محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845186175
تحلیل وزیر دادگستری از جریان فتنه و سابقه دشمنی باولایت فقیه / ولایت پذیری به حرف نیست، به عمل است
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > چهره ها - هفته نامه "شما" ارگان حزب موتلفه اسلامی در مصاحبه ای با مرتضی بختیاری وزیر دادگستری از قول وی نوشت: اگر این اعتقاد به ولایت اعتقاد قلبی نباشد، بالطبع در اجرا خودش را نشان میدهد. تسلیم ولایت بودن تسلیم به لقلقه زبان که نیست، باید در عمل خود را نشان بدهد. بخشی از پرسش و پاسخهای این مصاحبه را می خوانید: از سال گذشته میشنیدیم بسیاری احتمال وقوع فتنه دیگری را در آینده میدادند. بعضیها معتقدند الان آن فتنه رسیده است و محل آزمایش مجددی است. به نظر حضرتعالی آیا این فتنه رسیده است یا باید منتظر فتنه دیگری باشیم؟ و آیا اصولاً شما نگاهی به فتنهای در آینده دارید یا فکر میکنید فتنه 88 پایان فتنه بوده است؟ فکر میکنم پدیده نفاق که در قرآن هم به آن اشاره شده و در صدر اسلام نیز بوده است، در انقلاب ما بیشتر نمود پیدا کرد. ما منافقینی داریم که در اذهان، بیشتر تداعی کسانی را می کند که قبل از انقلاب عنوان مجاهدین خلق را داشتند و بعد از انقلاب با آن ویژگیهایی که از خودشان مطرح میکردند، در برابر نظام و انقلاب قرار گرفتند. یادم هست وقتی امام در پیام نوروزی سال 59 یا 60 فرمودند: «اینها وابستگان آمریکا هستند.»، اینها در روزنامهشان موضع گرفتند که: «تنها سازمانی که از سال 1348 موضع ضدّ امپریالیستی داشت، مجاهدین خلق بود و حالا ما شدیم وابستگان امریکا!» چیزی نگذشت که دیدیم دقیقاً فرمایش حضرت امام مصداق پیدا کرد. یک پدیده منافقین برمیگردد به این سازمان وطنفروش و ضدانقلاب که به نام منافقین خلق مطرحند. پس از فتنه سال 88 که آغاز آن بعد از انتخابات دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در 22 خرداد سال 1388 بود، پدیده منافقین جدیدی مطرح شد؛ خیلیها معتقدند این فتنه پدیده جدیدی نبود، بلکه جدیداً رو شد و ریشه 5ـ24 ساله دارد. وقتی فرمایشهای بزرگانی مثل آیتالله مصباح یزدی را مرور کردم، دیدم ایشان هم دقیقاً روی همین موضوع انگشت گذاشته و اشاره کردهاند که یک وقت تصور نشود فتنه بعد از انتخابات فتنه جدید یا خلقالساعه است، این پدیده جدیداً رو شد، ولی فتنهای است که ریشه در سالهای قبل دارد. اگر بخواهیم زوایای این فتنه را بهطور دقیق بررسی کنیم برداشت خود من این است که ریشه در لایههایی دارد که در مقام مقابله با ولایت فقیه بودند. وقتی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در سال 1358 بحث ولایت فقیه مطرح شد، برای بعضیها آنقدر گران آمد که حتی در دولت موقت تصویب کردند که مجلس خبرگان را تعطیل کنند. که وقتی خبرش به امام در قم رسید، امام آنگونه سخت برآشفتند که شما چه کاره هستید که بخواهید مجلس خبرگان قانون اساسی را تعطیل کنید. موضعگیریهای دولت موقت در سال 58 موقع تصویب اصل بسیار مترقی ولایت فقیه گویای این است که پشت پرده خبرهای زیادی بود. طبعاً در کنار دولت موقت نهضت آزادی و بعضی از جریانهای سیاسی که در آن موقع فعالیت میکردند در مقابل اصل مترقی ولایت فقیه موضعگیری کردند این اندیشه از بین نرفت و در قالبهای مختلف تداوم یافت. در رویارویی با پدیده برخورد با خط نفاق و ولایت مطلقه فقیه ـکه بعضیها روی ولایت مطلقه فقیه انگشت گذاشتند و حساسیت داشتندـ، به صورت نرم، کار حسابشدهای را شروع کردند که این امر ادامه پیدا کرد و هر از چند گاهی ظاهر میشد. مثلاً در مجلس پنجم و ششم، مخصوصاً مجلس ششم اگر حضور ذهن داشته باشید، دیدیم در چند نوبت کسانی که کاندیدای جناح اصلاحطلب بودند، مواضعی را نسبت به حوادث و جریانها میگرفتند که فتنه تیرماه سال 78 همگی ادامه همان خط، اما در قالبهای مختلف است. اگر با دقت تأمل کنیم متوجه میشویم برمیگردد به همان خطی که از اول انقلاب در برابر ولایت فقیه موضع داشتند.. زمان فتنه 78 من رئیس سازمان زندانها بودم. عملاً به نیروی انتظامی برای خواباندن فتنه اجازه دخالت نمیدادند. مسائلی در آنجا اتفاق افتاد، پس از آن هم آن اتفاق تلخ در خوابگاه دانشگاه و بعضی از جاها افتاد، بعد هم که اشرار و شرورها به خیابانها ریختند، این عناوین (اشرار و شرورها) را که میگوییم ظاهر قضیه است، باطن قضیه برمیگردد به آن خط فکری که در برابر اصل مترقی ولایت فقیه ایستادگی میکردند. سپس آن وقایع رخ داد و مردم آمدند به میدان و ظاهر قضیه این بود که آن فتنه تمام شد، اما ریشهها همچنان ادامه داشت. در قضایای انتخابات با توجه زمینههایی که فراهم شد، این جریان در قالب حمایت از یکی دو تا از کاندیداها نفوذ کرد. در اینجا نمیخواهم انگشت روی افراد بگذارم، بلکه انگشت روی یک جریان میگذارم. در آن موقع چون خودم استاندار بودم، خیلی برایم جالب بود. در اکثر انتخابات مثلاً در استان خراسان در هیئت نظارت بر انتخابات استان به عنوان ناظر بودم، قبل از تقسیم این استان مدتی هم رئیس هیئت نظارت بر انتخابات آنجا بودم. در اصفهان مجری بودم، در آنجا برنامهریزی ما بهقدری دقیق بود که واقعاً سعی کردیم سر سوزنی از مقررات تخلّف نکنیم، حالا انتخابات به نفع هر کس که میخواست تمام شود، بشود. ما امانتدار نظامیم، امانتدار مردمیم و نباید از مسیری که قانون برای ما تعیین کرده است منحرف شویم. با همه دقتهایی که کردیم، حتی به ستادهای انتخاباتی چهار کاندیدایی که در دوره ریاست جمهوری مطرح بودند اعلام کردیم که شما مجازید برای هر صندوق در استان یک نماینده معرفی کنید. دو تا از کاندیداها تقریباً به اندازه تعداد صندوقها نماینده معرفی کردند و دو نفر دیگر نتوانستند، شاید این دو کاندیدای اخیر هر کدام 400ـ500 نماینده معرفی کردند. ما مقید بودیم مُرّ قانون را رعایت کنیم، یعنی قبل از اینکه در روز رأیگیری پلمب شکسته و در صندوق باز شود و همه اعضای هیئت رئیسه صندوق، ناظرین شورای نگهبان و نماینده کاندیداها ببینند، این کار انجام گرفت و صورتجلسه شد و بعد هم شمارش آراء تا پایان انجام شد. حتی یک مورد هم نداشتیم که بیایند بگویند، ما به عنوان نماینده فلان کاندید معرفی شدیم و استانداری ما را قبول نکرد. روز شنبه هم تا بعد از ظهر پذیرفته بودند. یکدفعه از بعد از ظهر شنبه ورق برگشت، درحالی که واقعاً در استان در یک قسمت پذیرفته بودند، بعد که آن قسمت آمدند و مطالبی را مطرح کردند و ما هم اعلام آمادگی کردیم که ما حاضریم به هر شکایتی رسیدگی کنیم و توضیح دادیم که با این دقت هم مطرح شده و صورتجلسهها هست و کارهای نظارتی انجام گرفته است، دیدیم آن خط از تهران داده میشود و در خود اصفهان هم از عناصر فعال در آن جریان آمدند و گفتند در انتخابات تقلب شده است. گفتم: «من مدعی استان اصفهانم. هر جا تقلب شده است بفرمایید. هر حرفی دارید بفرمایید.» متوجه شدیم که در این جریان بحث تقلب در انتخابات نیست، بلکه تقلب در انتخابات پوششی بود برای اینکه اینها وارد صحنه شوند و فتنهانگیزی کنند، ضمن اینکه میدانستند مسیر انتخابات درست بوده است، مخصوصاً کسانی که در این قسمت بیشتر کارشکنی میکردند، ستادشان برای هر صندوقی یک نماینده داشت و ما برای آنها کارت صادر کرده بودیم. بعد هم دیدیم آن جریانی که به وجود آوردند و شعارهای «اللهاکبر» روی پشتبامها را سر دادند. نفاق جدید به آنهایی برمیگردد که بعد از فتنه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری آمدند و رو شدند و جریانی را به وجود آوردند که بعداً مشخص شد که خیلی از عوامل فعال این جریان به غرب و حمایتهای غربی وابسته بودند که در اعترافات تعداد کثیری از متهمین که دستگیر شدند هست و بعضی از این اعترافات هم در رسانهها منتشر شد. بنابراین اگر نفاق جدید مطرح است، همین گردانندگان اصلی فتنه بعد از انتخابات است. به نظر من این فتنه ادامه دارد. هوشیاری و هوشمندی مردم و لایتمداری و بصیرت مردم باعث شده که فعلاً اینها نتوانند میدان بیابند و معتقدم با این بیداری و هوشیاری مردم و اگر این هوشیاری استمرار داشته باشد که در این 32 سال خود را نشان داده است و بحمدالله استمرار داشته است، چنانچه اینها به دنبال فتنه دیگری هم باشند طرفی نخواهند بست، منتهی فتنه 88 فتنهای بود که هم برای امریکا و استکبار جهانی و هم برای رسانههای جهانی که از صهیونیسم خط میگیرند، بسیار مایه امید شده بود. یادم نمیرود و خیلی برایم جالب بود که چند ماه قبل از انتخابات برنامه و تبلیغات شبکههای جهانی بحث تقلب در انتخابات را مطرح و در این باره مطالبی را عنوان میکردند. درست دو روز مانده به انتخابات شخص آقای اوباما نسبت به انتخابات موضعگیری و مطالبی را مطرح کرد و اتفاقاتی که از بعدازظهر شنبه روز بعد از انتخابات رخ داد نشان داد که یک هماهنگی سازماندهیشدة درست و حسابی پشت کار بوده است؛ ما نمیخواهیم بگوییم همه آنهایی که در جریان فتنه بودند از این قضیه اطلاع داشتند. نه، خیلی از آنها ناخواسته در این عرصه قرار گرفته بودند و بعد که بخشی از توطئه منافقین جدید یا نفاق جدید رو شد، انصافاً خیلی از آنها برگشتند و در کنار مردم بصیر و فهیم قرار گرفتند، آن تعدادی هم که ماندند بخشی از آنها کسانیاند که سرسپرده هستند و گردانندگان اصلی این ماجرا. مقام معظّم رهبری تعبیری داشتند که «این عمّار» فرمودند: «عمّارها باید به روی صحنه بیایند تا راه را روشن کنند.» همانطور که اشاره فرمودید نفاق اول انقلاب ریشه فکری مارکسیست داشت. التقاط بود. در سال 60 با خون مطهّر شهید بهشتی و دیگر شهدای انفجار هفت تیر این نفاق بیش از پیش بر مردم آشکار شد و عملاً نفاقشان معنی نفاق نمیداد و مردم چهره آنها را میشناختند. نفاق بعدی که شما در سال 78 و دیگر موارد اشاره کردید از 9 دیماه 88 که خط فکری این جریان که میشد ریشه فکریشان را در لیبرالیسم و اردوگاه غرب جستجو کرد، برای مردم آشکار شد. راجع به نفاقی که ممکن است امروز متوجه باشد و چهره خودشان را بر مردم پوشانده باشند، توضیح بفرمایید. ما باید مراقب کدام جبهه باشیم و چه خطری ممکن است در پیش باشد؟ فکر میکنم باید یک محور را مبنا قرار بدهیم. مطلبی که اشاره کردید «این عمّار»، خطبهای که علی(ع) بعد از جنگ صفّین مطرح فرمودند بسیار تکاندهنده است. پایان خطبه حضرت فرمودند این عمّار و به آن تعابیر بسیار بلند و تکاندهنده اشاره کردند. به نظر من روی این نقطه دقت کنیم که محور هجمهها ولایت فقیه است. تقریباً حدود 20 سال قبل در یکی روزنامههای امارات تیتری منتشر شده بود که در یادداشتهایم هست. اگر توانستید پیدا کنید؛ مطلب جالبی است. از امریکا مطلبی را مطرح کرد که امریکا هم آن را رد نکرده بود: «امریکا سه خواسته از ایران دارد، اگر ایران این سه خواسته را برآورده کند تمام مشکلات ایران حل میشود، داراییهای بلوکهشده به ایران برمیگردد و تحریمها هم برداشته میشود.» حالا آن سه خواسته چه بود؟ 1) ولایت فقیه از قانون اساسی حذف شود. 2) با توجه به اینکه در همه کشورها یک نیروی مسلح دارند، در جمهوری اسلامی ایران هم سپاه منحل شود. تعبیرشان در آنجا بود چنین بود که با وجود ارتش نیازی به سپاه نیست. تصورشان هم احتمالا این بود که ارتش همان ارتش زمان شاه است، ولی با این حال آنها چنین تعبیری داشتند. 3) جمهوری اسلامی ایران اسرائیل را به رسمیت بشناسد. آنها این سه خواسته را از جمهوری اسلامی ایران داشتند، منتهی اولین خواستهشان حذف ولایت فقیه از قانون اساسی است. یعنی مشخص است که دشمن به این نقطه رسیده است که حلقه اتصال و وحدت در جامعه ما و میدانداری مردم عزیز ما در همه صحنهها در حد ایثار و فداکاری و جانفشانی محوریت ولایت فقیه است. این محور باعث شده است که همه فتنههای بعد از انقلاب حتی فتنه نفاق با همان قالبی که اینها بخشی از اسلام را گرفتند، ولی خمیرمایه اصلی فکریشان التقاط و تفکر ماتریالیستی و مارکسیستی بود، خنثی شود. اگر همه فتنههای بعد از انقلاب را یک مرور تحلیلی کنید به این ریشه برمیگردد که میخواهند ولایت فقیه از صحنه انقلاب حذف شود، یعنی کوبیدن ولایت فقیه. هرچه بر عمر انقلاب گذشت اثرات و برکات ولایت فقیه بیشتر نمودار شد که ولایت فقیه چه برکتی است. مردم دارند میبینند که انقلاب مردم در افغانستان قبل از انقلاب ما شروع شده بود، در آن موقع که شوروی حمله کرد و آنها آن همه کشته و شهید و معلول دادند و انقلابشان به پیروزی رسید، دو باره در ورطه دیگری افتادند. حلقه مفقوده موفقیت در انقلابشان در هر دوره در انقلابهایی که به وجود آمد، حلقه رهبری و ولایت بود؛ اما در جمهوری اسلامی ایران به لطف خداوند و برکت امام عزیزمان این جایگاه احیا شد و به عنوان نایب امام زمان در غیبت کبری و ولی امر که هم در قانون اساسی و هم در عینیت ساختار سیاسی نظام اسلامی ما شکل گرفت. بنابراین هرچه از عمر جایگاه ولایت فقیه میگذرد، اثراتش را بیشتر لمس میکنند و کینه از آن و عداوت با آن هم بیشتر میشود. یک موقعی علناً در برابر ولایت فقیه موضعگیری کردند ـکه حالا اگر فتنههای اول انقلاب را کنار بگذاریم نمونه آن را در فتنه سال 78 داشتیمـ حتی زمان امام هم این مسائل را مطرح میکردند. بعضی از خاطرات یادم نمیرود؛ وقتی در سال 58 بحث ولایت فقیه مطرح شد، بلندگوهای تبلیغاتی دشمن و عوامل داخلیشان مثل جبهه ملی استبداد نعلین را مطرح کردند که در برابر لایحه قصاص و توضیحات شهید مظلوم آیتالله دکتر بهشتی موضعگیری کردند و امام بهقدری ناراحت شدند که فرمودند: «کاری که اینها کردند محمدرضا نکرد». یعنی با ایستادگی در برابر نصوص قرآن و فقه ما تا این اندازه امام را عصبانی کردند. در اول انقلاب که امام بود در برابر ولایت فقیه آن موضعگیریها را کردند. امامی که همه حتی جبهه ملی و نهضت آزادی قبول داشتند که انقلاب به برکت او به وجود آمد، اما در برابر ولایت فقیه جبههگیری کردند. این ادامه پیدا کرد تا به رهبری رسید. یادم هست موقعی که امام فوت کردند و قبل از اینکه پیکر مطهر ایشان تشییع شود و در بهشت زهرا دفن شوند، بعضی از عناصر به همدیگر دو تا تسلیت میگفتند، تسلیت اول راجع به فوت امام و تسلیت دوم در مورد انتخاب رهبری بود. همان موقع بعضی از افراد تیز میگفتند تسلیت برای ارتحال امام و تسلیت برای انتخاب رهبری یک نوع نفاق است و راست هم گفتند. بعضی از آنها را هم که میشناختم، در ماجرای فتنه سال 88 به صورت فعال در همان استان مطرح و جزو فعالین آن استان بودند. به عنوان دفاع از امام اشک میریختند و تسلیت میگفتند که امام از میان ما رفت و بعد هم تسلیت میگفتند که بعد از امام، مقام معظم رهبری به عنوان خلف شایسته امام در این جایگاه منصوب شد. در واقع آنها به عنوان دفاع از امام و خط امام به انتخاب رهبری تسلیت میگفتند که این خودش یک نوع نفاق بود. این جریان ادامه پیدا کرد. راهپیمایی 18 تیر سال 1378 این توطئه را خنثی کرد. این توطئه حسابشده بود و در 9 دیماه سال 88 هم باز راهپیمایی مردمی توطئه را خنثی کرد. یعنی انصافاً مردم در بزنگاهها ولایتمداریشان را که الگویشان عاشورا و کربلا و حضرت زهرا(س) است نشان دادند. من معتقدم آن راهپیمایی سال 78 توطئهای را که استکبار جهانی مدتها روی آن سرمایهگذاری کرده بود، خنثی کرد و بعد هم مرتباً پیام میداد که عنقریب اتفاق بزرگی میافتد. در سال 78 که رئیس سازمان زندانها بودم، خانوادههای زندانیانی که در ماجرای فتنه 78 دستگیر شده بودند، جلوی اوین آمده بودند. چون گفته بودند عناصر شرور و مسلح میخواهند به زندان اوین حمله کنند من هم رفتم داخل زندان. در آنجا دو نفر را گرفته بودند و داخل اوین آوردند. در اوین مقامات قضائی هم مستقر بودند. خیلی جالب بود یکی از آنها از همان جلوی جمعیت داشت به رسانههای خارجی پیام میداد که: «من الان در میان انبوه جمعیت خانوادههای زندانی در مقابل زندان اوین هستم. مردم شورش کردهاند و...» همه اینها که پخش میشد. دیدم کسی که دارد اینها را پخش میکند جلوی اوین است که با همه تجهیزاتی که در زیر لباسش جاسازی کرده بود دستگیر شد. یعنی اینها تا این حد حسابشده عمل میکردند. حرکت مردم در 9 دیماه که به خیابانها ریختند، یک حرکت خودجوش بود. حرکتی نبود که سازماندهی شده باشد و از قبل رویش کار کرده باشند، اما آنها سازماندهی و سالیان سال روی این قسمت کار کرده بودند که هر چند باری که زمینهاش فراهم شد ظاهر شوند. یکی ار آنها انتخابات سال 88 بود که ظاهر شدند، بعد هم آن بیحرمتی که به خون مطهر اباعبداللهالحسین(ع) و روز عاشورا شد و همینطور آن بیحرمتی که به ولایت شد. فکر میکنم یکی از مسائلی که مردم قم دو باره خودشان را نشان دادند و 19 دیماه دیگری را به وجود آوردند در تشییع جنازه مرحوم آقای منتظری بود. شعارهایی که در آنجا داده شد شعارهایی بود که مردم قم خون گریه کردند. تعدادی حسابشده، برنامهریزیشده و سازماندهیشده از همان جبهه نفاق جدید در تشییع جنازه شرکت کردند و آن اتفاقات افتاد و حقایق برای مردم روشن شد. همینطور در جریان روز عاشورا حقیقت بر مردم آشکار شد. طوریکه در 9 دیماه به صحنه آمدند و الحمدلله توطئه خنثی شد و در کارهایی که میخواستند انجام بدهند موفق نشدند. من معتقدم این خط فکر در قالبها و پوششهای گوناگون ادامه دارد، چون اینها به برکت ولایت فقیه پی بردهاند. اینها میدانند اگر کشور ما یک کشور پابرجا و مقاوم است که پای اصول و آرمانهایش ایستاده و توانسته است در همه عرصهها توطئهها را خنثی کند، به دلیل نقش ولایت فقیه بوده است. از اینرو نسبت به ولایت کینهای دیرینه دارند و هر از چند گاهی اگر زمینه برایشان فراهم باشد تلاش میکنند. به همین دلیل همه ما باید هوشیار و بینا باشیم و توطئههای دشمن را در قالبهای گوناگون تعقیب کنیم. مطمئنم با بصیرتی که مردم ما دارند، انشاءالله این بصیرت و بینایی و هوشیاریشان ادامه خواهد یافت. به یکسری نشانهها از جریان فتنه و جریان نفاق که از ابتدای انقلاب بودند اشاره کردید که در فتنه 88 غیر از خواص، مردم هم نشانههای آشکاری از آن را دیدند. در شرایط فعلی نشانههای آشکاری را از فتنهگری میبینید که جریان فتنه و نفاق دارد دنبال میکند. اگر بخواهید نشانه آشکاری از نفاق و فتنه جدید را به جامعه معرفی کنید به چه مواردی اشاره میکنید و آنها را معرفی میکنید؟ اگر با شاخص حرکت کنیم، بهتر میتوانیم عناصر یا اندیشههایی را که یا به عنوان نفاق جدید یا یک حرکت نرم برای براندازی نظام ولایی در برابر ولایت قرار میگیرند، بشناسیم. شاخص ما همانی است که مردم با توسل به آن موفق شدهاند در 32 سال انقلاب مهمترین جریانهای سیاسی مثل جریان بنیصدر را از صحنه کار برکنار کنند، هشت سال دفاع مقدس را با موفقیت اداره و فتنهها را یکی پس از دیگری خنثی کنند؛ این شاخص، ولایت است. در روایات و تعابیر داریم کسانی که تمسّک به ولایت داشته باشند، بیمه میشوند. به نظر من جریانهایی که در زمان علی(ع) اتفاق افتاد، یعنی قاسطین و ناکثین و مارقین؛ در انقلاب ما هر سه مورد آنها وجود داشت که هر یک در هر صحنهای یک جور بروز میکردند. با تجربیات گرانسنگی که از تاریخ اسلام داریم، آن خطبههای بسیار تکاندهنده و سوزناک علی(ع) که در اوج غربتشان مطرح میکردند و در حال حاضر در اختیار ماست و اتفاقاتی که در این 32 سال بعد از پیروزی انقلاب افتاده است، میتوانند برای جریانشناسی قرآنی به ما کمک کنند. جریانشناسی قرآنی بینشی را به ما میدهد که وقتی توطئهگرها جنگ نرمی را علیه نظام ما شروع کردند موفق نشوند. این جریانشناسی همان بصیرتی است که مقام معظم رهبری 10، 12 سال است بر آن تأکید میکنند و حالا داریم میفهمیم که این بصیرت چه سرمایه ارزشمندی است. اگر بخواهیم روی جریانشناسی قرآنی و جریانشناسی تاریخ صدر اسلام کار کنیم، یقین دارم که توطئهگرها طرفی نخواهند بست و جریانهای تاریخ تکرار میشود. یکی از عبرتهایی که باید از تاریخ صدر اسلام بگیریم جریان تبلیغاتی است که علیه امامت و مولا علی(ع) شروع شد. تا جایی پیش رفت که وقتی امام علی(ع) در حال عبادت به شهادت رسیدند و خبر منتشر شد که حضرت را در نماز به شهادت رساندند، خیلی از مسلمانها میگفتند: «مگر علی هم نماز میخوانده؟!»! ببینید کاری که تبلیغات دشمن انجام میدهد و سوء جریانی که در آن موقع حاکم بوده است و زمینههایی که وجود دارد و نمیخواهم راجع به آن صحبت کنم، تا چه حد تأثیر گذاشته بود که وقتی خبر پخش شد که علی(ع) در محراب عبادت به شهادت رسیدند، میگفتند: «مگر علی هم نماز میخواند؟»! مظلومیت علی(ع) تا این اندازه به اوج خود رسیده بود. بنابراین در برابر موجهای تبلیغاتی که دشمنها چه در داخل و چه خارج از کشور ایجاد میکنند، اگر یک جریانشناس درست باشیم و آن بصیرتی را که مردم الان دارند در ما تقویت شود، مطمئن هستم که هیچ جای نگرانی نیست. موج تبلیغاتی که الان در رسانهها راه انداختهاند هر از چند گاهی به یک عنوان است، گاهی عرفانهای کاذب تازه به میدان میآیند، گاهی مسائلی راجع به امام زمان (عج) مطرح میشود. از آن خط شوم مسائل شیطانپرستی و لاقیدی را در بین جوانان ما رواج میدهند و هجمهای که الان نسبت به جوانان عزیز و ملت بزرگوار و قهرمان ما هست، هجمهای است که حتی در صدر اسلام کمتر نظیر آن را شاهد بودهایم. با وجود ابزارها، امکانات و فنآوریها و هجمهها با شاخص حرکت کردن مردم ما باعث شده است که خیلی از این توطئهها خنثی شود. توصیه جدی ما، البته من نسبت به خودم عرض میکنم، چون الحمدلله مردم ما از ما خیلی جلوترند، ما باید یک مقدار نسبت به خواص دغدغه داشته باشیم و مراقبت بیشتری کنیم. مردم شناختهاند و با تمام وجودشان در صحنه هستند، جوانهایشان را دادهاند، خودشان و مال و جانشان را فدا کردهاند. این تحریمهایی که مردم پشت سر گذاشتهاند شوخی نیست، بالاخره این تحریمها به نوبه خود اثری بر ما گذاشته است، همینطور جنگی که بر ما تحمیل کردهاند، حملات تروریستی که منافقین انجام دادهاند، کارهای سنگین ضد انقلابی انجام دادهاند که همه خیلی حسابشده و پیچیده بودند که هر کدام یکی پس از دیگری خنثی شد و مردم سرافراز بیرون آمدند؛ به این خاطر بود که شاخص و جریانشناسی و بصیرتشان درست بود. بزرگانی این بصیرت را در مقاطع مختلف به ما آموزش دادهاند که از چه فرمولی به دست میآید. وقتی تاریخ اول انقلاب را بررسی میکنیم میبینیم یکی از راهکارهایی که ارائه داده بودند تفاوت قول و عمل برخی از چهرههای سیاسی بود که ادعای پیروی از خط امام میکردند، اما وقتی امام میگفتند سکوت کنید، الان وقت نزاع نیست؛ شهید بهشتی سکوت میکرد، اما جناح مقابلش سکوت نمیکرد. فرمولی بود که بهراحتی میشد با آن این ویژگی را سنجید. مثالی دیگر، در دوران نفاق دوم مقام معظم رهبری بحث تهاجم فرهنگی را میفرمودند، عدهای زبانی دفاع میکردند، اما در عمل خلافش را انجام میدادند. امروز ما این را با چه خطکشی بسنجیم تا بتوانیم نفاق امروز را شناسایی کنیم؟ تقاضایمان این است که در بحث امروز یک مقدار این فرمول را برای ما صریحتر و ملموستر بفرمایید. چه کنیم که امروز دچار این مشکل نشویم که گول نفاق را بخوریم. من باز هم اشاره به جریانشناسی قرآنی میکنم. وقتی با شاخص حرکت کنیم، همین شاخص راه را به ما نشان میدهد. بیش از 2000 آیه از آیات قرآن در باره قصص و تاریخ انبیا، تاریخ گذشتگان، فراز و فرودها و موفقیتها و شکستها و ابزارهایی است که دشمن برای کوبیدن خط حاکم الهی که همان نهضت انبیاست، استفاده میکرده است میتواند کمک بسیاری به ما کند. مثلاً شما داستانهای فرعون را در قرآن نگاه کنید. به ابزارهایی که فرعون به کار برد تا بتواند خط مستقیم و شفاف دعوت حضرت موسی را خنثی و خط خودش را حاکم کند، توجه کنید. همینطور داستانهای ابراهیم بتشکن(ع) را. ما الان هم میتوانیم از این جریانشناسی بهخوبی استفاده کنیم. شاخص ما ولایت است. در این مورد که شکی ندارید. در عمل آنهایی که در ولایت ممّحض نباشند و لقلقه زبان باشند... منظورتان ولایت فقیه است؟ بله. در غیبت کبری وقتی صحبت از ولایت میکنیم، منظور ولایت فقیه است. بعضیها در این مورد اما و اگر دارند... سئوال شما درست است، اما در غیبت کبری مراد ما از ولایت، ولایت فقیه است. در غیبت کبری تکلیف مردم مشخص است و سرگردان نیستند. ولایت فقیه ولایتی است که بعد از معصوم در غیبت کبری عهدهدار امور جامعه اسلامی است. وقتی شاخص ولایت فقیه را داشته باشیم، جریانهایی که نتوانند با این شاخص حرکت کنند در عمل خود را نشان میدهند. تعارف هم ندارد. مردم منِ وزیر را با حرفهایم محک نمیزنند، بلکه با عمل و ولایتمداریام محک میزنند. در واقع ما زیر ذرهبین هستیم. مثل این است که من پشت تریبونها از ولایت دفاع کنم، اما رفتارم طوری باشد که نشان بدهد با خط ولایت سازگار نیستم. وقتی معتقدیم از نظر شرعی تنفیذ ولایت نباشد منِ وزیر حق دخل و تصرف ندارم، منِ قاضی حق ورود به کار قضا و محکمه ندارم؛ تنفیذ ولایت است که تصرفات ما را در قوه قضائیه، قوه مجریه و قوه مقننه مشروعیت میدهد. اگر این اعتقاد به ولایت اعتقاد قلبی نباشد، بالطبع در اجرا خودش را نشان میدهد. تسلیم ولایت بودن تسلیم به لقلقه زبان که نیست، باید در عمل خود را نشان بدهد. اگر بخواهیم روی مصادیق انگشت بگذاریم، ممکن است چهار تا را بگوییم و ده تا را نگوییم، اما اگر شاخص در اختیار ما باشد، خود آدم جواب آن سئوالی را که شما فرمودید میگیرد. شاخص ما ولایت فقیه است. ولایت فقیه را جایگاه استمرار امامت معصوم میدانیم. طبق آموزههایی که امام عزیزمان به ما یاد دادهاند، ولایت فقیه همان ولایت رسولالله است، البته در بُعد تشریعی. هیچ فرقی بین ولایت فقیه و ولایت رسولالله از نظر جایگاه تشریعی وجود ندارد. وقتی چنین اعتقادی مطرح باشد، هم مردم میتوانند بر اساس این شاخص افراد را محک بزنند و هم ما خودمان را محک بزنیم که تا چه اندازه تسلیم ولایتیم. وقتی او این مشروعیت را به ما داده است، به این معنا نیست که ما نظراتی را که داریم ابراز نکنیم، بلکه نظراتمان را ابراز میکنیم، اما در آنجایی که باید به ولایت تمسّک کنیم و حرف آخر را یک نفر باید بزند، ولایت حرف آخر را میزند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 529]
صفحات پیشنهادی
تحلیل وزیر دادگستری از جریان فتنه و سابقه دشمنی باولایت فقیه / ولایت
تحلیل وزیر دادگستری از جریان فتنه و سابقه دشمنی باولایت فقیه / ولایت پذیری به حرف نیست، به عمل است. سیاست > چهره ها - هفته نامه "شما" ارگان حزب موتلفه ...
تحلیل وزیر دادگستری از جریان فتنه و سابقه دشمنی باولایت فقیه / ولایت پذیری به حرف نیست، به عمل است. سیاست > چهره ها - هفته نامه "شما" ارگان حزب موتلفه ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها