واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: نقاشي بازتاب خصوصيات فردي كودك است
در حال حاضر علاقه رو به افزايشي در استفاده از هنر به عنوان وسيلهاي براي تسهيل ارتباطات با كودكان وجود دارد و اگرچه دامنه متنوعي از رسانهها و روشهاي هنري در دسترس است، اما نقاشي هنري است كه اغلب براي موقعيتهاي باليني و تحقيقاتي پيشنهاد ميشود.
نویسنده : بهنام صدقي
اين جنبه از هنر براي ارزيابي روانشناختي از قرن 19 مورد استفاده قرار ميگيرد. مطالعات متعددي نشان داده است كه نقاشي تواناييهاي كودكان را براي صحبت كردن تسهيل ميكند، به خصوص درباره آن اتفاقات و مفاهيمي كه ممكن است به سختي بتوانند توصيفشان كنند. نقاشي ممكن است توجه كودك را از ترسها و شكستها منحرف كند، همچنين كودكان معمولاً سريعاً جذب نقاشي ميشوند و بنابراين ممكن است كمتر به مخفيكاريها و موانع مرسوم در ارتباطات بين فردي متوسل شوند. پژوهشهاي روانشناسان نشان ميدهد حدود ۵۰ درصد از رشد شناختي و عاطفي انسان از بدو تولد تا چهارسالگي شكل ميگيرد و در اين زمينه نقاشي سهمي تعيينكننده دارد. بررسي روانشناختي نقاشي كودكان در سنين مختلف را از نگاه فرنگيس شريفي باستان ميخوانيد. 18 ماهگي تا دو و نيم سالگي كودكان معمولاً از حدود 18 ماهگي به بعد به كشيدن خطوط و علامتهايي روي كاغذ ميپردازند. به گفته اغلب محققان، اين خط خطي كردن كاغذ كاري بيهدف و ناهماهنگ نيست، بلكه بازتابي از آگاهي كودك بر وجود الگوها و افزايش دامنه هماهنگي بين چشم و دست است. كودكان، مكانيابي خطوط روي كاغذ را طوري انجام ميدهند كه به درجهاي از تعادل ديداري در صفحه كاغذ برسند يا آنكه هر خط جديدي را بالاي خطي كه از قبل در صفحه وجود دارد خواهند كشيد. بسياري از اين خط خطي كردنهاي ابتدايي به منظور ترسيم كردن شكل خاصي انجام نميگيرد و در واقع نوعي بازي و تمرين است. لازم به ذكر است كه اين خط خطي كردنهاي ابتدايي نه بازنمايي بلكه نمايشگريهايي هستند كه تكانههاي حركتي خاص بر آنها تسلط دارند. كودك، بازويش را با حركتي منظم و آهنگين در سطح صفحه به حركت درميآورد، اما در همان حال شيفته علامتهايي ميشود كه روي كاغذ ظاهر ميشوند. نخستين شكل محصوري كه كودكان ميآفرينند، دايره است كه ظاهراً جاي هر يك از اشياي واقع در محيط پيرامون كودك را ميگيرد. دايره، سادهترين الگوي ديداري براي كودكان نورس است و الگويي است كه كودكان نه فقط آن را از لحاظ ادراكي بر الگوهاي ديگر ترجيح ميدهند بلكه ميتوانند آن را به عنوان ابزاري براي تجارب بعدي نقاشي خود به كار برند. دو و نيم تا پنج سالگي از دو و نيم سالگي به بعد استفاده از نقاشي به عنوان بازنماييهايي از يك چيز خاص در كودكان نمايانتر ميشود و حتي گاهي، هدفهاي خود را پيش از آغاز نقاشي اعلام ميكنند و ديگر معني نقاشي را به صورت موضوعي ناگفته تا پايان تكميل آن پيش خود نگه نميدارند. اگر نقاشي كودكان در اين مرحله از رشد به چيز ديگري غير از آن چيزي كه قصد كشيدن آن را داشتند شباهت پيدا كند، غالباً از هدف اعلام شده خود در آغاز كار فاصله ميگيرند. به عبارت دقيقتر، تفسيرهايي كه اين گونه كودكان نورس درباره نقاشيهاي خود به زبان ميآورند، ممكن است با گذشت زمان تغيير پيدا كند. در اينجا، خط خطي كردنهاي كودكان به سهولت بيشتري توسط ديگران تشخيص داده ميشود و كودكان نيز به تدريج شكلهاي بيشتري را به دفعات بيشتر روي يك صفحه كاغذ تمرين و تكرار ميكنند. اين نقاشيها گاهي به جاي آنكه تلاشي در جهت بازنمايي دقيق يك شكل ظاهري يا موضوع تجسم يافته باشند به نظر ميرسد كه بيشتر در نقش نمادهايي خاص عمل ميكنند. مثلاً وقتي از كودكاني كه در خانههاي آپارتماني زندگي ميكنند خواسته ميشود كه خانه خودشان را نقاشي كنند، آنها به كشيدن نقاشيهايي نقشپردازانه از خانههاي داراي بامهاي شيرواني و دودكشهاي پردود پرداختهاند. پنج تا هشت سالگي به طور كلي نقاشيهاي كودكان همزمان با رشد سني، روز به روز واقعگرايانهتر ميشود. اما نقاشيهاي كودكان پنج تا هفت ساله، گاهي، همچنان داراي عناصر و اجزايي هستند كه درحالت عادي و معمولي نميتوان آنها را ديد ولي كودك از وجودشان اطلاع دارد. به اين نقاشيها، نقاشي شفافهاي ميگويند. اين نقاشيها از ويژگيهاي مرحله عقلي برخوردارند. نخست، نقاشيهايي هستند كه شيت ترسيم شده در آنها معمولاً هيچگاه در دنياي واقعي به صورت مرئي ديده نميشود. مثلاً ممكن است بچهاي را در شكم مادر يا مگسي را در معده عنكبوت نشان دهند. در اين گونه نقاشي، آشكارا ديده ميشود كه هدف كودك نشان دادن محتويات معمولاً ناپيداي درون شكم است. در دومين نوع نقاشي شفافهاي، كودك نميتواند ناپيدا بودن چيزي را كه معمولاً در پس چيزي نزديكتر پنهان است نشان دهد. مثلاً بچهها در اين مرحله ممكن است مردي را سوار بر اسب نقاشي كنند به طوري كه بشود پاي ناپيداي سوار را در آن سوي شكم يا بدن اسب مشاهده كرد. نقاشيهاي كودكان در اين مرحله، روز به روز با واقعگرايي ديداري بيشتري همراه ميشوند و نقاشيهايي كه كودكان از پيكره آدمي ميكشند از حالت طرحوار بچه قورباغهاي فراتر ميرود، به طوري كه كله و بدنه پيكره، مجزا ازهم نشان داده ميشود و جزئيات اضافي مثل دستها، انگشتان و پوشاك، روز به روز بيشتر در نقاشيها ظاهر ميشود. هشت سالگي تا نوجواني كودكان هشت ساله و حتي بزرگتر اغلب در تلاشند تا عمق و ژرفا را نه تنها در تك تك اشيا، بلكه به صورت روابط ميان اين اشيا به نمايش بگذارند. در اين مرحله، تدريجاً به نقاشي از يك نقطه ديد خاص روي ميآورند و نسبتها و روابط بين اشيا را نيز رعايت و مجسم ميكنند. اين مرحله اخير در رشد نقاشي كودكان، واقعگرايي ديداري ناميده ميشود. در اينجا به نظر ميرسد كه پيشرفتي در نقاشي كودكان حاصل ميشود و همزمان با رشد سني كودكان، نقاشيهايشان با واقعگرايي ديداري بيشتري همراه ميشود. نقاشيهاي آزادانه كودكان بزرگتر، يعني 9 تا 10 ساله نيز تدريجاً داراي سبكي سنتيتر ميشوند. تصويرهاي كاريكاتوري و رديف تصويرهاي داستاني، در اين مرحله مرتباً آفريده و در ميان نقاشيهاي كودكان ديده ميشوند. نقاشي بازتاب خصوصيات فردي كودك است. به اعتقاد برخي از محققان، اين بيميلي نشان دادن به نقاشي كردن در كودكان از آنجا پديد ميآيد كه كودكان در اغلب موارد نميتوانند به تأثيرات مطلوبشان در نقاشي دست يابند. اما كودكاني كه به نقاشي كردن ادامه ميدهند (چه بر اثر تشويق ديگران يا خودآموزي)، به نظر ميرسد كه داراي مجموعه تصاوير، شخصيتها و كاريكاتورهاي خاص خود شدهاند و بدان وسيله از نوعي آزادي بيان در كارشان برخوردارند. به طور كلي، نقاشي در اغلب كشورها، بخش محوري برنامه درسي مدارس كودكان رشد يافته به شمار نميرود. حرف آخر اينكه بيتوجهي كودكان رشد يافته به موضوع نقاشي و جايگزيني آن با آموزش زبان به عنوان ابزاري براي بيان احساسات خويشتن است.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۱ تير ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 66]