراطي در مورد شيعيان بود. اعراب و اهل سنت هم در جلسات ايشان شركت مي‌كردند و فوق‌العاده جلسات پرباري بودند. يادم هست يك بار دانشگاه آخن و انجمن اسلامي دانشجويان، براي شركت در جلسه‌اي از ايشان دعوت كرد. يكي از دانشجويان ماركسيست اساساً با اين نيت به جلسه آمده بود كه ايشان را دست بيندازد و ابايي هم از اينكه اين موضوع را آشكارا مطرح كند، نداشت! جلسه تا ساعت 11 شب ادامه يافت. آخر جلسه او التماس مي‌كرد جلسه ادامه پيدا كند، ولي مسئول سالن نمي‌توانست بيشتر از ساعت 11 شب، سالن را در اختيار كسي بگذارد. شهيد بهشتي به آن دانشجو گفتند همراهشان به هتل محل اقامت ايشان برود تا به بقيه سؤالاتش جواب بدهد. آن گفت‌وگو تا دو بعد از نصف شب طول كشيد. آن دانشجو به‌شدت تحت تأثير قرار گرفته بود و مي‌خواست روز بعد هم به ملاقات ايشان بيايد، اما شهيد بهشتي بايد براي ايراد سخنراني به‌ هامبورگ مي‌رفتند، به همين دليل از او دعوت كردند همراهشان برود يا منتظر بماند كه ايشان به آخن بازگردند. متانت، وقار، تسلط بر علوم مختلف و صبر شهيد بهشتي هر كسي را تحت تأثير قرار مي‌داد. ايشان در كلاس هم به‌گونه‌اي رفتار مي‌كردند كه محصل يا دانشجو جرئت پيدا مي‌كرد هر سؤالي را مطرح كند و حتي در زماني هم كه سخنراني مي‌كردند، هميشه در آخر جلسه پرسش و پاسخ برگزار مي‌شد و به سؤالات حضار جواب مي‌دادند. واقعيت اين است كه كمتر كسي را در زندگي ديده‌ام كه صبر و سعه صدر ايشان را داشته باشد، به‌طوري كه حتي مخالفان هم هر چه دلشان مي‌خواهد بگويند و ايشان در كمال آرامش، جوابشان را بدهند و با قدرت استدلال آنها را قانع هم بكنند. شهيد بهشتي تركيب مناسبي از سنت و تجدد بودند. به نظر شما اين ويژگي دشوار چگونه حاصل شده بود؟ شهيد بهشتي ديد بسيار بازي داشتند و لذا تجدد در وجود ايشان موجب دوري از سنت نشده و توانسته بود به‌خوبي اين دو را در خود به صورت مكمل داشته باشند. ايشان در دانشگاه آلمان، همواره به دانشجوها توصيه مي‌كردند هم خوب درس بخوانند و هم براي مطالعه اصول عقايد به شكل كامل و اصولي وقت كافي بگذارند. گاهي خودشان كلاس‌هاي يك هفته‌اي يا دو هفته‌اي يا سه روزه فشرده در درس اصول عقايد مي‌گذاشتند. در اين كلاس‌ها عمدتاً چه مباحثي مطرح مي‌شدند؟ در اين كلاس‌ها عمدتاً، ديدگاه‌هاي خاص جواناني كه در آلمان به دانشگاه مي‌رفتند، با ديدگاه‌هاي جوانان ايراني مقايسه مي‌شد. شيوه‌هاي مديريتي و كاربردي شهيد بهشتي مورد تأييد همگان است. در اين زمينه چه خاطره‌اي داريد؟ بله، ايشان در جمع انجمن‌هاي اسلامي دانشجويان گفتند: سعي كنيد ضمن تحصيل، مديريت زندگي خود را هم در دست بگيريد. صندوقي درست كنيد و در حد امكان، مبلغي جزئي و حداكثر 10 درصد پول ماهانه‌تان را در آن پس‌انداز كنيد تا اگر روزي خودتان يا دوستانتان به وام نياز داشت، از آن صندوق استفاده كند. ايشان هميشه به راه‌حل مسائل مي‌انديشيدند. يادم هست حتي شست‌وشوي مرده و كفن و دفن اسلامي را به دانشجوها ياد مي‌دادند و هيچ نكته‌اي از نگاه تيزبين ايشان دور نمي‌ماند. درباره فرقه‌هاي مختلف اسلامي چه نگاهي داشتند و شيوه‌هاي عملي ايشان در اين زمينه چه بود؟ شهيد بهشتي در اين زمينه هم بسيار ديد گسترده‌اي داشتند. قبل از اينكه به‌ هامبورگ بيايند، نام مسجد‌هامبورگ مسجد ايرانيان بود. شهيد بهشتي نام آن را به مركز اسلامي‌ هامبورگ تغيير دادند. بعد از ايشان نام مسجد باز تغيير كرد. ابتدا نام بلال و سپس نام اميرالمؤمنين(ع) يا علي‌بن ابيطالب(ع) را بر آن نهادند. شهيد بهشتي با نهادن نام مركز اسلامي بر اين مسجد سعي مي‌كردند فرقه‌هاي ديگر اسلامي را هم به مسجد جذب كنند. به شيوه‌هاي تدريس ايشان هم اشاره‌اي كنيد؟ ايشان در مقام تدريس از چه روش‌هايي استفاده مي‌كردند؟ مهم‌ترين اصل در نحوه تدريس ايشان اين بود كه حرف و عملشان يكي بود. به ورزش اهميت زيادي مي‌دادند و مي‌فرمودند: ورزش يك امر اجتماعي است و اگر امكانات درستي را براي نوجوانان و جوانان خود فراهم نكنيم، نيروهايشان هدر خواهد رفت. اعتقاد داشتند مدرسه جايي نيست كه بچه فقط بيايد درسي بگيرد و برود، بلكه محلي براي كسب مهارت‌هاي اجتماعي است. اهل سخنراني و موعظه نبودند و نمي‌گفتند اين كار ثواب دارد و به بهشت مي‌رويد، بلكه مي‌فرمودند: «هر كاري به‌طور طبيعي نتيجه‌اي دارد، نتيجه كار و رفتار خوب هم ثواب اخروي است، اما شما كار خوب را به خاطر خوب بودنش انجام بدهيد، خود به خود ثواب هم خواهيد برد! رعايت حقوق مردم را چون كار خوبي است انجام بدهيد، خود به خود فوايدش هم نصيب شما خواهد شد.» هميشه سعي مي‌كردند با حرف‌هايشان وجدان مخاطب را، مخاطب قرار دهند!برنامه‌ريزي آموزشي و تربيتي ايشان به اين شكل بود كه افراد فقط به فكر خود نباشند و به ديگران و اجتماع خود هم فكر كنند. مهم‌ترين نقش ايشان تربيت و تقويت وجدان در شاگردان و اطرافيانشان بود، به‌گونه‌اي كه اگر انسان خودخواهي به خرج مي‌داد، قبل از اينكه موجب آزار ديگران شود، خودش از عملش متنفر مي‌شد! ايشان به عنوان يك مربي همواره تلاش مي‌كردند قدرت تشخيص را در شاگردان خود تقويت كنند. در مورد كودكان و نوجوانان مقيم اروپا، به‌ويژه آلمان هم برنامه خاصي داشتند؟ بله، ايشان مي‌خواستند تعدادي مدرسه اسلامي به شكل شبانه‌روزي تأسيس كنند كه بچه‌ها پنج روز در هفته به آنجا بروند و تعطيلات آخر هفته را، نزد خانواده باشند. براي تأسيس چنين مراكزي مدت‌ها بحث و مشاوره كرديم، اما متأسفانه افراد علاقه‌مند براي اين كار به تعداد كافي وجود نداشت. خود من در مورد فرزندان خودم، واقعاً به دنبال چنين مكاني بودم تا فرزندانم با فرهنگ اسلامي آشنا شوند. البته به لطف خدا به ايران آمديم و اين مشكل حل شد، ولي در آلمان نتوانستيم اين فكر را به مرحله عمل در آوريم. ايشان معتقد بودند بايد افراد با استعداد را، در مدارس خاصي تحت آموزش‌هاي ديني قرار داد تا در كنار فراگيري دروس عادي، با معارف و احكام اسلامي هم به شكل اصولي و صحيح آشنا شوند. نظرشان اين بود كه هر كسي در هر رشته‌اي كه تحصيل مي‌كند، بايد تخصص داشته باشد، اما در عين حال ديندار كاملي هم باشد. به همين دليل ايجاد مدارس غيرانتفاعي چون مدرسه دين و دانش، مدرسه رفاه و دانشگاه‌هاي مكمل آنها را براي تربيت كادر متخصص و متدين ضروري مي‌دانستند. از نظر ايشان پزشك، مهندس، وزير و... در عين حال كه بايد در رشته خود تسلط كافي مي داشت، بايد اصول و احكام اسلامي را هم به‌درستي مي‌دانست تا تركيب صحيح تخصص و تعهد ممكن شود. به اعتقاد ايشان جامعه فقط با وجود افراد متخصص و متعهد مي‌توانست پيش برود. نظر ايشان درباره حقوق زنان چه بود؟ در راه استيفاي اين حقوق، عملاً چه گام‌هايي برداشتند؟ شهيد بهشتي معتقد بودند در اسلام زن به هيچ وجه خدمتكار مرد نيست و نبايد صرفاً به كار خانه‌داري بپردازد، بلكه اگر اين كارها را انجام مي‌دهد و تعليم و تربيت بچه‌ها را به عهده مي‌گيرد، در واقع لطف مي‌كند و وظيفه‌اش نيست، لذا مرد بايد براي همسرش حق و حقوقي قائل شود. خودشان هم از حقوق ماهانه‌شان، سهمي را به همسرشان اختصاص داده بودند و مي‌گفتند: هميشه به خانم مي‌گويم مي‌دانم حق شما بسيار بيش از اين است، اما فعلاً در وسعم نيست بيش از اين بپردازم! چنانچه وضعيت مالي بهتري پيدا كنم، جبران خواهم كرد. شهيد بهشتي براي كار تشكيلاتي اهميت زيادي قائل بودند. در اين زمينه به شما و اطرافيان خود، چه توصيه‌هايي مي‌كردند؟ ايشان به استقلال رأي خيلي اهميت مي‌دادند و مي‌فرمودند: پيرو خط سياسي خاصي نباشيد، بلكه وقتي دور هم جمع مي‌شويد، ابتدا به عنوان دانشجو به نيازهاي صنفي خود رسيدگي و به عنوان مسلمان اطلاعاتتان را زياد كنيد. هيچ‌وقت جذب گروه‌هاي سياسي نشويد، چون وقت‌گير است و شما را از درستان مي‌اندازد. خوب درس بخوانيد و بر رشته تحصيلي‌تان مسلط شويد و با بهترين نمرات درستان را تمام كنيد و وقتي به ايران برگشتيد، با خاطر آسوده به گروه و جمعي كه همفكر شماست بپيونديد و فعاليت سياسي كنيد. ايشان معتقد بودند مشغوليت به فعاليت‌هاي سياسي در دوره دانشگاه راندمان كار دانشجو را پايين مي‌آورد و كمترين ضرري كه دارد اين است كه از احساسات دانشجويان سوء‌استفاده مي‌شود. خود انجمن‌هاي اسلامي هم قبل از اينكه يك تشكل سياسي باشد، يك تشكل اسلامي بود و لذا در قبال رويدادهاي ايران هم در درجه اول موضع‌گيري اسلامي مي‌كرد و بعد متوجه جنبه‌هاي سياسي قضيه مي‌شد. برخي شيوه مبارزاتي و سياسي ايشان را «محافظه‌كارانه» ارزيابي كرده‌اند. نظر شما چيست؟ اسم اين روش دقت بود يا محافظه‌كاري؟ شهيد بهشتي اهل نوشتن مقاله‌هاي تند و شعار دادن نبودند و معتقد بودند اين كارها فايده ندارند و بايد كار عميق فرهنگي كرد. شايد اگر ايشان هم مثل خيلي‌ها اعلاميه‌هاي تند مي‌دادند، برخي از دوستانشان راضي مي‌شدند، ولي ايشان از كارهاي اصولي و بنيادين خودشان عقب مي‌افتادند. به اعتقاد من هنگامي كه در سال 1349 شهيد بهشتي به ايران برگشتند، سازماندهي انقلاب شكل اصولي به خود گرفت. ياران امام از سال‌ها قبل از 57 به شكلي كاملاً بي‌سر و صدا و توسط شهيد بهشتي سازماندهي شدند. عده‌اي از دانشجوياني كه به مجاهدين خلق پيوستند، شايد انتظار داشتند شهيد بهشتي از اين حركت آنها حمايت كنند، ولي ايشان اين كار را نكردند، در نتيجه آنها هم هر حرفي كه به دهانشان مي‌آمد، مي‌زدند! بعد از انقلاب هم كار به آن هجمه سنگين ترور شخصيت رسيد. موقعي كه ايشان به ايران برگشتند، ديگر ساواك اجازه نداد به آلمان بروند. البته خودشان هم موقعي كه از ‌هامبورگ به ايران مي‌آمدند، حدس مي‌زدند كه اينطور بشود. پس از بازگشت به ايران رابطه‌شان با اتحاديه انجمن‌هاي اسلامي به چه شكل در آمد؟ وقتي ايشان به ايران برگشتند، عده‌اي از دوستان در اتحاديه انجمن‌هاي اسلامي گله كردند كه ايشان محتاط شده است و ديگر به فكر اتحاديه نيست و براي ما مقاله نمي‌نويسد! يك بار اين موضوع را به شهيد بهشتي گفتم. ايشان با نهايت وقار و صبر دفترچه يادداشتشان را به من نشان دادند و فرمودند: از ساعت چهار و نيم صبح تا هشت شب تمام برنامه‌ام پر است و حتي 10 دقيقه هم وقت خالي ندارم كه بتوانم خواسته‌هاي دوستان را برآورده كنم! بهتر است آنها خودشان فعاليت كنند و البته من هم هر كاري از دستم بر بيايد انجام خواهم داد. بارها در گفت‌وگوهايتان اشاره كرده‌ايد از نظر شهيد بهشتي دين يعني آيين زندگي. درباره اين جمله توضيح بفرماييد؟ شهيد بهشتي به اين موضوع اعتقاد داشتند كه «دين يعني به‌گونه‌اي زندگي كردن كه حقوق تمام افراد مراعات شود، دين يعني طرز رفتار صحيح با خانواده، زن، بچه، پدر، مادر، همسايه‌ها، مردم و كل جامعه به‌گونه‌اي كه از مدارا، انصاف و عدالت خارج نشويم و ماديات بر زندگي ما حكم نراند.» امور معنوي از نظر ايشان صرفاً يك امر عبادي نبود. از نظر شما، چرا دشمنان انقلاب ايشان را شهيد كردند؟ چرا اين گزينه توسط آنها انتخاب شد؟ به دليل تأثيرگذاري عميق ايشان و توليد فكري كه عادي نبود. استعمار هم همواره كساني را از سر راه برمي‌دارد كه بر جامعه خود تأثيرات عميق و درازمدت مي‌گذارند و كاري به افرادي كه شعار مي‌دهند و خود به آن شعارها عمل نمي‌كنند و مخصوصاً اهل توليد فكر نيستند، ندارند. خطر از نظر استعمار، متفكران واقعي با افكار ماندگار از قبيل شهيد مطهري و شهيد بهشتي هستند. به اعتقاد بنده عوامل داخلي آلت دست سياست‌هاي خارجي بودند. به اعتقاد من شناساندن شخصيت‌هاي مهمي چون شهيد بهشتي به نسل نوجوان و جوان ضروري است تا شيوه‌هاي دشمنان فكر و انديشه اصيل مشخص شوند و انقلاب در پناه حق و با تلاش دلسوزان پايدار بماند.

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۰۶ تير ۱۳۹۴ - ۱۲:۴۷





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 79]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن